مجید محمدی – وضعیت سوگناک جامعه و سیاست ایران برای همه روشن است غیر از رئیس دولت که سرش را مانند کبک در برف فرو کرده است: «از شرایط بسیار خوبی برخورداریم… امروز مردم ایران نسبت به ۶ ماه و یک سال گذشته آرامش بیشتری دارند و نسبت به آینده کشور خود امیدوارتر هستند» (دنیای اقتصاد ۲۳ خرداد ۱۳۹۸). این حرف‌ها در شرایطی بیان میشود که ارزش پول ملی در برابر دیگر ارزها در طول یک سال یک چهارم شده است، و بنا به منابع رسمی تورم بالای ۵۰ درصد اعلام شده، بیش از ۵۰ درصد متولدهای دهه‌ی شصت بیکارند و بیش از ۵۳ درصد مردم زیر خط فقر مطلق قرار گرفته‌اند.
در این شرایط سیاسی و اجتماعی، دانشگاه‌ها چه میکنند و به کدام سمت و سو حرکت کرده‌اند؟ بنا به نقش سنتی دانشگاه‌ها باید دید دانشگاه‌ها در چهار قلمرو سیاست، علم، جامعه و کسب و کار چه میکنند.
دانشگاه و سیاست
فعالیت سیاسی در دانشگاه‌ها در حضیض قرار دارد. جریان اصلاح‌طلبی در دانشگاه‌ها حضور چندانی ندارد. جریان اصولگرا از ابتدا در حضور دانشگاهی‌اش متکی بر قدرت نهادهای حکومتی بود و تنها با جذب نیرو برای مقامات عالی در جمع جناح راست حکومتی دست و پایی می‌زد. سه گروه در دانشگاه‌ها تشکیلات دارند که کار هیچیک فعالیت سیاسی مداوم و برنامه‌ریزی شده تلقی نمی‌شود. اینها بیشتر مثل کارگران فصلی عمل میکنند:
• کارکرد آشکار بسیج: راه‌اندازی سینه‌زنی و سرکوب هرگونه تجمع اعتراضی (کارکرد پنهان آن جمع‌آوری اطلاعات و خبر چینی است).
• کارکرد انجمن‌های اسلامی: حضور در زمان انتخابات (هر دو سال یک بار) جهت رای جمع کردن برای اصلاح‌طلبان.
• کارکرد انجمن‌های صنفی دانشجویی: راه‌اندازی تجمعات برای پیشبرد خواسته‌های صنفی دانشجویان هنگامی که موضوعی به وضعیت بحرانی می‌رسد (مثل غذای سلف سرویس یا وضعیت خوابگاه‌ها)؛ گرایش سوسیالیستی سکولار در میان اعضای اداره‌کننده‌ی این انجمن‌ها آشکار است. شعارهای چپگرایانه‌ی این افراد در اعتراض دانشجویی دانشگاه تهران علیه حجاب در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ به چشم می‌خورد.
