امیر فصیحی – از جشنهای ایرانشهری که میباید زنده شوند، یکی از کمتر شناخته شدهترین آنها، جشنِ روز بهمن (دومین روز ماه) در ماه بهمن میباشد. بهمن، اولین امشاسپندِ ایرانیان، یادآور اندیشه نیک است. اگردر این جشنِ ایرانشهرقدیم، کودکی از مادربزرگش یا همسایهای از دیگری میپرسید که اندیشه نیک در این جشن بهمنگان، در دنیای من، به چه شکلی خود را میتواند نشان دهد، آن مادربزرگ یا همسایه پاسخ میداد که در این دنیای تو، با نیکوکاری و نیکاندیشی نسبت به حیوانات است که میتوانی بهمنگان را زنده کنی.
در دوران بنی عباس، این جشن ایرانشهری هنوز بسیار متداول بود و ایرانیان آن را به عنوان «بهمنجنه» جشن میگرفتند. اما پس از حمله مغول و به زانو در آمدن ایرانیان برای بار دیگر، این جشن، در میان عامه ایرانیان به فراموشی میرود و فقط در اندکی از زرتشتیان ایرانی زنده میماند.
در قدیم، در روستاها و شهرهای ایران، این جشن از صبح زود با به کوه و دشت رفتن جوانان شروع میشد. در کوهستان، جوانان موظفند بودند که گلها، برگها یا دانههایی از گیاهان طبیعی دارای مصرف دارویی را جمعآوری کنند. گیاهان دارویی جمع شده در بهمنگان، مورد استفاده مادر و مادربزرگّا در طول سال قرار میگرفت. از مهمترین گیاهانی که در این روزِ زمستانی در کوه و دشتهای ایران شکوفا میشود، گل بهمن است که به دو رنگِ سوری و سپید، زمستانِ ایرانزمین را رنگارنگ میکرده.
صبحانه در این روز، با شیر تازهای شروع میشد که در آن برگهای سرخ و سپید بهمن خرد شده و به جوش آمده بود. پس از آن، دیگِ بهمنگان، پر شده از هرگونه حبوبات و سبزی و گوشت که در این هنگام موجود است بر پا بود. مانند شیرِ صبحانه، آش بهمنگان نیز با برگهای سرخ و سپید گل بهمن پخته میشد. ایرانیان باور داشتند که این گیاه دارای خواص دارویی است و به تقویت حافظه بسیار کمک میکند. در قدیم، گلِ بهمن را به صورت تازه در غذاها میریختند، خشکشدهی آن را دم کرده و مینوشیدند، یا به صورت گرد بر روی غذا میریختند یا با گرد نبات آمیخته و میخوردند.
چه شد این رسم ایرانی؟ چه شدند جشنهای ایرانی، شادزیستی و نیکاندیشی؟ چگونه بهمنگان ارتباط دارد با فرشگرد و میدان میلیونی؟
*****
فرخش باد و خداوندش فرخده کناد
عید فرخنده و بهمنجنه و بهمن ماه
(فرخی)
در ایرانشهر، هر کدام از امشاسپندها، یادآورِ ارزشهای جامعه هستند. در دنیای امروزی، ارزشهای نیک در کشورهای پیشرفته، نشان بزرگی و مدنیت ملتها به شمار میآید. بهمن، در اوستا، وُهومن خوانده میشود به معنای اندیشه نیک یا نیکمنشی. در چهارچوب اخلاقی ایرانشهر قدیم، در دنیای مینوی، با نیک اندیشیدن و اخلاق نیک است که یک انسان به خرد و دانایی میرسد و در دنیای مادی و زمینی، این امشاسپندِ ایرانزمین، یادآور نیک اندیشیدن و نگاهبانی از چهارپایان است.
امروز، در خشونت و آلودگی و زمستان جمهوری اسلامی، برگ و اَش و ارزشهای بهمنگان دیده نمیشود. هوا و خاک ما از بیارزشیها آلوده شده. سینماهای ما سوختهاند، آوازهای ما خاموشاند، صورتهای ما اسیدپاشی شده و بهمنهای سرخ و سپید ما در کوهستانهای ما نمیرویند.
در این میان، سگها و اسبها و آهوهای ایرانزمین نیز مانند ارزشهای ما به فراموشی سپرده شدهاند. دریاچههای ما برای پرندگانمان خشک شده و تنها عکسهایی از یوزپلنگهای سرزمین ما بر پیراهنهای ما باقیست. اما چنانکه پشت هر زمستان سیاهی در ایرانزمین، نوروز ایرانیان از راه میرسد، در دل هر زمستان سیاه و سردی نیز دانهها و ریشههای زنده نهفته است. جشن بهمنگان فراموش نشده بلکه گیاهی است که بذرش در خاک سرزمین ما پخش شده و حتا در این زمستانِ آلوده و شلوغ آماده رویش است. رویشی که میتواند کشور ما را سرشار از نیکمنشی کند و آلودگیها را از ایرانزمین دور نماید.
