جدیدترین آمارگیری از نیروهای کار در ایران نشان میدهد اشتغال در ایران و در طول سالهای گذشته به سوی مردانه شدن پیش رفته است.
در حالی که تعداد شاغلان مرد در سال ۹۴ نسبت به سال ۸۴ افزایشی ۱۱.۱ درصدی را تجربه کرده اما در مقابل تعداد شاغلان زن با کاهش ۱۲.۶ روبرو شده است.
نرخ مشارکت اقتصادی و نرخ بیکاری زنان به ترتیب از ۱۷ درصد و ۱۷.۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۱۳.۳ درصد و ۱۹.۴ درصد در سال ۱۳۹۴ رسیده است که نشان از کاهش شانس زنان برای حضور در بازار کار ایران طی سالهای اخیر دارد.
در سال ۱۳۸۴ نزدیک به ۴ میلیون نفر از شاغلان در ایران زن بودهاند که این تعداد در سال ۱۳۹۴ به حدود سه میلیون و چهارصد هزار نفر رسیده است؛ یعنی حدود ۶۰۰ هزار نفر از زنان شاغل طی این دوره زمانی کاسته شده است.
به عبارت دیگر میتوان گفت طی این دوره به طور متوسط در هر سال حدود پنجاه هزار زن از بازار کار خارج شدهاند.
در واقع نسبت جنسی اشتغال از ۴۲۰ مرد شاغل در مقابل ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۸۴ به ۵۳۴ مرد شاغل در مقابل ۱۰۰ زن شاغل در سال ۱۳۹۴ رسیده است. همچنین نسبت بیکاری جنسیتی طی این سالها تقریبا بدون تغییر بوده است و ۲۲۶ مرد بیکار در مقابل ۱۰۰ زن بیکار وجود داشته است به همین دلیل کارشناسان معتقدند با پدیده مردانه شدن اشتغال و زنانه شدن بیکاری مواجه شدهایم.
به اعتقاد کارشناسان در سالهای گذشته رکود اقتصادی نه تنها زنان جویای کار را بیشتر از مردان تحت تاثیر قرار داده است بلکه زنان شاغل نیز بیشتر از مردان شاغل در ریسک از دادن شغل قرار گرفتند.
بسیاری از کارفرمایان ترجیح میدهند مردان را استخدام کنند چرا که هم از نظر فرهنگی در ایران مردان را نانآور و مسئول امور معیشتی خانواده میدانند و استخدام آنها را در اولویت قرار میدهند و هم از دید برخی کارفرمایان استخدام مردان از نظر توان بدنی بالاتر و نداشتن مشکلاتی چون بارداری و نقاهت زایمان مقرون به صرفهتر است.
از سوی دیگر آن دسته از زنانی هم که شانس اشتغال پیدا میکنند در برخی موارد دستمزدی کمتر از مردان دریافت میکنند. نبود فرصتهای شغلی برابر با مردان برای زنان نیز به این موضوع دامن میزند چرا که زنان با توجه به شانس پایینی که برای به دست آوردن شغل دارند شرایط کار با دستمزدی کمتر از مردان را میپذیرند.
گزارشی پیرامون اشتغال زنان که مردادماه ۹۵ در سایت خبرآنلاین منتشر شد نشان میداد زنان ایرانی با اینکه از سطح آموزش و تحصیلات بالاتری نسبت به زنان در کشورهایی مانند عراق و افغانستان برخوردارند اما شانس اشتغال آنها با زنان این کشورها برابر است. به عبارتی زنان ایران با وجود «رشد صعودی میزان تحصیلات» در بازار کار وضعی مناسبتر از زنان کشورهایی ندارند که درگیر جنگ و بحران هستند و میزان تحصیلات کمتری دارند.
نکته قابل توجه در این میان نگاه و برخورد دولت است که به حذف هر چه بیشتر زنان از بازار کار کمک میکند.
برای نمونه در سال ۹۴ دولت حسن روحانی در آزمون استخدامی خود ۲۸۰۰ هزار فرصت شغلی در بخش دولتی را برای متقاضیان به رقابت گذاشت اما سهمیهبندی جنسیتی این فرصتهای شغلی قابل توجه بود.
از میان ۲۸۰۰ فرصت شغلی، ۲۲۸۴ شغل مختص مردان، ۵۰۰ شغل به صورت مشترک میان مردان و زنان و تنها ۱۶ شغل مختص زنان در نظر گرفته شده بود.
اکنون مشخص شده است دولت حسن روحانی نیز که از ابتدا مدعی تلاش برای برقراری فرصتهای برابر میان زنان و مردان بود نیز نتوانسته برای زنان اقدام موثری انجام دهد و در عین حال دولت تبعیض جنسیتی علیه زنان را در اموری مانند استخدامهای دولتی انجام داده است.