مبارزه منفی

سه شنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ برابر با ۰۵ ژوئن ۲۰۱۸


کوروش گلنام – در این نوشته کوشش می‌شود که نشان داده شود «مبارزه منفی» برعکس «مبارزه مدنی»، که از دیدِ نگارنده سال‌هاست به نادرست به میان آمده و مردم را فریب داده، تا چه اندازه می‌تواند در برابر حکومت، بسیار سودآورتر و کم‌هزینه‌تر باشد. در آغاز ولی نیاز به این یادآوری هست که نگارنده تنها دیدگاه‌های خود را با هم میهنان در ایران در میان می‌گذارد و چون به سبب نبودن در جامعه ایران، تنها از دور دستی بر آتش دارد، به هیچ شکل برای کسی تعین تکلیف نمی‌کند.

*****

همانگونه که پیش‌بینی می‌شد جنبش دی‌ماه نود و شش، مُهر خود را در همه جا چه در درون و چه در برون ایران زده است و روز به روز تأثیرات آن نیز بیشتر و آشکارتر می‌شود.

در درون ایران

حکومت گذشته از اینکه از نبود دست‌اندرکارانِ درستکار، درست‌کردار، اهل اندیشه، ورزیده و کارکشتهِ با درک و دانشِ در خور، به سختی در رنج است، شخصیت دروغینی که برای آخوند خامنه‌ای ساخته است نیز در اعتراض‌های دی‌ماه گذشته، چنان آسیب شدیدی دیده است که بازسازی آن ناشدنی است و اکنون شعارها و بیان نفرت و بیزاری علیه او و ولایت ساختگی و انگلی‌اش، در سراسر ایران به چشم می‌خورد.

آخوند خامنه‌ای به جای درس گرفتن از جنبش دی‌ماه سال گذشته، نه تنها دگرگونی‌ای در رفتار ضد مردمی‌اش ایجاد نکرده است که از هول و هراس خیزش آینده و این بار همگانی‌تر و یکپارچه‌تر مردمِ به جان آمده، بر فشار و زورگویی بیشتر و نمایش قدرت در اینجا و آنجا پرداخته است که همه از آن آگاه هستند. پروندهسازی‌ها و دستگیری‌ها، مزاحمت بیشتر برای زنان در خیابان‌ها، ضرب و شتم و آزار دستفروشان بی‌پناه، بستن پیام‌رسان تلگرام و کوشش برای ایجاد دردسر و تهدید به زندان برای کسانی که از  فیلترشکن بهره می‌گیرند، به خون کشیدن اعتراض مسالمت‌جویانه مردم مبارز کازرون، بی‌اعتنایی به درد و رنج آسیب‌دیدگان زلزله کرمانشاه، و این روزها بی‌اعتنایی و عدم پاسخگویی به خواسته‌های بحق رانندگان اعتصابی و کامیونداران زحمتکش و کوشش برای پراکندگی در میان آنان و… ریشه در همین ترس و هراس حکومت دارد. در کازرون مردم دست خالی قربانی دادند ولی به سختی با مزدوران حکومت درگیر شده و خسارت‌های زیادی نیز به آنها وارد آوردند

– یک ویژگی در اعتراض‌های هر روزه امروز ایران، پایداری‌های بسیار چشمگیرتر و همآهنگ‌تر مردم در برابر مزدوران حکومت است. اعتصاب گسترده کامیونداران در چندین شهر ایران نه تنها نشانِ از خودگذشتگی و همبستگی هر چه بیشتر در میان این کوشندگان زحمتکش است که نشان از برنامه‌ریزی‌های درست و فراگیرتر شدنِ مبارزه آنان دارد. ماه گذشته نیز اعتصاب بازاریان در کردستان چند هفته به درازا کشید. اینک با وجود سرکوب همه جانبه، هر روز در گوشه‌ای از ایران تظاهرات، اعتصاب و اعتراضی برپاست و فریادها علیه دزدان، اختلاسگران، بارگاه آخوند خامنه‌ای و دستگاه‌های فاسد وابسته به او و حکومت بلند است و به گوش می‌رسد.

