ادبیات تبعید و ادبیات مهاجر با خلاقیت هنرمندانی منتشر میشود که فریادشان در واژههای ادبیات آزاد و بدون سانسور طنین مییابد تا ادبیات سرزمین مادری در مهاجرت به فراموشی سپرده نشود.
در این عرصه سهیلا میرزایی شاعر، و مریم رییس دانا مترجم و نویسنده به تازگی تور فرهنگی مشترک شعرخوانی، داستانخوانی و سخنرانی در برخی شهرهای اروپا همچون اشتوتگارت، پاریس، فرانکفورت، کلن، بوخوم، هانوفر و دو مرکز فرهنگی مختلف درلندن برگزار کردهاند.
«… از تمام من میچکا تنها تو بودی که آن گوشه و کنار غیرقانونی را میخواندی»
سهیلا میرزایی شاعری است که درآستانه چاپ اولین کتابش به نام «یک سین جاماندهام» در سال ۱۳۷۷ به آلمان مهاجرت میکند. وی که از نوجوانی به دنیای ادبیات علاقمند بوده است و قطعات ادبی و شاعرانه مینوشته به گفته خودش با گذراندن کارگاه «شعر و قصه» دکتر رضا براهنی در دههی هفتاد، با دنیای دیگری از شعر آشنا میشود و دو کتاب دیگر خود را با نامهای « میچکا غیرقانونی میخواند » را در سال ۲۰۰۵ در کلن و « میافتم از دستم » را در سال ۲۰۱۳ در بوخوم آلمان منتشر میکند. وی به زودی پروژه آنتولوژی شعر زنان مهاجر ایرانی و ترجمه مجموعه آثارش به آلمانی و ترکی را روانه بازار نشر میکند . سهیلا همچنین دبیر بخش ادبی مجله «آوای زن» است.
پایهی اصلی زندگی سهیلا میرزایی به قول خودش بر دو بخش ادبی و ورزشی استوار است. وی که در ایران مربی سنگنوردی و کوهنوردی و عضو تیم ملی سنگنوردی زنان در دهه هفتاد خورشیدی بود، اولین زنی است که درسال ۱۳۶۹ دیواره علم کوه را از مسیر«گرده آلمانها» با مسیریابی مستقل در کوتاهترین زمان یعنی ۱ساعت و نیم صعود کرد که هنوز هیچ زنی نتوانسته است این رکورد را بشکند. او اکنون نیز مربی سنگنوردی در سالن در آلمان است.
مریم رییس دانا نیز که سال ۲۰۰۶ به فرانسه و سال ۲۰۱۰ از پاریس به کالیفرنیا مهاجرت کرده است، کار ترجمه را سال اول دانشگاه با دو نامهی اداری صادق هدایت به زبان فرانسه آغاز کرد. بعدها این دو نامه در کتاب نامههای صادق هدایت منتشر شد. ترجمه بعدی وی، مصاحبه برناردو برتولوچی با فروغ فرخزاد بود.
از مجموعه آثار وی میتوان به تهیه و گردآوری سه کتاب با نامهای «نوشتههای فراموش شدهی صادق هدایت»، «ارزیابی آثار و آرای صادق هدایت»، «صادق هدایت در بوتهی نقد ونظر»، مجموعه داستان کوتاه به نام «عبور» و همچنین انتشار ترجمه مجموعه اشعار ژاک پرهور و زندگینامه او به فارسی به نام «زمان گمشده» نام برد.
در سال ۱۳۸۳، دو داستان کوتاه از مریم به نامهای «جزیرهای در دل تهران بزرگ» و «آواز آ»، به ترتیب موفق به کسب جایزه ادبی صادق هدایت، و فستیوال داستان کوتاه اصفهان شدند.
آخرین کتاب مریم، «متلک پتلک» نام دارد که در حوزه طنز کوتاه و در فرم مینیمالیست در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. برای نمونه در این کتاب درباره «ضرورت زن و مرد بودن» میخوانیم:
مرد: من مرد هستم. از آشنایی با شما خوش وقتم.
زن: من زن هستم. من هم از آشنایی با شما خوش وقتم. ضرورت زن و مرد بودن ما در چیست؟
مرد: که بمانیم.
زن: بمانیم که چه کار کنیم؟
مرد: که تولیدمثل کنیم.
زن: تولیدمثل کنیم که چه کنیم؟
مرد: که … بمانیم.
