روشنک آسترکی – دونالد ترامپ، ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، سرانجام روز جمعه، ۱۳ اکتبر، در گزارش خود به کنگره آمریکا علنا اعلام کرد پایبندی جمهوری اسلامی ایران به برجام را تایید نمیکند. او همچنین در سخنان خود گفت به وزارت خزانهداری آمریکا اجازه میدهد که سپاه پاسداران را به طور کامل تحریم کند. او جمهوری اسلامی را متخاصم و از حامیان اصلی تروریسم در دنیا خواند. دونالد ترامپ صراحتا گفته است راهکاری جدید برای ایران دارد و با متحدان آمریکا برای مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران همکاری خواهد کرد. او همچنین در سخنرانی خود و در حالی که رفتار جمهوری اسلامی در خلیج فارس را مورد نقد قرار داد، از عبارت غلط و به اعتقاد بسیاری جعلی «خلیج عربی» به جای خلیج فارس استفاده کرد.
استفاده از عبارت «خلیج عربی» به سرعت در رسانههای حامی دولت روحانی و میان هواداران برجام پررنگ و برجسته شد و تلاش شد تا سخنان دیگر دونالد ترامپ در حاشیه قرار گیرد.
نام بردن از «خلیج عربی» به خلیج فارس از سوی ترامپ را میتوان اشتباهی استراتژیک قلمداد کرد چرا که دفاع از نام خلیج فارس از سوی مردم ایران، و نه دولت، از جمله مواردی است که همواره موضوعی وحدتآفرین میان ایرانیان به شمار میرفته است. این اشتباه ترامپ مسالهای نبود که مردم ایران به راحتی زیر بار آن بروند و بی هیچ واکنشی از کنار آن عبور کنند، اما در همین حال شاید به کاربردن عبارت اشتباه و جعلی «خلیج عربی» از سوی ترامپ به عنوان دستاویزی به داد حسن روحانی و هواداران برجام رسید.
حامیان برجام و طرفداران حسن روحانی از داخل و خارج ایران به سرعت به کار بردن «خلیج عربی» از سوی دونالد ترامپ را پیراهن عثمان کردند تا افکار عمومی ایران کمتر به آن مسائل مهمی که در سخنان و مواضع ترامپ مطرح شد توجه کنند.
کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی نقدشان را به استفاده از عبارت غلط «خلیج عربی» عنوان کرده و مانند موارد دیگری در گذشته که اگر یک شخصیت مطرح به عمد یا اشتباه از عبارت «خلیج عربی» استفاده میکرد آنها نسبت به آن واکنش نشان میدادهاند. در این واکنش هیچ نکتهی عجیب و غریبی وجود ندارد.
عجیب و غریب آن است که ناگهان سردمداران و دلبستگان جمهوری اسلامی مدافع «خلیج فارس» شوند! در این میان روحانی و طرفداران برجام چنان مرثیهای سر دادند که انگار نه انگار این رژیم اسلامی ایران بوده است که تا کنون همواره «غرور» و «افتخار» ملی را نادیده گرفته و حتی به در و دیوار و ساختمان هم رحم نکرده تا هر چه نشانهای از گذشته باقی مانده است از میان بردارد!
اما فارغ از جوّ احساساتی حاکم در چند روز نخست پس از سخنان ترامپ، مثل همیشه این پرسش اساسی دوباره مطرح میشود که چه کسی یا کسانی عامل ایجاد وضعیت موجود برای ایران و ایرانیان هستند که منجر به ایراد چنان سخنانی از سوی رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا میشود؟!
ترامپ در سخنرانی خود نشان داد که از نظر او توافق ایران با ۱+۵ صرفا تعهد یکجانبه ایران به کشورهای قدرتمند است و نه چیزی بیشتر.
کشورهای مقابل این توافق با دقیقترین و شدیدترین سیستمهای بازرسی حق دارند ایران را مورد بازرسی و راستیآزمایی قرار دهند اما در متن برجام مشخص نیست اگر آنها به تعهدات خود عمل نکنند حق ایران چیست و چه کار میتواند کند؟
اینکه طرفداران روحانی و اصلاحطلبان با پیش کشیدن مسائل فرامتن ادعا میکنند اروپا از برجام حمایت خواهد کرد صرفا سخنانی اغواگرانه و چه بسا آرزویی خوشایند است. در برجام اما چیزی وجود ندارد تا به استناد آن بتوان از حقوق ایران دفاع کرد.
