هنرمند نقاش و خطاط ایرانی با مولانا و سماع به لندن آمد

- کارهای حسین ایراندوست مقدم تلفیقی از رئالیسم و سبک نقاشی «ذِن» است.
- سماع چکیده اشعار مولانا است: ارتباط فرد با خدای محبوب‌اش بدون هیچ واسطه‌ای.
- عرفای شرق از لائوتسه، بنیانگذار مکتب تاوئیسم تا مولانا همه یک حرف را می‌زنند.

یکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶ برابر با ۰۸ اکتبر ۲۰۱۷


احمد رأفت – «گالری ۸» لندن، در روزهای گذشته میزبان کارهای حسین ایراندوست مقدم بود.  کارهای این نقاش و خوش‌نویس با استعداد ایرانی با حمایت «کالچرال سیگناتور» در پایتخت بریتانیا به نمایش درآمد.

حسین ایراندوست مقدم در کنار یکی از تابلوهایش

کارهایی که در لندن از حسین ایراندوست مقدم در برابر دید همگان قرار گرفت، الهام گرفته از رقص سماع و اشعار مولوی هستند. سماع، که از مصدر فعل عربی «استماع» به معنی شنیدن و گوش دادن به آوا می‌آید، به حرکات چرخشی بدن تا ورود به حالت خلسه گفته می‌شود. تاریخچه سماع به  قبل از اسلام باز می‌گردد، اگرچه پیروان جلال‌الدین محمد بلخی که با نام مولانا شهرت دارد، این رقص را در دوران بعد از اسلام مجددا رواج دادند. در آیاتی از تورات که گردآوری روایات بسیار کهن است، به سماع «داود نبی» اشاره شده است.

مولانا، عارف رها و سنتی

حسین ایراندوست مقدم در حاشیه این نمایشگاه که با استقبال بسیاری مواجه شد و در روز گشایش حتی ورود به «گالری ۸» با مشکل روبرو شده بود، گفتگوی کوتاهی با کیهان لندن داشت. این هنرمند در اشاره به انتخاب مولانا و اشعارش برای خلق این تابلوها می‌گوید: «مولانا برای من یک قضیه اعتقادی است، زیرا او را در بین شعرای عارف رها‌ترین و هم‌زمان سنتی‌ترین می‌دانم».

این نقاش که که چند ماهی قبل از انقلاب ایران در سال ۵۷، از مادری ایرانی و پدری چینی– ایرانی متولد شده است، می‌گوید «آشنایی با مولانا و درک اشعار او ساده نیست و سال‌ها باید مطالعه کرد تا بتوان اشعارش را واقعا درک کرد و فهمید». سماع، به گفته حسین ایراندوست مقدم، «چکیده‌ی آن چیزی است که مولانا می‌گوید».

چرخیدن تا خلسه

این هنرمند در ادامه گفتگو با کیهان لندن می‌افزاید: «سماع یعنی چرخیدن به دور محبوب و خداوند و در نهایت ورود به حالت خلسه و برقراری ارتباط فرد با خدای‌ خود بدون هیچ‌گونه واسطه‌ای غیر از شعر و موسیقی». اگرچه امروز رقص سماع را با لباس‌های دوران عثمانی می‌شناسیم، و در کارهای حسین ایراندوست مقدم نیز  رقصندگان سماع این لباس‌ها را بر تن دارند، ولی می‌توان با هر پوششی و در هر مکانی این رقص را انجام داد. ایراندوست مقدم می‌گوید : «متاسفانه اگر کسی در خیابان آغاز به چرخش کند، این عمل در رهگذران سماع را تداعی نمی‌کند و کسی آن را به مولانا ربط نمی‌دهد».

این هنرمند یادآوری می‌کند که «اگر رقصندگان سماع قونیه در ترکیه، بیشتر به فرم توجه دارند، دراویش صوفی سنندجی با سر و موهای بلند این رقص را اجرا می‌کنند و خلسه دراویش کُرد قابل کنترل نیست». حسین ایراندوست مقدم در ادامه، سماع را به قطره آبی تشبیه می‌کند «که اگر بر ظرفی پر آب چکانده شود موج‌وار گسترش پیدا می‌کند. سماع به نوعی مسری و همه‌گیر است، اگرچه واکنش‌ها می‌توانند متفاوت باشند.»

عرفان شرق دور

نقاشی‌های این هنرمند همه به گفته‌ی خودش «با ادبیات و عرفان مثل زلف گره خورده‌اند». حسین ایراندوست مقدم می‌افزاید: «پدر بزرگ من مهندسی چینی بود که به ایران آمد، در لاهیجان مستقر شد، کارخانه چای راه‌اندازی کرد، زن ایرانی اختیار کرد، مسلمان شد، مسجد ساخت و به کربلا رفت، و به همین خاطر من از اولین سال‌های جوانی با مکتب‌های عرفانی شرق دور آشنا شدم».

حسین ایراندوست مقدم سال‌ها در مورد ذِن، تائویسم، بودیسم و شینتوئیسم مطالعه کرده است، «این مطالعات در کارهای نقاشی من که تلفیقی از سبک همای نقاشی ذن و رئالیسم است، تاثیر بسیاری داشته و دارند». این هنرمند معتقد است که اگر بدون تعصب به مکتب‌های عرفانی نگاه کنیم «همه یک حرف را می‌زنند، از لائوتسه، بنیانگذار تائوئیسم، تا زرتشت». به قول مولانا «هر کسی از ظن خود شد یار من، از درون نجُست اسرار من».

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۳ / معدل امتیاز: ۴

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=90293