آزار و اذیت جنسی در خیابان‌های تهران، پدیده‌ای برای تمام فصول!

چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۵


زنان ایرانی با آزار و اذیت‌های جنسی در خیابان‌های ایران آشنا هستند و سال‌های متمادی است از آن رنج می‌برند. چه بسا بی آنکه متوجه شوند به آن عادت کرده‌اند و یا یاد گرفته‌اند بی اعتنا از کنار مردهایی که مزاحم‌شان می‌شوند، عبور کنند یا داد و فریاد راه بیندازند و عصبانی شوند اما می‌دانند که هرگز هم فایده‌ای ندارد وقتی که هیچ وقت حمایت نمی‌شوند.

اما یادآوری این ناهنجاری مزمن از زبان یک خبرنگار اروپایی تاسف‌بار است هنگامی که در می‌یابیم آنها هم خیلی زود متوجه این آزارهای جنسی می‌شوند و از آن رنج می‌برند. یک گزارشگر زن از نشریه گاردین تجربه رفت و آمد روزانه خود به محل کارش را از خیابان ونک به سمت جردن با خاطره تلخی از آزار و اذیت‌های جنسی بیان می‌کند. خاطره‌ای که برای  ما زنان ایرانی غریبه نیست، همواره از آن رنج برده‌ایم، گاه ترسیده‌ایم و گاهی نیز به تنهایی با آن مبارزه کرده‌ایم.

حجاب
نگاه‌های هیز از حجاب هم عبور می‌کند

خبرنگار گاردین می‌نویسد، هر روز از خیابان ونک در تهران پیاده  به سمت  محل کارم در جردن می‌روم، دو خیابانی که  قلب شمال تهران محسوب می‌شود. از کنار خیابان قندی که مرکز خرید مدرن است و کافی شاپ‌هایی به سبک غربی در آن خودنمایی می‌کنند، عبور می‌کنم . بسیاری مواقع  نگاه مردان همان طور که در خیابان راه می‌روم آزارم می‌دهد. آنها نگاه می‌کنند و من سعی می‌کنم نگاهم را بدزدم. احساس بدی دارم و می‌خواهم دگمه مانتویم را-  لباس نه چندان بلندی که مانند ژاکت است و خانم‌ها در تهران به جای چادر آن را می‌پوشند- ببندم اما گویا دیر شده است. همان طور که  از کنارم می‌گذرند، احساس می‌کنم که نگاه‌های خیره آنها از مانتوی ضخیم عبورکرده و  به سینه‌هایم نفوذ کرده و و کاملا شکل و سایز آنها را بررسی می‌کند. آنها پشت سر من می‌آیند و من فکر می‌کنم نگاه‌های هیز آنان از پشت سر مرا می‌سوزاند، حتی تلاش  نمی‌کنند کمی‌ این چشم‌چرانی‌های بی شرم و حق به جانب خود را پنهان کنند.

آنها همان طور که از کنارم رد می‌شوند، گاهی بوسه‌هایی در هوا می‌فرستند و طنینی از صدا‌های ناخوشایند مانند ملچ و ملوچ کردن، خش و خش و لیس زدن به گوشم می‌خورد و شگفت‌زده می‌شوم از این همه ظرفیت صدای ناخوشایند از دهان یک انسان. خیلی وقت‌ها کلمات هم قاطی این صداها می‌شود اما خوشبختانه فارسی من خیلی خوب نیست که بتوانم این متلک‌ها  را درک کنم یا اصلا نمی‌خواهم بدانم.

یک بار در ولنجک به همراه چهار تا از دوستانم بودیم که متوجه شدیم یک ماشین با راننده مرد به ما یواشکی نزدیک می‌شود. او تقریبا بیشتر از ده دقیقه ما را تعقیب کرد تا این که ما تصمیم گرفتیم وارد یک کافه بشویم. این گونه مردها نه تنها با ماشین بلکه با وسایل نقلیه دیگر مثل اسکوتر، موتورسیکلت یا موتور گازی زن‌ها را همواره تعقیب می‌کنند و مزاحم‌شان می‌شوند.

آزار و اذیت جنسی در اماکن عمومی ‌ایران یک واقعیت روزانه است است. در ابتدا فکر می‌کردم چون قیافه من خارجی است و آزادتر و راحت‌تر لباس می‌پوشم مثلا دگمه‌های مانتوم را نمی‌بندم و یا روسری‌ام عقب است، هدف این گونه مردها قرار می‌گیرم اما وقتی آن را با دوستانم در میان گذاشتم، فهمیدم که این واقعیت در مورد همه زنان جوان از هر ملیتی اتفاق می‌افتد.

