نادر زاهدی – ساماندهی، هدایت و به فرجام رساندن مطالبات، ضرورت وجود تشکلهای سیاسی و احزاب را در دوران گذار در اهمیت محوری قرار میدهد؛ وجود احزاب و تشکلهایی که دارای اساسنامه، منشور و اهداف دمکراتیک مبارزاتی با انسجام تشکیلاتی هستند، از لوازم و زمینههایی به شمار میرود که مبارزه را تا فرجام منطقی و واقعی آن راهبر میشود؛ درواقع، ارائه تاکتیک و اتفاق نظر خردمندانه، باعث پیروزی در صحنههای سیاسی میشود.
در شرایط گذار، همانطور که از نام آن روشن است، دورهای پشت سر گذارده میشود؛ دورهای که اقتدار ضدمردمی و ضدملی برقرار است و همزمان دورهای دیگر در چشمانداز قرار میگیرد؛ دورهای که دمکراسی ملی و امنیت اجتماعی و آزادیهای سیاسی را میبایست فراهم سازد. نقش احزاب و تشکلهای سیاسی با عرضهی مرام سیاسی و برنامههای اجرایی، چونان سردمداران مبارزاتی ظهور میکند؛ در این برهه از مبارزه سیاسی، همانطور که پیش از این گفته شد، اصول مبارزاتی که نشأت گرفته از آرا و عمل دمکراتیک است، تعیینکنندهی حد و وزن حزب یا تشکلی است که وظیفه گذراندن مبارزه را تا پیروزی دمکراسی بر عهده گرفته است؛ چنانکه منش و روش دمکراتیک که پیش از این در مقالات دیگر به آن اشاره کردهام، توأم با مسالمت و همواره بدون خشونت بوده و به همان صورتی که در ایدهها و افکار، احزاب و تشکلهای سیاسی را در دوران گذار به هدایتگر مبارزه تبدیل مینماید، در منش و رفتارهای سیاسی هم التزام و باورمندی به مبارزه مسالمتآمیز و بیخشونت نیز میتواند، بخش عمدهای از احزاب، تشکلها و فعالین سیاسی را در کنار هم برای دسترسی خردمندانه و با کمترین هزینهها، به سرمنزل مبارزه که همانا سرنگونی نظام فاشیستی دینی و استقرار دمکراسی در ایران است، راهبر شود.
بنا بر آنچه گفته شد، تبادل نظر و برگزاری نشستهای حزبی و تشکیلاتی میان مبارزان سیاسی فعالین در احزاب و گروههای سیاسی و ایجاد ارتباط با فعالین حقوق بشری و مجامع بینالمللی برای تعیین اهداف مبارزه مدنی و ملی و دستیابی به دمکراسی در ایران فردا که بر ویرانههای جمهوری اسلامی برقرار خواهد شد، از اصولیترین رفتارها و مهمترین مسائلی هستند که در دوران گذار به دمکراسی بر دوش تمامی احزاب و تشکلهایی قرار دارد که در راهسپاری به گذار از فاشیسم مذهبی و بنیان نهادن دمکراسی در ایران پایبند بوده و همراه با ایدههای متفاوت سیاسی و اندیشههای مختلف مبارزاتی در این دوران سرنوشتساز و تعیینکننده برای میهنمان ایران، پای در مبارزه و آزادی ساختن کشور گذاشتهاند. طرفه آنکه تجربه چهل سال اخیر در پراکندگی بخشی از نیروهای اپوزیسیون و درسآموزی از انواع و اقسام روشهای مبارزاتی و از سر گذراندن ایدئولوژیهای متفاوت، برخوردهای انتقادی خردمندانه با ضعف و قوتهای پیشین و مختلف سیاسی در حوزه سیاست ایرانی، دوران گذار به دمکراسی را در این زمینهها هم متفاوت از دوران قبلی و آماده برای دوره دمکراتیک ایران میگرداند.