علی جلالی – «بهترین قناد، معمار شیرینی یا طراح طعم!» عنوانی از سوی تلویزیون فرانسوی M6 بود تا انگیزه کافی برای یک گفتگوی کوتاه با جاناتان کاظمی، جوان ایرانی- فرانسوی پیدا کنم. جوانی که در یک برنامه تلویزیونی پرطرفدار به عنوان یکی از بهترین قنادان این برنامه معرفی شده و در یک مسابقه تهیه شیرینی، توانست به مرحله نهایی رسیده و رتبهی یکی از بهترین های فصل را برای خود کسب کند.
دست به کار شدم و پس از یک تماس کوتاه و پاسخ مثبت از سوی او، قرار شد تا در منطقه سنت لازار پاریس و در یک کافه فرانسوی یکدیگر را ملاقات کنیم.
صبح یک روز پاییزی و چند روز مانده به پایان سال میلادی، آفتابی ملایم اما موقتی، آسمان سرد پاریس را پوشانده بود و تزیینات طلایی و نقرهای ایام نوئل در خیابانها و میادین زیر تابش نور آفتاب میدرخشید.
رأس ساعت ۱۰٫۳۰، مقابل ترمینال بزرگ سنت لازار در نزدیکی میدان اپرای پاریس، جوانی خوش برخورد و لاغراندام با نگاهی کنجکاو اما مهربان را در برابر خود دیدم. لازم نبود شک کنم و با دیدن چشمان او و نوع نگاهش به خوبی توانستم متوجه شوم که او همان جوان ایرانی است.
پس از سلام و احوالپرسی به کافه مورد نظر رفتیم و با سفارش دو قهوه داغ فرانسوی، صحبتمان گرم شد. از او خواستم همزمان صحبتهایش را به همراه پرسشهایم ضبط کنم. او با همان لبخند گرم و صمیمانه استقبال کرد که نتیجهی آن را در ادامه میخوانید.
-لطفاً خودت را برای خوانندگان ما معرفی کن و بگو چرا به قنادی علاقمند شدی؟
-من جاناتان کاظمی، اهل «روشل» شهر کوچکی در نزدیکی شهرستان «پواتیه» در غرب فرانسه هستم، اما در حال حاضر در پاریس زندگی میکنم. در اصل یک فرانسوی ایرانی هستم که در ابتدا به موسیقی علاقمند بودم ولی به مرور جذب هنر شیرینیپزی و قنادی شدم و قنادی ایرانی هم بسیار نظرم را جلب کرد تا جایی که تمایل پیدا کردم به عنوان یک قناد و بر اساس علائق خودم در این شغل، نقشی در انتقال فرهنگ ایرانی و تقسیم و معرفی آن به دیگران از جمله فرانسویها داشته باشم. اتفاقا در برنامهای در شبکه تلویزیونی M6 در فرانسه هم جزو بهترینهای هنر قنادی انتخاب شدم.
اینکه چرا به قنادی علاقمند شدم، باید بگویم که وقتی به داخل یک شیرینیفروشی میروم، متأسفانه کمی ناامید میشوم چرا که نمیتوانم چیز چندان قابل توجهی که نظرم را جلب کند، پیدا کنم.
-چه چیزی در قنادی هست که بیشتر از موسیقی نظرت را جلب کرد؟
-با موسیقی ارتباط خوبی داشتم و میتوانستم تا حدی معرف بخش ایرانی خودم باشم، اما به نظر من، فرهنگ ایرانی در قنادی ایرانی بیشتر سیال و جاری است و به عنوان یک نیاز روزمره و حیاتی و غذایی، میان فرهنگ ایرانی و فرانسوی جایگاه مهمی در زندگی افراد داشته و دارد. قنادی یک اولویت و علاقه مهم در زندگی من است و میخواهم که این علاقهام را به دیگران هم معرفی کنم.
این قضیه اینقدر برای من جالب بود که تصمیم گرفتم در برنامه بهترینهای قنادی در شبکه تلویزیون فرانسوی شرکت کنم، و تا فینال هم رسیدم. و این برایم انگیزهای بیشتر شده تا پیش بروم و یک قناد شناختهشده هم در پاریس و هم در تهران باشم.
-گفتی که ایرانی فرانسوی هستی، بیشتر در مورد این موضوع و خانوادهات توضیح بده.
-پدر من سالها پیش به فرانسه آمد و با مادرم که فرانسوی و اهل پواتیه بود آشنا شد و من حاصل این ازدواج و نیمی فرانسه و نیمی ایرانی هستم.
شاید این برای دختران و پسران ایرانی جالب باشد که بگویم پدر من توانست در فرانسه یک زن واقعاً استثنایی پیدا کند که خیلی هم برایش عزیز بود.
مادرم فرصتهای زیادی برای مسافرت به ایران داشته و عاشق آشپزی و فرهنگ ایرانی است. او تا حدی هم زبان فارسی را فرا گرفت که به نظر من خیلی هم خوب صحبت میکند.
-در مورد جایگاه خودت در یک خانواده ایرانی فرانسوی بگو و اینکه چه چیزی بخش ایرانی تو را روشن نگه میداشت؟
-من همیشه کشش واقعی نسبت به فرهنگ پدری و اصالت ایرانی خودم احساس کردهام. کشش به فرهنگ ایرانی را همیشه و بطور دائمی در وجودم احساس میکنم و دوست دارم آن را به دیگران نشان داده و احساسم را در اینباره با آنها تقسیم کنم.
علاقه من به ایران به قدری هست که با داشتن دو پاسپورت ایرانی و فرانسوی هر سال مرتب به ایران سفر می کنم.