*****
بهمنجنه است خیز و میآرای چراغ دی
تا برچینم گوهر شادی ز گنج می
(مختاری)
چند سال پیش، انجمن حمایت از حیوانات در ایران پیشنهاد کرد که جشن بهمنگان به عنوان روز حمایت از حیوانات نامگذاری شود. این پیشنهاد، توجه بسیاری از ایرانیان را جلب کرد و چندی از انجمنها و فعالین اجتماعی و محیط زیست، سعی بر زنده کردن این جشن با هدف حمایت از حیوانات کردند. دکتر شاهین سپنتا، دبیر سابق انجمن حمایت از حیوانات اصفهان، میگوید که در این چند سال، فعالین مدنی و محیط زیست، در پارکهای عمومی، فضاهای سبز و جایگاههایی که مردم حضور دارند، چهره به چهره با مردم درِ گفتگو را باز کردند تا آنها را با ویژگیهای فرهنگی و تاریخی بهمنگان آشنا کرده و در باب رسیدن و نگاهبانی از محیط زیست و حیوانات صحبت کنند.
چهل سال است نظامی کشور ما را اشغال کرده که جان انسانها برایش ارزشی ندارد، شادزیستی آنها موجب مجازاتشان میشود، حیوانات ایرانزمین «نجس» خوانده میشوند و حتا کمکرسانی به سگها مورد مجازات قرار میگیرد. در چنین شرایطی، جشن بهمنگان، نشانی است از ارزشهای کهن و انسانی ما، از ایرانشهر ما و از رنسانس فرهنگی ما. در این زمستان سیاه، حمایت از حیوانات ایران، نشان اعتراض ما نسبت به آزار علیه حیوانات است. حیواناتی که جان و اعصاب دارند و درد میکشند و میدانیم که در فرهنگ ایرانشهر، «جان شیرین خوش است».
رسیدگی ایرانیان به سگها در شرایطی که حمایت از آنها با علائق جمهوری اسلامی همخوانی ندارد، یک نافرمانی مدنی و انسانی است. بزرگانی مانند گاندی و لوتر کینگ در قرن پیش به انسانها آموختند که نافرمانی با اخلاق نیک است که میتواند جوامع را دگرگون کند. اندیشهِ نیک در بهمنگان، اخلاق ما را شکل میدهد و آن را با راهکارهای نافرمانی مدنی همسو میکند. کمک به سگها و پرندگان و حیات وحش ایران در بهمنگان، نافرمانی مدنی در برابر شرایطی است که در حال نابود کردن آنهاست.
در سیاهی زمستانِ جمهوری اسلامی، گلهای سرخ و سپید بهمنگان دیده نمیشوند. در این شرایط، زنده کردن جشنهای باستانی مانند بهمنگان یعنی زنده کردن ارزشهای ملی و فرهنگی ایران و ایرانیان. آن فعالان مدنی و محیط زیست که در پارکهای عمومی و فضاهای سبز، ایرانیان را با رسوم این جشن آگاه میکنند، بذرهای خودآگاهی ملی را میکارند.
باشد که دهشمندی، نیکاندیشی و شادزیستی شهروندان در بهمنگان، مرهمی شود بر زخمهای حیواناتی که مورد آزار قرار میگیرند و یا نسلشان به دلیل سیاستهای ویرانگر و سودجویانه در حال انقراض است.
چه خوش گفت منوچهری که:
رسم بهمن گیر و تازه کن بهمنجنه
ای درخت ملک، بارت عزّ و بیداری تنه
اورمزدِ بهمن و بهمنجنه فرخ بُود
فرّخت باد اورمزدِ بهمن و بهمنجنه
درمان درد همیشه با خود درد است. اگر دانستیم که براستی آنچه بر روزگار ما ایرانیان می گذرد از همین دیوها و اهریمن است درمانش را نیز داریم. بیاد بیاوریم که چه بودیم. اگر آیین های اهریمن را برما گسترده کردند و خدای دروغین نشانرا، بیاد بیاوریم ماخود خدای داشتیم و ایزدان مهربان و آیین ها بس نیک. اگر اندوه بر ما می فشانند با جشنهای خود شادی کنیم. اگر تخم نفرت می پاچند مهر را بیاد آوریم. وبه زمین و جاندارنش مهربورزیم. اگر دروغ می گویند ما راست بگویم و راست باشیم.آنوقت روان ایرانشهر دوباره زنده میشود و همراه وی گل بهمن. کافیسیت بیادآوریم که بودیم و آن باشیم. سپاس.
وچون اهریمن چیره گردد ، صد گونه ، هزارگونه ، ده هزارگونه دیوان از تحمهٔ خشم وکین بر ایرانشهرفرمان رانند۰ همه چیز را بسوزانند ونابود کنند۰ آزادگی ومردانگی ، بزرگ منشی ، بهکیشی ، راستی وخوشی وآسآیش وشادی وهمه کارهای اهورائی را به تباهی کشانند وآنگاه با درندگی وستمگری فرمانروائی کنند (اوستا ، بهمن یشت)