روشنک آسترکی – وضعیت اقتصاد ایران همچنان روند افزایشی بحران را سپری میکند و در این میان اقدامات دولت نتوانسته دستکم از سرعت گسترش بحران جلوگیری کند. مهمترین اقدام اقتصادی دولت از ابتدای سال ۹۷ تا کنون تلاش برای سامان دادن به بازار ملتهب ارز در کشور بوده که این بحران با وجود ارائه دو بسته ارزی همچنان پابرجاست و اثرات منفی خود در دیگر بخشهای اقتصاد از جمله تولید را به صورت بازر نشان داده است.
کیهان لندن در گفتگو با نوید جمشیدی سردبیر بخش آنلاین روزنامه آسیا در ایران موضوع سیاستهای ارزی دولت در ماههای گذشته و بنبستی را که اقتصاد ایران در آن گرفتار آمده مورد بررسی قرار داده است. نوید جمشیدی معتقد است بسته دوم ارزی دولت نیز نخواهد توانست مشکلی از بحران ارز در کشور را حل کند. او همچنین در تحلیل مهمترین مشکلات اقتصادی ایران مدیریت غلط اقتصادی و فساد کلان در -سطوح بالای حکومت را بیش از اثرات منفی تحریمهای اقتصادی ارزیابی میکند.
– بسته ارزی دوم دولت حدود سه ماه پس از بسته ارزی نخست رونمایی شد. در حالی که بسیاری ارائه دومین بسته ارزی را نشانه بارزی از شکست نخستین بسته ارزی که در فروردین ماه ارائه شده بود میدانند اما با گذشت چند هفته از اجرای دومین بسته نیز به نظر میرسد این هم راهگشا نبوده و مشکلات بازار ارز و اثرات آن بر دیگر بخشهای اقتصادی همچنان پابرجاست. نظر شما چیست؟
-بسته ارزی اول که با شتاب فراوان و با هدایت اسحاق جهانگیری اعلام شد از همان ابتدا با شکست روبرو شد چون نرخ دستوری ارز که گفتند ۴۲۰۰ تومان باشد به خودی خود ایجاد فساد و مشکل میکند و دیدیم که اصلا روی خوشی به این موضوع نشان نداد. کار دیگر عجیبی که آقایان انجام دادند، البته به انجام دادن کارهای عجیب و غریب عادت دارند، تعطیلی دستوری صرافیها بود که مراکز اصلی خرید و فروش ارز در کشور هستند. در بسته دوم که سعی کردند اصلاح بسته اول باشد دیدیم که در حد یکی دو سه روز به لحاظ روانی کمی تاثیر مثبت در ابزار ارز گذاشت و دلیل این تاثیر مثبت کوتاه مدت هم این بود که به صرافیها اجازه فعالیت دوباره دادند و اعلام کردند صرافیها را برای تامین ارز تغذیه میکنند که این کار را به درستی نتوانستند انجام دهند و یک نکته مهم دیگر در بستهی دوم این بود که بازار ثانویهای را برای مبادله ارز ایجاد کنند که شرکتهای صادرکننده مثل پتروشیمی و… ارزهایشان را مستقیما در این بازار به فروش بگذارند که این هم مشکلاتی داشت و به درستی اجرا نشد.
از جمله مشکلات این بود که ارز فیزیکی در این بازار قابل تبادل و خرید و فروش نیست. این مشکل مهمی است چون بسیاری از جمله مسافران ارز را به صورت فیزیکی نیاز دارند و صرافیها هم دلخور هستند که وعدهای که در بسته دوم وعده داده شد که تغذیه میشوند، انجام نشد برای همین در عمل دیدیم که پس از دو سه روز که قیمت دلار و سایر ارزها در ایران کاهش یافت دوباره به دلیل مشکل صرافیها افزایش یافت و این بسته هم جز دو سه روز آن هم به لحاظ روانی دوام و تأثیر مثبتی در بازار ارز و به تَبَع آن سایر بازارها نداشت و فکر هم نمیکنم در نهایت هم تأثیری داشته باشد و اگر هم بخواهند بسته ارزی سومی را ارائه کنند باید حتما اصلاحات و عقبگردهایی داشته باشند و در نهایت ارز باید تکنرخی شود؛ این صحبتی است که در سالهای گذشته تیمهای اقتصادی دولتهای مختلف داشتهاند و هرگز هم نتوانستند اجرایش کنند و از دو نرخی به سه نرخی تغییر پیدا کرد. همچنین بازار و صرافها نباید محدود باشند برای کار، و بازار ثانویه هم باید باز باشد و تبادل فیزیکی ارز در آن صورت بگیرد وگرنه در این بازار هم مانند سایر قسمتها فساد به وجود میآید.