حال و روز علم
از روزی که تعهد ایدئولوژیک در کشور بر فراز علم قرار گرفت دانشگاه به پایگاهی برای تربیت نیرو جهت اداره‌ی دیوانسالاری حکومتی و پر کردن اوقات فراغت جوانان بیکار تبدیل شد. شوق به دانستن در جمهوری اسلامی به شوق مدرک و بعد شوق مدرک به شوق به مدرک قلابی و آسان تبدیل شد. آندسته از دانشجویان نیز که به اشتباه برای کسب علم به دانشگاه‌ها می‌آمدند پس از چندی متوجه اشتباه خود شده و راه ینگه دنیا را در پیش می‌گرفته‌اند. داستان تبلیغاتی و حکومتی پیشرفت علمی با انبوهی از تقلب در مدارک، سرقت علمی در مقالات، و بورسیه‌های دانشگاهی به فرزندان مقامات و بسیجیان به یک دروغ بزرگ تبدیل شده است. خرید موشک و تجهیزات اتمی از کره شمالی را به عنوان پیشرفت علمی (آنهم توسط بسیجیانی که اکثرا دیپلم ردّی بودند) به جامعه‌‌ی ایران فروختند. دانشگاهی که اساتید آن بسیجیان، روحانیون، فرماندهان سپاه و مقامات دولتی هستند چگونه دانشگاهی است؟
کسب و کار دانشگاه
دانشگاه‌های کشور دوران اوج جمعیتی (و نه علمی) خود را که در زمان دولت احمدی نژاد رخ داد (بیش از چهار میلیون دانشجو) پشت سر گذاشته و در حال رکود بسر می‌برند. دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی غیردولتی یک به یک در حال تعطیلی هستند چون نمی‌توانند صندلی‌های خود را پر کنند. در دوران رکود اکثر مردم نمی‌توانند پول خود را هزینه‌ی تجملاتی مثل کسب مدرک دانشگاهی کنند. در دوران دولت اول روحانی عصر عطش برای دوره‌های لیسانس به پایان رسید و در دوره‌ی دولت دوم وی عطش برای تحصیل در دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا فروکش کرد. میزان دانشجویانی که می‌خواهند وارد دوره‌ی دکترا شوند با صندلی‌های خالی این دوره‌ها تقریبا یکی شده است. دو دوره تحریم تیر خلاص را به مدرک‌فروشی دانشگاه‌ها زد چون حباب بازار کار خیالی برای سالانه بیش از یک میلیون دانشجوی دوره های کارشناسی و حدود دویست هزار دانشجوی دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترا ترکید.
دانشگاه و جامعه
عصر توجه دانشجویان به جامعه با دو سرکوب گسترده در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ به پایان رسید. نه تنها حکومت با هزاران بسیجی و لباس شخصی مغول‌وار به دانشگاه‌های کشور حمله کرده و دانشجویان را مورد ضرب و شتم و بازداشت قرار داد بلکه با جریان اسلامی سازی فضایی برای فکر انتقادی و کارشناسی و غم محرومان را خوردن باقی نگذارد.
وضعیت رابطه‌ی دانشگاه و جامعه به جایی رسیده است که پس از سیلی که ۱۷ استان کشور را در بهار ۱۳۹۸ در بر گرفت حتی یک گروه دانشگاهی برای کمک به سیل زدگان اعزام نشد. دانشگاه در ایران به نوعی دبیرستان تبدیل شده که جوانان پسر برای فرار از سربازی و دختران برای فرار از خانه‌نشینی به آنها سر می‌کشند. گروهی از جوانان نیز برای سرمایه‌گذاری وارد دانشگاه می‌شوند؛ اینها بیشتر به سراغ رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی می‌روند. علم‌خواهی و علم‌اندوزی از یکسو و تلاش برای بهبود شرایط زندگی مردم که دغدغه‌ی دانشجویان قبل از حکومت نکبت و فلاکت بود از کارکردهای دانشگاه در ایران حذف شده است.
سیل مهاجرت
اکثر دانشجویانی که فکر میکنند می‌توانند در تحصیل موفق باشند به فکر مهاجرت بوده و هستند. تنها کافی است به وبسایت‌های سفارتخانه‌های آمریکا در کشورهای همسایه‌ی ایران مراجعه کنید. گرفتن زمان مصاحبه کاری است طاقت‌فرسا. با وجود منع سفر ایرانیان به آمریکا، هنوز امکان گرفتن ویزای دانشجویی و تحصیل در ایالات متحده وجود دارد. اگر راه را برای مهاجرت از مجرای تحصیل به آمریکا بسته بینند به سراغ اروپا و استرالیا و حتی ترکیه و قبرس و اوکراین و آذربایجان می‌روند. نسل جوانی که به روشنی می‌بیند آینده‌ای در ایران ندارد طبعا به سراغ گزینه‌ی مهاجرت می‌رود چون حکومت را غیرقابل اصلاح و براندازی آن را بسیار دشوار تلقی میکند. البته حکومت از این تمایل به مهاجرت ناخشنود نیست چون نیروی فعال و پرشور این جوانان بجای تمرکز بر چالش و نفی حکومت دینی به خارج کشور منتقل میشود.
