کارگرانی که در مشاغل غیر رسمی شاغل هستند در ایران ۸ تا ۱۰ میلیون نفر برآورد میشوند که نه زیر پوشش بیمه هستند و نه بیمه خدمات درمانی و بیکاری دارند و نه حقوق بازنشستگی خواهند داشت.
تعداد کارگرانی که در مشاغل غیررسمی شاغل هستند و اکثر آنها به مشاغل کاذبی چون پخش کردن تراکت، واکس زدن کفش و جمعآوری نان خشک اشتغال دارند در ایران به پدیدهای نگرانکننده برای فعالان حقوق کارگر تبدیل شده است. این در حالیست که ساختارهای نامطمئن اقتصادی، پایداری مشاغل رسمی را از میان بردهاند و بر رونق گرفتن مشاغل غیررسمی افزودهاند.
این کارگران زیر پوشش هیچ بیمهای نیستند و خودشان نیز به دلیل درآمد اندکی که دارند قادر به بیمه کردن خود نیستند. علیرضا حیدری نائب رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری درباره تعداد این کارگران به خبرگزاری ایلنا گفته است «۸ تا ۱۰میلیون کارگر در اقتصاد غیررسمی فعالیت میکنند و عملا تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی قرار ندارند.»
اصل ۲۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میگوید: «برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، در راهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتیدرمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افرادِ کشور تأمین کنند.»
اکنون در حالی که بر خلاف اصل ۲۰ قانون اساسی کشور دولت کارگران شاغل در مشاغل غیررسمی را بیمه نمیکند و هیچ برنامه حمایتی برای آینده آنها ندارد، این کارگران نیز با توجه به درآمد اندکشان قادر به پرداخت حق بیمه ماهانه برای داشتن حقوق بازنشستگی و بیمه خدمات درمانی ندارند.
بر اساس اعلام سازمان تامین اجتماعی میزان حق بیمه ماهانه بیمه اختیاری در سال ۱۳۹۷ با در نظر گرفتن مزد روزانه ۳۷۱هزار و ۳۲۱ریالی، ۳۱۰هزار و ۷۹۶تومان و هفت ریال است. با این وجود کارگران شاغل در کارهایی چون جمعآوری ضایعات، جمعآوری نان خشک، باربری، نوازندگی خیابانی، تراکت پخشکنی، دستفروشی و… مشغول به کار است، درآمدی ندارد که ماهیانه ۳۱۰هزار تومان آن را به عنوان حق بیمه پرداخت کند.
برای نمونه یک تراکت پخشکن در صورت جلب کامل رضایت کارفرما حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰هزار تومان درماه درآمد دارد. کارگران ساختمانی غیررسمی نیز در ماه حداکثر یک میلیون درآمد دارند. این کارگران به ویژه وقتی متاهل هستند با این حقوق حتی قادر به تامین هزینه زندگی خانواده خود نیستند چه برسد به انکه بخواهند ۲۷درصد آن را نیز به عنوان حق بیمه پرداخت کنند.
کامبیز لعل درباره شرایط این کارگران به خبرگزاری ایلنا گفته است: «قانون تامین اجتماعی سازو کارهای لازم را برای بیمه کردن تمامی کارگران پیشبینی کرده است. منتها بحث این است که این سازوکارهای مقداری گران هستند.»
او میافزاید: «مطابق هرم مازلو که یک انسان باید از حداقل درآمدی برخوردار باشد تا خودش و خانوادهاش گرسنه نمانند. در این سطح از هرم به خاطر پایین بودن سطح دستمزدها به کارگران ظلم میشود. در این شرایط ممکن است که کارگری که کارفرمای مشخص ندارد (عموما کارگران مشاغل کاذب) از حق خود برای تحت پوشش بیمه قرار گرفتن بگذرد. لذا ما تنها نمیتوانیم کارگران را به عدم آگاهی متهم کنیم و بگوییم چون از ابزارهای حمایتی اطلاع ندارند، به سمت آنها نمیروند. لذا باید گفت که شرایطی در بازار کار (دستمزد پایین و بیکاری) وجود دارد که اولویتگذاری کارگران را تغییر میدهد و باعث میشود آنها رغبتی برای بیمه شدن به صورت خویشفرما نداشته باشند.»
این جامعهشناس فرار بیمهای کارفرمایان و افزایش روزافزون جمعیت بیکار در ایران را از دیگر مشکلات کارگران میداند: «سالهاست که بحثهای فرار از پرداخت حق بیمه را داریم. این فرار از پوشش حمایتهای بیمهای کارگران بسیاری را متضرر ساخته و تازه کارگر بعد از سالها کار با دستمزد اندک میفهمد که چه کلاهی بر سرش رفته و از بازنشستگی و… محروم شده است. البته همانطور که گفتم بسیاری از این کارگران با درک شرایط بازار کار تن به کار کردن بدون بیمه میدهند و در نهایت وقتی فرار بیمهای کارفرما را میبینند خود را به صورت خویشفرما خود بیمه میکنند. در نهایت باید بگویم که ما در ارئه بیمههای پایه به کارگران در کار خود ماندهایم چه برسد به اینکه بخواهیم برای آنها در چارچوب نظام تامین چند لایه صحبت از بیمههای مکمل بکنیم. مقابله با این مشکل نیازمند گفتوگوی اجتماعی سهجانبه است امری که تاکنون محقق نشده است؛ ما نتوانستیم که نیاز کارگرانی که از حداقل پوششهای بیمهای برخوردار نیستند را پاسخگو باشیم. حالا به اینها اضافه کنید مازاد عرضه نیروی کار به بازار را، که موجب شده جمعیت جویای کار هرچه بیشتر به سمت مشاغل غیررسمی روی آورد.»