۴۱ سال پس از انقلاب ۵۷؛ آنچه جمهوری اسلامی از تاریخ آموخته و اپوزیسیون باید بیاموزد

- اگر حکومت پهلوی با امتیاز دادن مکرر به معترضان باعث گسترش اعتراضات شد، جمهوری اسلامی با امتیاز ندادن مکرر به معترضان باعث گسترش و ادامه اعتراضات سراسری شده است. نظام در حال ارتکاب اشتباه حکومت قبلی اما به شکل معکوس است. اگر هرچه شاه کوتاه آمد عده‌ی بیشتری به انقلاب پیوستند، هرچه علی خامنه‌­ای کوتاه نمی‌­آید و شدت عمل بیشتری به خرج می‌­دهد عده‌­ی بیشتری به فکر انقلاب و پیوستن به آن می‌­افتند.
- نظام امید معترضان را هدف گرفته تا معترضان را از هرگونه تغییر و یا براندازی منصرف کند و به معترضان بگوید که کاری از پیش نخواهند برد. خامنه‌ای در سی سال رهبری خود یک سیاست ثابت داشته است. او چه در اداره امور داخلی و چه در سیاست خارجی معتقد است نرمش، طرف مقابل را به عقب‌‌نشینی وا نمی‌دارد بلکه باعث می‌­شود خواسته‌­های جدیدی مطرح کند.
- در اعتراضات آبان ۹۸ پس از اعلام گران شدن قیمت بنزین، جمهوری اسلامی قصد داشت با استفاده از تجربه دی‌ماه 96 یک انفجار کنترل شده یا بحران مدیریت شده ایجاد کند تا از ایجاد موج‌­های بزرگتر اعتراض در آینده جلوگیری کند اما عملا با خطای محاسباتی، اعتراضات را وارد فاز جدید و قوی­‌تری کرد. به همین خاطر نظام تصمیم گرفت برای اولین بار اینترنت را کاملا قطع کند.
- اگر در سال 57 پرویز ثابتی برای دستگیری 1500 نفر باید با جمشید آموزگار و محمدرضا شاه پهلوی چانه‌زنی می­‌کرد، مسئولین امنیتی جمهوری اسلامی با حمایت خامنه‌­ای بیش از 7000 نفر را دستگیر کرده­‌اند. همه این مسائل را که کنار هم بگذاریم، می­‌توان گفت بدون شک اعتراضات آبان 1398 نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. فرمانده نیروی انتظامی نیز به صراحت گفته است این اعتراضات متفاوت از گذشته بوده است.
- تمامی استراتژیست‌­ها در حوزه‌­های نظامی و تجاری و غیره متفق هستند که آنچه پیروزی نهایی را رقم می‌­زند نه فقط تجهیزات، نفرات و منابع مالی و مادی و انسانی بلکه اراده و انگیزه لازم برای نتیجه گرفتن و برنده شدن است.

دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ برابر با ۰۳ فوریه ۲۰۲۰


حسین آزادی – جمهوری اسلامی پس از ۴۱ سال با وجود تمام مشکلات همچنان پا برجا است. نظام که خود از بحران‌­ها و تناقضات حکومت پهلوی به دنیا آمده به زندگی در بحران عادت کرده  و در بحران بودن به هیچ عنوان به معنی سقوط جمهوری اسلامی نیست. برای بسیاری این سوال پیش آمده است در حالی که کشور از دی‌ماه ۱۳۹۶ با مو‌‌‌‌ج‌­های گوناگون اعتراض توسط اقشار مختلف جامعه روبرو شده، چرا نظام اینگونه با این پدیده برخورد می‌­کند و بجای آنکه به تغییر رویه روی بیاورد اینگونه خشن­‌تر شدت عمل به خرج می‌­دهد؟ این مقاله ابتدا به نحوه مواجهه حکومت پهلوی با جنبش اعتراضی سال ۵۷ می‌­پردازد، سپس به نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با اعتراضات می‌پردازد و در نهایت تلاش می‌­کند با ارائه طرحی به شیوه مقابله با نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی بپردازد.

