گزارشی تکان‌دهنده از زندان فشافویه و نامه‌ی تعدادی از خانواده‌های زندانیان سیاسی به قوه قضاییه: طرح تفکیک زندانیان را اجرا کنید!

- این نامه به امضای خانواده زندانیان سیاسی رضا آقاخانی، رویین عطوفت، امیر سالار داوودی، نصرالله لشنی، علیرضا گلی‌پور، محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، سهیل عربی، جعفر عظیم‌زاده، فرشید (احمد) شجاعی، مسعود کاظمی، آتنا دائمی، محمد پارسی رسیده است.
- محمد شریفی مقدم پیشتر در بندی از زندان فشافویه که علیرضا شیرمحمدعلی در آن به قتل رسید محبوس بوده است.

چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۸ برابر با ۲۶ ژوئن ۲۰۱۹


پس از گذشت چند روز از قتل علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی ۲۱ ساله، در زندان بزرگ تهران (فشافویه) به دست دو زندانی دیگر متهم به قتل و زیر حکم اعدام، محمد شریفی مقدم درویش گنابادی زندانی در زندان بزرگ تهران گزارشی از وضعیت این زندان و حضور پسربچه‌های زیر ۱۸ سال در این زندان ارائه کرده است.

همچنین روز چهارشنیه پنجم تیرماه ۱۳۹۸ جمعی از خانواده زندانیان سیاسی در نامه‌ای به سیدابراهیم رئیسی مسئول قوه قضاییه با بیان شرایط زندان خواستار اجرای طرح تفکیک زندانیان شده و مسئولیت هر اتفاقی برای عزیزانشان را بر عهده قوه قضاییه و سازمان زندان‌ها دانسته‌اند.

در این نامه آمده است: «همانگونه که خود اطلاع دارید به تازگی، علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی محبوس در زندان تهران بزرگ به طرز وحشیانه و دلخراشی به قتل رسید که مهمترین دلیل آن عدم رعایت آیین‌نامه نحوه تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان به شماره ۱۶۵۲۳/۸۵/۱ حاوی ۱۷ ماده و ۹ تبصره، است که در تاریخ ۱۳۸۵/۹/۹ مورد تأیید و تصویب رئیس وقت قوه قضائیه قرار گرفته ولی متأسفانه به درستی اجرا نشده است.»

خانواده‌های این زندانیان در ادامه این نامه آورده‌اند که «ما به عنوان جمعی از خانواده‌های‎ زندانیان سیاسی ضمن محکوم کردن این‎چنین حوادث تلخی که موجب تأثر و تأسف آحاد جامعه است، نسبت به عدم اجرای صحیح قانون در بخش‌هایی از قوه قضاییه و عدم موافقت با مرخصی‎های مناسبتی، استحقاقی، استعلاجی، اضطراری و محدودیت استفاده از تماس تلفنی و… نزدیکان‌مان که اکنون در زندان هستند و در مقابل، رویه‌ی کاملاً متناقض که نسبت به عده دیگری اعمال و اجرا می‌شود و نیز عدم موافقت با آزادی مشروط عزیزان‌مان (علی‌رغم اینکه واجد شروط بهره‌مندی از آن هستند)، اعتراض داشته و تأمین امنیت جانی عزیزان‌مان را بر عهده‌ی سازمان زندان‎ها و قوه قضاییه می‎دانیم و نسبت به عدم احقاق حقوق زندانیان هشدار می‌دهیم.»

مهناز سرابی مادر علیرضا شیرمحمدعلی در خاکسپاری فرزندش

آنها افزوده‌اند که «در حال حاضر تعداد زیادی از زندانیان سیاسی در زندان‌های اوین، گوهردشت، قرچک، تهران بزرگ، تبریز، زندان مرکزی سنندج، عادل‌آباد شیراز، زندان مرکزی زاهدان، اردبیل، کرمانشاه و… بدون رعایت اصل تفکیک جرایم محبوس و جان‌شان در معرض خطر است.»