-نکته مهم دیگری که بارها به میان آمده است و همچنان باید گفت و نوشت، بی‌اعتباری کامل «اصلاح‌طلبان حکومتی» است که در رویدادهای دی‌ماه گذشته با پشت کردن به مردم و پدیدار شدن ماهیت حقیقی آنها، دیگر نزد مردم اعتباری ندارند و کسی اهمیتی به سخنان و تفسیر و تحلیل‌های گمراه‌کننده آنان که دستانشان به گونه‌ای به خون آلوده است، نمی‌دهد. تئوریسین آبروباخته‌ای چون سعید حجاریان* می‌تواند ساعت‌ها فلسفه‌بافی کند تا شاید آب رفته به جوی باز گردد ولی دیگر بسیار دیر شده است.

ستون‌های اصلی سیاست‌های حکومت

ـ پایه‌های اصلی وجود حکومت اسلامی بر همان ستون‌های شناخته شده «الرُعب بالنَصر، دروغگویی، ریاکاری و پنهانکاری» استوار است ولی زمان دیگر به سود حکومت و این روش‌ها عمل نمی‌کند. پرده‌ها دریده شده و رهبر بی‌کفایت و هذیان‌گو، رسواتر از همیشه در بُهت و گیجی بسر می‌برد. و این در حالیست که بحران شکننده اقتصادی گلوی حکومت را در چنگال خود می‌فشارد و تحریم‌ها و تنگناهای بیشتری نیز در راه است که شوربختانه فشار زیادی را نیز بر مردم وارد خواهد نمود. شاهد هستیم که روند خارج کردن پول و سرمایه از ایران شدت یافته است و آنان که بوی مرگِ حکومت را حس کرده و دستی آلوده به خون و خیانت دارند، در اندیشه فرار هستند. چنانکه آمد، «اصلاح‌طلبان حکومتی» نیز در وضع رقت‌باری قرار گرفته و دچار ریزش شده‌اند. شوک و ضربه جنبش دی‌ماه ۹۶ چنان سنگین بوده است که شماری از طلبه‌ها و آخوندها را نیز از خواب خرگوشی بیدار نموده و زیرک‌تر‌های آنان اینک کوشش می‌کنند دوری خود از حکومت را به هر وسیله شدنی‌ای نشان دهند. اکنون شماری از آنها زبان انتقادی به ارکان حکومت یافته‌اند و بنا بر خبرها شماری از طلبه‌ها حتا خداناباور شده‌اند و شماری دیگر به موسیقی و آواز یعنی «هنر ممنوع» روی آورده‌اند و… همه اینها از نتیجه‌های آن ضربه کوبنده و ناگهانی خیزش و جنبش دی‌ماه در ایران است.

