تکرار دوقطبی‌سازی حکومتی، حربه‌ی همیشگی ملایان

جمعه ۲۴ آبان ۱۳۹۸ برابر با ۱۵ نوامبر ۲۰۱۹


زمان فیلی- جمهوری اسلامی از بدو تاسیس با همان «بگم بگم» معروف احمدی‌نژاد پا به عرصه گذاشت و تا کنون نیز ادامه دارد. در طیِ مدت زمامداری انقلاب اسلامیون– از بنی‌صدر تا روحانی- تمام رؤسای جمهوری همواره تهدید به نوعی افشاگری کرده‌اند که، یک شخص یا نهادی مانع پیشرفت در دولت آنهاست!

چهل سال بعد: حسن روحانی رئیس قوه مجریه و ابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه

بنی‌صدر در هنگام قدرت از اینکه عده‌ای دولت او را به بن‌بست کشیده‌اند، تهدید به افشاگری می‌کرد. رفسنجانی نیز به همین منوال ادعا داشت برخی عناصر مانع روند رشد نظام هستند و آن را اعلام خواهد کرد.

خاتمی نیز از همین مقوله تبعیت می‌جست و می‌گفت: کسانی ریاست جمهوری را به دفتر تدارکات مبدل کرده‌اند و آنها را به زودی معرفی می‌نماید. احمدی‌نژاد هم که جز تهدید به افشا کاری نداشت و مدام فریاد می‌زد که، به وقت خود همه چیز را فاش می‌سازد. اینک هم روحانی برای اینکه از اسلافش عقب نماند رویه‌ی افشاگری را سرلوحه‌ قرار داده که کسی یا کسانی از پیشرفت نظام ممانعت می‌ورزند. هیچکدام از اینها هرگز نمی‌گویند چه کسی و چه کسانی؟!

تا کنون هرگز برای مردم مشخص نشده در حکومت اسلامی، بالاخره چه کسی دزد نیست اما، مدام و حتی به شکل روزانه، فسق و فجور افرادی در سطوح مختلف نظام اسلامی– از ریاست شورای شهر تا اندرونی رهبری- به بیرون درز می‌کند.

نباید از این نکته هم غافل شد، تهدید به افشاگری از سوی مقامات عالی‌رتبه‌ی رژیم در حالی صورت گرفته و می‌گیرد که بر آنها سایه‌ی رهبر مذهبی وجود داشته و چه در زمان خمینی و چه اکنون خامنه‌ای، هرگز او به عنوان رأس هرم جمهوری اسلامی، مورد خطاب و عتاب قرار داده نمی‌شود.

با توجه به اینکه در جمهوری اسلامی، هیچگونه فعالیت مستقل و آزاد احزاب مختلف وجود ندارد، طبعا و به تجربه، تمامی اختلافات در وهله‌ی اول، بر سر دسترسی به سفره‌ی انقلاب است و بعداز این مقوله، حفظ نگاه و تفکر مردم در حد و اندازه‌های حقیر نظام اسلامی است.

نکته‌ی قابل توجه اینجاست، تمام این ادعاهای افشاگری تنها به یک دلیل صورت می‌گیرد. مدعیان افشا در جمهوری اسلامی، اینگونه می‌خواهند به جامعه بقولانند که سیستم اسلامی آنها مشکلی ندارد و آنچه به وجود می‌آید از  طرف اشخاص فاسد است.

علی خامنه‌ای رهبر فراقانونی جمهوری اسلامی هم بر همین مورد تاکید دارد. او معتقد است که فساد در حاکمیت او سیستماتیک نیست، تا با این ادعا جمهوری اسلامی را از آنچه هست مصون نگاه دارد و مشکلات سر به فلک نهاده در جامعه‌ی ایران را تنها به اشخاص ربط دهد؛ در حالی که همان اشخاص دزد و اختلاسگر، با پشتوانه‌های حکومتی دست به چنین تخلفاتی می‌زنند.

