عشق در غزه

چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۴ برابر با ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۵


تصویری که همواره ازغزه در چشم مردم جهان نقش بسته، در ارتباط با جنگ بوده است؛ نه عشق. اما وقتی که مری کی وورث خبرنگار بی بی سی مدتی را با یک خانواده در غزه گذراند متوجه شد که رابطه عاشقانه قسمت عمده‌ای از زندگی جوانان را تشکیل می‌دهد و حتی روابط عاشقانه‌ای که او در غزه دید بی شباهت به روابط عاشقانه سنتی جوانان در ایران  نیست.

او در این مورد می‌گوید: با پسر بزرگ خانواده‌ای که با آنها آشنا شدم به نام احمد به عنوان راهنما و مترجم  و دوست دخترش به نام صفا همراه شدم .احمد مرا به جایی که به قول خودش خانه امن او بود برد،  این خانه به شکل یک اتاقک سایبان‌دار در پشت بام واقع شده بود؛ پشت بام خیلی بزرگی نبود اما از آن بالا می‌شد خیلی چیزها را دید؛ در واقع آن جا مکان امن احمد بود. داخل آن اتاقک سایبان‌دار،  فضایی بود برای یک تختخواب یک نفره و دو تا صندلی پلاستیکی. احمد با غرور از ما دعوت کرد که بنشینیم و اشاره کرد که اینجا تنها جایی است که من احساس آرامش دارم و خوشحالم. البته که زیاد امن نیست تا بتواند از من و خانواده‌ام در برابر تشدید جنگ محافظت کند اما چیزی که این پناهگاه کوچک برای ما فراهم کرده یک امنیت روحی و روانی  است.

غزه

می‌توان گفت یک نوع آرامش که به طرز دردناکی  از زندگی اهالیی غزه حذف شده است و همان چیزیست که احمد سخت به آن نیاز داشت .احمد گفت در طول روز من به این مکان می‌آیم و دراز می‌کشم؛ همه چیز خیلی آرام است و من در اینجا احساس خوشحالی می‌کنم و شما دقیقا می‌توانید از بالای پشت بام حس کنید که جنگ از اینجا دور است.

شما اینجا تقریبا فراموش می‌کنید که در یکی از پرجمعیت‌ترین نقظه زمین هستید که مدام بمباران می‌شود. البته تهدید مداوم جنگ در غزه یک واقعیت انکار ناپذیر است.  من از احمد در مورد رویارویی غزه با اسراییل در تابستان سال گذشته پرسیدم. در پاسخ این پرسش، او چشم‌هایش پر از اشک شد و سعی کرد که جلوی اشک‌هایش را بگیرد و گفت من هر گز در این مورد صحبت نمی‌کنم. صفا، دست دخترش، اما جواب داد که من فقط جسد  در خیابان می‌دیدم و دوستم را در همان زمان از دست دادم.

اگر چه هر دو جسورانه به چند پرسش من جواب دادند ولی خیلی زود موضوع صحبت عوض شد. و ما شروع به صحبت در مورد دوست دختر، دوست پسر و عشق کردیم انگار یک چیزی ناگهان تغییر کرد و فضای پرتنش آرام‌ شد. ما با اشتیاق داستان‌های عاشقانه خود را با هم مبادله کردیم.

اساسا در غزه شما اجازه ندارید که دوست پسر یا دوست دختر داشته باشید و همه روابط عاشقانه در غالب ازدواج محدود می‌شود اما این موضوع مانع ملاقات جوانان  با یکدیگر نمی‌شود.عاشق شدن و روابط عاشقانه داشتن و خواستگاری همواره در فرصت‌هایی که جوانان با دوستان‌شان بیرون می‌روند و با هم چای می‌خورند آن هم در حضور  خانواده صورت می‌گیرد.

احمد در مورد احساس‌اش و رابطه عاشقانه‌اش که فقط ۳ ماه از عمر آن می‌گذرد با هیجان و قطعیت صحبت می‌کرد . با اینکه هر دو هم‌سن بودند اما صفا یک بار ازدواج کرده و جدا شده بود. احمد هرگز دوست دخترش را نبوسیده بود و صفا این را مسخره می‌دانست. پرسیدم یعنی چه که تو می‌گویی ما عاشق همدیگر هستیم و تا به حال دوست دخترت را نبوسیده‌ای؟! واقعا دیوانه‌ای!

دوباره با تعجب پرسیدم  چرا واقعا او را تا به حال نبوسیدی؟ آیا می‌ترسی ؟ احمد در جواب توضیح داد که ما هر دو در این مورد همدیگر را مسخره می‌کنیم اما رابطه ما خیلی آرام پیش می‌رود.

البته آنها هرگز با هم تنها نبودند و واضح بود که صفا هم خیلی در این رابطه احمد را در تنگنا قرار نداده بود.

دو روز بعد من برگشتم تا خانواده آنها را ببینم. رفتیم دنبال احمد و او در راه برای ما تعریف کرد که دوست دخترش را شب گذشته بوسیده است؛ آن هم نه یک بار بلکه سه بار…

در راه برگشت به خانه ما به جزییات پیروزی عاشقانه احمد گوش دادیم و برایمان بسیار سرگرم کننده‌تر و لذت‌بخش‌تر بود که در مورد بوسه‌های دزدکی صحبت کنیم تا در مورد بمب‌ها.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=18144