برزو فارسی- مقامهای سیاسی و نظامی در ایران «نظام مقدس» را برای فردای خروج آمریکا از برجام آماده میکنند. روزهایی که صراحتا عنوان شده «فضای متفاوت»، «اوضاع متفاوت» و «بودجههای متفاوت» میطلبد!
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی، دهم اردیبهشت ۹۷، در بخشی از سخنان خود گفت «دشمنان ما فهمیدهاند و دانستهاند که در جنگ سخت نظامی طرْفی نخواهند بست… این را میدانند که اگر وارد درگیری و برخورد سخت و نظامی با ما بشوند، پایشان گیر میافتد. بله، به ما ضربه میزنند، امّا خودشان ممکن است چند برابر ضربه بخورند؛ این را فهمیدهاند… امروز آنچه مطرح است برای دشمنان ما، جنگ اقتصادی است. اتاق جنگ آمریکا علیه ما عبارت است از وزارت خزانهداری آمریکا که همان وزارت اقتصاد و داراییشان است؛ آنجا اتاق جنگ با ما است.»
این سخنان دو پیام دارد. اول آنکه خامنهای در محاسباتش احتمال رویارویی نظامی دشمنان با جمهوری اسلامی را کم میداند. او در ضمیر ناخودآگاهش به جای دشمن هم فکر میکند و تایید میکند که در صورت جنگ جمهوری اسلامی ضربه میخورد اما «ممکن است» خودشان چند برابر ضربه بخورند. رهبر جمهوری اسلامی با همین استدلال که دشمن هم ترس دارد که «پایش گیر بیافتد» احتمال به کار گرفتن گزینهی نظامی را کم میبیند.
رهبر جمهوری اسلامی دشمن را «آمریکا»، جنگ اصلی را در «میدان اقتصاد» و اتاق جنگ را «وزارت خزانهداری» ایالات متحده میداند؛ چرا؟
پاسخ این پرسش قابل حدس است اما شنیدن آن از زبان نزدیکترین تریبون به خامنهای اهمیت ویژه دارد.
هفتهنامه «خط حزبالله» ارگان «دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای» در صد و سی و یکمین شماره خود در گزارشی با عنوان «اتاق جنگ ایران کجاست؟» به این پرسش چنین پاسخ میدهد: «اتاق عملیات جنگ آمریکا سه نهاد اصلی دارد، وزارت خزانهداری، وزارت خارجه و سازمان سیا که مهمترین آن وزارت خزانهداری است و نقش فرماندهی در جنگ اقتصادی را ایفا میکند و مأموریت اصلی این بخش، شکلدهی ساختار تحریمهای بانکی و غیربانکی، حفظ ساختار مذکور، اعمال تحریمهای اقتصادی و در نهایت تنبیه افراد و نهادهایی است که از این تحریمها تخلف میکنند. هدف اصلی وزارت خزانهداری، ایجاد فضای ناامن اقتصادی برای افراد و نهادهای هدف است.»
در این گزارش ماموریت وزارت خارجه آمریکا همراه کردن بازیگران مهم خارجی «بهخصوص امارات متحده عربی» در اعمال تحریمها علیه جمهوری اسلامی عنوان شده اما شاید از این مهمتر تحلیل هفتهنامه خط حزبالله از ماموریت سازمان اطلاعات آمریکا در جنگ اقتصادی با جمهوری اسلامی باشد که نوشته: «این نهاد تمرکز اصلیاش بر کشف روشهای پیچیدهی دور زدن تحریم است. اطلاعاتی که از طرق جاسوسی و امنیتی به دست میآید، در اختیار وزارت خزانهداری قرار میگیرد تا توسط آن بررسی شود و برخوردهای لازم صورت گیرد.»
نویسنده یا نویسندگان این گزارش خواسته یا ناخواسته سرنخ دادهاند که جمهوری اسلامی با «روشهای پیچیده» برای «دور زدن تحریمها» تلاش میکند میکند.