باید بگویم که تفکر ایرانی با افسانهها و عرفان فوقالعادهی آن، برایم یک موضوع رویایی بوده و همیشه به این موضوعات فکر کردهام. به طور مثال، معماری، فرهنگ و تاریخ جذاب ایران همیشه برایم جالب بوده و همچنین فرهنگ اصیل فرانسوی از سوی مادرم و فرهنگ غنی ایرانی از سوی پدرم باعث شده تا دو فرهنگ را تا حدی زیادی درک کنم و این شانس بزرگی برای من بوده که واقعاً فکر میکنم نیاز دارم تا بیش از پیش خودم را بشناسم. به همین دلیل و برای شناخت واقعی و معرفی و تقسیم تجربیات خودم، به ایران و شهرهای بزرگ آن از جمله شیراز، اصفهان، کاشان و… سفر کردهام.
من میدانم که خوراکی و قنادی در ایران واقعا یک بخش مهم و غنی در معرفی فرهنگ این کشور است.
باید بگویم که عاشق شعر و ادبیات ایران نیز هستم اگرچه همه آنها را نمیشناسم اما فکر میکنم که واقعا به من انرژی میدهد. من در دو فرهنگ متفاوت نکات جالبی را پیدا کردهام که شاید در یک فرهنگ تنها و خاص نمیتوانستم داشته باشم. برایم یک رویاست که بتوانم روزی در ایران یک قنادی باز کنم.
-اگر بخواهی در خانه پدری خود در فرانسه، نشانه ای از ایران و فرهنگ آن را به ما نشان یدهی، به چه چیزی اشاره خواهی کرد؟
-به نظر من ما میتوانیم، در خانه هر ایرانی نشانههایی از فرهنگ غنی ایرانی را ببینیم، به طور مثال در منزل پدری من وقتی وارد میشوی، اولین چیز فرش ایرانی است که مادر بزرگم آن را سالها پیش با دست خود بافته و این همیشه برای من جالب بوده.
همچنین پدرم مانند هر ایرانی طرفدار پر و پا قرص چای است، او در منزل تابلوهای نفیس و زیبای بسیاری از هنرهای دستی ایران دارد و همچنین کتابهای بسیاری در حوزه شعر ایرانی دارد که مرتب آنها را میخواند. همانطور که گفتم من همه را نمیشناسم اما کتابهای شاهنامه فردوسی، حافظ و چند کتاب دیگر که او آنها را میخواند برایم جالب هستند و کتابی که در شعر فارسی برایم جذاب است و ترجمه فرانسوی آن را همیشه میخوانم، شاهنامه فردوسی است. این کتاب را خیلی دوست دارم.
-شیرینیجات زیادی از ایران به عنوان تولیدات استانی و شهرستانی با طعم و سلیقههای شناخته شده است؛ تو این هنر متنوع ایرانی را چطور یافتی؟
-در آخرین سفری که به ایران داشتم چیزهای زیادی کشف کردم. به طور مثال محصولات فراوان قنادی سنتی و از جمله بستنیها و شیرینیهای اصیل ایرانی به طور مثال بستنی سنتی و فالوده شیرازی که به نظر من در هیچ کجای دیگر دنیا نمیتوان شبیه به آن را پیدا کرد. همچنین محصولاتی که با مواد باکیفیت تهیه میشوند، که ما در فرانسه آن مواد اولیه را جزو مواد لوکس و گرانقیمت و بسیار باارزش از نظر غذایی میدانیم. حتی به طور مثال لیموی شیراز در مقایسه با انواع دیگر در دنیا کاملا خوشبو و خوشطعم است، بو و طعم خوش مواد سازنده دیگر در قنادی، از جمله گلاب واقعا خاص ایران هستند.
البته این را هم میدانم که محصولات خارجی دیگری هم مثل رولت یا شیرینی دانمارکی در ایران تولید میشود، اما گز و سوهان و دیگر محصولات که با روشهای سنتی و خاص ایرانی تولید میشوند همیشه جایگاه خود را حفظ کردهاند.
من دوست دارم که قنادی من هم با توجه به این موارد مهم و سرشار از ارزش غذایی غنی و منحصر به فرد باشد و این برایم بسیار اهمیت دارد.
-فکر میکنی قنادی چه نقشی در مناسبات میان فرهنگها میتواند بازی کند؟
-من قبلا در هنر موسیقی فعالیت میکردم، اما خیلی زود فهمیدم که هنری بسیار متنوع و رنگارنگ و گسترده هم در حوزه تغذیه وجود دارد که قنادی است. هنری که به شکلی گسترده میتواند ارتباط برقرار کند چرا که با حواس مختلف بدن انسان سر و کار دارد و وقتی ما چیزی را میخوریم، گویی چیزی در درون ما تغییر میکند و به حرکت در میآید. حواس بینایی، بویایی، طعم و چشایی، در لحظهای که یک خوراکی را میخوریم، باعث میشوند تا احساسات متعدد و قوی در ما تحریک شود. بنابراین فکر میکنم در بحث ارتباطات، در هنر قنادی یا تغذیه، عنصری بسیار قدرتمند، همگانی و فراتر و حتی جهانی وجود دارد که خارج از بحث زبان و واژههای ایرانی یا فرانسوی میتواند در یک وعده غذایی یا شیرینی خود را معرفی کند و از فرهنگ و سلیقه ایرانیها و فرانسویها صحبت کند.
باید بگویم که تصمیم دارم فراتر از یک قنادی ساده رفته و با محصول خود از فرهنگ، ذوق و هنر ایرانی و فرانسوی با دیگران و ملت دو کشور صحبت کنم چون به نظر من این یک مورد خاص همچون مسافرت به ایران یا فرانسه است و میتواند پیوندها و شناختهای مردم مختلف را از یکدیگر بیش از پیش کند.