ورود یک نماینده زن، جوان و ایرانی به قدیمیترین پارلمان جهان، پارلمان بریتانیا، موضوع جذابی است که جنبههای مختلفی را در بر میگیرد.
سیما غیاثی کِنِدی اولین نماینده ایرانی-بریتانیایی مجلس عوام بریتانیا است. او که در انتخابات امسال توانست از منطقه ریبل جنوبی در غرب انگلستان راهی این مجلس شود در یک گفتگوی اختصاصی با کیهان لندن از گذشته، حال و آینده سخن گفت.
او در ابتدای این مصاحبه پیرامون دلایل ورود خود به عرصه سیاست گفت: «من در ابتدا به عنوان یک سیاستمدار کارم را آغاز نکردم، فقط میخواستم به عنوان یک شهروند مسئول و درگیر در جامعه خود حضور داشته باشم. زمانی که جوان بودم فعالیتهای بسیاری در رابطه با کودکانی که نیاز به کمکهای ویژه داشتند انجام دادم. این اولین تجربه من در خارج از محیط خانواده و مدرسه با افرادی بود که زندگی بسیار متفاوتی با آنچه من تجربه کرده بودم داشتند که تجربه بسیار مهم و جالبی برای من بود. بعد از این بود که در رشته حقوق تحصیل کردم و بعد با شرکتهای متفاوتی همکاری کردم و همزمان به فعالیتهای داوطلبانه و افتخاری پرداختم. این گونه کارها باعث شد من دیدی کاملا متفاوت با گذشته به دست بیاورم و به این نتیجه رسیدم که اگر میخواهی قانون را تغییر دهی باید در پارلمان حضور داشته باشی. به همین دلیل امروز نزدیک به ۶ هفته است که به عنوان نماینده وارد پارلمان شدهام».
سیما در اولین سخنرانی خود در مجلس عوام بریتانیا گفته است: «من بار سنگینی را به عنوان یک ایرانی در این مجلس بر دوش خود احساس میکنم. من صدای مادرانی در ایران هستم که هیچ صدایی ندارند، صدایی که به واسطه همکارانم، دوستان، خانوادهام و کسانی که به من رای دادهاند به اینجا رسیده است».
وی ۴ محور اصلی شامل حمایت از بنگاههای اقتصادی کوچک، مسائل سالمندان، تقویت تجارت در روستاها به طور مشخص در کشاورزی و حمایت از صنعت در بریتانیا را برای دوره نمایندگی خود در نظر دارد.
سیما در مورد برنامههای خود در قامت یک نماینده مجلس عوام بریتانیا به کیهان لندن گفت: «من به عنوان یک نماینده ایرانی- ایرلندی همان طور که در سخنرانی خود نیز مطرح کردم چند مورد پایهای را در نظر دارم. اول مساله راهها و پلها است که این منحصر به حوزه انتخاباتی من است و مساله بسیار مهم دیگری که باید به آن توجه شود موضوع صنعت است، صنعت نظامی- دفاعی و توسعه صنعت هواپیمایی ما و همچنین مساله کشاورزی. بخش مهم دیگری که برای من اهمیت دارد مساله سالمندان و حمایت از آنهاست. سیستم حمایتی ما در بریتانیا بهتر شده اما کارهای بسیاری برای انجام دادن در این زمینه همچنان باقی مانده است. یکی دیگر از اولویتهای من مساله بیماران آلزایمر است که باید در این مورد بیشتر کار شود. آنچه روی یقه من هم میبینید علامت کمپینی است که به همین موضوع اختصاص دارد».
سیما کندی در ادامه این گفتگو به موضوع سالمندان ایرانی که در جامعه بریتانیا هستند و بخش بزرگی از آنها امکان حضور پویا در جامعه را ندارند اشاره کرد و گفت: «به باور من مساله سالمندان به صورت کلی در دستور کار دولت قرار دارد. اما به صورت مشخص بگویم که مساله اساسی امروز برنامههای تأمین اجتماعی (Socail care) آنان است. توجه داشته باشید که مساله سیستم خدمات درمانی عمومی (ان.اچ.اس.) یک موضوع است اما برنامههای تأمین اجتماعی در یک دید وسیعتر ولی در محدوده کوچکتری از تصمیمگیری دولت پیگیری میشود. ما باید راهی پیدا کنیم که این برنامهها را با یکدیگر ادغام کنیم تا بتوانیم برنامههای بهتری را اجرا کنیم».