– جدا از مشکلات بازار ارز به باور بسیاری از کارشناسان اقتصاد ایران در آستانه فروپاشی قرار گرفته. با این وجود حسن روحانی و دیگر دولتمردان اصرار میورزند که قیمتها در بازار به ویژه بازار ارز «حباب» است و در روزهای گذشته نیز قوه قضاییه و دولت موجی خبری درباره کشف انبار «احتکار» کالا راه انداختهاند میگویند علت افزایش قیمت کالاهای مختلف احتکار آنهاست و در نهایت همه اینها را آثار روانی تحریمها ارزیابی میکنند. آیا مشکلات امروز اقتصاد کشور ناشی از تحریمهاست؟
-ببینید، قطعا تحریمها پیش از شروع و اجرا تأثیر روانی خود را گذاشتهاند اما موضوع اینست که چه تأثیر روانی و چه تأثیر عملی تحریمها تنها یکی از دلایل به هم ریختگی اقتصاد و بازار ایران به ویژه بازار ارز است. واژههایی مثل «حباب» و «احتکار» متاسفانه در چند روز و چند هفته اخیر و از ابتدای سال جاری به نادرستی توسط جمهوری اسلامی به کار برده میشوند و کاملاً معنیشان را از دست دادهاند. هر اتفاقی را آقایان حباب مطرح کردند در حالی که حباب یعنی یک چیز غیرواقعی که ایجاد شده باشد و یک مقدار که بزرگ شود بترکد و از بین برود در حالی که نه تنها درباره قیمتها از جمله قیمت ارز اینطور نشد بلکه همچنان افزایش قیمت وجود دارد و در نتیجه اصلا مفهوم حباب در اینباره صادق نیست.
واقعیت اینست که ارز در کشور نبود، معاملات دچار مشکل شدند، و بحرانهای دیگری نیز وجود داشته و قیمتها به صورت واقعی افزایش یافتند و خیلی از کارشناسان و همکاران ما این پیشبینی را دارند که اگر مدیریت اقتصادی کشور به همین منوال باشد این افزایش قیمت ارز و بی ارزش شدن پول ملی همچنان ادامه خواهد داشت.
موضوع دیگر مسئله «احتکار» است. همیشه این صحبت بوده که ممکن است افرادی از جمله بازرگانان کالاها را به این منظور که در آینده گران میشوند نگه دارند و نفروشند و این عمل احتکار محسوب شده و در قانون مجازات اسلامی نیز مجازاتی برای آن تعیین کردهاند اما در عمل میبینیم که جمهوری اسلامی در رسانهها و صدا و سیمایش تبلیغ میکند انبارهایی را که کالا در آنها احتکار شده بود را کشف کردهاند اما بازاری که در آن کالا انبار شده نمیتوان احتکار نامید. یک بازرگان و تاجر و فعال اقتصادی اصل کارش خرید و فروش کالا است. یعنی وقتی کالا را میفروشد سودش را بر میدارد و دوباره با همان سود همان کالا و یا کالاهای مشابه را میخرد. اوضاع اقتصادی امروز در این ایران آنقدر از نظر قیمت ناپایدار است که فروشندگان نگران هستند پس از فروش کالایشان حتی با احتساب سود نتوانند دوباره مشابه همان کالا را خریداری کنند. این نگرانی باعث میشود فروشندگان و تجار از فروش کالا خودداری کنند و در خیلی از موارد میتوان به آنها حق داد چون بر فرض وقتی یک فروشنده تلویزیونی را به یک قیمت بخرد و با سودی بفروشد. بعد قیمتی که تلویزیون را فروخته با سودش در مجموع کمتر از قیمت جدید تلویزیون باشد، خب این فروشنده در عرض چند روز و چند ماه ورشکسته میشود پس طبیعی است که از فروش کالا خودداری میکند. اسم این اقدام را نمیتوان احتکار گذاشت اما بهانهای شده برای مسئولین و به ویژه دستگاه قضایی که خیلی هم دستپاچه عمل میکنند تا با این افراد برخورد و آنها را احتکارگر معرفی کنند و یک تبلیغاتی هم برای توده مردم داشته باشند که بگویند ما داریم با این افراد برخورد میکنیم در حالی که این برخوردهای قهری شدید لطمه بیشتری به اقتصاد میزند.
در نتیجه بالاتر و جلوتر از تأثیر منفی تحریمها مدیریت غلط اقتصادی و بزرگتر از آن، فساد بسیار کلان اقتصادی در سطوح بالا است که بالاخره پس از ۴۰ سال دارد تلخترین جواب خود را به اقتصاد کشور میدهد.
