روزنامه بوسنیایی سارایوو تایمز، روز شنبه هشتم سپتامبر (۱۷ شهریور) گزارش داد که دهها ایرانی با هواپیما به عنوان توریست به صربستان سفر میکنند اما وارد بوسنی میشوند و اعلام پناهندگی میکنند و یا قاچاقی راهی اروپا میشوند.
سفر از ایران به صربستان تا یک سال پیش ویزا نمیخواست اما تعداد پناهجویان یا مسافرانی که قاچاقی به اروپا میروند آنقدر زیاد شد که دولت صربستان سفر بدون ویزا برای شهروندان ایران را لغو کرد.
به گزارش وزارت خارجه بوسنی نیز در سال ۲۰۱۷ تنها ۱۷ ایرانی در این کشور تقاضای پناهندگی کردند اما از ابتدای سال ۲۰۱۸ تعداد افرادی که تقاضای پناهندگی داشتهاند به ۱۶۷۴ نفر یعنی بیش از ۱۰۰ برابر رسیده است!
در ماه مارس سال ۲۰۱۸، ایرانایر اولین پرواز خود را پس از ۲۷ سال به شهر بلگراد انجام داد. بعدها، دو شرکت هواپیمایی دیگر، قشمایر و ماهانایر پروازهای خود را به بلگراد آغاز کردند. تا کنون حدود ۲۰ هزار مسافر ایرانی به صربستان سفر کردهاند.
بر اساس آمار موسسه آمار صربستان، حدود ۱۶ هزار گردشگر ایرانی در هفت ماه نخست امسال در این کشور اقامت داشتند. بخشی از آنها بطور غیرقانونی به اروپا میروند. این آمار را گوردان پانوویچ از مسئولان «اینفوپارک» یک سازمان غیردولتی که در زمینه بحران پناهجویی فعال است تایید کرد.
مقامات صربستانی نیز نسبت به «توریستها قلابی ایرانی» به مقامات اروپایی هشدار دادهاند. در حال حاضر سه پرواز در هفته از ایران به بلگراد صورت میگیرد که به گفته مقامهای صربستانی به زودی متوقف خواهد شد.
وخیم شدن شرایط اقتصادی و سیاسی ایرانایر رابطه مستقیم به روند خروج ایرانیها از کشور دارد. آنهایی که توانایی مالی بهتری دارند قانونی و غیرقانونی ویزای کشورهای اروپایی را دریافت میکنند و گروهی دیگر به کشورهای مجاور از جمله ترکیه، گرجستان و ارمنستان که ویزای آنها فرودگاهی صادر میشود سفر میکنند و همانجا درخواست پناهندگی میدهند.
در مارس سال ۲۰۱۸ لیائیچ وزیر بازرگانی جمهوری صربستان به همراه تعدادی از مسئولان سیاسی و تجاری این کشور و همچنین مهدی احمدیان مقدم معاون فنی شرکت ایرانایر در فرودگاه «نیکلا تسلا»ی بلگراد جشن افتتاح پرواز مستقیم تهران- بلگراد را برگزار کردند که به همین مناسبت کیک ویژهای نیز تدارک دیده شده بود.
صربستانیها حتی فکرش را نمیکردند در مدت یک سال با موج عظیمی از توریستهایی روبرو شوند که در واقع پناهجویانی هستند که از ایران فرار میکنند.
لیائیچ در این مراسم گفته بود، وزارت گردشگری صربستان در مورد سلایق و علایق گردشگران ایرانی مطالعات زیادی انجام داده و ما به گرمی از گردشگران ایرانی در صربستان استقبال میکنیم.
بعید است وزارت گردشگری صربستان آن زمان دردسر حجم گستردهای از توریستهای قلابی را محاسبه کرده باشد. آنها در پی توسعه گردشگری و تجارت خود بودند اما آدرس را اشتباه رفتند.