او در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن خطاب به کسانی که تمایل دارند در این مسیر گام بردارند، گفت: «امروز تعداد بسیار زیادی مانند من هستند. کسانی که تبار ایرانی دارند و یا در خانوادههای ایرانی- بریتانیایی رشد کردهاند. شاید نمونه بسیار موفقی از کسانی که بتوانم مثال بزنم، امید جلیلی است، کسی که از ایران است و در این جامعه به موفقیتهای بسیاری دست پیدا کرده است. بسیاری از شهروندان بریتانیا تصویر نادرستی از ایران دارند و باید در این مورد کار کرد. اما مساله مهم این است که بتوانیم هر چه بیشتر در همپیوندی با جامعه بریتانیا قرار بگیریم. این همپیوندی به معنی فراموش کردن تاریخ خودمان نیست اما برای ورود به عرصه عمومی بریتانیا این موضوع یک ضرورت است. به همین منظور هر چه بیشتر در جامعه فعال باشند و با سازمانهای خیریه و یا انجمنها در کارهای اجتماعی شرکت کنند امکان آموختن بیشتری از اینکه این جامعه چگونه کار میکند، فراهم میشود. از سوی دیگر آموختن کارهای کمپینی و تلاش مستمر در این مسیر بسیار اهمیت دارد».
سیما کندی در پاسخ به این پرسش که شاید بسیاری از او به عنوان یک ایرانی انتظار اقداماتی پیرامون ایران دارند گفت: «امروز مذاکرات هستهای مهمترین موضوع در مورد ایران است. این مذاکرات تنها برای مردم ایران اهمیت ندارد بلکه یک موضوع جهانی است. همه ما امیدواریم که این مذاکرات به یک نتیجه موفقیتآمیز بیانجامد و ایران بتواند جایگاه واقعی خود را در جهان پیدا کند. در این جایگاه ایران میبایست قوانینی که بر پایه دموکراسی است را اجرا کند به یقین این موضوع برای مردم داخل کشور و همچنین برای مردم جهان وضعیت مطلوبی را فراهم خواهد ساخت».
سیما کندی تاکید دارد که «دموکراسی در ایران میب
ایست از میان خود مردم ایران و بر اساس خواستههای آنان برخیزد و نه یک خواست بیرونی. دولت بریتانیا نیز همواره پیام بسیار روشنی در این مورد دارد و همچنین در مورد مذاکرات اتمی بر این باور است که این موضوع بایستی از طریق گفتگوهای سیاسی حل شود».
سیما کندی در در بریتانیا متولد شده اما تا ۴ سالگی در ایران بوده و بعد از انقلاب خانواده او مانند بسیاری دیگر مجبور به ترک وطن خود شدند. با اینکه او دوران کوتاهی در ایران بوده است اما خاطراتی از آن روزها دارد: «خاطرات من بیشتر در شمال و خانه عمویم است. بازی در ساحل و سیگار کشیدنهای همیشگی اطرافیان در خاطرم مانده است. ما در تهران در خانهای زندگی میکردیم که در طبقه اول آن مادربزرگم زندگی میکرد و من خاطره پفک خوردن و سیگار کشیدنهای او را در ذهنم دارم. خدا او را بیامرزد زن بسیار مهربانی بود. همچنین یک پارک را همیشه به یاد دارم، با اینکه اسم آن را نمیدانم اما همیشه در خاطراتم وجود دارد».
او یک بار دیگر در ۲۰ سالگی به ایران سفر کرد که آن را «تجربهای کاملا متفاوت» مینامد و میگوید: «وقتی هوا ۴۰ درجه است و شما مجبور هستی که حجاب داشته باشی خیلی جالب نیست». او در ادامه پیرامون تفاوتهای جامعه ایرانی که او در دو دوره متفاوت دیده است به کیهان لندن گفت: «با اینکه من از کودکی مجبور به خروج از ایران شدم اما میتوانم بگویم رفتار مردم با آنچه حکومت میخواهد متفاوت است. آنها نتوانستند قلب مردم را تغییر دهند و نتوانستند به مردم بگویند چگونه زندگی کن و یا چگونه فکر کن».