مریم رییس دانا در گفتگو با کیهان لندن میگوید: «در تمام سالهایی که به نام زندگی گذشت، فقط روزنامهنگاری، تالیف و ترجمهی کتاب شغل من نبود، زیرا اینها دستمزدهایی برابر با هیچ داشتند، گرچه جانم با ادبیات پیوند دارد ولی زندگی هزینه دارد، پس در ایران، زبان فرانسه تدریس میکردم و دور از ایران، فارسی. در ایران، ویراستار انتشارات نگاه بودم و در فرانسه، معلم کامپیوتر. در ایران، مدیر روابط بینالملل بخش فرهنگی سایپا بودم و دور از ایران، همچنان معلم و نویسنده هستم.»
از سهیلا در مورد موضوع سخنرانی وی در تور فرهنگیشان سوال میکنیم که به ادبیات تبعیدی یا مهاجرت مربوط میشود و اینکه چگونه میتوان شعر تبعید را از شعر مهاجرت تشخیص داد؟ می گوید: «گاهی تشخیص مرز بین تبعید و مهاجرت سخت میشود. فردی که به هر دلیلی از کشور خارج شده، اگر برای برگشت به کشور با تهدید، زندان و مرگ مواجه شود و به عبارتی شخص موقع برگشت تنبیه شود، تبعیدی محسوب میشود و هر گاه مشکلی در رفت و آمد به داخل کشور نداشته باشد، مهاجر. حال اگر همین شخص به هر دلیلی نتواند به کشور برگردد، باز هم تبعیدیست.»
وی ضمن اشاره به طبقهبندی تحلیل موقعیت شاعران و نویسندگان و آثارشان خاطرنشان می کند: «هنرمندانی که به دلیل تهدیدات احتمالی در داخل کشور، نتوانند به زادگاه خود برگردند و در کشور میزبان بمانند و آثارشان نیز اجازهی انتشار در داخل کشور نداشته باشد، اینها هم خود تبعیدی هستند و هم ادبیاتشان تبعیدیست. اگر همین افراد آثارشان داخل کشور مجوز انتشار بگیرد، گرچه جسمشان در تبعید است ولی آثارشان ادبیات تبعید نیست.»
سهیلا میافزاید: «شاعرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند ولی به زادگاه خود رفت و آمد دارند و کتابهایشان نیز در داخل منتشر میشود، فقط مهاجرند، زیرا نه خود تبعیدی هستند و نه ادبیاتشان. و بالاخره آن دسته از شاعران و نویسندگانی که داخل کشور زندگی میکنند ولی به آثارشان اجازهی انتشار نمیدهند، اینها گرچه مهاجر نیستند ولی ادبیاتشان تبعیدیست.»
از سهیلا میرزایی میپرسیم: آیا پس از این تعریف، میتوانید بخشی از ویژگیهای شعر مهاجرت زنان را عنوان کنید؟ این نوع شعر چه شاخصههایی میتواند داشته باشد که آن را از شعرهای داخل ایران متمایز میکند؟
وی میگوید: «قصد من پاسخ دادن به معضلات یا فواید مهاجرت و آثار منتشر شده در خارج از ایران نیست، بلکه منظورم طرح سوال است، سوالهایی مانند «آیا عدم سانسور در شعر مهاجرت، میتواند دلیلی باشد تا شاعر بتواند رهاتر و آزادانهتر شعر بگوید؟ آیا شعرهایی با مضمون اروتیک و همین طور سیاسی بیش از مضمونهای دیگر با استفاده از فضای باز و بیسانسور منتشر شدهاند؟ اگر فرض کنیم که شعرها از ساختار قوی برخوردار بودهاند، آیا میتوان گفت٬ شعرهای اروتیک در شعر زنان مهاجر بیشتر خود را به رخ کشیده است یا در فضای باز فرهنگی کشورمیزبان؟ و یا به خاطر نهادینه شدن سانسور در ذهن اغلب شاعران، هنوز فضای غالب شعر زنان، فضایی آغشته به سنتها، ترسها، تابوها و ترس از قضاوتها است؟
بحران هویت و همین طور بحران نوشتن، چه تاثیری در آثار شاعران زن ایرانی میتواند داشته باشد؟ زبان چه نقشی در شعر آنان داشته است؟ شاعری که با زبان مادری رشد کرده و پیشینهی تنگاتنگ با آن دارد، حال چگونه میتواند در کشور میزبان خود را بیان کند و شعر بسراید؟ این زبان دوم آیا در غنای زبان شعری او تاثیر مثبت دارد یا زبان او را مختل میکند و برای برونرفت از این بحران و نجات زبان شعریاش چه راهحلی به خود پیشنهاد میکند؟»
وی با اشاره به اینکه پاسخ دقیق به این سوالات یک پژوهش جدی و علمی را میطلبد٬ تاکید میکند: «به گمان من مهاجرت، با تفاوتهای فردی شاعران و نوع نگاهشان به تغییرات، نتیجههای متفاوتی را نیز در بر داشته. باید بگویم جنسیت با توجه به تجربههای ذهنی و عاطفی در نوشتن نقش مهمی دارد و باید برای آزادانه نوشتن به دور از فضای سانسور با کشف دنیای جدید، فضای شخصی خود را ایجاد کنیم و این فضا فقط از طریق کسب آگاهی و کشف خویشتن و نگاه دقیق به پیرامون خود میسر است. در چنین فضایی به دور از سانسور و فرهنگ مردسالارانه میتوان قابلیتها و تواناییهای خود را بهتر شناخت و به فردیت رسید.»