– با خروج آمریکا از برجام و صدور فرمان اجرای دوباره تحریمها مسئولان جمهوری اسلامی به ویژه مقامات دولتی با تأکید بر لزوم همدلی و همراهی نهادها و مردم و مسئولان را برای عبور از بحران فرا خواندند و مردم را به صبوری دعوت کردند. با توجه به عملکرد ۴۰ ساله جمهوری اسلامی و فشارهای شدید اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که هر روز افزایش مییابد. آیا فکر میکنید مردم انگیزه و دلیلی برای همراهی و همدلی با نظام دارند؟
-نکته درستی است. مسئولین رده بالا صحبتهای مختلفی درباره همدلی و همکاری میکنند و وعده میدهند مشکلات برطرف خواهد شد. شما ببینید در چند سال اخیر رهبری جمهوری اسلامی نامگذاری که در ابتدای سال خورشیدی و در نوروز انجام داده است همه جهتگیریهای اقتصادی داشته، از اقتصاد مقاومتی، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی و… ولی در میدان عمل میبینیم این شعارها و خواستهها نه تنها جواب نداده بلکه برعکس هم شده. همدلی بین مسئولین و قوای نظام هم که به هیچ عنوان وجود ندارد. زمان محمود احمدینژاد اختلافات میان قوه مجریه و مقننه به اوج خود رسید؛ در دولت حسن روحانی این همدلی چه در بُعد اقتصادی و چه در بُعد سیاسی به هیچ عنوان پایدار در عمل میان آقایان امکانپذیر نیست چون درگیری و اختلافات سیاسی و جناحی به شدت افزایش یافته و دلیل آن هم افرادی هستند که در پشت پرده به صورت کلان از این اختلافات و درگیریها بهرههای اقتصادی میبرند. بنا بر این هیچ همدلی در جهت منافع کشور و مردم صورت نگرفته و در جهت منافع خودشان هم نمیتواند صورت بگیرد.
مردم هم که به هیچ عنوان روی خوشی به همدلی و همراهی با حکومت نشان نمیدهند چون به شدت تحت فشار و مشکل هستند. همه مردم نگران هستند و از بزرگ و کوچک در هر محفل خصوصی و عمومی میپرسند چه میشود، ارز چه میشود، اقتصاد چه میشود، فردا چه میشود، هفته دیگر چه میشود. مردم به شدت به نظامی که بر کشور حاکم است بیاعتماد هستند و این اصلا برای کشور خوب نیست که بیاعتمادی به حکومت تا این حد گسترده باشد که حتی اگر آقایان کار درستی هم بخواهند انجام بدهند مردم با دیده شک و ناباوری نگاه میکنند. الان دیگر دهه شصت نیست که مثال معروف پیرزنی که تخم مرغهای منزلش را برای جبهه برد و هدیه داد اتفاق بیافتد. مردم نه تنها همکاری و همدلی ندارند بلکه سعی میکنند عکسش را نیز انجام دهند. البته برخی اقدامهای مردم که به ناچار هم انجام میدهند مانند هجوم به بازار ارز و طلا هم به بحرانهای موجود دامن میزند ولی نمیشود خیلی از مردم ایراد گرفت چون نگران هستند. با همه این بدبینیها و نگرانیها اما من به شخصه هنوز راه نجات اساسی را میبینم چرا که خیلی از این بحرانها ناشی از فساد و مدیریت ضعیف و بحرانهای سیاسی است و برای همه اینها راه نجات وجود دارد.
-راه نجات؟ این راه حل زیر سایه جمهوری اسلامی عملی است؟
-این راه، حالا هر اسمی از جمله چرخش قهرمانانه میخواهند رویش بگذارند، وجود دارد؛ ما همچنان کشور ثروتمندی هستیم به لحاظ منابع طبیعی، انسانی و علمی و اگر این چرخش سیاسی صورت بگیرد به عنوان مثال در قدم اول مسئولین با مردم خودشان در داخل کشور وارد گفتگو شوند و بگذارند فعالان در زمینههای مختلف اقتصادی و فرهنگی و حتی ورزشی اطمینان خاطر پیدا کنند که در ساختن کشور نقش دارند و دوم از سرمایه کلان ایران که ایرانیان خارج از کشور هستند استفاده کنند. اگر مایک پمپئو آمد با ایرانیان کالیفرنیا در آمریکا صحبت کرد چه خوب که مسئولان جمهوری اسلامی هم با ایرانیان خارج از کشور صحبت کنند. این خیلی از مشکلات را به سرعت میتواند حل کند. اول به لحاظ روانی و دوم اینکه مردم بدانند در سازندگی کشور سهم دارند. در مورد سیاست خارجی هم اگر آمادگی ندارند یا نگرانیهای ایدئولوژیک دارند مانند مذاکره با آمریکا، بیایند با کشورهای منطقه مانند عربستان که در بدترین حالت روابط در ۷۰- ۸۰ ساله گذشته هستیم مذاکره کنند. وقتی این صحبت و مذاکره آغاز شود خیلی از مشکلات حل میشود اما وقتی همه راهها بسته میشود و وقتی آقایان فقط به قوه قهریه تکیه میکنند و ظاهر جنگجویانه به خود میگیرند اوضاع روز به روز بدتر از پیش میشود.