سیما کندی در مورد نقش فرهنگ ایرانی در زندگی خود به عنوان یک زن فعال بریتانیایی گفت: «مسلم است که تاثیر داشته است. برای مثال من همین الان احساس ناراحتی میکنم که چرا نمیتوانم برای شما چای بیاورم. اینکه در مورد غذا صحبت کنیم و اینکه وقتی بیرون میرویم چه کسی باید پول غذا را حساب کند و یا رقصیدن در مهمانیها و امور سادهای از این دست شاید خیلی عجیب باشد اما وجود دارد. رابطه نزدیک به خانواده و اموری از این دست که یک رابطه فرهنگی ایجاد میکند نیز بسیار قوی است».
او که در دانشگاه کمبریج زبان فارسی و فرانسوی نیز تحصیل کرده است در یک دوره مشخص با پیتر ایوری همراهی کرده است. او آن دوره را این گونه شرح داد: «من در فاصله ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ فارسی و فرانسه را در دانشگاه کمبریج خواندم در این زمان افتخار آشنایی با پروفسور ایوری را داشتم، کسیکه با تاسف بسیار او را دیگر در کنار خودمان نداریم. در این دوران ما تاریخ ایران پس از اسلام را مطالعه کردیم و کتابهایی مانند شاهنامه، بوستان سعدی، مولوی، حافظ و منطق الطیر عطار را آموختیم». سیما کندی افزود که «فروغ فرخزاد» شاعر محبوبش است.
او شباهت فرهنگ بریتانیا و ایران را در «شوخ طبعی» دانست و گفت: «به نظر من بریتانیاییها آدمهای بسیار شوخطبعی هستند و ایرانیان نیز در کل آدمهای شوخی هستند» و با خنده البته اضافه میکند «اما در مورد غذاها باید بگویم کاملا متفاوت هستند و غذای بریتانیا راه طولانی برای رسیدن به غذای ایرانی دارد». او تاکید میکند: «البته اینجا فرهنگ غذایی بسیار پیشرفت کرده است. در سالهای دهه ۱۹۷۰ فرهنگ غذایی اینجا بسیار بد بود. مادر من با اینکه ایرلندی است اما دستپخت ایرانی بسیار خوبی دارد. او در آن سالها امکان این را نداشت که برنج بخرد و خودش مجبور بود ماست درست کند یا برای درست کردن فسنجان نمیدانست که از کجا باید رب انار تهیه کند ولی حالا شما میتوانید بسیاری از مواد غذایی مربوط به ایران را در اینجا تهیه کنید».
سیما کندی در ادامه گفتگوی خود با کیهان لندن به «تغییرات جامعه بریتانیا در این سالها» اشاره کرد و گفت: «این جامعه، مدارای بسیاری نسبت به افرادی که با فرهنگهای گوناگون به اینجا آمدهاند از خود نشان داده است. شما اینجا میتوانید آن طور که دوست دارید لباس بپوشید و تا بخش بسیار زیادی امکان آن را دارید که آن طور که دوست دارید زندگی کنید».
او بسیاری از مسلمانان در بریتانیا را که از کشورها و فرقههای گوناگون اسلامی هستند از تندروهای مسلمان جدا دانست و گفت: «اکثریت جامعه مسلمانان در این کشور بسیار صلحدوست هستند و به راحتی در این کشور زندگی میکنند اما تعداد محدودی تندرو، نام مذهب در این کشور را خراب کردهاند. من فکر میکنم با اینکه موقعیت بدی امروز در خاورمیانه وجود دارد اما ما در جامعه خودمان همچنان رابطه بسیار خوبی را با یکدیگر حفظ کردهایم. آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که تا زمانی که شما به حوزه شخصی کسی صدمه نزدهاید آزادیهای خود را دارید و میتوانید آنچنان که دوست دارید زندگی کنید. اما در بلکبرن که جمعیت بزرگی از پاکستانیها زندگی میکند، وقتی من بچه بودم دخترها حجاب بسیار سبکی داشتند. اما امروز شما میبینید که آنها چادر به سر میکنند و حتی روبنده هم دارند. با این همه جامعه نسبت به آنها با مدارا نگاه می کند. شما این موضوع را با فرانسه مقایسه کنید، چه قبول داشته باشیم و چه مخالف آن باشیم اما آن جامعه از خود مدارا نشان نمیدهد».