دو سال حبس مجدد برای بهاره هدایت

چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۲۶ اوت ۲۰۱۵


«بعد ازظهر بود. خواب بودم. خواب، انگار بدنت رو بذاری یه گوشه و بگی: «همین جا باش الان بر می‌گردم» و خودت بری تو کوچه‌های خیال پرسه بزنی؛ تو خیال ساده‌ی زندگی… «بهار پاشو، باید بری اجرای احکام» تا بدنم لباس بپوشه و خودشو برسونه پایین پله‌ها، منم نفس زنون بهش می‌رسم و دوتایی می ریم دفتر…

بهاره هدایتتو اجرای احکام زندان یه نامه دستنویس بهمون نشون میدن که میگه حکم آزادی اومده؛ چهار روز پیش. و همین امروز حکم اجرای دو سال تعلیقی به زندان ابلاغ شده… من نشسته‌ام و برگه رو نگاه می‌کنم. بدنم وایستاده با مرد پشت میز حرف میزنه: «حکم آزادی من شنبه اومده و اجرا نکردن؟! پس این ۴ روز من رو با چه حکمی نگه داشته اند؟» یه شعبده‌بازی دسته جمعی… «این تخلفه آقا!»… نه، تخلف نیست، برای زندگی ما تقلبه… مثل همیشه… «ببین خانم هدایت، حتی اگرم آزادت می‌کردن، با همین حکم دوباره میومدن می‌گرفتنت. خب چه کاریه؟!» «نمیتونستن. گیر قانونی داشت…» دو سال یعنی چقدر، امین؟… چند تا دلتنگی؟… چند تا پرسه زدن؟…» به هر حال، آقای فلانی هم مقصر نیست. بهش گفته‌اند. دستور رو اجرا می‌کنه.» بلند میشم و میرم پشت پنجره… تو یه جایی اون بیرونی، همین بغل، تو یکی از همین خیابونا… «من از این آقا شکایت می کنم.» «شما حق دارید از هر کی دلتون خواست شکایت کنید.» و می خنده… و من به زندگی‌مون فکر می‌کنم… «ببین دخترم، دادستان از نیمه خرداد نامه زده این پرونده رو به جریان انداخته. دیگه دو سه روز اینور و اونور فرقی براشون نمی‌کرد»… اگه زندگیمون شکل داشت شکل یه نمودار مثلثاتی بود. یه نمودار تانژانتی، با دو محور بی ربط. یه محورش پله پله حرکت می‌کنه؛ ۴، ۵/۴، ۵؛ خط رو می‌بینی، اول و آخرش پیداست: ۶، ۷، ۸؛ گام به گام، نقطه به نقطه، سال به سال. انگشتم رو میذارم روی ۶ و میکشم تا ۸؛ دو شماره، دو سال؛ میشه کتاب خوند، چیز نوشت، ترجمه کرد؛ اصلا همه رو به بازی گذروند. هیچ کاری هم که نکنی باز میگذره… اما اون یکی محور ترسناکه؛ یه تداوم تصاعدی. یه خط بی انتها که تهش رو نمی‌بینی؛ انگار میره تا ته دهلیزهای دل؛ تا همه‌ی حسرت‌های نادیدنی. خونه. نور. روزمرّگی. آرزوهای کوچک بی عدد. معلم میگه: «رها کنید. آخرش معلوم نیست؛ بینهایته.» خط بی انتها شماره نداره… صدای قاضی رو از دور می‌شنوم، اتو کشیده و نماز خونده: «خب، اینم از این. به سلامت» و به تو فکر می‌کنم، و همه چراغ‌هایی که خودت باید روشن کنی… معلم میگه: «وزن تغییر تو این محوره. شماره نداره. فقط می‌تونید تصورش کنید.»

ساعت اداری تموم شده. محوطه زندان خلوته؛ همه الان تو راه خونه‌اند: «چیزی نمی‌خوای؟» میوه می‌گیرند. نون. گوجه فرنگی… «من اومدم» «اومدی؟…» واژه‌های بی وزنِ یه خوشبختی ساده؛ صدایی که می‌پرسه، و صدایی که جواب میده، توی یه خونه با چراغ‌های روشن… الان کجایی امین؟… چطوری طاقت آوردی لعنتی… «بیا بریم خانم هدایت» بدنم و نگهبان دارند بر می‌گردند تو بند… من همین جا مونده‌ام؛ پشت این پنجره، تو کوچه‌های خیال…»

این متن نامه‌ای است که بهاره هدایت به همسرش با تشریح روز ابلاغ حکم از حس و حال و دلتنگی‌اش برای خانه‌ای می‌گوید که پس از عروسی کمتر از یک سال آزادانه در آن زندگی کرده است و مشخص نیست که دلیل پافشاری و تلاش مقامات دادستانی برای ماندن وی در زندان چیست.

بهاره پس از ۵ سال ونیم حبس در حالی که مدت زمان حبس او به اتمام رسیده بود دوباره به مدت دو سال و نیم به زندان برمی‌گردد.

وی که قدیمی‌ترین زندانی سیاسی سبز محبوس در بند زنان زندان اوین است، پیش از این پیگیر اعمال ماده ۱۳۴ در پرونده خود بود، در نامه‌ای به همسرش امین احمدیان خبر می‌دهد که پس از احضار به اجرای احکام به وی ابلاغ شده که ۴ روز پیش از آن، حکم آزادی‌اش پس از اجرای ماده ۱۳۴ آمده و از روز سه‌شنبه، حکم دو سال تعلیقی پرونده‌اش اجرا شده است.

به گزارش سایت کلمه، درخواست اجرای حکم تعلیقی بهاره هدایت توسط شخص دادستان، جعفری دولت آبادی، به قاضی مقیسه داده شده است. دستوری که پس از آنکه دادستانی ناچار شد ماده ۱۳۴ را اجرا کند صادر شد تا از آزادی بهاره هدایت با ظاهری قانونی ممانعت شود.

امین احمدیان همسر وی هفته گذشته به کارشکنی‌هایی که در روند اعمال ماده ۱۳۴ در پرونده همسرش صورت گرفته، اشاره کرده و ابراز نگرانی کرده بود که حکم دو سال تعلیق بهاره هدایت را که متعلق به سال ۸۵ است، به جریان انداخته‌اند تا از آزادی بهاره هدایت ممانعت به عمل آورند.

از موارد آشکار نقض قانون در پرونده بهاره هدایت نگهداری وی در فاصله اعمال ماده ۱۳۴ تا ابلاغ حکم جدید، بدون هیچ مجوز و حکمی و همچنین دستور پیگیری و ابلاغ آن پس از پایان یافتن حکم این فعال دانشجویی است.

بهاره هدایت، دی ماه سال ۸۸ بازداشت و بعد از چند ماه انفرادی و تنها ۶ جلسه بازجویی به ۷ سال و نیم محکوم شد. کمتر از یک سال بعد، او دوباره و این بار به اتهام صدور بیانیه‌ای مشترک با مجید توکلی برای روز دانشجو به ۶ ماه حبس دیگر محکوم شد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=21553