معروف است که میگویند کودکان آیندهی ما هستند. اما «آینده» تنها زمانی میتواند حامل امید و ماندگاری باشد که از گذشته و اکنون تغذیهی مناسب دریافت کند.
با سه نمونه که در همین چند روز اخیر مطرح شده میتوان دریافت که با کمال تأسف کودکان ایران از هر قشر و طبقهای که باشند از نظر مادی و معنوی در وضعیت خوبی بسر نمیبرند و «آینده» را با تردید روبرو میکنند.
نمونهی نخست، طرح «جمعآوری» کودکان کار و خیابان است. این طرح که با مخالفت و انتقاد فعالان حقوق بشر و مدافعان حقوق کودکان روبرو شده، چنان از «جمعآوری» این کودکان حرف میزند که انگار اشیای زیادی هستند که میبایست آنها را از برابر چشم پنهان کرد. حال آنکه معضل کودکان کار و خیابان با هزار حلقه به دهها و صدها مشکل دیگر وصل است که بدون حل و یا کاهش آنها نمیتوان به موضوع کودکان کار و خیابان پرداخت. مهمترین مشکل، همانا فقر و تنگدستی خانوادههایی است که کودکانشان را به جای تحصیل و آموزش راهی خیابانها میکنند و یا حتی آنها را اجاره داده و یا به فروش میرسانند!
گذشته و اکنون این کودکان هیچ آیندهی روشنی برای کشور ترسیم نمیکند.
نمونهی دوم، سیستم آموزشی کشور و کتابهای درسی مدارس است که به غیر از علوم پایه مانند ریاضی و فیزیک که نمیتوان آنها را به سادگی با انواع سموم عقیدتی و ایدئولوژیک آلوده کرد، مجموعهای سنگین از دروس مختلف را بدون کارشناسیهای لازم تعلیم و تربیت بر کودکان و جوانان تحمیل میکند. مواد تحصیلات ابتدایی و متوسطه که هر سال هزینهی سنگینی را نیز به خانوادهها تحمیل میکند، همگی از صافی عقیدتی حاکم عبور کرده و از هر فکر و پرسشی «پاکسازی» میشوند.
از این پاکسازی ایدئولوژیک و مذهبی میرسیم به نمونهی سوم که بمباران تبلیغاتی از سوی رژیم است. تبلیغاتی که ظاهرا تفریح و سرگرمی است و بسیاری از خانوادهها نیز ندانسته و ناخواسته در شستشوی مغزی فرزندانشان با آنها همراهی میکنند. اما در پس این تبلیغات، سایهی شوم جنگ و ستیز همیشگی را که با خون جمهوری اسلامی عجین شده میتوان تشخیص داد. به مناسبت سالگرد جنگ ایران و عراق نمایشگاهی در تهران برگزار شد تا جوانان به همراه خانوادههاشان در جبهههای نمایشی «شهادت» را تمرین کنند.
فقط همین سه نمونه را که کنار هم بگذاریم میبینیم فراتر از همهی مشکلات عملا موجود، آیندهی ایران در رابطه با فرزندانش نامعلوم است زیرا گذشته و اکنون کودکان کشور از یک سو به فقر و تنگدستی دچار است و از سوی دیگر به زهر آموزشی و فکری آلوده است. تنها یک بنیهی تاریخی و فرهنگی میتواند این کودکان را به آن آیندهای تبدیل کند که نشانی از گذشته و اکنوناش نداشته باشد.