از سوی دیگر، اگر ترامپ به عمد یا اشتباه به جای خلیج فارس از «خلیج عربی» نام میبرد، این حسن روحانی و اصلاحطلبان و همچنین اساسا حکومت ایران است که باید موقعیت ذلیلی را توضیح دهند که ایران را به آن گرفتار کردهاند!
سیاست خارجی معمولا ادامه سیاست داخلی است؛ هر اندازه ایران در جهان منزوی و مفلوک باشد به همان اندازه به این معنی است که در داخل نیز مردم به فلاکت دچار هستند. در حال حاضر روابط داخل کشور بر پایه زور و مناسبات ظالمانه برپا شده: مردم بیگناه که پول و اموالشان توسط موسسات مختلفی که محصول رانت حکومتی هستند، خورده شده و فریادرسی ندارند؛ کارگرانی که ماههاست حقوق نگرفته و حق اعتراض هم ندارند و حتا به خاطر اعتراض شلاق هم میخورند؛ کارخانهها و اصناف ورشکسته؛ لشکر بیکاران اعم از زن و مرد و پیر و جوان و تحصیلکرده به اضافه پیامدها و عوارض ناشی از این معضلات؛ در مقابل، عدهای تازه به دوران رسیده که به صورت خانوادههای مافیایی آخوندی و سپاهی، منابع کشور را غارت میکنند. این مناسبات نمیتواند در عرصهی سیاست خارجی تصویر دیگری به دست دهد جز اینکه سران کشورهای خارجی همواره مجبور میشوند به درستی میان مردم ایران و رژیم آن تفاوت قائل شده و حساب این دو را از هم جدا کنند.
نظام و اصلاحطلبان چه با برجام و چه بدون برجام، باید پاسخ دهند حاصل اتحاد قبلی و تاکید بر«انرژی هستهای حق مسلم ماست» چه شد؟ سالها شرایط تحریم و فشار اقتصادی به کجا رسید؟
اکنون که پسابرجام میرود تا همچنان به شرایط دشوار پیشابرجام ادامه داده شود، دوباره نظام و مسوولانش در سرنای «اتحاد» میدمند.
با امضای توافق هستهای دستگاه تبلیغات و شانتاژ وابسته به «اصلاحات» که بخشی از قدرت جناحی دولت است، گروهی از مردم را با فروش وعده و وعید و امید به خیابان آورده و رقصاندند. این گروه گمان میکردند دلار ارزان و از اختلافات ایران و آمریکا کاسته خواهد شد و گذرنامه ایرانی ارزشی پیدا میکند و ایران در منطقه جایگاه شایستهی خود را خواهد یافت. همه چیز اما در مسیری برخلاف این تصورات و خیالپردازیها پیش میرود.
باید گفت خیلی خوب است که مردم به طور متحد بر سر تعلقات ملی و دفاع از نام خلیج فارس میایستند. ولی این تعلق و این نام با پریدن عبارت جعلی «خلیج عربی» از دهان ترامپ تغییر نخواهد کرد. موضوع مهمتری که ترامپ مطرح کرده این بود که از یک سو برجام را به کنگره سپرده و از سوی دیگر به خبرنگاران گفته است «به زودی خواهیم دید که آیا کنگره به این موضوع عمل میکند یا نه. اگر نکند برجام را به هم میزنم.» این آن نکتهی کلیدی است که زمامداران جمهوری اسلامی از جمله حسن روحانی و همچنین دستگاههای تبلیغاتیشان به روی خود نمیآورند و خود را پشت خلیج فارس پنهان میکنند. نظام ولی فقیه و دولت روحانی باید به مردم پاسخ دهند که چرا پس از چهار دهه که از انقلاب گذشته، هنوز ایران نه تنها به ثبات داخلی و خارجی دست نیافته بلکه از در برزخ نه جنگ و نه صلح هیچ اطمینانی به آیندهی خود ندارد. در این میان، تبدیل «خلیج عربی» به خلیج فارس در دهان ترامپ، سادهترین کار است چنانکه در متن چاپی و رسمی دولت آمریکا چنین بود.