شعارنویسی علیه سران رژیم ایران در جریان اعتراضات آبان‌‌ماه ۱۳۹۸

۱-انقلاب ۵۷ و بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی

در مورد انقلاب ۵۷ و ریشه‌­ها و دلایل آن نوشته‌­های زیادی وجود دارد اما نگارنده معتقد است که آن انقلاب نه اجتناب‌ناپذیر بوده، نه غیرقابل پیش‌بینی و نه غیرقابل مهار. همچنین معتقد هستم که اشتباهات راهبردی شخص شاه از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ یک به یک زمینه را برای انقلاب فراهم کرد اما با تمام این مسائل شاه می­‌توانست جنبش انقلابی سال ۵۷ را مهار کند. ساموئل هانتیگتون Samuel Huntington در کتابی با نام «سامان سیاسی در جوامع در حال دگرگونی»[۱] بر خلاف نظریه‌پردازان نوسازی ادعا می‌­کند جوامع در حال نوسازی و دگرگونی اتفاقا پتانسیل بسیار زیادی برای بی­‌ثباتی و هرج و مرج دارند. نظریه‌پردازان نوسازی با توجه به «طرح مارشال» ادعا می‌­کردند، میلیاردها دلار تسلیحات نمی­‌تواند از جذابیت کمونیسم برای کشورهای جهان سوم بکاهد و بجای آن جهان آزاد به رهبری آمریکا باید با سرمایه‌­گذاری در این کشورها آنها را از مزایای اقتصاد بازار آزاد و دموکراسی بهره‌­مند کند. آنها معتقد بودند کشورهای جهان سوم با پیشرفت و نوسازی، اید‌‌‌ه‌­های انقلابی و کمونیستی را کمرنگ و فراموش می‌کنند و عملا خود را در مقابل کمونیسم بیمه می‌­کنند و به ثبات سیاسی و اقتصادی می‌­­رسند. هانتیگتون اصل نوسازی را نفی نمی‌­کند اما می‌­گوید حکومت‌­های نوساز و توسعه‌­گرا باید در مرحله‌­ای با اقتدار پتانسیل انقلابی جامعه را کنترل کنند. او می‌­گوید جوامع در حال دگرگونی مانند افراد در دوران بلوغ می‌­مانند که دارای هیجانات و احساسات فراوان هستند. بنابراین او برای کنترل اوضاع پیشنهاد تاسیس حزب مسلط را می‌­دهد. او می‌­گوید پس از طی این فرآیند جامعه به ثبات می‌­رسد و حکومت می­‌تواند فضا را باز کند. با باز شدن فضا، احزاب و اصناف مختلف می­‌توانند فعالیت خود را آغاز کنند و فرآیند توسعه و ثبات جوامع را تکمیل کنند. این دقیقا همان اتفاقی بود که در ایران افتاد. جالب آنکه تاریخ نشر کتاب سال ۱۹۶۸، در اوج جنگ ویتنام و ۱۰ سال پیش از انقلاب ایران است.

تکنوکرات‌های تحصیلکرده آمریکا دقیقا تحت تاثیر همین نظریه هانتینگتون، به شاه ایده تاسیس حزب مسلط را پیشنهاد می‌­کنند. شاه در اشتباهی راهبردی، ایده حزب مسلط را با حزب واحد یکی می­‌گیرد و در سال ۱۳۵۳ با تشکیل حزب رستاخیز کشور را به سبک حکومت‌­های توتالیتر فاشیستی و کمونیستی، تک‌حزبی می‌­کند. شاه بعدها خودش در کتاب «پاسخ به تاریخ» به اشتباه بودن تشکیل حزب رستاخیز اعتراف می‌­کند. شاه می‌­گوید: «یکی از اشتباهات دوران سلطنت من تشکیل حزب رستاخیز در اسفند ۱۳۵۳ بود. هدف من آن بود که رستاخیز عامل تحکیم مبانی وحدت ملی و در حقیقت مکمل سیاست عدم تمرکز باشد… متأسفانه این تجربه با ناکامی روبرو شد»[۲] در همان سال و تحت تاثیر افزایش شدید بهای نفت، شاه به شکلی فعالانه از افزایش قیمت نفت حمایت می­‌کند و همزمان به تحریم نفتی اوپک علیه اسراییل نمی‌­پیوندد. شاه همچنین به شکل یکجانبه از قرارداد نفتی ۱۹۵۴ کنسرسیوم خارج می‌­شود. این سیاست باعث می­‌شود که قدرت‌­های غربی به این فکر کنند که شاه هم‌­پیمان قابل اعتمادی نیست و می­‌تواند در صورت اقتدار و در مواقع بحران خارج از کنترل عمل کند. همچنین کشورهای عربی نیز به تلافی عدم پیوستن ایران به تحریم نفتی علیه اسراییل و هم­‌پیمانان غربی­‌اش حمایت خود را از گروه­‌های چریکی داخل ایران افزایش می­‌دهند. افزایش بهای نفت این تصور غلط را در شاه به وجود می‌­آورد که هر غیرممکنی، ممکن است. او بر خلاف توصیه صریح اقتصاددانانی مانند علینقی عالیخانی بجای پس‌انداز پول نفت در صندوق‌­های ذخایر ارزی و استفاده از آن برای طرح‌­های زیرساختی، آن را بطور دفعی و در حجم بالا به اقتصاد تزریق می‌­کند و موجب ایجاد رکود تورمی در اقتصاد ایران می‌­شود. در اسفند ۱۳۵۴ نیز با تصمیم شاه و مصوبه مجلس شورای ملی، ایران یکباره بجای سال ۱۳۵۵ هجری خورشیدی به سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی می‌­رود.

