نگاهی به فیلم «محمد» ساخته مجید مجیدی    

چهارشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ برابر با ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۵


آنان که باوری خردستیز در تو برمی‌انگیزند، می‌توانند تو را به ارتکاب هر جنایتی سوق دهند (ولتر)

آرین آریان- نوشتن در باره فیلم‌های مذهبی که داستان‌های آنها بر اساس زندگی پیامبران است کار دشوار و چه بسا باید گفت بیهوده‌ای است.

آرین آریان
آرین آریان: این فیلم فرمایشی و پرهزینه نه تاریخ است و نه روایت!

بیهوده از این لحاظ که هر گونه روابط و ساختارهای منطقی را که در فیلم و سناریو دنبال می‌کنیم باید به کناری بگذاریم و همه اتفاقات خارق‌العاده و غیرمنطقی داستان را از قبل بپذیریم که وجود داشته و جای هیچ پرسشی ندارد.

بنا بر این بررسی کردن فیلم‌نامه و مناسبات پیچیده داستان و شخصیت‌ها و رفتارشان بیهوده است چون سازندگان این آثار تو را به قصه ها و افسانه‌هایی که باور دارند رجوع می‌دهند و از پاسخ دادن منطقی فرار می‌کنند. می‌گویم قصه و افسانه چون همه مذاهب برای خود قصه‌هایی دارند که پیروان هر کدام از آنها این قصه‌ها را باور دارند و به شدت به آنها معتقدند و بر اساس همین داستان‌هاست که هر کس خود را در اعتقادش بر حق می‌داند.

اما اگر بنا را بر داستان‌های مذهبی که خود مذهبیان با روایت‌های گوناگون بیان می‌کنند هم بگذاریم فیلم محمد در جاهایی امانت‌داری را رعایت نکرده و روایت آقای مجیدی برای تطهیر دینی است که با زور شمشیر قبایل مختلف آن دوران را مجبور به پذیرشش کرده و بعد هم بنا بر کشورگشایی به آن سوی مرزها گسترش یافت و مطمئناً دینی که نمی‌توانست ادیان دیگر را تاب بیاورد و خدای بخشنده‌اش را که جا به جای قرآن فرمان کشتار کافرین (غیر مسلمانان) را می‌داد در فیلم آقای مجیدی نخواهید دید. اگر بخواهیم از مسند تاریخی به دین و اسلام بپردازیم از حوصله بحث‌مان در باره فیلم خارج می‌شویم و بحث به درازا می‌کشد ولی در جاهایی ناچاریم به همان قصه‌های تاریخی رجوع کنیم و تاریخی بودن فیلم را به پرسش بگیریم.

دست در کاران فیلم محمد
برخی دست در کاران فیلم «محمد رسول‌الله»

بنا بر این حتی اگر برخی از همین قصه‌های مذهبی را هم بپذیریم باز جای سؤال‌های بسیاری وجود دارد که مسلمانان معمولاً پاسخ‌های در خوری برای آنها ندارند. سؤالاتی چون ازدواج‌ محمد ۵۴ ساله با عایشه ۶ ساله (در برخی روایات ۹ ساله)، مجاز بودن کنیزی زنان و خوابیدن با آنها برای مسلمانان، مجاز بودن بردگی در اسلام، مجازات مرگ برای کسانی که از اسلام روی برمی‌گردانند (ارتداد)، کشتار غیر مسلمانان و جنگ با آنان برای پذیرش اسلام که در بسیاری از آیات قرآن آمده، برخورد با زنان و مجازات آنها در صورت نافرمانی از مردان‌شان و کشتار بی رحمانه مخالفین که یکی از آنها کشتن ۶۰۰  تا۹۰۰ نفر از مردان بنی قریضه با دستور محمد و اسیر کردن زنان و دختران آنها بود تنها نمونه‌هایی است از سؤالاتی که مسلمانان غالباً جواب‌های منطقی و مستدلی برای آنها ندارند. آیا اینها را هم در فیلم آقای مجیدی خواهیم دید؟ البته گفته شده این یک تریلوژی خواهد بود از سه دوران زندگی محمد ولی وقتی کودکی محمد با دروغ‌های بزرگی به خورد بیننده داده شده است مطمئن باشید نشان دادن نمونه‌هایی که گفتیم (که همه آنها در خود قرآن و تاریخ طبری آمده است) یک تصویر تاریک از محمد واقعی نشان خواهد داد که آقای مجیدی را مجبور خواهد کرد از واقعیت زندگی محمد فاصله بگیرد.

