روایت تلخ یک کارگر بیکار شده: «دخترم در تب می‌سوخت، مقابلش نشسته بودم و فقط نگاه می‌کردم»

- نمی‌دانیم کارفرما کجاست؛ حتی جواب تلفن ما را هم نمی‌دهد؛ ما دست‌مان از همه جا کوتاه است؛ به کجا پناه ببریم؟
- کار فنی بلدم و می‌روم خانه ی مردم برای برق‌کشی، لوله‌کشی یا کارهایی از این قبیل اما مشکل اینجاست که این روزها مردم پول ندارند و بازار این کارها هم کساد شده است. به خدا لنگِ صد هزار تومان مانده‌ام.

یکشنبه ۶ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۲۸ اکتبر ۲۰۱۸


«چند شب پیش دخترم مریض بود. تب شدیدی داشت. مثل بید می‌لرزید. نه پول داشتم که ببرمش دکتر و بیمارستان و نه دفترچه بیمه داشتم که برویم درمانگاه تأمین اجتماعی؛ مقابلش نشسته بودم و فقط نگاه می‌کردم؛ فقط نظاره‌گر بودم…» این جملات یکی از کارگران بیکار شده کارخانه «رنگین نخ سمنان» است.

این کارخانه در سال ۹۲ به علت بدهی بالا به بانک‌ها و دیگر نهادها، پلمب شد و ۵۰ کارگر رسمی و بیش از ۱۰۰ کارگر غیررسمی آن بیکار شدند؛ این کارگران که بیشترشان بیش از ۲۰ سال سابقه کار داشتند بیکار شدند و به گفته خودشان به یکباره احساس کردند که زمین زیر پایشان خالی شده‌ است.

خبرگزاری ایلنا در گزارشی از وضعیت این کارگران نوشته است برخی از این کارگران به نسبت دیگران خوش‌شانس‌تر بودند چون در آستانه بازنشستگی بودند توانستند بازنشست شوند اما برای برخی دیگر از جمله از جمله محمدباقر ریاحی تعدادی اوضاع خیلی خوب پیش نرفت. این کارگران بیش از ۶ سال است که بلاتکلیف هستند و در حالی که درآمدی ندارند در وضعیت معیشتی سختی به سر می‌برند.

کارگرانی که بین ۱۵ تا ۲۵ سال سابقه کار فنی داشتند با این بیکاریِ ناگهانی هم بیمه‌‌شان قطع شد و هم ماه‌ها منتظر بودند دوباره کارخانه «رنگین نخ سمنان» چرخ تولیدش بکار بیافتد به سر کار خود برگردند. ضمن اینکه آنها با توجه به سن‌شان شانس پیدا کردن کار دیگری نداشتند و اگر هم کار پیدا می‌کردند ماه‌ها وقفه در سابقه‌ی پرداخت بیمه داشتند که قادر به پرداخت آن به سازمان تأمین اجتماعی نبودند.

محمدباقر ریاحی در توصیف شرایطش گفته است: «چند شب پیش دخترم مریض بود. تب شدیدی داشت. مثل بید می‌لرزید. نه پول داشتم که ببرمش دکتر و بیمارستان و نه دفترچه بیمه داشتم که برویم درمانگاه تأمین اجتماعی؛ مقابلش نشسته بودم و فقط نگاه می‌کردم؛ فقط نظاره‌گر بودم…»

محمد باقر ریاحی گفته است از همه نگران‌کننده‌تر این که کارفرما دیگر در دسترس نیست و هر چه اداره کار حکم به نفع کارگر صادر کند، فایده‌ای برای کارگران ندارد.

ریاحی همچنین افزوده است: «سال ۷۳ مشغول به کار شدم؛ در آن زمان «کارگر رسمی» شرکت بودم که البته هنوز هم هستم؛ فقط به امید بازنشستگی با حقوقِ یک کارگر رسمی، سال‌ها به عنوان «کارگر ساده» در رنگین نخ کار کردم. الان که شرکت ۵ سال است ورشکسته شده، ما کارگرانِ دائم بلاتکلیف و سرگردان مانده‌ایم؛ در این پنج سال یک ریال حقوق نگرفته‌ایم… .»

ریاحی گفته که «نمی‌دانیم کارفرما کجاست؛ حتی جواب تلفن ما را هم نمی‌دهد؛ ما دست‌مان از همه جا کوتاه است؛ به کجا پناه ببریم؟!»

ریاحی به عنوان تنها یکی از هزاران کارگر اخراج و بیکار شده در ایران به سختی هزینه‌های زندگی خودش، همسرش و دخترش را تأمین می‌کند و گفته است: «کار فنی بلدم و می‌روم خانه ی مردم برای برق‌کشی، لوله‌کشی یا کارهایی از این قبیل اما مشکل اینجاست که این روزها مردم پول ندارند و بازار این کارها هم کساد شده است. به خدا لنگِ صد هزار تومان مانده‌ام….»

این کارگران بارها با مقامات و مسئولان نامه‌نگاری کرده‌ یازده بار مقابل استانداری سمنان تجمع اعتراضی برگزار کرده‌اند که آخرین تجمع آنها پنجشنبه، سوم آبان‌ماه بود اما این تجمعات تا کنون هیچ حاصلی نداشته‌ است.

 

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=134553