در رژیم ملایان ثابت شده هر کسی بیشتر علیه مبارزه با فساد شعار داده و سینه چاک ‌دهد، اتفاقا مظنون اصلی دزدی‌های کلان است. رهبر مذهبی جمهوری اسلامی خود سردمدار مفسدین بوده و به همین دلیل مورد تحریم‌های آمریکا نیز قرار گرفت که نمایانگرِ سیستمِ فاسد ولایت فقیه می‌باشد.

جمهوری اسلامی با پایان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی که در فساد غوطه‌ور بود و همه چیز را از دست رفته می‌دید، بازیِ دوقطبی حکومتی را آغاز کرد. با ورود خاتمی و ایجاد جبهه‌ی اصلاح‌طلب متشکل از خط امامی‌ها، جنب و جوشی دروغین به وجود آوردند و آن را در مقابل گروه اصولگرا قرار دادند.

شعار اصلاح‌طلبان آن هنگام که در روزنامه‌های این نحله‌ی مزوّر در صفحات مختلف تبلیغ می‌شد نه به «رانت و رانت‌خواهی» بود. در این میان مردم نیز که هنوز از رژیم اسلامی شناخت درستی نداشتند می‌پنداشتند در ایران گویا انقلاب شده و هوای تازه‌ای قرارست از سوی این گروه دمیدن بگیرد.

مدت زیادی از جریان اصلاح‌طلبان نگذشت که مشخص شد آنها کاتولیک‌تر از پاپ بوده و خود را جمهوری اسلامی واقعی می‌دانند. درواقع آنچه میان دو گروه اصلاحاتچی‌ها و اصولگرایان تا کنون بعد از بیست و اندی سال وجود دارد، نوعی رقابت در این راستاست که کدامیک به آرمان‌های امام‌شان نزدیک‌ترند.

آنچه مشهود است طیِ سال‌ها رژیم اسلامی هر کجا در بن‌بست قرار گرفته، شعله‌ی این دو جریان حکومتی را بالا کشیده و حتی در بزنگاه‌های انتخاباتی‌اش، افراد دو جریان را مقابل هم نهاده است که آخرین بار به روحانی و رئیسی در گزینش ریاست جمهوری سال ۹۶ بر می‌گردد.

بازیگران جمهوری اسلامی بر اساس سناریوی از پیش تهیه شده وظیفه دارند همدیگر را به دزدی و فساد متهم کنند و گاه، کار را به جایی می‌کشانند که، برای بیننده آنچه از تلویزیون حکومتی پخش می‌گردد غیر قابل باور است ولی چون فصلِ کسبِ اعتبار از مردم به سودِ استمرارِ رژیم می‌باشد آن را به نمایش در می‌آورند.

در حال حاضر که، جمهوری اسلامی در سراشیبیِ سقوط قرار گرفته و در تمامی بحران‌سازی‌هایش با شکستِ مفتضحانه روبرو شده، با توجه به  مشکلات عمیق رژیم و همچنین نزدیک شدن فصل سوء استفاده از ملت، دست به دامن فاز تکراری دوقطبی‌گراییِ‌ِ حکومتی شده که حسن روحانی آن را «کلید» زده است!

نعره‌های روحانی در یزد کاملا نمایانگر این امر است. او تلاش دارد با زنده نگه‌داشتن فضای اصلاح‌طلب- اصولگرا زیر گفتمان افشاگری، مردم را به فراموشیِ «دیگه تمومه ماجرا» سوق دهد، در حالی‌ که در جریان تبلیغات ریاست جمهوری، حسن روحانی به ظاهر مقابل شخص فاسدی ایستاده بود که، به پست ریاست قوه قضائیه‌ تکیه زد تا ثابت شود حفظِ فسادِ کلیتِ نظام برای‌ آنها و به هر طریقی، بر هر فسادی ارجحیت دارد.

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۰ / معدل امتیاز: ۰

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=176589