در ادامه این گزارش پس از شرح مختصات این جنگ پرسیده شده پس «اتاق جنگ ایران کجاست؟» و پاسخ چنین است: «ما متأسفانه با همهی توصیههایی که رهبرانقلاب در این زمینه داشتند، و با همهی اقداماتی که اتاق جنگ آمریکا علیه ایران انجام داد، آرایش اقتصادی کشور تغییر خاصی نسبت به گذشته نکرد. انتظار این بود که با توجه به جنگ اقتصادی، اقدامات مهمی در راستای کاهش وابستگی به نظام اقتصادی جهان در ایران صورت گیرد که این مهم صورت نپذیرفت. حتی اقدامات پدافندی در مقابله با تحریمها بهکندی و در بیشتر موارد بعد از مشاهده شدن آثار تحریمها صورت میپذیرفت. منظور از اقدامات پدافندی، کارهایی مانند کاهش استفاده از شبکه سوئیفت، یا پیگیری پیمانهای پولی دوجانبه است که میتواند تا حد بسیار زیادی ضربهپذیری نظام بانکی ایران را نسبتبه تحریمها کاهش دهد. پیمان پولی هم هزینهی اعمال تحریم را برای آمریکا افزایش میدهد و هم قدرت رصد و اشراف آن را به چالش میکشد.»
با این توضیحات یک بار دیگر روشن میشود که جنگ اقتصادی، یک واقعیت انکارنشدنی است و «دشمن» در حال طراحی و اجرای برنامههای مستمر برای افزایش فشار اقتصادی علیه جمهوری اسلامی است تا آن را از پای در بیاورد. بنابراین، به عقیدهی «خط حزبالله»، در جنگ اقتصادی باید متناسب با جنگ، آرایش اقتصاد را شکل داد. اما در اقتصاد کشور آرایش جنگی وجود ندارد.
در این گزارش:
۱-به ضربهپذیری اقتصاد جمهوری اسلامی توسط تحریمها از گذشته تا کنون اقرار شده، درحالی که همواره از سوی رهبری نظام و مقامات جمهوری اسلامی ادعا میشد که تحریمها هیچ تأثیری بر اقتصاد نداشته است.
۲-علی خامنهای به دنبال آن بوده «وابستگی اقتصاد جمهوری اسلامی به نظام اقتصادی جهان کاهش یابد» که صورت نپذیرفته است. در عصر جهانی شدن که اقتصاد و توسعه در چارچوب برنامههای ملی و بینالمللی تعریف میشود و سالهاست که بازار کار و سرمایه و تولید و مصرف مرزهای جغرافیایی را زیر پا گذاشته، جمهوری اسلامی از تبدیل شدن به حلقهای از چرخهی اقتصاد جهانی فرار میکند.
۳-«اقدامات پدافندی» برای مقابله با تحریمها کُند بوده آنقدر که اول تحریمها تأثیرات خود را گذاشته و تازه بعد اقدامات متقابل احتمالی آغاز میشده! که البته معلوم نیست منظور کدام «اقدامات» است.
۴- در این «اقدامات متقابل» میبایست قدرت رصد «پیمانهای پولی دوجانبه» برای آمریکا سخت شود. در پیمانهای پولی دوجانبه چه امکانی وجود دارد که رصد کردن آن در سیستم نظام اقتصاد جهانی سخت میشود؟! این امکانات از این قرارند:
الف) کاهش نیاز به دلار و یورو در تبادلات
ب) افزایش امکان دور زدن تحریمها در معاملات
ج) عدم نیاز به سوئیفت بدون واسطهی بانکهای بزرگ بینالمللی
د) افزایش احتمال پولشویی و کاهش احتمال لو رفتن این سیستم
۵-در این گزارش همچنین تاکید شده «متأسفانه» آرایش جنگی (یعنی امکان دور زدن تحریمها و پولشویی) وجود ندارد. در واقع مسئولیت از شانههای علی خامنهای برداشته شده و به دوش دیگران افتاده است. «رهبر» فقط حکم به «آرایش جنگی» میدهد! اما انجام آن بر عهدهی دولت است. به عقیدهی «خط حزبالله» دولت روحانی است که باید مانند دو دولت احمدینژاد برای دور زدن تحریمها و پولشویی تمامی امکانات خلاف و تبهکارانهی داخلی و خارجی را به کار گیرد.
