نهال تجدد: خوشحالم که سهم کوچکی در شناساندن مولانا به مخاطبان غربی دارم

- «بعد از نگارش گفتارهای «شمس» و «مولانا»  حتما دوباره برمی‌گردم به نوشتن رمان، چون به هر حال،  شخصی‌تر است.»
- «یکی از اتفاق‌هایی که با فرانسوی نوشتن برای من افتاد، این بود که از یک رشته قید و بندها آزادتر شدم، از قید و بندهای تربیتی، خانوادگی، اخلاقی که به هرحال جزو شخصیت و هویت من هستند ولی با نوشتن به زبان فرانسوی شاید چیزهای زیادی را دم در می‌گذارم.»

یکشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۷ برابر با ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۸


فیروزه رمضان زاده – گفتارهای بین «مولانا» و «شمس تبریزی» موضوع کتاب جدید نهال تجدد، نویسنده ایرانی ساکن پاریس است که از یک سال پیش، کار نگارش آن را آغاز کرده است.

نهال تجدد با وجود اینکه پیشتر چند کتاب از جمله «عارف جان‌سوخته» و «در جستجوی مولانا» را با موضوع مولانا و شمس تبریزی نوشته است ولی می‌گوید کتاب جدیدش درباره  زندگینامه شمس و مولانا و تصوف است با این تفاوت که این‌بار، مستقی‍‍‍‍‍‍م از مقالات شمس تبریزی و نوشته‌ها و اشعار مولانا بهره‌ برده است.

نهال تجدد

وی درباره کتاب جدیدش به کیهان لندن می‌گوید: «از آنجا که “عارف جان‌سوخته”  فرم رمان داشت، من طبیعتا  به صحنه‌سازی  نیز  پرداخته بودم اما در این کتاب جدید از این کار خودداری کردم و تنها گفتارهای مولانا و شمس را آوردم. در این کار، بیشترِ دیالوگ‌ها از متون اصلی برداشت شده و جملات  از من نیست. بیش از یک سال است روی این کتاب کار می‌کنم و تمام کوشش‌ام این بود که تا می‌توانم داستان را با گفته‌های خود شخصیت‌ها بنویسم.»

تجدد به منابع و مأخذ کتاب جدید خود چنین اشاره می‌کند: «خوشبختانه همه منابع در دسترس هستند؛ اشعار مولانا، «مثنوی» و «دیوان شمس»، «فیه مافیه»، مقالات شمس تبریزی، ابتدانامه نوشته‌ی سلطان ولد و همچنین «رساله سپهسالار». البته از خواندن هیچ کتابی درباره شمس و مولانا کوتاهی نکردم، بخصوص آثار اساتیدی چون فروزانفر و  موحد که برای راهنمایی و بینایی،  بهترین سرچشمه‌ها هستند. بیشتر پژوهش‌هایی که سال‌های گذشته به فارسی یا انگلیسی و فرانسه نوشته شده را نیز بررسی کردم. ولی  می‌خواستم این کتاب جدید بر پایه  گفته‌های  خود مولانا و شمس  باشد.»

نهال تجدد در مورد عنوان کتاب جدیدی که هم‌اکنون در دست دارد می‌گوید: «عنوان این کتاب را هنوز پیدا نکرده‌ام چون در حال نگارش هستم اما  باید اسمی‌ را برگزینم که برای خواننده فرانسوی گویا باشد. اگر برای خواننده ایرانی می‌نوشتم شاید  به سوی مفاهیم تخیلی می‌رفتم و آزادتر  می‌بودم ولی برای مخاطب فرانسوی عنوانی باید انتخاب شود که نشان دهد  داستان درباره  چه  کسی و چه موضوعیست.»

تجدد به دلایل گرایش خود به معرفی  زندگینامه و شرح حال مولانا و شمس تبریزی اشاره می‌کند و می‌گوید: «سال‌ها پیش، وقتی درباره ادبیات و شعرای ایران گفتگو می‌شد اروپایی‌ها بجز خیام و حافظ  کسی را نمی‌شناختند. هنگامی‌که برای رونمایی کتاب‌هایم به نمایشگاه‌ها می‌رفتم، خوانندگان از مولانا چیزی نمی‌دانستند، هر چند در غرب به جای مولانا از «رومی» نام می‌برند.»

وی ادامه می‌دهد: «مادرم، مهین تجدد در دانشکده ادبیات، شاگرد بدیع‌الزمان  فروزانفر بود و خود نیز تالیفاتی در باب عرفان دارد: «سماع در سلسله هو» در برخورد با این ناآگاهیِ عمومی غرب درباره شعرای ایران مرا به نوعی مامور کرد تا به توان خود مولانا را به خواننده فرانسوی معرفی کنم. با کمک مادر و همسرم، ژان ک کریر،  صد غزل از دیوان شمس تبریزی را ترجمه کردیم که در انتشارات «گالیمار»، یکی از بر جسته‌ترین انتشارات فرانسه، چاپ شد. سپس زندگینامه مولانا را نوشتم که بازتاب خوبی داشت و حتی به عربی «الرومی، نارالعشق» ترجمه شد و به ترکی Gönlü Yanmis Arif  و به انگلیسی The Fire of Love. خوشحالم که سهم کوچکی در آشنا کردن مخاطبان غربی با مولانا داشته‌ام.

موضوع دیگری که مرا بسیار شگفت‌زده کرد و باعث سربلندیم شد، کامیابی این کتاب در ایران بود  و اینکه هم‌اکنون به چاپ هشتم رسیده است. البته ترجمه فارسی آن توسط خانم مهستی بحرینی کار بسیار زیبا و دقیقی است. ایشان استاد ادبیات فارسی و از شاگردان بدیع‌الزمان فروزانفر هستند. ترجمه‌ی فوق‌العاده  کتاب توسط ایشان  و استقبال خوانندگان ایرانی برای من مایه‌ی سرافرازی است چون در ایران همه مولانا را می‌شناسند و این برخورد خوشایند برای من مانند خواب و خیال بود.»