بعد فکر کردم اگر وضعیت ظاهری‌ام را تغییر بدهم و چادر سرم کنم از این تعقیب و گریزها رهایی پیدا می‌کنم اما با دقت کسانی را که چادر داشتند و در خیابان رفت و آمد می‌کردند، نگاه کردم و خیلی زود فهمیدم که فرقی نمی‌کند که پوشش من در خیابان چه باشد. مردها به این دلیل که من زن هستم  مزاحم  می‌شوند.

عایشه ۲۳ ساله دانشجوی رشته شیمی‌ در این مورد به خبرنگار گاردین توضیح می‌دهد: دخترها و پسرها در زندگی اجتماعی از همان دبستان تا آخر دبیرستان از هم جدا می‌شوند و هیچ شانسی ندارند که با هم مراوده داشته باشند و وقتی ناگهان با هم برخورد می‌کنند ، گاهی حتی قادر به مکالمه معمولی با هم نیستند و این موضوع در بسیاری مواقع سبب  بروز این گونه ناهنجاری‌های جنسی می‌شود.

سحر۲۶ ساله دانشجوی غیر ایرانی نیز  که به مدت یک سال است در ایران درس می‌خواند می‌گوید، قدم زدن  تنهایی در خیابان‌های تهران بدون این که آزار و اذیتی متوجه‌ام شود به یکی از آرزوهای من تبدیل شده است. به همین دلیل همیشه سعی می‌کنم حتی یک مسیر ۵ دقیقه‌ای را هم با تاکسی رفت و آمد کنم.

حتی نشستن تنهایی بر روی نیمکت‌های پارک گویی دعوت آزادانه از طرف زنان است.

لوسی که ۲۰ ساله و فرانسوی است، به تازگی به ایران آمده است. او می‌گوید، یک بار زیر سایه درختی با آرامش در پارکی نشسته بودم که مردی از من اجازه خواست که کنارم بنشیند، اجازه خواستن او سبب شد که من احساس راحت‌تری داشته باشم ولی خیلی زود فهمیدم که سخت در اشتباهم و او با سوال‌های متعددش مرا کلافه کرد و آخر سر هم از من شماره تلفن خواست که به او گفتم می‌خواهم تنها باشم اما اوهمچنان ادامه می‌داد تا این که  مجبور شدم آنجا را ترک کنم.

عایشه می‌گوید، تنها راه چاره برای فرار از این آزار و اذیت‌های جنسی این است که با مرد دیگری مثلا یکی از اعضای خانواده‌ات یا  دوست پسرت یا حتی  همسایه‌ات  در خیابان همراه باشید، اصلا مورد توجه ویژه دیگر مردان قرار نمی‌گیرید و مردان همراه در خیابان مثل یک اسلحه برای زنان عمل می‌کنند.

سحر نیز در این زمینه تاکید می‌کند، انگار زنان وقتی بدون اسکورت مردان در خیابان راه می‌روند، یعنی این که آنها دنبال مرد می‌گردند و این پدیده‌ای است که در این جامعه شکل گرفته است.

مردها چه می‌گویند

وقتی هر بار از دوستان مذکرم در این مورد سوال می‌کنم،‌ واکنش آنها اغلب با شرمندگی همراه است و سعی می‌کنند موضوع را عوض کنند و یا حق به جانب می‌گویند که آزار و اذیتی در کار نیست و این فقط یک لاس زدن معمولی است و به ندرت با استقبال همراه است. حتی زن‌ها هم دوست ندارند در مورد این موضوع صحبت کنند. عایشه می‌گوید، این موضوع درجامعه ما یک تابوست و ما اغلب دوست نداریم در مورد این موضوع حتی با دوستان نزدیک خود صحبت کنیم.

سحر از من می‌پرسد، به راستی ما باید چه کار کنیم؟ آیا زن‌ها باید نامریی شوند؟

گزارشگر گاردین مطلب خود را این گونه به تمام می‌کند: نکته قابل توجه این است که ما زنان هر چقدر بدن و مو و قسمتی از صورت خود را می‌پوشانیم، این آزار و اذیت‌های جنسی کم نمی‌شوند بلکه افزوده نیز می‌شوند گویا این پدیده‌ای است برای  تمام فصول!

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=23106