از مریم رییس دانا در مورد انگیزه این تور فرهنگی میپرسیم که آیا مخاطبان این انگیزه را در آنها ایجاد کردهاند و یا صرفا هدف آنها اشاعه ادبیات ایران است؟ پاسخ میدهد: «تصور میکنم داشتن مخاطب خاص، در این وسعت که آنها خواستار انجام این تور فرهنگی شدهاند بسیار اغراقآمیز است. رسیدن به چنین جایگاهی و با این تعداد از مخاطب هنوز برای ما اتفاق نیفتاده، گرچه کار نیکو کردن از پر کردن است و آمدن چنین روزی به هیچ وجه غیرممکن نیست.»
مریم در ادامه میافزاید«این تور با حمایت و پشتیبانی کتابخانه ایرانیان اشتوتگارت با هدف بزرگداشت روز جهانی زن آغاز شد. به مرور برگزارکنندگان خانههای فرهنگ در دیگر شهرهای آلمان نیز از این دعوت مطلع شدند و علاقمندی خود را برای اجرای شب شعر و داستان و سخنرانی اعلام کردند. برخی شهرها را نیز ما، من و سهیلا، خودمان پیشنهاد دادیم و آنها هم استقبال کردند. بنابراین بعد از اشتوتگارت به شهرهای پاریس، فرانکفورت، کلن، بوخوم، هانوفر و لندن سفر خواهیم کرد تا شعر و داستان بخوانیم، و همچین گفتارهایی پیرامون شعر مهاجرت زنان، طنز و خاستگاه آن در ادبیات فارسی داشته باشیم.»
مریم رییس دانا زندگی شاعر و نویسنده دور از ایران را برای معرفی آثار و اندیشههایش به ملکیادس، شخصیت رمان معروف «صد سال تنهایی» از گابریل گارسیا مارکز تشبیه میکند و میگوید: «ملکیادس هر سال به دهکده ماکوندو می رود تا شگفتیهای جهان را به دهکده ببرد و بفروشد. زیرا او به نوعی پل ارتباط جهان بیرون با فضای محدود و بستهی روستای ماکوندواست. ما نیز مانند ملکیادس شهر به شهر سفر می کنیم تا کالای فرهنگی خود، کتابمان، را به دیگران معرفی کنیم.»
مریم رییس دانا در پاسخ به پرسشی درباره موضوع مورد بحث و سخنرانىاش در این سفر فرهنگی میگوید: «گفتار مورد بحث در جلسات پیش رو، به طور فشرده بررسی تاریخ طنز، خاستگاه و چرایی تولید آن در ادبیات فارسی، به ویژه پس از مشروطه است. البته در ادبیات کلاسیک فارسی پیش از مشروطه نیز در آثار حافظ، خیام، فردوسی و بسیاری دیگر از شاعران لحن طنز وجود دارد، اما طنز در مفهوم جدید آن یعنی Satire که اقتباسی است از برون مرزایران با قصد نقد اجتماعی سیاسی مربوط به دوره معاصر است.»
این دو هنرمند به همراه شاعران دیگر در لندن نیز در روز ۱۹ مارس برنامه شعر خوانی و سخنرانی خواهند داشت که به همت انجمن هنر و ادبیات پارسی ایرانیان مقیم لندن برگزار میشود.