*****
نهاد دانشگاه در ایران که در طی حدود پنج دهه حکومت پهلوی با رهیافت توسعه‌گرایی ملی به نهادی قدرتمند و موثر و در حال رشد تبدیل شده بود با انقلاب اسلامگرایان و مارکسیست‌ها و بعد اسلامی‌سازی حکومت دینی به تجارتخانه‌ای برای کسب منزلت‌های توخالی و بستری برای تبلیغات دینی روحانیون از مجرایی که همیشه مخالف آن بوده‌اند تبدیل شده است. سرنوشت دانشگاه در ایران برای کسانی که می‌خواهند نکبت و سمّ اسلامگرایی و مارکسیسم را مطالعه کنند بسیار درس‌آموز است.
با تشکر از اقای مجید محمدی و تحلیل های خوب ایشان
اقای محمدی اگر به این خبر نگاه می فرمایند حتما این لینک را ببینند و در تحلیل های بعدی از این لینک نیز استفاده بفرمایند
اگر کسی هم ادرس ایشان را دارد زحمت بکشد این لینک را دست ایشان برساند
https://www.msrt.ir/file/download/page/1488284345-m01.pdf
۴- اما نسل امروز ، خیابان خدای را ، درعقل و خواسته های انسان امروز و مدرن در ذهن خود با شواهد موجود می پزیرد و حتما بدست میاورد .رضاه شاه روحت شاد .
۳- فعلا با نیمه هوشیار شدن بشریت و حرکت جهانی او بسوی انسایت مدرن هوشیار در عصر اینترنت ، چه بخواهیم و یا نه در عصر پخش اطلاعات و انتخاب برای نو شدن با سرعت اینترت نت به همه جهان در جریان میباشد . این شوک نیمه هوشیاری ، قدمی برای شروع قرن بیست و یکم ، معجزه ایست قوی و نیرومند برای برچیدن ادیان جعلی و خرافه پروری و فقهی باهر اسمی . از همین روی باهر چنگ و دندانی اینگونه ادیان فقهی ایئولوژی برای ادامه سلطه خود به هر ریسمانی می آویزند . منظور و مقصدشان دوستی با خدا نیست . بلکه در شاهراه خلقت . خیا بان خدای ، یک نبش دکان داشته باشند .
۲- من هرصبح گاهان با پرنده های سحر خیز دوباره شدن طلوع روشنایی را سپاس میگویم شکر برای همه هستی و خودم ، من با او زندگی میکنم به اندازه توانائی درک و دریافتم از او ، حتی اگر شراب بنوشم . چون تنها او خداست و ما مخلوقی چون او در خلقت او . مگر حق برابری در زندگی و دوستی با خدا حتما باید د ر زیارت کعبه و کنیسه و معبد و کلیسا و مشهد و قم رفتن و مناسک بجای اوردن راه و روش ما برای زندگی کردن و خدا پرستی ما باشد ؟ اصلا در زمان ابراهیم بنیان گذار ادیان یهودی و مسیحی و مسلمان ، کعبه و کنسیه و کلیسا و قدس و مسجدی وجود نداشت . او مهاجری گله دار و بیابان گرد و بدونه سرزمین بود ، ولی به دوست خدا ملقب شد .
۱- فارسی نویس غیرتی ، دیندار وطنی ، ایا خدای را از دید قاسم الجبارین می نگری ؟ یا … عزیم ، چشمه دل باز کن و ببین ، مولانای بزرگ پارسی گوی شکر سخن ، به ما پارسیان چه میاموزد از خدا و اسلام و انسان . او با شجاعت میگوید ، مثنوی ، قران پارسی میباشد . این تنها کتاب مشهور جهان اسلام میباشد که ، سراغاز کتابش را با ، ( بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت م…” ) نه با ( بسمالله الرحمان الرحیم ) هرچند عمیقا به معنی پارسی این جمله عربی با نگاه و اندیشه ایرانی عمیقا باور دارم .
اگر رضاشاه ومحمدرضاشاه به اسلام وبه شیعی گری احترام میگذاشتند به این دلیل بود که آن دو بزرگمرد هم مانند همهٔ ایرانیان آن روزگارهنوز «اسلام واقعی» را نمی شناختند ونمیتوانستند حتی تصورش را بکنند که این دین ومذهب بیگانه چه بلاهای وحشتناک وچه روزگارسیاهی برمردم کشوری که آن هردوپادشاه عاشقش بودند خواهد آورد.