این نامه به امضای خانواده زندانیان سیاسی رضا آقاخانی، رویین عطوفت، امیرسالار داوودی، نصرالله لشنی، علیرضا گلی‌پور، محمود بهشتی لنگرودی، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، سهیل عربی، جعفر عظیم‌زاده، فرشید (احمد) شجاعی، مسعود کاظمی، آتنا دائمی، محمد پارسی رسیده است.

در همین حال محمد شریفی مقدم درویش گنابادی محبوس در زندان فشافویه که در اسفندماه سال گذشته به تحمل ۱۲ سال حبس تعزیری محکوم شد در گزارشی درباره شرایط این زندان نوشته است که در بخش وبلاگ مهمان وبسایت ایران وایر منتشر شده است. گزارشی که با بیان ابعادی از وضعیت زندان فشافویه مشخص می‌کند چرا رعایت اصل تفکیک زندانیان ضروری به نظر می‌رسد.

محمد شریفی مقدم که بیش از یک سال است در زندان فشافویه بسر می‌برد نوشته است که «زندان فشافویه (تهران بزرگ) در منطقه گرم و خشک حسن آباد قم قرار دارد. دقیق‌تر بگویم چند کیلومتری از فرودگاه فاصله دارد و زندانیان در هواخوری گهگاه برای گذران زمان تعداد هواپیماهایی که در روز از فراز هواخوری گذر می‌کنند را می‌شمارند. از متروی کهریزک با یک تاکسی می‌توان به آن رسید و اگر با اتومبیل باشید جایی در اتوبان قم که برای رسیدن به فرودگاه به راست می‌پیچید کافی است به چپ بپیچید تا برجک‌های زندان نمایان شود.»

محمد شریفی مقدم

او زندان بزرگ تهران را اینطور توصیف می‌کند «این زندان چهار تیپ فعال برای اسکان زندانیان دارد که هر تیپ حدود ده بند را در خود جای داده است. هر بند از ۱۶ اتاق (۸ اتاق در سمت راست و ۸ اتاق در سمت چپ) و هر اتاق ۵ تخت سه طبقه (جمعا ۲۴۰ تخت)، ۱۶ حمام و ۱۸ توالت در انتهای بند که اغلب در سه چهارتایشان مداوم هروئین مصرف می‌شود و چندتایشان خراب است، شکل می‌گیرد. جمعیت بندها عموما ۵۰۰ نفر بوده که از دو برابر ظرفیت بند بیشتر است. در اغلب این بندها حضور نوجوانان مشهود است. گر چه شمار بالای زندانیان با سن کم زندان را بر آن داشته تا در هر تیپ یک تا سه بند موسوم به «بند جوانان» شکل دهد. بندهایی که اسما به متولدین سال ۷۶ به بعد اختصاص دارد. در این بندها که بین زندانیان به «بند شاپرک‌ها» معروف است از نوجوانان ۱۵ و ۱۶ ساله تا افراد ۳۰ تا ۳۵ ساله حضور دارند.»

بر اساس نوشته محمد شریفی مقدم «تعدادی از افراد زیر ۱۸ سال زندانی در فشافویه را، کودکان بدون شناسنامه ایرانی و بدون اوراق هویت افغانستانی تشکیل می‌دهند که نداشتن برگه‌‌ای برای اثبات سن‌شان آن‌ها را به جای کانون اصلاح و تربیت، راهی فشافویه کرده است. نوجوانان که برای اولین بار با زندان مواجه می‌شوند، شانه‌هایشان زیر بار بدرفتاری جسمی، محرومیت از آزادی و بودن با خانواده و دوستان سابق‌شان و زندگی در مکانی پر ازدحام خُرد می‌شود. این نوجوانان به بیگاری گرفته می‌شوند، معتاد می‌شوند و از آنها سوء استفاده جنسی می‌شود.»

