رضا تقیزاده – علیرغم داشتن منافع سیاسی، نظامی و اقتصادی گسترده در رابطه با دولت تهران، مسئولان کرملین طی هفتههای منتهی به روز اخذ رای در انتخابات رییس جمهوری اسلامی، سیاست سکوت اختیار کردهاند حال آنکه نتیجه انتخابات میتواند منافع میانمدت و درازمدت روسیه را در ایران تحت تاثیر قرار دهد.
اتخاذ سکوت و عدم علاقه ظاهری رهبران کرملین نسبت به انتخابات رییس جمهوری اسلامی نشانه بی تفاوتی مسکو نسبت به احتمال تمدید و یا تغییر دولت کنونی تهران نیست؛ پرهیز از اتهام مداخله مستقیم و یا غیر مستقیم در انتخابات و تحمل هزینههای سیاسی آن است.
با وجود اشراف کامل نسبت به طبیعت غیر دمکراتیک انتخابات در جمهوری اسلامی و آشنایی با نقش حکومت در گذراندن نامزدهای مومن به انقلاب و پیرو رهبر از صافیهای سیاسی، کشورهای بزرگ و همسایگان ایران همچنان روند برگزاری انتخابات و نتایج آن را با علاقه و از نزدیک تعقیب میکنند. روسیه از این قاعده مستثنی نیست.
اهمیت حفظ توافق اتمی با ایران برای آمریکا و ارزش توسعه بازار صادرات کالاهای اروپایی که نماد شاخص آن فروش هواپیماهای مسافری و سرمایهگذاری در صنایع اتومبیلسازی ایران است، گزینه مطلوب دولت ترامپ و اتحادیه اروپا را در رقابت انتخاباتی ایران بدون ابهام میسازد. گزینه مطلوب غرب بدون شک سیدابراهیم رییسی نیست.
حساسیت نتیجه انتخابات جاری برای دولت آمریکا در حدی است که ضمن متوقف ساختن روند طرح تحریمهای تازه علیه ایران، انتشار سرفصلهای سیاست خارجی تازه خود را در قبال دولت تهران به بعد از انتخابات موکول کرده است.
تردید و ابهام در نوع نگاهی است که کرملین، نسبت به نتایج انتخابات جاری رییس جمهوری اسلامی ایران دارد.
نگاهی به سوابق مداخلات روسیه
تاریخ مداخلات روسیه در امور ایران چهار صد ساله و بی نیاز به بازشکافی است. روند مداخلات مسکو در امور داخلی کشورهای بزرگ و کوچک نیز علیرغم کاهش ظرفیتهای نظامی و توان اقتصادی روسیه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی سابق تا روزها و ماههای اخیر ادامه یافته.
طی ده سال گذشته روسیه کشور همسایه کوچک خود گرجستان را به اشغال نظامی درآورد، شبه جزیره کریمه را از اوکراین جدا ساخت و به خاک خود ضمیمه کرد، در جنگ جاری داخلی میان دولت قانونی اوکراین و شورشیان آن کشور هم از راه ارسال اسلحه و نفرات برای شورشیان مداخله میکند.
نیروهای نظامی روسی در سوریه برای حفظ دولت اسد و یا رسیدن به توافق با آمریکا در مورد آینده سیاسی دمشق، میجنگند.
اتهام مداخلات روسیه در انتخابات رییس جمهوری آمریکا موضوع تحقیقات در دست انجام کنگره و سازمان افبیآی قرار دارد.
طی چند قرن گذشته روسیه سیاست خارجی مداخلهجو، خشن و تهاجمی را در سراسر جهان پیگیری کرده و بی تفاوتی کرملین نسبت به نتایج انتخابات رییس جمهوری ایران ظاهری است.
کدام گزینه و چرا؟
با کنار رفتن پیشهنگام قالیباف، انتخابات جمهوری اسلامی اینک موکول به نتیجه رقابت میان دو اسب باقیمانده در مسابقه است.
نتیجه رقابت رییسی و روحانی، دو نامزد امیدوار انتخابات ۲۹ اردیبهشت، از آن رو برای روسیه، و سایر کشورهای ذینفع حساس است که هر یک از آن دو میتوانند ضمن اداره دولت، بر روند جانشینی علی خامنهای و راه آینده حکومت اسلامی حاکم بر ایران نیز تاثیر بگذارند.
در حال حاضر روسیه دارای مناسبات سیاسی چالشی با آمریکا و اتحادیه اروپا و به دلیل اشغال بخشی از خاک اوکراین مورد تحریم هر دو آنها است. از این نظر، گزینه مورد علاقه آمریکا و اروپا در انتخابات ایران بنا بر بازی سیاسی «حاصل جمع- صفر» نباید با گزینه مورد نظر روسیه یکی باشد.
در عین حال روسیه، ضمن بهره گرفتن از تنش در روابط ایران و آمریکا، مانند آمریکا و اتحادیه اروپا از برجام پشتیبانی کرده و علاقمند به حفظ آن است.
به لطف نقش تعیین کننده سپاه پاسداران در تدوین و اجرای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی، روسیه طی سه سال گذشته به ایجاد محور همکاریهای نظامی با ایران در سوریه مبادرت و حتی پایگاههای نظامی ایران را مورد استفاده قرار داده. به این دلیل روسیه مایل به تضعیف نقش سپاه در ساختار قدرت حکومت اسلامی ایران نیست.
توافق اصولی میان روسیه و جمهوری اسلامی به ارزش اسمی ده میلیارد دلار نیز با دولت کنونی به امضاء رسیده. به این ترتیب اهمیت مناسبات روسیه با ایران بیشتر متاثر از رفتارهای مجموعه حاکمیت اسلامی ایران است که دولت تنها بخشی از آن به شمار میرود.
به علت کهولت و بیماری علی خامنهای نتیجه انتخابات جاری میتواند کفه قدرت را در رقابت آینده برای جانشینی او، به سود و یا زیان یکی از دو شاخه اصلی قدرت که ضد غرب و طرفدار شرق است تغییر دهد.
در این چار چوب، به دلیل نزدیکی سیدابراهیم رییسی به طیف سپاه، و تقابل آشکار اصولگرایان و نظامیان حاکمیت با حسن روحانی و دولت مایل به غرب او، به نظر میرسد گزینه مطلوب کرملین تشکیل دولتی به ریاست رییسی و ترکیب مدیریت سپاه و تضمین دور نگاه داشتن ایران از غرب و انتقال تدریجی قدرت سیاسی از مذهبیها به نظامیان بعد از خارج شدن علی خامنهای از صحنه است؛ اسبی که در نگاه نخست دارای بخت بلند برای رسیدن موفق به انتهای راه نیست.