در برون مرز

در برون مرز گذشته از ضربه‌های سختی که حکومت در سوریه خورد؛ آبروریزی بزرگی که با انتقال پانصد کیلو سند و مدرک سرّی در روز روشن و زیر چشم اطلاعاتی‌های ریز و درشت حکومت به اسراییل انجام گرفت، که چون بمبی در جهان صدا کرد،  برنامه بیرون راندن گام به گام نیروهای حکومت در سوریه و حتا عراق که در حال اجرا است و پوتین، «رفیق شفیقِ» حکومت آشکارا در آن دست دارد؛ لابی‌ها و جاسوسان حکومت نیز به دست و پا افتاده‌اند. فردی ‌چون تریتا پارسی یکباره از ریاست سازمان لابیگری خود کناره‌گیری می‌کند! چهره مرموز دیگری چون حسین موسویان سفیر سابق جمهوری اسلامی در آلمان که حالا در پوست تحلیلگر سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه فرو رفته نیز سخت به کوشش افتاده است که با پیشنهادهایی، به ماندگاری حکومت یاری برساند چون پای خودش به سختی درگیر است و می‌داند که پس از سقوط حکومت، دست کم به خاطر «ترور میکونوس» گرفتار و محاکمه خواهد شد. هوشنگ امیراحمدی هم که شامه تیزش مرگ حکومت را حس کرده و در وضع موجود «آرزوی رئیس جمهور شدن» خود را بر باد رفته می‌بیند، دیگر در گفتن و نوشتن، «رهبر معظم» به کار نمی‌برد و آیت‌الله علی خامنه‌ای می‌گوید. او گام‌هایش را با جهت باد بر می‌دارد و اکنون در هر نوشته و مصاحبه‌ای پای نظامیان را به میان کشیده و آرزو دارد که آنان قدرت را به دست گرفته تا امیدی برای آینده خود داشته باشد. در گفتگویی که به تازگی از او منتشر شده و او در آن چون همیشه از زبان دانایِ کل، راه نجات پیش پای حکومت می‌گذارد، می‌گوید که حکومت باید هیئتی را برای مذاکره مستقیم با آمریکا بفرستد که از «غیر خودی‌ها و نظامیان» تشکیل شده باشد. پیش‌بینی و خواست این مهره سوخته لابیگری، یک کودتای نظامی ‌در ایران است که جسارت بیانش را به شکل مستقیم ندارد. به در می‌گوید که دیوار بشنود. امید او اکنون نظامیان و در رأسش سپاه پاسداران جنایتکار است. همه این لابی‌ها نگران آینده و محاکمه خود به جرم همکاری با آدمخواران و خیانت به مردم ایران هستند.

مبارزه منفی

نگارنده بارها یاد آور شده است که «مبارزه مدنی» در برابر حکومتی که با «مدنیت» دشمن است و در مغز ویرانگرش جایی برای مدنیت وجود ندارد، بی‌معناست. شما در کشورهای آزاد و قانونمند است که می‌توانید مبارزه مدنی را به پیش برده و علیه قانونی که آن را نمی‌پسندید یا  مقامی ‌که از چهارچوب اختیار خود پا فراتر نهاده، یا زمانی که آزادی اندیشه و بیان در جایی نادیده گرفته شده و… هر خواسته ویژه دیگری که دارید، دست به مبارزه زده بدون هراس از این که لات‌ها، چاقوکشان و قمه‌کشان با پشتیبانی دیگر نیروهای سرکوبگر و ویژه حکومت به شما یورش برده و شاید زندگی شما را بر باد دهند.

در جامعه‌ای که زنان و دخترانش نمی‌توانند به استادیوم ورزشی رفته و یک مسابقه فوتبال را با دلی آسوده تماشا کنند؛ ورزشکاران زن اگر همسر دارند، باید اجازه او را برای شرکت در مسابقه‌ای در برون مرز داشته باشند و این زنان ورزشکار به زور و حکمِ آخوند کوردل، باید با چنان پوشش‌های مسخره‌ای که تنها شکنجهِ ورزشکار است، راه به ورزش بیابند؛ دستگاه بی در و پیکر دادگستری آن خود سرچشمه فساد، دزدی و بی‌قانونی است و زندگانی هزاران انسان را به ویرانی کشانده است؛ رهبرش یک نادان یاوه‌گوی لات و بی‌ادب است که راه حل هر چه را در زورگویی، ستمگری، دروغگویی و لافزنی بیشتر می‌بیند؛ رئیس جمهورش یا یک مترسک مفلوکی است که پس از هشت سال که از مزیت‌های ریاست جمهور بودن نهایت سود خود را برده و در برابر سوگندی که خورده کاری انجام نداده است، دست آخر با سری افکنده می‌گوید «من تنها یک تدارکاتچی بودم»؛ و یا آن دیگری، مایه ننگ ایرانی است که به خواستِ «رهبر معظم» رئیس جمهورش می‌کنند و هشت سال تنها کارش سفر‌های پُر هزینه به هر جا که دلش خواست، بر باد دادن سرمایه‌های ایران با دست باز و پُر گویی و ویرانی ایران بوده است و اینک به جای محاکمه و زندان در بلبشوی «ولایتِ مطلقه فقیه» حاکم بر ایران، در نقش اپوزیسیون نیز ظاهر شده است و… می‌توان از «مبارزه مدنی» سخن گفت؟

