احمد تاجالدینی – توبه یک واژه و مفهوم دینی است و در قرآن بارها تکرار شده است. توبه در این مفهوم به معنای بازگشت و پشیمان شدن از گناه است. گناه نیز کاری است که موجب خشم و قهر خداوندی است. به گناهکاری که توبه کرده است تواب گویند. توبه در نظام اندیشه دینی هیچ ارتباطی با پوزش خواستن از اشتباه ندارد. پوزش یا معذرتخواهی یک عمل متمدنانه، برآمده از تصمیم شخصی و داوطلبانه است.
ایرانیان برای فهم توبه نیاز ندارند تاریخ تفتیش عقاید کلیسا در سدههای میانه را بکاوند. با انقلاب اسلامی، ما ایرانیان خود موضوع توبه و توابسازی قرار گرفتهایم. توبه و توابسازی یکی از ضدانسانیترین روشها برای خرد کردن شخصیت مخالفان فکری و سیاسی از آغاز انقلاب تا به امروز بوده است. ظاهرا قافله توبه و توابسازی سرِ ایستادن ندارد. برای توبه کردن الزامی ندارد که حتما کمونیست، آتئیست و یا شکباور باشی. دولت اسلامی در جایی که ضرور باشد میتواند یک آیتالله مؤمن را نیز مکلف به توبه و استغفار کند. توبه آیتالله شریعتمداری را به خاطر داریم که چگونه آن پیرمرد را به توبه واداشتند. ماجرای آیتالله منتظری را به یاد میآوریم که توابسازان چگونه او را زیر فشار قرار دادند تا از رفتار خود توبه کند، که البته موفق نشدند. شمار روحانیانی که برای توبه و اقرار به گناه، خلع لباس و زندانی و شکنجه شدند، فراوان است.
حال جامعه ایرانی با نوع جدیدی از توبه روبرو شده است. توبه آیتالله صادق لاریجانی. او مهره مهمی در نظام اسلامی است و مشاغل پر اهمیتی داشته است مانند عضو مجلس خبرگان، عضو فقهای شورای نگهبان، رییس قوه قضاییه و در حال حاضر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام. این ملا که در زمان انقلاب ۱۹ و یا ۲۰ سال بیشتر نداشت به یاری شبکه بزرگی از روحانیون نردبان ترقی در مقامهای دولتی را به سرعت پیمود. لاریجانی در سالهای حکومتش در قوه قضاییه متهم به اختلاس (دزدی از اموال دولت) از حسابهای متعدد قوه قضاییه گردید. در دستگاه قضایی اسلامی، دادستان سالم و شجاعی باقی نمانده تا اتهام فساد قاضیالقضات اسلامی را مورد پیگرد قرار دهد.
جناحهایی از حاکمیت سالهاست که بر روی صادق لاریجانی به عنوان یکی از نامزدهای جانشینی علی خامنهای سرمایهگذاری کردهاند. اما این سرمایه زودتر از آنچه تصور میشد در حال سوختن و از بین رفتن است. به نظر میرسد که رقبای سیاسی برای تصرف قدرت سیاسی، نامزدهای دلرباتری در نظر گرفتهاند. دستور سیدابراهیم رییسی- رییس جدید قوه قضاییه- به بازداشت یکی از کارگزاران اقتصادی نزدیک به لاریجانی در دستگاه قضایی هشداری بود به لاریجانی که هوای کارش را داشته باشد و آرزوهای کودکانه را فراموش کند. لاریجانی که خود سالها در راس دستگاه بگیر و ببند رژیم قرار داشت، پیام مخابره شده را دریافت و به قصد فرار از مهلکه، نامهای به «رهبر معظم انقلاب» نوشت و استجازه برای مهاجرت به نجف اشرف را تقاضا کرد. شیخ محمد یزدی رییس اسبق قوه قضاییه و از وابستگان هستهی سخت حاکمیت و از پیران نسل اول انقلاب برای خنثی کردن فرار لاریجانی، نامه او به رهبر برای رفتن به نجف را به سخره گرفت و با واژگان تحقیرآمیزی نامه را افشا کرد. لاریجانی برای جمع و جور کردن آبروی ریخته، در نامهای خطاب به محمد یزدی، وجود چنین نامهای که تصویر آن انتشار بیرونی هم یافته بود، تکذیب کرد، و در آن نامه ارگانهای حکومت مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، صداوسیمای جمهوری اسلامی و تلویحا رهبر نظام را نیز به خاطر وضعیتی که برای او پیش آمده مورد انتقادی نرم قرار داد. نوشتن چنین نامهای برای لاریجانی گران تمام شد و او مجبور شد، توبهنامهای بنویسد و در کمال شرمساری از آنچه کرده و گفته توبه کند. در این توبهنامه مینویسد:«اینجانب همراه میلیونها مسلمان در سراسر جهان اسلام نه فقط اوامر رهبری را واجبالاتباع میدانم بلکه از صمیم قلب به ایشان باور دارم…» رییس سابق قوه قضاییه و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با چنین توبهنامهای فعلا فکر فرار با استجازه رهبر را از سر به در کرده است. حال باید دید چنین فردی که نتوانسته است مصلحت خودش را در نظام تشخیص دهد، چگونه خواهد توانست مصلحت نظام در حال فروپاشی را تشخیص دهد.