دقیقا بر خلاف این روند اقتدارگرایی فزاینده در داخل و بلندپروازی در خارج، در سال ۱۳۵۶ حکومت یکباره تصمیم گرفت فضای سیاسی را باز کند که با سیاست تک‌حزبی کاملا در تناقض بود. این سیاست با وجود هشدار مسئولان امنیتی حکومت در پیش گرفته شد. از جمله پرویز ثابتی رییس اداره امنیت داخلی ساواک در اینباره می‌­گوید: «موقعی که کارتر در آمریکا داشت برای ریاست جمهوری فعالیت می‌کرد مطالبی را علیه شاه گفته بود. نتیجتا در داخل، مخالفین رژیم بسیج شده بودند و فکر می‌­کردند که الان دوباره فرصتی پیش می‌­آید که بتوانند کارهایی بکنند. زمانی که کارتر انتخاب شد ولی هنوز به دفترش نرفته بود، یعنی در آذر ۱۳۵۵، من به وسیله (ارتشبد نعمت الله) نصیری (سومین رئیس ساواک) یک گزارشی برای اعلیحضرت فرستادم و گفتم به نظر می‌­آید که سناریوی سال ۱۳۳۹ و ۴۰ یعنی دوره ۱۹۶۰ و ۶۱ در دوره کندی دوباره دارد تکرار می‌شود و مخالفین به این نتیجه رسیده‌­اند که حالا کارتر، اعلیحضرت و ایران را تحت فشار قرار می‌­دهد و فرصتی پیش می‌­آید که اینها بتوانند خود را به صحنه بیاورند و به اصطلاح ایشان را به چالش بکشند. نوشتم که الان وضع مملکت ما با سال ۱۳۴۰ فرق کرده چون به جمعیت کشور ۷-۸ میلیون نفر اضافه شده، جمعیت تهران که آنموقع ۱ میلیون بود حالا شده ۴ میلیون نفر، تعداد دانش‌آموز و دانشجو که آنموقع بود ۲ میلیون حالا شده ۱۰ میلیون، واحدهای بزرگ کارگری در اطراف تهران و شهرهای بزرگ ایجاد شده و اینها همگی می‌­توانند آسیب‌پذیر باشند و بعد هم یک عناصر تازه و یک گروه‌­های تروریستی تازه‌­ای پیدا شده‌­اند که تجارب جدیدی به دست آورده‌­اند، رفته‌­اند زندان و آمده­‌اند بیرون. حالا درست که در سال ۵۵ سرکوب شده بودند و لااقل نیروهای مسلح نداشتند و قوای پراکنده­‌ای بودند که عده‌­ای‌شان هم زندان بودند، ولی به هر حال تجربه کسب کرده­‌اند و اگر اینبار هم بگذاریم مانند دفعه قبل کار پیش برود ممکن است کار بجای خطرناکی برسد و کنترل مشکل شود. این گزارش را دادم نصیری برد برای اعلیحضرت. ایشان هم از دست من عصبانی شد که این ثابتی باز چیزهای منفی را سر هم کرده و هیچ پیشرفت‌­های مملکت را ندیده، به اصلاحات ارضی اشاره نکرده، سهیم شدن کارگران در سهام کارخانجات را ندیده، ارتش ما از ۱۵۰ هزار نفر شده ۶۰۰ هزار نفر را ندیده، ساواک و شهربانی را ندیده و همه سیاه­‌ها را سر هم کرده و می­‌گوید اوضاع خراب می‌­شود. نخیر هیچ چیز نخواهد شد و شما کار خودتان را بکنید. این اولین گزارش است در آذر ۱۳۵۵. اعلیحضرت فکر می‌کرد مثل همان بحرانی که در دوره کندی پیش آمد و توانست طوری اداره کند تا توفان از سر بگذرد، اینبار هم می‌­تواند اداره کند. اینبار اما، البته ما که آنموقع نمی‌دانستیم ولی به هر حال ایشان مریض بود و نمی‌­توانست قاطعانه تصمیم بگیرد و مملکت به مرحله‌­ای رسید که دیگر از کنترل خارج شد. اعلیحضرت بعد از آن گزارش اولیه شروع کرد ساواک را بی‌اثر کردن. از صلیب سرخ بین‌المللی بازرس آوردند برای زندان‌­ها. نتیجتا زندانی‌­ها از داخل فهمیدند که دست زیر ساطور است. در خارج هم فهمیدند و راه افتادند. بعد هم مسائلی مثل فوت شریعتی و فوت پسر خمینی پیش آمد و بعد هم ختم‌هایی که برای پسر خمینی گرفته شد و ما می‌خواستیم جلویش را بگیریم ولی اعلیحضرت می‌گفت نخیر جلویش را نگیرید و اینجور اجتماعات آزاد است».[۳]