ـ در روزگار کنونی با توجه به وضع جامعه، راه درست و کم‌هزینه‌تر در برابر این حکومت، افزایش هر چه بیشتر و گسترده‌تر مبارزه منفی است که هم اکنون مردم، حتا اگر شماری از آن آگاه هم نباشند، هر یک به گونه‌ای آن را انجام می‌دهند و اگر سازمانیافته‌تر و همه‌گیرتر شود، دمار از روزگار آخوندها و مزدوران خیانت‌پیشه آنان در خواهد آورد. این راه هیچ نیازی به کاربرد اسلحه و خشونت نیز ندارد. چند نمونه ساده را که مردم تا کنون به خوبی انجام داده‌اند می‌آورم:

ـ گسترش نامگذاری نام‌های ایرانی خانواده‌ها برای فرزندانشان به جای نام‌های عربی و بیگانه که امروز بسیار چشمگیر است و نیازی به تفسیر بیشتر ندارد؛

ـ کار زیبای دخترانِ دلیر خیابانِ انقلاب که در دنیا شناخته شد و مورد تحسین قرار گرفت؛

ـ خودداری از رفتن به مسجد و نماز جمعه‌ها و گوش نکردن به یاوه‌ها و دروغ‌های آخوند‌ها که از آن از زبان خود آخوندها به عنوان «خالی شدن مسجد‌ها و نماز جمعه‌ها» یاد می‌شود و…  نمونه‌های دیگرسرپیچی از دستورها و باید و نباید‌های حکومت.

کارهای ساده و بدون هزینه دیگر

ـ ریشه‌های کاسبی و کاسه گدایی آخوند‌های مفت‌خوار و سیری‌ناپذیر در هر شکلی که باشد را باید از ته و بن زد. کدام یک از این امامزاده‌ها می‌توانند یک بیمار سرطانی را درمان کنند؟ چرا باید مردم پول و طلا در امامزاده‌هایی که چون قارچ در ایران روییده است، بریزند؟ این پول‌ها و طلا‌ها کجا و به جیب چه کسی می‌روند؟ اینها همه دکان کاسبکاریِ آخوندها است که ربطی به دین و مذهب ندارد و خیلی ساده آن را «گوش‌بُری» می‌گویند. یک بخش از کار جوانان آینده‌ساز ایران، برخورد منطقی با این ویرانگری‌های آخوندی در جامعه است که باید از خود، خانواده، نزدیکان و آشنایان آغاز نمود. این کارها می‌توانند به امری روزمره و مسئولیت ملی جوانان ایرانی دلسوز و آینده ساز مبدل شوند.

ـ نگارنده پیش از این هم بارها یاد آور شده است که یک شکلِ دیگرِ مبارزه منفی، شناسایی دقیق مزدوران خودفروخته، معرفی آنان به هر وسیله شدنی با افشای نام‌های ساختگی، نام حقیقی و آدرس آنها و ایزوله کردن آنان در جامعه است (با هُشیاری و دقت زیاد که کسی به نادرست متهم نشود). این گونه رفتارها اندک هزینه‌ای نیز ندارد. می‌توان با این مزدوران رفت و آمد و گفتگو نکرد، هر جا آفتابی شدند، دور آنان را خالی نمود، هر جا پدیدار شدند، به شکلی قراردادی، تکه کوتاهی از آهنگ شناخته شده‌ای را با سوت زد یا خواند یا زمزمه کرد تا همه بدانند مزدوری در آنجاست و… فراوان ابتکارهای دیگری که جوانان ایران که بسیار تیزچنگ و مبتکر نیز هستند، می‌توانند با توجه به وضعی که در آن قرار دارند، خود بیابند. می‌باید گونه ای شود که این خودفروختگان به جای مردمِ به تنگ آمده، خود در زندگی روزمره در تنگا قرار گرفته و جسارت نکنند که برای مردم در خیابان‌ها مزاحمت ایجاد کنند و یا به مردم بی‌پناه یورش ببرند.