مجید مجیدی در خدمت سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی
مجید مجیدی دست به سینه در برابر رهبر

نمونه بارز اسلامی‌که محمد به وجود آورد را در دوران کنونی ایران و حتی داعش می‌توانیم ببینیم که اسلام سیاسی و شعار سیاست ما عین دیانت ما است را دنبال می‌کنند. بر همین اساس است که بسیاری قوانین بدوی دوران اسلام در دنیای کنونی که بسیاری از روشن‌بینی‌ها صورت گرفته و دستورات دینی بسیاری زیر سؤال رفته است هنوز در ایران و داعش و عربستان سعودی به دنباله‌روی از قرآن صورت می‌پذیرد و مجاز است. بر همین اساس است که اعدام‌های بی شماری به جرم غیر مسلمان بودن و محارب اسلام و خدا بودن انسان‌ها هنوز در ایران و سایر کشورها صورت می‌گیرد و حکم شرعی بسیاری از آنها هم آیه‌های قرآن و از بین بردن کفار (غیر مسلمانان) است که در دوران خود محمد هم صورت می‌گرفت. بنا بر این وقتی از ضرورت هزینه‌های آنچنانی برای ساخته شدن چنین فیلمی‌ سؤال می‌شود به راحتی می‌توان از حرف‌های آقای مجیدی که فیلم را تصویری از پیام‌آور صلح می‌داند دریافت که می‌خواهد تصویر مثبت یک رژیم اسلامی ‌در دوران کنونی را به ما بقبولاند. حتی اگر آقای مجیدی بخواهد مهربانی محمد با دشمنانش را به زور به ما بقبولاند تاریخ واقعی اسلام چیز دیگری به ما می‌گوید. عدم خشونت (نمی‌گوییم مهربانی و می‌گوییم عدم خشونت) محمد فقط زمانی انجام می‌شد که دیگران دین او را می‌پذیرفتند. درغیر این صورت همه مشرکان باید با فرمان خداوند (طبق آیه‌های قرآن) از بین می‌رفتند. آیه‌هایی که اشاره خواهیم کرد در شرایط مختلف برای منافع خودش به او وحی می‌شد. کینه‌توزی او در جاهایی که دیگران با او پیمان نمی‌بستند به حدی بود که با فتح آن قبیله هیچ فرصتی به آنها نمی‌داد و آنها را از دم تیغ می‌گذراند (کشتار بنی قریضه). این تصویر دروغین آقای مجیدی البته برای شستن تاریکی‌ها و خشونت‌هایی است که به واسطه دستورات قرآنی انجام می‌شد و هنوز هم می‌شود و می‌خواهد از انتقادات منطقی روشن‌بینان راه فراری بجوید و این همان جایی است که در ایران کنونی به واسطه اسلام سیاسی مخالفانش را از بین می‌برد. بنا بر این پاسخ این سؤال را که ضرورت پرداختن به زندگی محمد در دوران کنونی که بسیاری از فرامین او در تقابل با زندگی انسان امروزی قرار دارد چیست را می‌توانیم به راحتی دریابیم.