او در ادامه از خرید و فروش پر درآمد مواد مخدر در زندان نیز می‌نویسد: «گردش مالی مخدر در هر بند، بیش از صد میلیون تومان در هفته است. این مواد از سه طریق به بند می‌رسد؛ «محل» که توسط افسر نگهبان که مقدار ناچیز و به صورت خصوصی این‌گونه تبادل می‌شود و «انباری» که زندانیان در اعزام به دادگاه و یا هنگام بازداشت از بیرون زندان با خوردن و حمل در معده یا مخفی کردن در مقعد مقداری مواد با خود می‌آورند که این مقدار نیز بسیار ناچیز است. عمده مخدر زندان به شیوه پرتابی (پرتاب بسته توسط مسئولین زندان به هواخوری در ساعتی مقرر) تأمین می‌شود. بسته‌ای که ۵ میلیون تومان ارزش دارد و با پرت شدن به هواخوری قیمتش به ۵۰ میلیون تومان می‌رسد.»

شریفی مقدم در بخش دیگری از گزارش خود نوشته است: «ساعت حدود سه نیمه شب بود که درگیری شروع شد. تیزی و قمه بود که به بدن‌ها می‌خورد و فلکس و شیشه بود که به سر و کول هم پرت می‌شد تا چهار و نیم اینطورها هم طول کشید، نه نفر را بردند بهداری، سر چی؟ سر یک بچه که امشب این اتاق باشد یا اون اتاق.»

او در مورد صیغه کردن زنان برای زندانیان توسط آخوند زندان چنین نوشته است: «رابطه جنسی نیز اگر فرد همسری نداشته باشد با هر بار پانصد هزار تومان، روحانی زندان می‌تواند فردی را برای صیغه و ملاقات شرعی به وی معرفی کند. همچنین برخی در بندها پسر تک‌پَری برای خود دارند که ‌تک‌پَر هزینه‌هایش بر عهده فرد است و از احترام برخوردار است.»

او در بخش دیگری از این گزارش به قتل علیرضا شیرمحمدعلی اشاره کرده و نوشته است: «اسفند ۹۶ و در جریان یکی از بازجویی‌ها چهار روز را در تیپ یک و در بند ۱۱، بندی که علیرضا شیرمحمدعلی در آن کشته شد، سپری کردم. ۹ سلول کوچک و کریدوری با عرض ۳ متر که در انتها به سه سرویس در سمت راست و سه حمام در چپ ختم می‌شد. تصویری که مدتی است مقابل چشمانم نقش بسته و با روایت برخی زندانیان و نگهبانان از فرود آمدن «تیزی» بر گردن این زندانی سیاسی که شجاعت و اراده‌اش را تنها بریدن رگ‌های گردنش می‌توانست پایان دهد همراه شده است.»

این درویش محبوس در زندان اوین نوشته که «غمبارترین ماجرا اما اعتصاب غذای او درست چند ماه پیش از رُخ دادن این فاجعه بود. اعتصاب غذا در اعتراض به نقض قانون تفکیک جرایم توسط سازمان زندان‌ها و دستگاه قضا. آن‌چه رُخ داده این است که در دو سال اخیر، به طور خاص، بسیاری از زندانیان عقیدتی سیاسی برای گذران محکومیت به زندان‌ها و بندهای جرایم قتل، سرقت، نزاع و درگیری و … فرستاده شده‌اند. اقدامی خلاف قوانین بالادستی و متن آئین‌نامه داخلی سازمان زندان‌ها. اولین پرسشی که به ذهن متبادر می‌شود این است که چرا قوه قضائیه و سازمان زندان‌ها این‌گونه آشکار به زیرپاگذاشتن این قانون اصرار می‌ورزند. امری که در شش ماه گذشته لااقل جان دو زندانی سیاسی را در فشافویه و قم گرفته است.»

محمد شریفی مقدم در ادامه آورده است: «اغلب این عمل به عنوان ابزاری برای اعمال فشار و تنش بر زندانی صورت می‌گیرد. تلاش برای «شکستن» زندانی و اظهار پشیمانی شاه‌کلید برخورد نیروهای امنیتی برای تکمیل پرونده است. انتقال زندانی به بندهای ناامن که خطر جانی بر او مترتب است از جمله این اقدامات است. بندهایی که در آن با تطمیع زندانیان وابسته امکان ایجاد هرگونه تهدیدی برای زندانی وجود دارد.»

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=160843