حتما این اقدامات مشعشعانه را هم از همان جایی که الان تشریف دارید میخواهید انجام دهید ؟
مگر رضا شاه کبیر توانست حجاب را از سر زنان ایرانی بردارد؟
اگر مسجد گوهرشاد در مشهد مورد هجوم قرار گرفت نتیجه اش توسعه و ساخت و ساز بسیار حرم امام رضا در این روزها گردید .ضمنا محمد رضا شاه چندین مرتبه به زیارت امام رضا رفته و نام فرزندان رضا شاه و محمدرضا شاه همگی برگرفته از امام رضا میباشد .
افکار افرادی همچون شما شبیه وهابی ها و سلفی ها و بهایی ها و کمونیست ها و لامذهب های از خدا بی خبر میباشد . فکر کنم بقیه عمر را هم در دیار غربت بسر برده و با همین افکار پوسیده و خطرناک در انجا دفن خواهند شد .
فکر میکنم مقبره امام رضا عربی بهتره ، پس از سرنگونی این عافت ، بامدیریت علم الهدی به تایلند منتقل شود تا زیارت کنندگان به انجا تشریف ببرند . اخه ادم عاقل این چه خدائئ است که باید هزار کیلومتر سفر کنی و بر سر قبر یک مرده ۱۴۰۰ سال پیش عرب گریه کنی و پولی که برای درمان خود میتوانی مصرف کنی را انجا بریزی تا اخوند جماعت ، لاشه خور انگل اسلام مجاهدی ، تغذیه کند و پدر ملت و مملکت را به دراورد و همه و همه چیز را به تبهاهی و ویرانی بکشد . برو برای بسیج و پاسدار ارتجایی مجاهد نشان از این روضه ها بخوان . یا در صفحه عمه جان بی بی سی برای بهود عارف نشان و دباغ نگهدار و یا سایت مجاهدین عرب پرست ، نظرات را به اشتراک بگذار . خدا روزیتان جائئ دیگر بدهد .
۵- پدر جان عصر دین و دین فروشی و تظاهر به پایان رسیده . دین دارد جایکاه واقعی خود ، یعیی رابطه قلبی و خصوصی مابین شخص و خدا یش را پیدا میکند و به هیچ وجهه در دخالت سیا سی و اجتماعی امروزه پذیرفته نمی باشد . رضا شاه روحت شاد .
۴- چه بخواهید یانه این روش درمانی بود که رضا شاه بزرگ در کنار صدها طرح دیگر برای نجات ایران اسیر جهل خرافه دکان داران دین و دین فروشان القاعدین نشان انجام داد و زیر بنای ایران نوین را بنا کرد . حالا میفهمی چرا ملت جان به لب رسیده از دست دین فروشان عبا عمامه ای و کت شلواری در سال ۹۶ در سراسر ایران مخصوصا مشهد ، لانه زنبوران فریاد میزدند ، رضا شاه روحت شاد یانه ؟ و یا اینکه وابستگی به دار و دسته مروجین جهل و خرافه مدرن التقاطی مارکسیست اسلامی داری و برای جذب مشتری داد میزنی ، آی مردم بشتابید ، بشتابد ، حراج کردیم ، دین جدید ، دین جدید . کیلویی ۱۰ تومان . بشتابید :
۳- تقریبا تا کنون میلیونها ایرانی به مسیحت گرویدند . میلونها ایرانی توسط همین دین فروشان به عرفان مولانا و خرقانی و بایزید و وو ، روی اورده اند . و ملیونها از دین و خدا و پیغمبر ، فراری و گریزان هستند . قبر خمینی مرکز ویروس جهل و خرافات برچیده خواهد شد و بجای ان مکان ، دولت اینده سکولار تصمیم خواهد گرفت . چادر و مقنعه و لچک و توسری اجباری برای تحمیل خرافات اخوندی به زنان و دختران در اتش خشم مردم برای همیشه خواهد سوخت و خاکسترش به باد سپرده میشود تا به همان مکان عربی خود برگردد .