نه واقعیت تاریخی، نه روایت دینی

همه ما می‌دانیم محمد در چهل سالگی خود را پیامبر خواند و شروع به ترویج دین‌اش کرد ولی همان هنگام هم برای گسترش دین خود جنگ‌های کوچکی می‌کرد تا قبایل مختلف را با خود شریک کند و قدرت بیشتری بگیرد. همه این اتفاقات تاریخی در تاریخ اسلام گفته شده و جای بحث ما نیست. نکته اما این است که تا زمانی که محمد ادعای پیغمبری نمی‌کرد یک تاجر و انسان معمولی بود چون همه تاجرهای آن دوران و معجزاتی را که آقای مجیدی تا دوازده سالگی او نشان می‌دهد نه سند تاریخی معتبری دارند و نه وجود داشته است. اینها بر اساس احادیث غیر معتبری است که در کتاب‌های دینی و پای منبرها به خورد مسلمانان داده شده و برای فیلمی‌که ادعای نشان دادن زندگی محمد را بر اساس واقعیت دارد هیچ ارزشی محسوب نمی‌شوند.

دیالوگ‌های یک مرد حکیم و متفکر را از زبان یک پسربچه ده ساله شنیدن نه تنها کمکی به نزدیک شدن به زندگی محمد نمی‌کند بلکه فیلم را به سطح یک فیلم بی‌مایه نزدیک می‌کند. سؤال خردمندانه‌ای که بارها در باره پیامبران از جمله محمد پرسیده می‌شود این است که اگر محمد و خداوند از ابتدای زندگی او این‌چنین رابطه نزدیکی با هم داشتند چه ضرورتی برای این همه التماس و جنگیدن با قبیله‌های مختلف و فرار از مکه و دوباره برگشتن‌اش و همه این داستان‌ها و ماجراهایی که می‌دانیم بوده است؟ و تازه همه اینها هم بعد از پیغمبری او بوده است که با خداوند به قول خودش در ارتباط بوده است. آیا این خداوندی که در کودکی او این همه معجزه انجام می‌دهد و یا پرنده‌ها را با سنگ می‌فرستاده تا کعبه را حفظ کند نمی‌توانسته پیامبرش را از همان ابتدا در مقابل دشمنانش به پیروزی برساند و این‌ همه دیگران و خودش را بازی ندهد؟ این هاله تقدس غیر واقعی را که آقای مجیدی برای محمد از کودکی‌اش ترسیم کرده همان تصویری است که مسلمانان از او درست کرده‌اند تا او را از انسانی عادی که چون دیگران می‌زیسته جدا کنند و بگویند بی خطا بوده است. در حالی که تاریخ زندگی محمد کاملاً با این تصویر مقدس‌گونه فاصله دارد و او هم چون دیگران یک تاجر معمولی دوران خودش بوده است. شناختی که او در سفرهایش به مکان‌های مختلف از آیین مسیحیت و بخصوص یهودیت پیدا کرد باعث شد با درک شرایط قبایل آن دوران که دنبال چیزی خارج از بت‌پرستی بودند ادعای پیغمبری بکند و بتواند با جنگ‌های مختلف این ادعا را گسترش دهد. دکتر زیگموند کوئل در کتاب محمد و محمدیسم  می‌گوید: «پس از مرگ عبدالمطلب سرپرستی محمد به عمویش ابوطالب سپرده شد. ابوطالب محمد ۱۲ ساله را با خود طی سفرهایی تجاری از مکه به حبشه، مصر، یمن، سوریه و ایران می‌برد. این سفرها زمینه‌ای بود برای آنکه محمد با پیروان یهودی و مسیحی این کشورها برخورد کند و اصول مذهبی آنها را بیاموزد و یاد بگیرد چطور با آنها از در تفاهم در آید. وی در این سفرها از هر فرصتی برای آموختن مذاهب مختلف نزد خاخام‌ها، صوفیان و کشیشان مسیحی استفاده می‌کرد. این عاملی بود که بعدها محمد در سخنان خود به راحتی به گفته‌های آنها استناد کند.»(۱)