اما چرا تریبونی که به خامنهای نزدیک است به اینکه آرایش جنگی وجود ندارد اعتراف کرده؟ آیا این اعلام شکست است؟
شاید نویسندگان این گزارش عاقلاند و معتقد به دیدگاه جرج اورول نویسنده مشهور انگلیسی که میگوید: سریعترین راه پایان جنگ شکست خوردن است! در غیر این صورت باید پرسید آیا رهبر جمهوری اسلامی از آینده جنگ بدون سنگری که خودش مشوق آن بوده است مأیوس است؟ بعید است او به عنوان «فرمانده» در چنین شرایطی از شکست سخن بگوید؛ چنانکه نمیگوید! پس اطرافیان او چرا ناامیدند؟ آیا مهم است که قلمبدستان خامنهای که وظیفه نشر و حفظ آثار و افکار او را دارند از سخنانش چنین برداشت کنند که «آرایش جنگی وجود ندارد»؟ آیا این برداشت به این معنی نیست که در جبههای که آمادهی رزم نیست، شکست امری محتوم است؟!
یکی از مشهورترین توصیفات در مورد جنگ و جبهه مربوط به دیدگاه جاناف کندی سی و پنجمین رییس جمهوری ایالات متحده است که میگفت «انسان باید کار جنگ را یکسره کند وگرنه جنگ کار او را یکسره خواهد کرد.»
اصلا میدان جنگ جمهوری اسلامی کجاست؟!
برخی معتقدند یکی از گرفتاریهای رژیم جمهوری اسلامی این است که چهل است برای کاسبی کردن از «شرایط حساس کنونی» برای توجیه کاستیها و بحرانها و سوء مدیریت و بیکفایتیها و بیلیاقتیهای خود، جامعه را همیشه در مقابل یک دشمن فرضی قرار میدهد و اگر لازم شد «دشمن» میتراشد. گروهی نیز بر این باورند که اساساَ رفتار و سیاستهای جمهوری اسلامی دشمنتراش است و هیچ نیازی نیست که برای ساختن دشمن زحمت بکشد. وجه مشترک هر دو گروه این است که باور دارند وجود «دشمن» برای رژیم موهبت است.
«دشمنتراشی» یا «دشمنسازی» نظام جمهوری اسلامی را به جایی رسانده که دوستان استراتژیکاش بیش از آنکه دولتها باشند «گروههای نظامی» و شبهنظامیاند. به اینها نگاه کنید: حزبالله، حشدالشعبی، حوثیها، حماس، احتمالا بخشی از القاعده و این اواخر جبهه پولیساریو و گروههای مشابه. در کنار اینها سوریه و تا حدودی روسیه و تا همین چند هفته قبل کره شمالی دار و ندار جمهوری اسلامی از همپیمانان «استراتژیک»اش هستند که روی هیچکدام هم نمیتواند حساب کند!
در مقابل «نظام مقدس جمهوری اسلامی» اما میدان جنگ بزرگی قرار دارد که ابعاد بلندمدت و ژئوپلیتیک دارد و شامل جنگ نرم و جنگ تبلیغاتی و جنگروانی میشود. دشمنان استراتژیک این نظام، از نگاه خودش، عبارتند از آمریکا و اسراییل. انگلیس و گاهی متحدان اروپایی مثل فرانسه و آلمان هم اگرچه مانند آمریکا و اسراییل «دشمن» نیستند اما «دوست» هم به شمار نمیروند. عربستان و همپیمانان عربی ریاض را نیز که همکیشان و برادران دینی جمهوری اسلامی میبایست باشند نیز به این جبهه باید افزود. به این ترتیب حکومت اسلامی در ایران دشمنان خود را بسی فراتر از مختصات جغرافیایی و بطور نامحدود تعریف کرده است. بر این جبههی گسترده میبایست «دشمن اصلی» را نیز افزود: مردم!
