«به شما گفتم، بگذارید در این کشتزار گریه کنم»

دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۰۷ سپتامبر ۲۰۱۵


کتایون حلاجان (+عکس) – خوزه اورتگا، هنرمند، نقاش و مبارز سیاسی در سال ۱۹۲۱ در  شهر کوچک آروبا در اسپانیا  چشم به جهان گشود. از کودکی با رنج و فقر مردم آنجا آشنا شد. کودکان هم‌بازی‌اش همه از خانواده‌هایی فقیر بودند و این مسئله به گفته خود اورتگا تاثیر زیادی بر او گذاشته و همین مشاهدات کودکی‌اش از اسپانیا، او را بعدها به یک مبارز سیاسی تبدیل کرد.

اورتگا که برای نجات مردم از دیکتاتوری و فاشیسم حاکم بر سرزمین‌اش تلاش می‌کرد و آزادی تنها شعار و انگیزه زیست‌اش شده بود در سن ۱۵ سالگی به هنر علاقمند شد، تقریبا هم‌زمان با جنگ داخلی اسپانیا. او که خود را انسانی متعهد و معترض می‌دانست به حزب کمونیست پیوست و در سال۱۹۴۷  دستگیر و به ده سال زندان محکوم شد اما در سال ۱۹۵۲ تبرئه شد.

پهنه‌ی زیتون‌زار

همچون بادزنی

بسته می‌شود و می‌گشاید.

بر فراز زیتون‌زار

آسمانی فرو ریخته،

و بارانی تیره

از ستار‌گان سرد.

بر لب رود

جگن و سایه روشن می‌لرزد.

هوای تیره چنبره می‌شود.

درختان زیتون از فریاد

سنگین است،

و گله‌یی از

پرند‌گان اسیر

دُم ِ بسیار بلندشان را

در ظلمات می‌جنبانند.

از آن پس به ایتالیا پناهنده می‌شود و آنجا را برای زندگی و فعالیت‌های سیاسی و هنری‌اش انتخاب می‌کند.  دهکده‌ای که در نهایت در آن سکنی می‌گزیند، دهکده‌ای است به نام بُسکو در جنوب ایتالیا. جایی که قرن‌ها پیش زیر چکمه‌های مهاجمان اسپانیایی، لگدمال شده بود و مردم و تمدن‌اش نیز بارها نابود شده بودند. ایتالیا اما با روی باز درهایش را به روی هنرمند می‌گشاید و او را می‌پذیرد.

نمایی از بُسکو kayhan.london©
نمایی از بُسکو
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©

خانه‌ای کوچک در دل درختان زیتون و طبیعت بی‌نظیر چیلنتو او را که با طبیعت، خاک وگیاه پیوندی عمیق داشت به ادامه زندگی وا می‌دارد. شروع به نقاشی می‌کند، صحنه‌هایی از جنگ و فقر مردم. بارها پنهانی به اسپانیا سفر می‌کند بین سال‌های ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۰٫  بعد از آن اما سفر کردنِ پنهانی بدون پاسپورت و مدارک هویت غیر ممکن بود.

بُسکو
kayhan.london©
موزه آثار خوزه اورتگا در بُسکو kayhan.london©
موزه آثار خوزه اورتگا در بُسکو
kayhan.london©

زیاد سفر می‌کند: چین، پاریس، تورنتو، فیلادلفیا، تورین، رم، زوریخ، لوکزامبورگ، بروکسل.

نقاشی‌های او بیشترشامل سوژه‌هایی از جنگ و کشتار، مردم عادی، فقر و چهره دیکتاتورهاست.