تور آندره‌آ استاد سوئدی ادیان تطبیقی یکی از معتبرترین تحقیقات را در زندگی محمد که هنوز بسیاری به آن رجوع می‌کنند در باره زندگی وی نوشته است. او در کتابش محمد، انسان و ایمان او می‌گوید: «آشنایی با رسوم و آداب یهودیان و مسیحیان و مقایسه آن با مراسم بت‌پرستی در عربستان اثری در ذهن محمد ایجاد کرد که احتمالاً اولین انگیزه محمد برای ادعای پیامبری بوده‌ است.»(۲)

دکتر انصاری در نگاهی نو به اسلام می‌گوید: «خرافه‌گرایی که پیش از این در شبه جزیره عربستان حاکم بود نیز در طرز فکر محمد بی‌تأثیر نبود. «موجودات خیالی» و واهی همچون جن، شیطان، فرشته، یأجوج و مأجوج و غیره که در آن زمان در میان مردم مطرح بود بساطی را مهیا کرد تا همین مسائل در آینده به عنوان الهامات الهی در قرآن و اسلام آورده شود.» (۳)

«مقایسه وضعیت یهودیان و مسیحیان شهرنشین مرفه با بت‌پرستان فقیر عرب که معمولاً به پیشه‌های سطح پایین مشغول بودند و به واسطه اجتماعات طوایفی مدام در حال جنگ با یکدیگر بودند نیز به محمد چنین القا می‌نمود که بت‌پرستی مذهبی که در خور اعراب باشد نیست. از دیگر سو تبلیغات مداوم یهودیان در مکه باعث شده بود که بت‌پرستی گیرایی خود را نزد اعراب تا حدودی از دست بدهد و آنها به پرستش بت‌های خود شور چندانی نداشته باشند.»(۴)

«تمام این اوضاع و احوال شرایطی را بوجود آورد تا این اندیشه در ذهن محمد ایجاد شود که چون شبه جزیره عربستان فاقد دینی سازماندهیشدهاست، وجود چنین آئینی لازم به نظر میرسد و او میتواند به عنوان بنیانگذار این آیین منسجم عمل کند.»(۵)

نکته غیر واقعی دیگری که در فیلم وجود دارد برخوردهای محمد با بحیرا دانشمند مسیحی آن دوران است که محمد در این برخوردها تمام آیین مسیحیت را از او فرا می‌گیرد و برخلاف احادیث غیر معتبر و چیزی که در فیلم می‌بینیم هیچ نشانه و اشاره‌ای به پیغمبری از طرف بحیرا به او در کتاب‌های معتبر تاریخی وجود ندارد و فقط ادعایی است که مسلمانان برای حقانیت خودشان درست کرده‌اند و می‌تواند به دلیل تحقیر دین مسیحیت و غیر حقانی بودن آن باشد چرا که اگر تعبیر آقای مجیدی درست باشد همه مسیحیان کنونی باید بپذیرند بشارت محمد در کتاب‌شان داده شده بوده و مسلمان شوند.