پرویز ثابتی

پرویز ثابتی رییس اداره امنیت داخلی ساواک در آذر ۵۵ طی گزارشی محرمانه و ویژه به شاه نسبت به وقوع انقلاب هشدار می­‌دهد که مورد بی‌­توجهی و خشم شاه واقع می‌­شود.

شاه در همین راستا امیرعباس هویدا را که نماد ثبات حکومت پهلوی بود کنار می­‌گذارد. جمشید آموزگار شخصیتی تکنوکرات و تحصیلکرده آمریکا است. او با تایید شاه، سیاست فضای باز سیاسی را اعمال می‌­کند. هرچه حکومت فضا را بازتر کرد و تلاش کرد با امتیاز دادن معترضان را آرام کند نتیجه معکوس گرفت و عملا به معترضان برای اعتراض کردن انگیزه بیشتری داد. در تیرماه ۱۳۵۷ با یک تظاهرات اعتراضی در شیراز دولت قبول می­‌کند که جشن هنر شیراز را تعطیل کند، در امرداد با وقوع حادثه سینما رکس آبادان شاه استعفای دولت آموزگار را قبول می‌­کند. حتی تا به امروز که همه اسناد ساواک منتشر شده، هنوز سندی در مورد دخالت حکومت پهلوی در این مورد منتشر نشده است. علاوه بر آن انقلابیون بعدها خود اعتراف می‌­کنند که سینما رکس را آتش زده­‌اند.[۴] اساسا سینماسوزی از رسوم انقلابیون بود چرا که آنها سینما را از مظاهر فساد می‌­دانستند. شاه در مورد استعفای آموزگار می­‌گوید: «زمانی که دولت آموزگار را عوض کردم و دادن آزادی‌­های بیشتر را سرعت بخشیدم، مرتکب اشتباه شدم. می­‌خواستم ائتلافی برای تشکیل یک دولت ملی شکل دهم، دولتی که نماینده همه طیف­‌ها به ویژه مخالفان باشد. روی این موضوع خیلی کار کردم، اما موفق نبود».[۵]

نیروهای مسلح چپ و مذهبی در انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷

پرویز ثابتی در مورد اختلافات خود با دولت آموزگار می‌­گوید: «آموزگار گفت می‌­خواهید ۱۵۰۰ نفر را دستگیر کنید؟ جواب محافل بین‌المللی را کی می‌دهد؟ گفتم جواب محافل بین‌المللی را جنابعالی باید بدهید که نخست وزیر هستید و بایستی جان مردم را حفظ بکنید در مقابل این­هایی که این همه آتش‌سوزی و آدمکشی راه‌انداخته‌­اند. بنده باید جواب قانون را بدهم. قانون ساواک یک وظایفی را برای ما مقرر کرده، به ما نه کسی دستور کتبی می‌دهد که جلوی این کارها را نگیرید و نه دستگاه ما را منحل می‌­کنند. اگر فردا حساب و کتابی باشد و به ما بگویند چرا جلوی اینها را نگرفتید معلوم است که جواب من چیست. و بعد هم محافل بین‌المللی کی هستند؟ آمریکایی­‌ها؟ گفت آقا شما چرا شانتاژ می‌کنید؟ گفتم خب محافل بین‌المللی کی هستند؟ محافل بین‌المللی دنبال دو تا جبهه ملی و چهار تا خبرنگار هستند. دنبال این تروریست‌­های مذهبی و فدائیان اسلام و موتلفه و اینها نیستند که می‌­روند این چله‌­ها را راه می‌­اندازند و مملکت را دارند به آشوب می‌کشند. گفت نه نمیشه. گفتم خب نمیشه که نمیشه. از آنجا که خارج شدم به نصیری گفتم که با آموزگار دعوایمان شده ولی نگفتم که دارم می‌روم پیش هویدا. رفتم پیش هویدا و گفتم خبر اعلامیه دولت را شنیدید؟ گفت بله خوب بود، بد نبود. گفتم حالا داستان این شده و آقای آموزگار اینطوری می‌­گوید و شما باید اعلیحضرت را متقاعد کنید که ما این ۱۵۰۰ نفر را دستگیر کنیم وگرنه اوضاع از کنترل خارج می‌شود. گفت اینها کی هستند؟ من یکی یکی می­‌گفتم و او یادداشت می‌­کرد. سران نهضت آزادی و جبهه ملی و ۳۰۰ نفر وعاظ افراطی طرفدار خمینی، ۴۰۰ نفر طلاب مدارس حقانی و فیضیه و خان قم بودند، تعدادی هم اعضای همین گروه­‌های تروریستی بودند که ما پیش از آمدن صلیب سرخ آزادشان کرده بودیم که دلیلش مفصل است و باید جداگانه بگویم. هویدا این­ها را یادداشت کرد و گفت بهت خبر می­‌دهم. ساعت ۹ شب به من تلفن کرد که من مطالب شما را به عرض شاه رساندم و فردا صبح نصیری یک گزارش بیاورد. من ساعت ۱۰ شب برگشتم اداره و این گزارش را نوشتم و صبح دادم به نصیری و گفتم با حرف‌­هایی که دیروز به آموزگار زدم شما از اعلیحضرت اجازه بگیرید که ما کارمان را شروع کنیم و این دستگیری‌­ها را انجام دهیم. بعدا دیدم که جلوی بعضی از این اسم­‌ها منها و جلوی بعضی به اضافه گذاشته. اول از همه نهضت آزادی و سرانش منها داشتند. گفتم یعنی چی؟ گفت اعلیحضرت فرموده­‌اند که چون اینجا یک کمیته حقوق بشر درست کرده‌­اند و با آمریکا در ارتباطند، نه. جبهه ملی هم همینطور. بعد ۴۰۰ نفر طلاب مدرسه فیضیه و حقانی و خان قم هم نه. گفتم اینها دیگر برای چه نه؟ گفت فرموده‌­اند اینها بازداشت دستجمعی است… نه، نه، نه، تا آمد روی وعاظ افراطی طرفدار خمینی با چند تا افراد تروریست که روی هم ۳۰۰ نفر بود. ما از فردایش شروع کردیم به دستگیری این ۳۰۰ نفر. تمام تدارکاتی که اینها می‌­کردند برای ۱۵ خرداد بود تا در سالگرد آن قدرتشان را نشان دهند. به علت دستگیری این ۳۰۰ نفر، ۱۵ خرداد آب از آب تکان نخورد. در صبح ۱۵ خرداد در بازار تهران ۲۰-۳۰ درصد از مغازه ها بسته بود بعدش هم باز شد و تمام شد و رفت».[۶]

با سقوط دولت آموزگار حکومت عملا از دیدگاه افکار عمومی مسئولیت حادثه سینما رکس را بر عهده می‌­گیرد. علاوه بر آن تغییر دوباره نخست وزیر آنهم ظرف مدت کمتر از یک سال این پیام را به افکار عمومی می‌­دهد که حکومت دچار ضعف و بی­‌ثباتی شده است. با روی کار آمدن شریف امامی روند امتیاز دادن به انقلابیون شدت می‌­گیرد. او بدون آنکه با معترضان مذاکره و چانه‌زنی کند یک به یک به آنها امتیا زمی‌­دهد. از جمله کلا‌‌ب‌­ها را می‌بندد و تقویم شاهنشاهی را کنار می­‌گذارد و به عنوان فرزند یک روحانی برجسته تلاش می‌­کند چهره‌­ای مذهبی از خودش و حکومت به نمایش بگذارد. شاه در این مورد می­‌گوید: «آنها در همه جبهه‌­ها و در مقابل همه تسلیم شدند، در زندان‌­ها را باز کردند و همه را آزاد کردند اما همزمان حکومت نظامی هم می‌خواستند. خنده‌دار بود، از طرفی رسما حکومت نظامی اعلام شده بود اما در عمل اجرا نمی­شد».[۷] در مهرماه شاه به دولت فرانسه اعلام می‌­کند که مخالفتی با حضور آقای خمینی در پاریس ندارد. در آبان‌ماه شاه جلوی دوربین می‌­رود و رسما می­گوید که من صدای انقلاب شما را شنیدم. بنابراین انقلاب با یک نطق تلویزیونی توسط شاه رسمیت پیدا می‌­کند و تمام کشور متوجه می‌­شوند که حکومت وضعیت کشور را انقلابی می‌­داند. انقلابیون هم این وضع را به ضعف حکومت تعبیر می‌­کنند و به اعتراضاتشان ادامه می‌­دهند. این سیاست تسلیم و امتیاز دادن انقلابیون را به اعتراضات بیشتر تشویق می­‌کند. همه اینها را بگذارید کنار استفاده حکومت از ارتش برای مهار اعتراضات که عملا باعث خونریزی بیشتر و عصبانی‌­تر کردن معترضان شد و رفتارهای آنها را انقلابی‌­تر کرد.