۲- همه اخوندها ی دین فروش از ترس برای نقشه سرنگونی رضا شاه ، در لانه زنبور بزرگ یا فروشگاه مرکزی دین فروشان ایران ، مشهد امام رضای تجمع کردند اما رضا شاه دستور بتوپ بستن مسجد و بارگاه امام رضا را صادر کرد این زنبور صفتان را اوراه دیار عربی خود عطبات نجف و کربلا و سامره کرد . ازهمان جایی که این بیماری جهل و خرافات وارد شده همان دین خرافی جهادی که شیخ فضل الله و اخوندها و مجاهدین خلق ادامه دهنده ان میباشند . کدام حوزه علیمه و ایت .الله . هذیان می گوئید یا در خواب تشریف دارید ؟
۱- من ، طرفدار براندازی حکومت مارکسیست اسلامیست اخوندی هستم . من خواهان بازگشت حکومت سکولارشاهنشاهی پهلوی هستم . اما سوالی مطرح کرده اید در بابت دکان دین فروشان . مگر در اروپا بعد از هوشیاری مردم پس از – رنسانس چه کردند ؟ مگر با کلیسای نوتر دام ، کلیسای کلن و دیگر امکان ایچنینی چه کردند . با نگاهی کوتاه به عملکرد ( رضا شاه بزرگ ) نقشه راه برخورد با اینگونه امکان روبروی مان میباشد . بنا به دستور رضا شاه تمام تکیه ها و حسینیه ها با بولدزر تخریب شد و به جایش دبستان و درمانگاه ساخته شد . دسته روی و سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی ممنوع و با مجازات این جماعت به اجرا گذاشته شد ،
پاسخ آنکه نمیداند تکلیف قبرخمینی و«بارگاه امام رضا» چه خواهد شد :
غصه نخورعزیزجان ؛ رستاخیزملی که درراه است ، اسلام وهمهٔ مظاهرپلید ونکبت بارش ، فرقهٔ تبهکارواماکن مرده پرستی آن را ازسراسراین سرزمین پاک اهورائی ریشه کن خواهد کرد
آیا نظر شما نظر سلطنت طلبان و پادشاهی و شخص رضا پهلوی است ؟
بفرمایید با بارگاه امام رضا در مشهد چه میکنید ؟ ایضا در مورد قم و شاه چراغ شیراز و هزاران امامزاده و…….
مساجد و حسینه ها چگونه ؟
با حوزه های علمیه و ایت الله ها و حجت الاسلامها و……چگونه ؟
با قبر خمینی و قبر شهدا و کشتاه های جنگ و گور شهدای گمنام و…..چگونه ؟
با اعتقاد اکثریت مردم داخل کشور چگونه برخورد میکنید ؟
با حجاب و چادر و مقنعه و روسری و مانتو و در یک کلام باورهای بانوان با حجاب چه میکنید ؟
در یک کلام مگر از وضعیت و باورهای مردم بخصوص در شهرهای کوچک و روستاها و….اطلاع نداری ؟
ملت ایران منتظر است بعد از سرنگونی این رژیم تبهکا و دزد جهموری شورش ۵۷ مارکسیست اسلامی ، رگ و ریشه کمونیست و فقه و اخوند و امامزاده و تکیه و حسینیه را یکبار برای همیشه از ریشه بکند و با اتش خشم خود بسوزاند و خاکسترش را در چاه پایان جهالت اسلامی و غارت مارکسیستی بریزد ، فردای از ببن رفتن ۲ مار سردوش ضحهاک ( مارکسیت لنینیست + اسلام فقه جهالت اخوندی ) و با ورود فریدون زمان شاهزاد پهلوی ، در سراسر ایران جشن و و رقص و پایکوبی و شادمانی بر قرار خواهیم کرد . رضا شاه روحت شاد .
این دانشگاه کیلویی ( آزاد اسلامی ) همانند بانک صادرات که در هر ده کوره ای شعبه دارد ، بصورت قارچ گونه همه جا سبز شده و ملاها با این سیاست هردمبیلی ،بدترین بلا را بر سر تحصیلات اکادمیک با تاسیس این دکان پول دراور ، اورده اند !