یک نکته بسیار واضح است که محمد برای گرفتن قدرت حالا چه قدرت سیاسی و چه قدرت مذهبی و چه هر دو، با قبایل مختلف جنگید تا بتواند این قدرت را به دست بیاورد. بعد از گرفتن قدرت بود که به واسطه رهبر‌ی‌اش و جمع کردن قبایل مختلف زیر اسم اسلام شخصیتی کاریزماتیک برای خودش درست کرد تا به قدرتش ادامه دهد. البته شرایط ادعای پیغمبری محمد و موفقیت‌هایش در این ادعا در کتاب‌های مختلف بیان شده که جای بحث ما نیست. یکی از این دلایل این بود که پس از قبولاندن پیغمبری‌اش آیه‌هایی را به نفع خود می‌گفت تا اهداف خود را به پیش ببرد و اعتراض پیروانش را برنیانگیزد. داستان زینب را که همه روایات معتبر آن را تأکید می‌کنند و در خود قرآن هم آمده نمونه بسیار واضحی است که محمد چگونه برای اهداف خود آیه‌هایی را به اسم خداوند و حکم او می‌ساخت تا هیچ مشکلی سر راهش نباشد. زینب زن پسرخوانده محمد زید بود و یک بار که محمد از خانه زید رد می‌شده زینب را بدون حجاب می‌بیند و همان جا تصمیم می‌گیرد که با او ازدواج کند. پسرخوانده‌اش که قبلاً برده بوده را مجبور به طلاق می‌کند و با زینب ازدواج می‌کند و همان جا هم آیه‌ای قرآن نازل می‌شود: «هنگامی‌که زید از آن زن جدا شد، ما او را به همسری تو درآوردیم تا مشکلی برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‌هایشان- هنگامی‌که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنی است.(۳۷) هیچ گونه منعی بر پیامبر در آنچه خدا بر او واجب کرده نیست؛ این سنت الهی در مورد کسانی که پیش از این بوده‌اند نیز جاری بوده؛ و فرمان خدا روی حساب و برنامه دقیقی است!

(۳۸)» (سوره احزاب، آیات ۳۷ و ۳۸)

این فقط یک نمونه کوچک از رفتاری است که نشان می‌دهد محمد به واسطه قدرت و رهبری و تحت تأثیر قرار دادن مردم آن دوره توانست جنگ‌های بی شماری انجام دهد تا قدرت خود را افزایش دهد و هرگاه می‌خواست شرایط را به سود خود بچرخاند مردم را با آیه‌هایی که گاه و بی‌گاه بیرون می‌داد فریب می‌داد که البته این فریب‌ها اکنون به وسیله صاحبان مذهبی در قدرت در حکومت‌ها انجام می‌شود. همه اینها ما را به جایی می‌رساند که بپذیریم مذاهب که ریشه اصلی آنها البته به اسطوره‌ها برمی‌گردد (که همان‌ها هم ضعف انسان در مقابل طبیعت و بی جوابی‌اش از اتفاقات و حوادث طبیعی بوده) جمعی از افراد را با دیدگاه‌های مشترک گرد هم می‌آورده‌اند تا قدرت بیشتری را در دست خود بگیرند و آن را برای منافع خود گسترش دهند. بر همین اساس است که دورکیم دین را «دسته‌ای هم‌بسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی (مجزا از امور ناسوتی) که این باورها و عقاید و روش‌هایِ ثابت و غیرِ قابلِ تغییرِ همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد به نام امت متحد می‌کند» می‌نامد. و همین مجموعه است که به افراد خودش هویت می‌دهد و بقای خود را در قوی‌تر شدن گروه‌شان و جنگ با دیگر ادیان و گروه‌ها می‌بیند تا به این بنگاه قدرت بیشتری بدهند. حالا دلایل تاریخی قدرت گرفتن محمد و جنگ‌هایی که داشته جای بحث ما نیست اما شباهت بسیاری با زندگی آن دوران محمد و دوران کنونی در کشورهای زیر سلطه دین سیاسی مثل ایران می‌بینیم که دین واسطه‌ای می‌شود برای سلطه کامل بر جامعه و یکسان کردن باورهای همه به واسطه دستورات فراآسمانی. این جایی است که در فیلم آقای مجیدی نشان داده نمی‌شود چون آقای مجیدی هم از اعضای همان گروهی در ایران است که دارای قدرت مذهبی هستند و رانت‌خوار دولت اسلامی.

حجاب زنان فیلم در دوران محمد

نکته مهم تاریخی دیگری که در فیلم رعایت نشده است حجاب زنان فیلم است. می‌دانیم حجاب در ایران ضروری است اما اگر فیلمی ‌با این هزینه هنگفت که ادعای وفاداری به تاریخ را دارد ساخته می‌شود در پوشش بازیگرانش نباید این همه از واقعیت فاصله بگیرد. آیات حجاب سال پنجم بعد از هجرت نازل شده و اتفاقاً زمانی بوده که محمد با زینب زن طلاق گرفته پسرخوانده‌اش ازدواج می‌کند ( آیات ۳۲ و ۳۳ و ۵۳ سوره احزاب). بنا بر این حتی در زمان پیامبری محمد هم حجاب به شکلی که در فیلم می‌بینیم اصلاً وجود نداشته است چه برسد به دوران کودکی او که با واقعیات تاریخی نمی‌خواند.