نمونه بارز آن کشته شدن تعداد بالایی از شهروندان در روز جمعه ۱۷ شهریور بود. شاه تمام تمرکز را بر روی تجهیز ارتش گذاشت و با وجود داشتن منابع مالی و دسترسی به بازار جهانی تسلیحات، به تشکیل پلیس حرفه‌­ای برای مقابله با اعتراضات خیابانی روی نیاورد. او از طرفی ارتش را به خیابان می‌­آورد و همزمان به فرماندهان ارتش هشدار می‌­داد که خونریزی نشود. حضور همزمان ارتش در خیابان‌­ها و اعلام حکومت نظامی و همزمان عدم برخورد با معترضان، باعث تضعیف اقتدار ارتش و اعتبار حکومت در نزد مردم از جمله انقلابیون می‌­شود. آنها متوجه می‌­شوند که حکومت نظامی نمایشی یا به اصطلاح فرمالیته است و نظامیان فرمانی برای مقابله با انقلابیون ندارند. این مسئله باعث گسترش اعتراضات از جمله فعالیت­‌های چریکی می­‌شود. شاه و ارتش وقتی چنین وضعی را مشاهده می‌­کنند، رو به مهار اعتراضات می‌­آورند. ارتش که برای مقابله با اعتراضات خیابانی و جنگ‌های شهری و نامتقارن آموزش ندیده، با اسلحه جنگی به مقابله با اعتراضات می‌­رود، این مسئله به نوبه خود منجر به خونریزی و کشته شدن شهروندان می‌­شود و عملا باعث رادیکال شدن اعتراضات، عصبانیت و پیوستن تعداد بیشتری از مردم به اعتراضات می‌­شود. این چرخه معیوب عدم برخورد و امتیاز دادن یکطرفه و سپس برخورد دفعی و افراطی از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اوج می‌­گیرد و روز به روز بیشتر می‌­شود. نمونه این سیاست نامتوازن را می­‌توان در تغییر نخست وزیر و تشکیل کابینه نظامی توسط غلامرضا ازهاری دید. در حالی که بسیاری منتظر نخست وزیری کسی مانند غلامعلی اویسی بودند که به قاطعیت و برخورد سرسختانه با مخالفان معتقد بود، ارتشبد ازهاری در ۱۵ آبان ۱۳۵۷ دولت را به دست می­‌گیرد و فقط تلاش می­‌کند چهره‌­ای قاطع نشان دهد اما عملا سیاست او با شریف امامی تفاوت چندانی ندارد. اویسی نقشی فعالانه در مهار اعتراضات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ ایفا می­‌کند. او مانند ثابتی طرحی داشت که نزدیک به ۱۰۰۰ نفر از مخالفان حکومت از جمله بازرگان و سنجابی را دستگیر کند. بر خلاف طرح اویسی، ازهاری برای راضی کردن انقلابیون دستور بازداشت بسیاری از مقامات حکومتی از جمله نعمت‌الله نصیری، امیرعباس هویدا و داریوش همایون را صادر می­‌کند. ازهاری همزمان در بسیاری از شهرها از جمله تهران اعلام حکومت نظامی می‌­کند، نفرات و تجهیزات جنگی ارتش از جمله تانک‌ها به خیابان می‌آیند. همزمان ارتش برای مقابله با انقلابیون فرمان و برنامه مشخصی ندارد. حکومت اعتبار ارتش را خرج می‌­کند، بدون اینکه نتیجه خاصی گرفته باشد. دولت ازهاری حتی ۶۰ روز هم دوام نمی­‌آورد. در ۱۱ دی ازهاری استعفا می‌دهد و به آمریکا می‌رود. پیام قدرتمندی دیگر از بی‌ثباتی و دستپاچه بودن حکومت به انقلابیون فرستاده می‌شود.