ایده تاسیس دانشگاه آزاد شاید روز اول اینقدر داغون و ضدعقلانی نبود ولی کار از کجا خراب شد؟؟از اونجائی که یک واحد دانشگاه آزاد تهران تکثیر شد در قالب تهران شمال،تهران جنوب،تهران غرب،تهران شرق،علوم و تحقیقات،واحد یادگار امام و… یا بجای اینکه مثل دانشگاه دولتی تو هر مرکز استانی تنها و تنها یک واحد دانشگاه آزاد داشته باشیم کار تا حدی پیش رفت که در یک شهرستان کمتر از ۲۵۰۰۰ نفر جمعیت هم دانشگاه آزاد واحد زده واحدی که استاد مقطع لیسانسش هنوز پنج سال نیست ارشد گرفته:=)خداوکیلی اینا درده اما اگه کسی از این جانیان حکومت بفهمه همه چیز پول نیست
خمینی گفت “دانشگاه اگر دانشگاه نباشد دانشگاه نیست” ملت ساده لوح بهش خندیدن و تمسخرش کردن ولی اون دیو در پس پرده با اکبر رفسنجانی ساخت و پاخت کرد و با تاسیس دانشگاهی که نام درستش دانشگه(به ضم گ)عملا حیثیت و آبرو و قداست دانشگاه و دانشگاهی رو بفنا داد!دانشگاه آزاد شروع پروسه مخرب مدرک فروشی علنی بود هرچند بعدها دانشگاه پیام نور و غیرانتفاعی و پردیس بین الملل حقیقتا دست آزاد رو از پشت بستند!میشناسم نفری رو که در کنکور ارشد میانگین درصد پاسخگوییش به ۲۰ نمیرسه اونوقت فوق لیسانس مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر البته پردیس خودگردان میخونه!!!
بنظرم سیستم آموزش عالی در خلافت شیعه بنا به دلایلی که آقای محمدی فرمودند و بسیاری دلایل دیگر اصولا وجود خارجی ندارد،بنابراین صحبت از معضل و یا بحران آن ، نیاز به کنکاش ندارد. اما، آموزش عالی در رژیم گذشته ،وضعیتی بسیار نکبت زده و بحرانی داشت.از اوائل دهه چهل شمسی ، اسلام گرایان و استالینیستهای شیعه اثنی عشری ( ارتجاع سرخ و سیاه)به همراه پادو ها و نوچه های ملی گرا، در یک حرکت حساب شده و هدفمند ، در آموزش عالی ،آموزش و پرورش، ارتش، دستگاه امنیتی، رادیو و تلویزیون و وزارت فرهنگ نفوذ کردند و با کمک سیاهی لشکر بورژوازی و‌لمپن پرولتاریای شیعه اثنی عشری ساکن در هلال شیعه و بویژه ام القرا، کشور را در لجنزار نکبت و فلاکت و‌فساد و‌تبهکاری و جنایت غرق کردند.
اگر بگوییم حال دانشگاه های کشور خراب و آشفته و در حال ویرانی است کاملا حق گفته ایم .
همین شرایط را ملاها بر سر ارتش هم در اورده و در انجا نفوذ و بهم ریختنشان بیشتر و کاری تر بوده است .
جماعت آخوند برای استمرار حکومتش هر انچه را که خطر می دید از سر راهش برداشته است .
ما ساکنین داخل کشور الخصوص از هموطنان ساکن در خارج از کشور که از ازادی و امکانات بهتری نسبت به داخلی ها برخورداند انتظار داریم که بعد از گذشت چهل سال ، نسبت به تغییر وضعیتشان با یکدیگر مخصوصا در مورد یکپارچگی و اتحادشان فکر اساسی داشته باشند .
ادامه وضعیت موجود اپوزیسیون در خارج یعنی ادامه حکومت ولایت وقیح در داخل کشور و……..
از همه ناراحت کننده تر اینکه مسئول اصلی گزینش اساتید برای دانشگاه های سراسر کشور یک ملا و اخوند لعنتی است ؟!!! به نظرم باید گریست بر حال روز این مراکز علمی کشورمان ! چرا اینقدر بی تفاوت و بی خیال شده ایم ؟!!!