– شما به ایرانیان خارج از کشور و موضوع اعتماد آنها به جمهوری اسلامی اشاره کردید. واقعیت اینست که مشکلات موجود در اقتصاد ایران مانند غالب مشکلات در حوزههای دیگر، ساختاری هستند. در شرایطی که ایرانیان داخل کشور به نظام اعتماد ندارد، چرا ایرانیان خارج از کشور باید اعتماد کنند؟! چه ضمانت اجرایی برای ادعاهای جمهوری اسلامی و وعدههایش وجود دارد که ایرانیان خارج از کشور به آن اعتماد کنند؟
-ایرانیان خارج از کشور کاملا محق هستند این اطمینان را به لحاظ موضوعات امنیتی نداشته باشند که بخواهند ارتباط خود با داخل کشور را برقرار و رفت و آمد کنند و امیدوارم روزی این اتفاق بیافتد. ولی برای شروع این کار و جلب اطمینان، رژیم باید دو کار انجام دهد. باید یک نشست دوستانه در کشوری چون سوئیس برگزار کنند و مذاکرات را آغاز کنند. در زمان احمدی نژاد هم یک نهادی درست شد برای آمدن ایرانیان خارج از کشور به داخل. اما آن اقدام هم کامل عملی نشد و دیدیم حتی با حبیب به عنوان یک خواننده چه برخوردی شد. دولت روحانی هم تلاش زیادی کرد برای گفتگو با ایرانیان خارج از کشور که مانع بزرگ این کار تندروهایی عمدتاً در سپاه بودند که آقای روحانی گفتند اینها اسلحه و پول و رسانه دارند. رژیم باید در بالاترین سطوح جلوی دخالت نیروهای نظامی حتی در حد اظهار نظر را بگیرد. دلیل ندارد یک صحبت سیاسی یا دیپلماتیک داشته باشیم و یک فرد نظامی درباره آن نظر بدهد.
ضمن اینکه زمینه مشکلات ساختاری نیز در مورد نگاه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی وجود دارد. من به عنوان فردی که در تهران زندگی میکنم میگویم که این موضوع به نسبت سالهای گذشته روز به روز کمرنگتر شده و فقط یک بهانه و عنوانی به اسم ایدئولوژی باقی مانده است و تعدادی هستند که خوشبختانه دارند منقرض میشوند و نسل جدیدی که روی کار هستند خیلی دنبال ایدئولوژی نظام نیستند و بخشی دنبال تفاهم و ایجاد رابطه هستند و بخشی دیگر نیز به دنبال فعالیتهای اقتصادی هستند.
شرکتهای خارجی نیز به شدت تمایل به سرمایهگذاری در ایران دارند منتها یکی اینکه امنیت سرمایهگذاری در ایران وجود ندارد که وظیفه حکومت و دولت است این امنیت را ایجاد کند و دو اینکه روابط جمهوری اسلامی با ابرقدرتهایی چون آمریکا چنان دچار بحران است که در واقع شرکتهای خارجی هم تحت تأثیر خواستههای ایالات متحده هستند که این هم موضوعی طبیعی است.
موضوع بسیار مهم که این راه شروعاش باید چگونه باشد اینست که قراردادهای بینالمللی که اروپا به دنبال آن است جمهوری اسلامی امضا کند و به آن پایبند هم باشد. از جمله FATF و سند ۲۰۳۰ و توافقنامه درباره گرمایش زمین و… این قدم بزرگی است. منتها عدهای هستند که جلوی این روند را میگیرند و انسان نمیداند اینها واقعا اینقدر نادان هستند یا مشکوک میشود شاید اینها واقعا مأموریت تخریب دارند. امضای FATF راه بسیار مهم و بزرگی است که جمهوری اسلامی باید بتواند برای شروع جذب سرمایهگذاری اروپا بردارد؛ ولی جلوی همین را هم گرفتند. این راه میتواند شروع شود و کمی شیب بحران کند شود تا فرصتی برای اقدامات بعدی باشد.
– و کلام آخر؟
-از شما و کیهان لندن که همواره منبع مهمی برای ایرانیان در سراسر دنیا بوده سپاسگزارم و تأکید آخرم را بر این موضوع دارم که با همه شرایط بدی که وجود دارد اما هنوز راهکارهایی وجود دارد. بحرانهای سیاسی باید حل شود، موضوعات روانی اقتصاد میبایست آرام شود، رسانهها باید حضورشان در کشور پررنگتر شود و من امیدوارم شایستهسالاری برای نخستین بار در این ۴۰ سال در ایران اجرا شود.