شاه از مهرماه به دنبال توافقی با جبهه ملی برای تشکیل دولت بود و مذاکراتی پنهانی را با کریم سنجابی آغاز کرده بود. کریم سنجابی در آبان ۱۳۵۷ در جریان سفر خود به کانادا برای اجلاس بین‌المللی سوسیالیست‌ها به پاریس رفت و با همراهی ابوالحسن بنی­‌صدر و احمد سلامتیان در پاریس به دیدار خمینی رفت. در پایان این دیدار سنجابی طی بیانیه‌ای ۳ ماده‌ای پایان رژیم سلطنتی، مراجعه به آراء مردم و لزوم برقراری حکومت بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال را اعلام کرد.[۸] جالب آنکه خمینی حاضر نمی­‌شود بیانیه را امضا کند تا مبادا امضایش در کنار امضای سنجابی باشد و امتیاز مکتوب و رسمی به جبهه ملی نداده باشد. این ساده‌لوحی عجیب و اشتباه راهبردی سنجابی مورد اعتراض برخی از اعضای جبهه ملی از جمله شاپور بختیار قرار می‌­گیرد. در دی‌ماه افرادی مانند علی امینی و غلامحسین صدیقی که به جبهه ملی نزدیک بودند، حاضر به قبول نخست وزیری می­‌شوند به شرطی که شاه در ایران بماند، اما به جایی مانند رامسر یا کیش برود. شاه که مصمم به ترک ایران بود مذاکرات را با شاپور بختیار آغاز می‌­کند. امینی و صدیقی معتقد بودند حضور شاه در ایران پشتوانه‌­ای برای نخست ­وزیر، ارتش و طرفداران حکومت خواهد بود و به مدیریت اوضاع کمک خواهد کرد. در مقابل شخص شاه و بختیار، معتقد بودند خروج شاه بهانه را از دست انقلابیون می‌­گیرد و باعث کند شدن امواج انقلاب می‌­شود. همچنین بختیار معتقد بود شاه آنقدر در نظام حکومتی نفوذ دارد و طی سالیان شبکه‌سازی کرده که صرف حضور او در کشور مانع تسلط نخست وزیر بر اوضاع خواهد شد. نخست وزیری شاپور بختیار نیز نتوانست کاری بکند و منجر به آزادسازی نیروهایی شد که باعث فروپاشی نظام شدند. بختیار نیز با اقدامات اشتباه خود عملا روند سقوط دولت خود و حکومت پهلوی را شتاب می­‌دهد. از جمله می­‌توان به انحلال ساواک قبل از ایجاد تشکیلات جایگزین اشاره کرد. از جمله احمد فراستی از مسئولان اداره سوم ساواک که بخش امنیت داخلی را بر عهده داشت می­‌گوید ساواک از وقتی سپهبد ناصر مقدم رییس آن شد و به ویژه در شش ماه آخر حکومت پهلوی عملا تعطیل بود و کارمندان با وجود حضور در محل کار، فعالیت خاصی انجام نمی­‌دادند.[۹]

پرویز ثابتی در اینباره می‌­گوید: «روز ۱۷ خرداد نصیری عوض شد و مقدم رئیس شد. با مقدم دعوا داشتم. ایشان تازه از آمریکا آمده بود و ملاقات­‌هایی کرده بود و شده بود آزادیخواه. گفتم تیمسار الان مخالفین، ما را در یک وضع بدی می‌­بینند. الان بایستی یک مقداری قدرت هم داشته باشیم که بتوانیم صحبت کنیم»[۱۰] همچنین بختیار زندانیانی را که سابقه فعالیت مسلحانه و چریکی داشتند زیر عنوان زندانی سیاسی آزاد می‌­کند. این باعث می‌­شود که گروه‌های مسلح عمدتا چپگرا از جمله مجاهدین و فداییان خلق به فعالیت‌­های چریکی خود شتاب دهند. برای نمونه، مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق در دی ماه ۱۳۵۷ از زندان آزاد می‌­شود. درواقع بختیار با این اقدامات دستگاه امنیتی حکومت را بیش از پیش مختل، حکومت را خلع سلاح و مخالفان را تقویت کرد. بعدها مسئولین مختلف حکومت پهلوی از جمله شخص شاه به اشتباه بودن سیاست خود در مواجهه با جنبش انقلابی سال ۵۷ اعتراف می­‌کنند. شاه در خرداد ۱۳۵۹ در مصاحبه با روزنامه واشنگتن پست به صراحت اعلام می‌­کند، سیاست او در قبال جنبش اعتراضی ۵۷، صرفا تسلیم بوده و همچنین نسبت به این سیاست غلط ابراز حسرت و پشیمانی می­‌کند. شاه در ادامه می‌­گوید بهتر بود قاطعیت به خرج می‌­داد و از نیروهای امنیتی از جمله ارتش بهتر استفاده می‌­کرد.[۱۱] شاه رسما به سیاست نامتوازن خود اعتراف می­‌کند و می‌­گوید: «یا کمی دیر برنامه‌­ها را برای دادن آزادی‌­های بیشتر شروع کردیم یا آن را کمی زود و با سرعت زیاد شروع کردیم. یا باید آن را سال ۵۱ بجای سال ۵۶ شروع می‌­کردیم. یا در زمانی که بحران به وجود آمد، وقتی که می‌­دیدیم، شرایط به سمت هرج و مرج و آشوب کامل پیش می­‌رود، آنموقع بهتر بود به برقراری نظم و قانون فرصت می‌­دادیم.»[۱۲]