مراجع و روحانیون بلندپایهی نظام میگویند «گاهی جنگ روانی از جنگ نظامی سختتر است»، سپاهیها معتقدند «دشمن در بستر جنگ نرم جنگ ادراکی علیه ملت ایران را آغاز کرده»، گروهی معتقدند این جنگ با محصولات تراریخته و ارگانیک آغاز شده! گروهی نیز میگویند دشمن به دنبال هدف قراردادن زیرساختهاست. در واقع در جنگ غیرنظامی نیز هر چیزی برای جمهوری اسلامی به عنوان یک تهدید تعریف شده! اتفاقا باندهای مافیایی و نحلههای فکری درون نظام نیز هر کدام به بخشی از این تهدیدهای حقیقی یا تخیلی دامن میزنند تا کسب و کار خود را پیش ببرند. در واقع مسئولان جمهوری اسلامی در اوج بیلیاقتی و ناتوانی، امر کشورداری را چنان پیش بردهاند که در پایان، خود به بزرگترین تهدید علیه خویش تبدیل شدهاند!
همه اینها به جای خود؛ نخستین گام برای یک پیروزی احتمالی در هر جنگی، متقاعد کردن مردم به جنگیدن است. آیا برای علیخامنهای ممکن است «دشمن اصلی» خود را متقاعد کند تا برای بقایش بجنگند؟! حتی اگر گروهی از مردم حاضر باشند خود را فدای سیاستهای رهبری جمهوری اسلامی کنند، آیا علی خامنهای فرماندهی لایقی برای یک جنگِ بیسنگر است؟!
* آغاز فصلِ نوین است و لحظه ها شیرین
* ای رهبر مستضعفانِ جهان، بیا، ببین
* هوا همی خوش وخوش بو، زعطرِنابِ گلاب
* به رقص آمده ازشوق وشور، آسمان وزمین
* عطری که بویِ مهرِ وطن می دهد زعشق
* نه بوی بَرزخِ صحرا، نه بوی شتر، نه چین
* “تو” گر ز قعرِ …. دوباره بازآیی
* بینی دوباره “تو ما را، ولی، جدا ازدین
پاینده وبرقرار “ایران”.
دولت های ایران هیچکدام به توصیه های رهبری به درستی عمل نکرده اند و باعث ویرانی کشور شده اند اکنون زمانی است که رهبر باید مثل سوپرمن خود همه امور اجرایی و فرهنگی و اقتصادی کشور بدست بگیرد و بجای گله گذاری یک تنه کشتی در گل مانده حکومت را به ساحل پیشرفت مورد نظرش برساند.
اتاق جنگ ایران در جبهه اقتصادی کجاست؟ در کانادا !
ایرانیان اپوزیسیون باید تمام سعی و تلاششان را بکنند تا غرب و آمریکا، ضمن معامله ی اتمی برجام، این خواستههای مردم ها را هم به رژیم جمهوری اسلامی تحمیل کنند:
– آزادی همهٔ زندانیان سیاسی
– رعایت حقوق شهروندی و حقوق بشر
– آزادی اینترنت و رفع فیلترینگ
به گوش تصمیم گیران غرب و آمریکا برسانید
جنگندههای ائتلاف موفق به هدف قرار دادن دو کارشناس موشکی، یکی ایرانی و دیگری لبنانی(در یک اتاق عملیات تشکیل شده و در مدیریت باقم واقع شده ) شدند که با شبهنظامیان حوثی متخصص در ساخت و آمادهسازی موشک در جبهه علب واقع در شمال استان صعده یمن، همکاری میکردند.
البته خامنهای خیلی پیروز های اقتصادی بزرگی در گذشته و حال داشته و دارد، به نفع خودش و کاسه لیسانش. حسابهای بانکی میلیارد دلاری و …
صبر کنیم که آمریکایی ها اموال این فرقه تبهکار را رو کنند.
عظما عادت دارد سر بزنگاه گریه و زاری میکند که دست ناقصی دارم و تن ذلیل بی جان و پروستات نصفه و نیمه و زار زار اشک میریزد
اون ظریف هم در کوران مذاکرت اتمی کمردرد مصلحتی گرفت تا فشارها کم شود
خصلتشان است زور که زیاد شود سوراخ موش را میخرند
رهبر معظم موقت به شکست عادت داره.وقتی به گذشته این شخص نگاه میکنی حتی یک پیروزی در کارنامه خودش نداره .