یک مشت اساتید بی سواد بسیجی و پذیرش دانشجویان کم سواد سهمیه ای در رشته های خوب و…….جاسوسی و خبر چینی و لو دادن و بهم زدن برنامه ها و ……از کارهای اصلی این جماعت گماشته شده در دانشگاه ها بوده و میباشد .
یکی از دلایل اصلی ترک کشور دانشجویان واقعی و باسواد به خارج از کشور همین وضعیت اسف بار و ناراحت کننده است که از این بابت مقام اول را در دنیا داریم .
بیاد میاوریم که عشایر کشورمان برای استفاده از مراتع مناسب جهت دام هایشان مجبور به کوچ و رفتن به ییلاق و قشلاق میباشند . اکنون برای دانشگاه مادر کشور هم همین رویه در حال اجراست .
فصل بهار و پاییز نماز جمعه در دانشگاه تهران برگزار میشود و فصل تابستان و زمستان ( گرما و سرما ) این خیمه شب بازی با حضور یک مشت پیرمرد و پیرزن و اخوند و حکومتیان دزد و جنایتکار در مصلی ساخته شده که تنها حدود یکدهم فضای سالن مسقف ان پر میگردد ، انجام میگیرد .
باید امد و دید که اخوندها حاضر در دفاتر ایجاد شده توسط سید علی گدا خامنه ای در دانشگاه ها چه میکنند ؟!!!
و دیگر ساختمان مجلس سنای سابق در خیابان سپه و در مقابل دانشکده افسری است که بعلت بی توجه ای عمدی سقف بنای در بخش جلو و نمای ساختمان در حال تخریب و ریزش ، قابل مشاهده است .
ملاهای حوزه های علمیه عداوت و ناراحتی و کینه خود را بر علیه علم جدید در طی این چهل سال بر سر دانشگاه ها و حتی مدارس معروف دراوردند .حتی مدارس ماندگاری چون دارلفنون و مروی و البرز هم اقتدار و قدرت و معروفیت تهی شده و یکی نیمه مخروبه و تعطیل ( دارلفنون ) و دیگری تبدیل به حوزه علمیه ( مروی ) و ان یکی هم ( البرز ) نیمه فعال با ستاد اقتصادی وزارت بازرگانی مشترکا اداره میشود .
و بنای دیگر ساختمان مجلس سنای سابق در خیابان سپه و در مقابل دانشکده افسری است که بعلت بی توجه ای عمدی ، سقف بنای در بخش جلو و نمای ساختمان در حال تخریب و ریزش ، قابل مشاهده است .
ملاهای حوزه های علمیه عداوت و ناراحتی و کینه خود را بر علیه علم جدید در طی این چهل سال بر سر دانشگاه ها و حتی مدارس معروف دراوردند .حتی مدارس ماندگاری چون دارلفنون و مروی و البرز هم اقتدار و قدرت و معروفیت تهی شده و یکی نیمه مخروبه و تعطیل ( دارلفنون ) و دیگری تبدیل به حوزه علمیه ( مروی ) و ان یکی هم ( البرز ) نیمه فعال با ستاد اقتصادی وزارت بازرگانی مشترکا اداره میشود .
مقاله خوبی است .
دستتان درد نکند .
اگر به درون حاکمیت توجه و به کارهای این جماعت یعنی اخوندها دقت کنیم ، انوقت میتوان به پدر سوختگی و نامردی و بی مروتی ملاها تا حدودی پی برد .
دیروز و امروز در زمان عبور و رفت و امد در خیابان انقلاب و سپه پایتخت سه مورد توجه ام را جلب نمود .
در چهار راه انقلاب ساخت مسجد در مجاورت و چسبیده به بخش جنوبی تئاتر شهر که بعنوان مهمترین نماد فرهنگی شهر تهران شناخته میشود و دیگری سوله برپا شده در زمین چمن دانشگاه تهران که محل برگزاری نماز جمعه در بزرگترین و اصلی ترین دانشگاه کشور میباشد .