فیلم‌های مذهبی از زندگی موسی و مسیح هم ساخته شده است اما تفاوت عمده آنها نه در نشان دادن چهره پیامبران که اینجا دیده نمی‌شود بلکه در ساختار روایی آنهاست. هر فیلم نتیجه جمع شدن مجموعه‌ای از عوامل همچون فیلم‌برداری و سناریو و بازیگری و طراحی و تدوین و غیره است تا نتیجه مناسب روی پرده دیده شود. بنا بر این بهترین بازی‌ها با یک کارگردانی پیش پاافتاده دیده نمی‌شود. فیلم‌برداری خوب با یک داستان بد و تدوین معمولی به حاشیه می‌رود و همین‌طور عوامل دیگر. اینکه یکی از بهترین فیلم‌برداران دنیا و سایر عوامل غیر ایرانی برجسته را برای فیلمی ‌استفاده کنیم تا به آن ارزش بدهیم هیچ امتیازی برای هیچ فیلمی‌ محسوب نمی‌شود. حتی با وجود این همه عوامل خارجی و هزینه‌های هنگفت باید بگویم محمد یکی از خسته‌کننده‌ترین فیلم‌هایی است که تا به حال دیده‌ام. شاید یکی از دلایل آن ساختار روایی بسیار ضعیف آن و شیفتگی و درگیر شدن مجیدی در کاراکتر مذهبی فیلم‌اش و فراموش کردن مدیومی ‌به اسم سینِما باشد. اگر هالیوود هم فیلم مذهبی می‌سازد بلد است چگونه یک داستان مذهبی را به یک روایت پر کشش تبدیل کند. حتی یک فیلم غیر هالیوودی مذهبی مثل انجیل به روایت متی از یک فیلم‌ساز غیر دینی مثل پازولینی به مراتب ساختار بهتری دارد و هم‌ذات پنداری درستی بین تماشاگر و مسیح ایجاد می‌کند تا این فیلم. به همین دلیل نمی‌خواهم بگویم فیلم باید اکشن می‌بود که من فیلم‌های بسیاری را که اصلاً هم اکشن نیستند حاضرم بارها و بارها ببینم چون در روایت و ساختار و تداوم بیان و بازی‌ها استوارند. حتی فیلم محمد مصطفی عقاد شکل روایی قوی‌تری دارد تا این فیلم. اگر آقای مجیدی انتقاد می‌کند که فیلم عقاد تصویر درستی از اسلام نمی‌دهد و فقط شمشیر است باید گفت تصویری که آقای مجیدی هم ارائه می‌دهد تصویر غلطی است از اسلام واقعی. اگر محمد را نشان می‌دهد که در این سنین کودکی تقاضای آزادی یک برده را می‌کند هم او است که وقتی قدرت گرفت بردگی را به شکل گسترده‌تری در قلمرو خودش گسترش داد و حتی آیه‌هایی هم در تأیید آن بیان کرد. نه تنها بردگی بلکه کشتار غیر مسلمین را هم به شکل وحشیانه‌تری در دستور کار خود قرار داد. بنا بر این زبان شمشیر فیلم مصطفی عقاد زیاد هم از حقیقت زندگی محمد دور نبوده است.

