حنیف حیدرنژاد – علی اکبر هاشمی رفسنجانی هم مُرد! از بناینگذاران جمهوری اسلامی و از یاران نزدیک خمینی بود. نیازی به برشمردن پُست و منصبهای او نیست.
نقش او در شکلگیری جمهوری اسلامی و تداوم آن بعد از مرگ خمینی و به رهبری نشاندن خامنهای غیر قابل انکار است. او در صحنه سیاست داخلی و خارجی نقشی تعیین کننده داشت. در این سالهای آخر و بخصوص بعد از سخنرانی خامنهای در نماز جمعه تهران در سال ۱۳۸۸ که در آن نظرات احمدی نژاد را به خودش بیشتر نزدیک اعلام کرد تا نظرات رفسنجانی، رقابت این دو یار قدیمی هرچه بیشترعلنی شد.
با تمام تلاشهای خامنهای برای حذف رفسنجانی، هاشمی رفسنجانی با زیرکی تلاش کرد تا تاثیرگذاری خودش بر آنها را کماکان برقرار نگه دارد. او پدرخواندهی جناح اصلاحطلبان درون رژیم بود و برای این دسته به خاکریزی تبدیل شد که خامنهای به راحتی نمیتوانست از آن عبور کند. رفسنجانی رازهای بسیار از خامنهای و سیستم او در دل داشت. همین نیز مانعی بود که نمیشد به راحتی او را از سرِ راه برداشت.
اینک مرگ او از بسیاری جهات خیال خامنهای را راحت کرده و در نمایش انتخابات پیش روی نظام جمهوری اسلامی معادلات را بر هم خواهد زد. میتوان پیشبینی کرد که بسیاری از آنها که تا امروز در جبهه رفسنجانی بودند، فرصتطلبانه جبهه خود را عوض کرده و مجیزگوی خامنهای شوند. بسیاری نیز سکوت را ترجیح داده و از رودرویی با جناح مقابل پرهیز خواهند کرد. از این به بعد دست جناح خامنهای برای حذف رقیبان بازتر خواهد شد.
رفسنجانی فردی بسیار زیرک بود. میتوان حدس زد که شاید برای بعد از مرگ خودش هم حساب و کتابهایی کرده باشد. بخصوص برای آنکه خانوادهاش را بعد از مرگ خود حفاظت کند. از جمله شاید اسناد و مدارکی را تهیه و آماده انتشار کرده باشد که بخصوص موقعیت خامنهای و بسیاری افراد دیگر را زیر سوال ببرد. اگر چنین باشد، افشای آنها به زمان خاصی موکول خواهد شد که خانواده او بتواند بیشترین استفاده را از آن ببرد.
مرگ رفسنجانی غافلگیرکننده بود زیرا با توجه به بیماری خامنهای، با اینکه چند سالی کوچکتر از رفسنجانی بود، ولی انتظار میرفت ابتدا خبر مرگ او منتشر شود. مرگ رفسنجانی معادلات قدرت را در نظام جمهوری اسلامی وارد دور جدیدی خواهد کرد. این دور جدید میتواند از یک طرف با حذف یک عده از جناح رفسنجانی همراه باشد و از طرف دیگر با هراس از مرگ خامنهای در آیندهای نه چندان دور، تلاشها را در سطوح مختلف در جناح غالب با هدف قبضه قدرت افزایش خواهد داد. یک تاثیر زودگذر مرگ رفسنجانی نیز میتواند انسجام و وحدت ظاهری جناحهای مختلف نظام باشد، زیرا آنها که تا امروز خود را پشت رفسنجانی پنهان میکرده و مقابل خامنهای میایستادند، از رودرویی آشکار با جناح خامنهای پرهیز کرده و منتظر میمانند تا در فرصت مناسب مجددا صفبندی خود را شکل بدهند.
مرگ رفسنجانی این واقعیت را بیش از پیش جلوی چشمان دیگر جنایتکاران حاکم در ایران قرار خواهد داد که آنها نیز دیر یا زود خواهند مُرد. این واقعیت اگرچه لبخند شادی را بر لبان مردم سرکوبشدهی ایران جاری میکند، اما جنایتکاران را به هوشیاری و تلاش بیشتر برای قبضهی کامل قدرت سوق خواهد داد. دور جدیدی از جنگ پنهان و آشکار قدرت در راه است که با مرگ خامنهای به اوج خواهد رسید و سرکوب و بسته شدن هرچه بیشتر فضای سیاسی اجتماعی در ایران را به دنبال خواهد داشت.