خوزه اورتگا سال‌ها در کشورهای مختلف نمایشگاه برگزار کرد غیر از اسپانیا که آثارش در آنجا ممنوع بود. سرانجام  در فوریه سال ۱۹۷۶ به او مجوز برگزاری نمایشگاه در اسپانیا داده می‌شود. نمایشگاهی با عنوان مرگ و تولد بی‌گناهان.

kayhan.london©
با پیترو ننی سیاستمدار و وزیر امور خارجه اسپانیا در دهه شصت میلادی
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©

اورتگا پس از ۱۶ سال تبعید به اسپانیا برمی‌گردد، اما تنها پس از چند روز نمایشگاه‌اش بسته و مجوز آن  لغو می‌شود. پس از آن اورتگا هیچ‌گاه اسپانیا را نمی‌بیند و در سال ۱۹۹۰چشم از جهان فرو می‌بندد.

kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©

ایتالیایی‌ها برای این نقاش و هنرمند مبارز احترام فراوانی قائل هستند. هنرمندی که به آنها عشق می‌ورزید و تا لحظه مرگ در کنار آنها زیست.

kayhan.london©
kayhan.london©

در بُسکو دیواری را می‌بینید که اورتگا صحنه‌ای از جنگ و حمله بوربون‌ها به ایتالیا در سال ۱۸۲۸ را نقاشی کرده است. وی  در تمام طول زندگی‌اش به طور آشکار علیه دیکتاتوری و فاشیسم بودو  هنرش را نیز در راه مبارزه به کار گرفت.

در هر نمایشگاهی که اورتگا در شهرهای مختلف بر پا می‌کرد، هر آنچه تابلو در آنها به فروش می‌رفت مبلغ‌اش را مستقیم در اختیار حزب کمونیست اسپانیا  قرار می‌داد.

kayhan.london©
kayhan.london©

در سال ۱۹۹۰ اورتگا برای درمان سرطان به پاریس رفت. تنها چند روز پیش از مرگ با دوستش دکتر نیکولا کوبوچی تماس گرفت  و از او خواست تا او را به بُسکو برگردانَد که در آنجا دفن شود زیرا نمی‌خواهد در پاریس بمیرد. اما به دلیل وخامت حال‌اش سفر ناممکن بود و او  در ۲۴ دسامبر ۱۹۹۰  در سن ۶۹ سالگی در پاریس درگذشت و در گورستان مونت مارت به خاک سپرده ‌شد.

kayhan.london©
kayhan.london©

او بعد از یک عمر مبارزه‌ سیاسی، در واپسینِ روزهای زندگی‌اش به دوست‌اش نیکولا کوبوچی می‌گوید آزادی مطلق وجود ندارد زیرا مردم همیشه نیازمندِ قدرت‌اند؛ اما هنر تنها راه مبارزه با قدرت است.

فریاد

در باد

سایه‌ی سروی به جای می‌گذارد.

«بگذارید در این کشتزار گریه کنم»

در این جهان همه چیزی در هم شکسته به جز خاموشی هیچ باقی نمانده است.

«بگذارید در این کشتزار گریه کنم»

افق بی‌روشنایی را جرقه‌ها به دندان گزیده است.

«به شما گفتم، بگذارید در این کشتزار گریه کنم»

نیکولا کوبوچی دوستت خوزه ارتگا از زندگی او می‌گوید kayhan.london©
نیکولا کوبوچی دوستت خوزه ارتگا از زندگی او می‌گوید
kayhan.london©

با تشکر از دوست نزدیک اورتگا، نیکولا کوبوچی که با کیهان لندن به گفتگو نشست و اطلاعاتی از زندگی اورتگا و حتی عکس‌هایی از آلبوم خصوصی‌اش  در اختیار ما گذاشت و درِ موزه کوچک اورتگا را در بُسکو برای تهیه این گزارش به روی ما گشود، و هم‌چنین سپاس فروان از مارییلا نووُلِتا برای هماهنگی و همراهی‌اش در تهیه‌ این گزارش.

ایتالیا، اوت ۲۰۱۵
*شعرهای متن از فدریکو گارسیا لورکا، ترجمه احمد شاملو

kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©

8 خوزه اورتگا

kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©
kayhan.london©

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=22221