اینکه محمدِ این فیلم در تورات و انجیل بشارت داده شده بوده و تورات و انجیل کنونی تحریف شده است هم از روایاتی است که مسلمانان برای برحق نشان دادن دین‌شان می‌آورند و در این فیلم هم شاهد هستیم. اگر با زبان منطق بخواهیم همه این ادیان را به پرسش بگیریم کاری است که داوکینز و سایرین با تلاش‌های بی شماری انجام داده‌اند و همیشه هم دین‌داران بازنده این بحث‌ها بوده‌اند اما معجزاتی را که مذهبی‌ها مرتب به آنها اشاره می‌کنند و هنوز هم در رفتارهای آنان می‌بینیم مرا به یاد جایزه جیمز راندی می‌اندازد که هنوز هم این جایزه وجود دارد که اگر کسی یک معجزه و یا عمل متافیزیکی انجام دهد یک میلیون دلار جایزه را به او می‌دهد. به راستی خداوند با این همه معتقدانش که باور دارند هر چه را از او بخواهند به آنها می‌دهد نمی‌تواند یک معجزه کوچک را ارائه کند تا بیشتر باورش کنیم؟ چرا در دنیای کنونی که همه چیز توسط دانش امروزی بررسی خواهد شد هیچ مؤمن و مسلمان و مسیحی که ادعای قدرت عظیم خداوند را دارد نتوانسته به واسطه او یک معجزه ارائه کند؟ چرا معجزات خداوند هزار و چهارصد سال پیش تمام شده‌اند و بشر باید تا پایان عمرش با همان آخرین پیامبر سر کند؟ سوال‌های بی‌شماری می‌توان طرح کرد و پاسخ در خوری هم نگرفت که جای بحث ما نیست اما اینها جز این است که انسان امروزی می‌تواند با خرد خود (اگر بخواهد خرد خود را آزاد به کار گیرد و در چهارچوب مذهب قرارش ندهد) بفهمد که اینها ساخته بشر آن دوره برای انسان‌های بی‌خرد آن دوران بوده و دنبال کردن این آموزه‌ها ما را همسان بی خردان آن دوران می‌کند؟ این همان کاریست که آقای مجیدی با فیلم‌اش می‌کند و البته نشان می‌دهد که هنوز بی خردانی هستند که ساخته این بی خردان را تحسین کنند.

شخصیت اصلی فیلم در حاشیه

مشکل دیگر در ضعف روایی بودن فیلم نشان ندادن محمد است که شخصیت محوری فیلم است ولی در حاشیه قرار می‌گیرد. چیزی که در فیلم مصطفی عقاد هم وجود داشت ولی در آنجا عقاد می‌پذیرد شخصیت محوری‌اش را در قالب حمزه حل کند و تماشاچی هم‌ذات پنداری‌اش با محمد را در حمزه می‌بیند. چیزی که در فیلم مجیدی عبدالمطلب است و بعد هم ابوطالب که هیچ کدام در این هم‌ذات‌پنداری موفق نیستند.

موسیقی فیلم تلاشی است برای هر چه بیشتر تحریک کردن تماشاچی و البته با همراه سانتی‌مالیسم آقای مجیدی که در فیلم‌های قبلی‌اش هم دیده‌ایم که همیشه تلاشی است در تحریک احساسات تماشاچی که چه در تحسین فقر یا معصومیت‌های کودکان و چه در روایات مذهبی همسان است. به همین دلیل هم سراغ الله رحمان آهنگساز میلیونر فیلم «زاغه‌نشین» می‌رود که نوع موسیقی‌اش همان سانتی‌مالیسمی ‌است که مجیدی دوست دارد.