ارتشیان، سپاهیان و بسیجیان شرافتمند

در زندگی همیشه چنین مجال‌هایی ایجاد نمی‌شود که انسان پایبندی خود به درستی، شرافت، عشق به رفاه و سربلندی مردم و میهنش را بتواند نشان داده و نامی‌ نیک از خود به یادگار بگذارد.

دشمن مردم ایران بیرون از مرزهای ایران نیست و اگر هست ساخته و دستآورد این حکومتِ آدمخوار است. راه و روش و منش این حکومت، هیچ نزدیکی و همگونی با خواسته‌های مردم ایران ندارد. اگر دشمنی در برون مرز هست، دشمن این حکومت دشمن‌سازِ دیوکردار است و نه مردم ایران. بارها گفته شده و باز هم باید گفت که «دشمن در خانه است» و پایگاه اصلی‌اش نیز «بارگاه رهبر مقدسِ» قلابی است. مردم نیاز به همکاری و همراهی ارتشیان، سپاهیان و بسیجیان شرافتمند و میهن‌دوستی دارند که به اجبار و برای داشتن نانی در سفره در این سازمآن‌ها سرگرم کار هستند و من تردید ندارم که هستند و پُر شمار نیز هستند. میهن و مردم ما در وضع دشوار و سرنوشت‌سازی قرار گرفته‌اند و به یاری شما نیاز دارند. از هم امروز  نیاز دارند که شما نیز به شکل گسترده‌تر، دست به کار شوید. می‌توان مردم را از برنامه‌های حکومت برای سرکوب، شیوه‌های آنان، مُهره‌های مسئول این برنامه‌ها با نام و نشان آنان، آگاه کرد. این گروه از نظامیان و شبه‌نظامیان ایران که دل با مردم دارند می‌باید راه‌هایی برای سازماندهی نیروهای خود بیابند زیرا بیش از مردم توانایی و امکان آن را دارند.

برنامهریزی از هم اکنون

نسل‌های پس از انقلاب، جوانان برومند ایران، از هم اکنون نیاز به برنامه‌ریزی برای آینده ایرانِ آزاد دارند. هر روز باید در میان خود در این باره گفتگو و چاره‌جویی نمود. آنها باید بدانند چه حکومتی می‌خواهند؛ چگونه با درایت آن را برقرار کنند؛ چگونه با مخالف خود مدارا کنند و بتوانند پس از فروپاشی این حکومتِ ستمگرِ فاسد، برنامه‌های روشن و آماده جایگزینی و جلوگیری از هرج و مرج و انتقام‌گیری کور را داشته باشند. حکومت آینده ایران با درس گرفتن از گذشته خونین چهل ساله، می‌تواند از خشونت، خونریزی و ویرانی به شدت دوری کند و اجازه ندهد جنایت‌هایی که پس از اتقلاب وسیله آخوند‌ها انجام گرفت، یک بار دیگر در جامعه ما صورت بگیرد. همه متهم‌ها می‌باید به شکلی قانونی محاکمه شوند زیرا حکومت آینده ایران می‌خواهد قانونمند باشد و روشِ روشن قانونی و انسانی در جامعه آزاد آینده بر قرار کند. گسترش مبارزه منفی همگانی در شکل‌های گوناگون آن، راه سرنگونی حکومت اسلامی را ساده‌تر و هموارتر می‌کند.

* حجاریان در گفتگویی کوشش کرده است که بگوید این رژیم «جمهوری» است! کسی تا کنون چنین جمهوری آزادی‌کش، آدمخوار و تروریست و تروریست‌پروری ندیده است.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=118359