نهال تجدد

نویسنده کتاب «عارف جان‌سوخته» در ادامه می‌گوید: «در فرانسه زندگینامه مولانا به صورت آکادمیک  توسط خانم لیلی انور نوشته شده است. اما «عارف جان‌سوخته» رمان است و  شامل صحنه‌پردازی. به دنبال این انگیزه، بسیاری از نکات زندگی روزمره مولانا و اطرافیانش را از «مناقب العارفین» اثر شمس‌الدین احمد افلاکی برداشت کردم. البته به عنوان یک اثر تاریخی نمی‌توان به این کتاب رجوع کرد ولی به عنوان نمونه‌ای برای آگاهی از عادات و رفتار آن زمان و مکان می‌توان از آن بهره جست و این پدیده‌ایست  که عرفان‌پژوهان بدان توجه ندارند زیرا لغزش‌های تاریخی و گزارش پیوسته معجزات آنها را از این اثر فراری داده است. اما رجوع به «مناقب‌العارفین» برای  من نویسنده، گرانبهاست چون افلاکی فضای آن روزگار را به خوبی بازگو می‌کند: غذاها، لباس‌ها، وسایل گرمایی، ابزار موسیقی، چگونگی سماع، مراتب جای گرفتن در خانقاه، بناها، مدارس.»

نویسنده کتاب «در جستجوی مولانا» به لایه‌های پنهان زندگی مولانا نیز اشاره می‌کند که در کتاب «عارف جان‌سوخته» به آن پرداخته است: «منابع گوناگونی در این زمینه هست از جمله مقالات شمس تبریزی، «ابتدانامه‌» از سلطان ولد و  به نوعی اجتماعی‌تر «مناقب‌العارفین» از افلاکی که از پیوندهای خانوادگی مولانا سخن می‌گوید، به ویژه ناسازگاری بین  دو برادر، یعنی پسران مولانا و درگیری وی با پسرش علاء‌الدین. من در کتاب «عارف جان‌سوخته» به نقد از «مناقب» به این مشکلات اشاره کردم، به خصوص رابطه شمس با کیمیاخاتون، همسرش و عشق علاء‌الدین به کیمیاخاتون و معمای برگزیدن همین کیمیا توسط مولانا برای زناشویی با شمس.

«مناقب‌العارفین» از این رو، زندگی این افراد ر  بدون کاستی از اعتبار و ارزششان، ملموس می‌کند، آنها انسان‌هایی بودند مثل همه انسان‌ها با تمام گرفتاری‌های همه انسان‌ها ولی زمانی که به آفرینش می‌پرداختند، بالا می‌رفتند، صعود می‌کردند و آسمانی می‌شدند.»

آخرین رمان نهال تجدد «بهانه‌های ساده خوشبختی» بود که در سپتامبر ۲۰۱۶ توسط انتشارات «ژان کلود لاتس» در فرانسه منتشر شد. او امیدوار است بعد از پایان نگارش گفتارهای شمس و مولانا که البته هنوز عنوانی برای آن انتخاب نکرده است کار نگارش یک رمان جدید را شروع کند. وی در این مورد توضیح می‌دهد: «بعد از نگارش گفتارهای شمس و مولانا حتما دوباره برمی‌گردم به نوشتن رمان، چون به هر حال،  شخصی‌تر است. این دو سبک  کار، با هم فرق دارند و من به هر دوی آنها نیاز دارم. پس از تکیه به گنجینه‌های ادب فارسی بد نیست به داستان‌های خودم  برگردم. فکر می‌کنم رمان جدید در محله‌های مختلف تهران امروز  بگذرد و شکل نوول خواهد داشت.»

از نهال تجدد در پایان گفتگویم از نقش و سهم زبان نامادری و مهاجرت در شکل گرفتن دنیای داستانی او می‌پرسم. می‌گوید: «دو سال قبل از انقلاب ۱۷ ساله بودم که به فرانسه آمدم. در ایران  به مدرسه رازی می‌رفتم، بنابراین وقتی اینجا آمدم، مشکل زبان نداشتم. زمانی که شروع به کار کردم مستقیم به فرانسوی نوشتم. ولی همیشه  می‌گویم،  با وجودی که به این زبان می‌نویسم، ولی فکر من در ایران است و پرسوناژ‌های من ایرانی هستند.

در رمان «بهانه‌های ساده خوشبختی» که تیترش از یک شعر فروغ فرخزاد  می‌آید، برای اولین بار  در کارهایم شخصیت اصلی داستان یک زن فرانسوی است ولی قصه در محیط ایرانی‌های پاریس می‌گذرد. با اینکه به فرانسوی می‌نویسم ولی صدای فارسی همواره در ذهن من است. روزی کسی به من گفت: وقتی کتاب‌های تو را می‌خوانم فارسی می‌شنوم. قصدم هم همین بوده؛ یعنی همانقدر که بو و رنگ و دما و شکل و مسائل ایران را نقل می‌کنم، ریتم زبان فارسی  را هم با اینکه به زبان فرانسوی می‌نویسم، یادآور شوم.»

نهال تجدد تأکید می‌کند: «اتفاقی که با نوشتن به زبان فرانسوی برای من افتاد این است که از یک رشته قید و بندها آزادتر شدم؛ از قید و بندهای تربیتی، خانوادگی، اخلاقی که به هر حال جزو شخصیت و هویت من هستند ولی با نوشتن به این زبان شاید چیزهای زیادی را دم در می‌گذارم.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=123157