چرا در جشنواره مونترآل؟

سؤال بزرگ اما نمایش این فیلم در فستیوال فیلم مونترآل است که ادعای نمایش آثار هنری را دارد با نوآوری‌های بیانی و تصویری که هیچ کدام را در این فیلم شاهد نیستیم. بنا بر این حتی قیاس کردن این فیلم با دوران هیتلر نازی و فیلم «پیروزی اراده» از لنی ریفنشتال فقط در زمینه استفاده از حمایت‌های دولتی و هزینه گزاف برای ساختن شدن آن می‌تواند صحت داشته باشد و نه نوآوری‌های تکنیکی و یا بیانی که در فیلم ریفنشتال بی شمار بودند. اینها ما را به جایی می‌برد که آیا اصلاً هیئت انتخابی برای یک فستیوال وجود دارد و اگر دارد ملاک‌هایش چیست؟ با هر ملاکی چنین فیلم‌های تبلیغاتی همیشه بیرون از فستیوال‌ها قرار می‌گیرند و نشان دادن آنها در فستیوال فیلم و آن هم در افتتاحیه ما را به بده و بستان های زیر میزی مشکوک می‌کند.

مجید مجیدی و سیدعلی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی

می‌دانیم که آقای مجیدی یکی از دست‌بوسان رهبر جمهوری اسلامی‌آقای خامنه‌ای است و همیشه او را تجلیل کرده است. تهیه کننده این فیلم هم بنیاد مستضعفان است که از بنیادهای زیرمجموعه رهبری است. بنیاد مستضعفان هم بنیادی است که بعد از انقلاب شکل گرفت و همه مجموعه‌ها و شرکت‌ها و هتل‌های دولتی قبل از انقلاب را با عنوان کمک به مستضعفان ضبط کرد که البته خیلی زود بنیادی شد برای انباشته کردن حساب رهبری در جهت اهداف او برای از بین بردن مخالفانش در ایران و بیرون ایران.  با هزینه‌ای که برای فیلم محمد شده می‌شد ده‌ها فیلم مختلف در ایران تولید کرد که ارزش‌هایی به مراتب بالاتر داشته باشند. رهبر ایران که آقای مجیدی همیشه از شیفتگی‌اش به او سخن می‌گوید در بسیاری از اتفاقات فجیع بعد از انقلاب دست داشته است. از قتل عام‌های مخالفین در دهه شصت تا سرکوب جوانان جنبش سبز که مستقیماً از سرکوب این جوانان حمایت کرد و پایه‌های دیکتاتوری‌اش را با خون جوانان محکم‌تر ساخت. تعریف و تمجید از چنین رهبری و بزرگترین تجلی فیلم را بازدید رهبر از پشت صحنه  فیلم ذکر کردن ما را به مقایسه این فیلم و دولت آلمان نازی در حمایت از فیلم‌های تبلیغاتی رژیم هیتلری می‌کشاند. هر دو حکومت دیکتاتوری هستند و هر دو حکومت تمام تلاش خود را می‌کنند تا با استفاده از سینما، تصویری را که خود می‌خواهند به خورد جامعه  بدهند. در شرایطی که جامعه ایران زیر فشار دیکتاتوری مذهبی در شرایط دشوار اقتصادی روزگار می‌گذراند و بسیاری از کارگران و معلمان ماه‌هاست حقوق خود را نگرفته‌اند و بسیاری از  انسان‌ها به دلیل اندیشه متفاوت‌شان زندانی هستند و یا اعدام می‌شوند و عامل همه این شرایط هم همین رهبری و پیروانش هستند ساختن چنین فیلمی‌ یعنی تأیید این دیکتاتوری و خون‌هایی که ریخته شده‌اند و هم پیاله شدن با دیکتاتورها.

 مونترال، ۳ سپتامبر ۲۰۱۵
*آرین آریان  هنرمند عکاس و فیلم‌ساز  از سال ۲۰۰۱ در کانادا زندگی می‌کند
۱- Koelle, Sigismund Wilhelm, Mohammed and Mohammedanism: Critically Considered, Rivingtons, London, England, 1889, pp. 540. P43-44
۲- Tor Andrae. Mohammed: The Man and His Faith. Courier Dover Publications, 2000(translation of the original work published in 1936).P38
۳ –  انصاری، مسعود، نگاهی نو به اسلام. ص ۲۶
۴ و ۵ – انصاری، مسعود، نگاهی نو به اسلام  ص ۲۷

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=23098