بوسنی و صربستان از نظر اقتصادی در ردهی کشورهای ضعیف اروپایی قرار دارند. هر دو کشور از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ درگیر جنگ بوده و هنوز با بحرانهای مختلف به بازسازی مشغولند؛ با این همه بسیاری از ایرانیها حتی این کشورها را به ماندن در کشور خود ترجیح میدهند در حالی که مهاجران صرب و بوسنیایی خود به کشورهای غربی اروپا کوچ کردهاند.
«دغدغه» صحیح است. [این هم مثال هزارم از دلیل اینکه چرا ‹ق› را باید با صدای /ɡ/ تلفظ کرد] .
روی کیک چرا «بلگراد» بدون R نوشته شده؟! // الان معلوم شد چرا صربهای حاضر همگی تبسم بر لب دارند!
قربون تو که با غیرتی/غیرت و تعصب یعنی نادانی
اکثر ایرانیان بی غیرت هستند و بخیال خام خویش فکر میکنند زرنگ هستند که تن به ذلت پناهندگی میدهند بجای اینکه برای گرفتن حق خویش در کشور بمانند و مبارزه بکنند فورا کاسه گدائی بدست راهی کشورهای اروپائی میشوند. اینها لیاقتشان همین دریوزگی میباشد .
کلمه بلگراد روی کیک غلط نوشته شده است. بلگاد بجای بلگراد. جمهوری اسلامی حکومت بیسوادها.
از برکات جمهوری سیاه ولایت مطلقه فقیه خمینی و خامنهای مردم ایران از کشورشان فراریاند!
در تعجبم امثال ظریف (روحانی را نمیگویم چون آخوند جماعت بیحیاست!) با چه رویی به این کشورهای اروپایی مسافرت میکنند!؟!
وقتی سران این کشورهای اروپایی از آنها در خصوص فرار شهروندان ایرانی میپرسند، این بیحیاهای تاریخ کشور چه میگویند؟ آیا عرق شرم از چهرهشان جاری میشود؟ یا اینکه همه را به گردن تحریمها میاندازند؟
وقتی سران این کشورها در خصوص بستگان این بیشرمها میپرسند (که در غرب زندگی میکنند)، آیا باز حواله میکنند به تحریمها؟؟ یا میگویند گندی زدیم که خودمان هم از تعفن آن قادر به زندگی در داخل کشور نیستیم!
۲. طالبان پناهندگی در اروپا تجربه خواهند کرد، آنچیزی که طبقه محروم ایران الان دارد.
کسی که فکر میکند در کمپ پناهندگان زندگی بهتری خواهد داشت، بیاید و تجربه کند!
کسی که فکر کار است ، خواب میبیند. مدارک و سیستم دانشگاهی ایران یکسره بی ارزش است و اینجا قابل قبول نیست (بجز پرستاری و چند رشته مفید دیگر).
کسی که تسلط کافی به انگلیسی و شاید آلمانی یا فرانسه ندارد در اروپا هیچ شانسی ندارد. متاسفانه سیستم آموزشی ایران، بر خلاف زمان شاه فقید، کسانی میپروراند، که ظرفیت زبانآموزی ندارند.
راننده تاکسی یا صاحب کیوسک شدن در بهترین وضع سرنوشت این افراد خواهد بود. ایا این به اینهمه دقدقه می ارزد؟
دو جنبه متفاوت برای تمام افراد ذینفع:
۱. حمایت شدید اتحادیه اروپا و بویژه آلمان از ج ا دیر یا زود نتیجه دیگری به جز سیل پناهندگان از ایران به اروپا نخواهد داشت. بر خلاف عربها طبقه متوسط ایران یا صبوری میکند و یا فرار،
به جز اعتراض سطحی تا به حال از این طبقه چه دیدهاید؟ گاهی وقتها فیلمی از افزایش انفجار آمیز قیمتها بگیرند و به شبکه های تلویزیونی خارج بفرستند و از «مسئولین» انتقاد کنند شد اعتراض؟
طبقه محروم هم که حتی قدرت خرید یک بلیط هواپیما را ندارد. زنانشان را در روسپیخانههای آخوندها به عراقیها میفروشند و پسرانشان را میکشند یا در زندان دارند.
جمهـورى شرم اور و نکبت اسلامى