پرویز ثابتی نیز در مورد وقوع انقلاب ۵۷ اینطور جمع‌بندی می‌­کند: «مملکت ما وضع انقلابی نداشت. مملکت ما در سال ۵۵، از سال ۵۰ و ۴۵ بدتر بوده؟ در سال ۵۵ این همه گروه‌­های کمونیستی و تروریستی همه کنترل شده بودند. ۳۰۰۰ نفر زندانی داشتیم ولی به هر حال در بیرون دیگر چریک‌­های فدایی خلق و مجاهدین خلق سلول‌­های مسلح نداشتند، رهبرانشان هم کشته شده بودند. من معتقد بودم که باید ابتدا قدرت را حفظ کرد، بعد از موضع قدرت نشست و به یک راه حل مسالمت‌آمیز رسید وگرنه این داستان نتیجه‌اش همان می­‌شود که شد. من معتقد نیستم که اگر همان وضع را ادامه می‌دادیم بحران‌­ها حل می‌­شد. تنش بود ولی به این سرعت همه چیز از هم پاشیده نمی­‌شد. در یک موقعیت طوری همه چیز از هم پاشید که شاه هم نمی‌توانست تصمیم بگیرد. مامورین مسلح را آوردند در خیابان بعد گفتند تیراندازی نکنید. منظور من این بود که ما باید در موضعی باشیم که تصور نشود ما رفتنی هستیم. از موقعی که مخالفین به این نتیجه رسیدند یعنی شش ماه آخر، همه چیز تشدید شد و به فاجعه منجر شد[۱۳]

داریوش همایون نیز در مصاحبه‌­ای با بی‌بی‌سی فارسی در سال ۱۳۸۷ می‌­گوید: «آنچه انقلاب را باعث شد خیلی عوامل است، اما عامل اصلی را کسی متذکر نمی‌­شود. عامل اصلی تسلیم شاه بود… هزار جنبش انقلابی هر روز در دنیا شکل می‌­گیرد. مگر جنبش انقلابی ایران چه بود؟! تظاهرات دویست طلبه در قم بود، خب با اینکه نباید انقلاب بشود. سرکوب راه حل نبود. سرکوب هم از آن واژه‌­هاست که تا بگویید همه وحشت می‌­کنند. شما یک عده را ­می‌­گیرید، حالا اسمش هر چی که هست. یک عده را می‌­گیرید و یک عده را هم اجازه می‌­دهید که فعالیت بکنند، اما اگر شما آنهایی را که باید اجازه داد فعالیت کنند بگیرید و آنهایی را که باید بگیرید ول کنید، خب همین می‌­شود دیگر… من در مورد مردمی بودن انقلاب بحث ندارم، قبول است اما این مردم که روز اول نریختند در خیابان، این مردم به تدریج، گروه گروه و لایه لایه اجتماعی پیوستند به انقلاب. شش ماه طول کشید. یعنی هر چه شاه کوتاه آمد عده‌­ی بیشتری ریختند به خیابان. شما اگر روز اول جلوی یک جریانی را بگیرید، مثل شعر سعدی که می­‌گوید اول با بیل می­شود جلویش را گرفت اما بعد دیگر با پیل هم نمی­‌شود جلویش را گرفت، اصلا نیاز به خونریزی نبود. نزدیک به دو سه هزار نفر (در جریان انقلاب) کشته شدند. خیال نکنید آن سیاست تسلیمی بی­‌هزینه بود، خیر، بیشتر کشته شدند. شما همان روزهای اول باید یک عده را ­می‌­گرفتید بقیه هم حساب کار دست‌شان می‌­آمد. چون هیبت شاه و قدرت شاه چیز دیگری بود آن زمان، فقط کافی بود که نشان بدهد ایستاده و نمی­‌گذارد. در سال ۱۳۴۲ همان خمینی و هوادارانش با همان شدت و حدت، ریختند در خیابان، نه فقط در تهران بلکه در پنج شش شهر ایران، مخالفان هم همه آماده بود پشتش را بگیرند، سه روزه کار را تمام کردند و خب انقلاب نشد. پس می‌شود جلوی این چیزها را گرفت.»[۱۴]

۲- شیوه مواجهه نظام با اعتراضات سراسری، آنچه جمهوری اسلامی از انقلاب ۵۷ آموخته

بر خلاف تبلیغات رایج، جمهوری اسلامی همه ایرادات و امکانات حکومت پیشین را به ارث برده و به هیچ عنوان از صفر شروع نکرده. انقلابیون از همان فردای ۲۲ بهمن گنجینه‌­ای از اسناد ساواک و ارتش از جمله اداره اطلاعات ارتش معروف به رکن دو را به دست آوردند. علاوه بر آن آنها از کمک­‌های اشخاصی مانند حسین فردوست نیز برخوردار شدند. او دوست بسیار نزدیک شاه از دوران کودکی و از ژنرال‌­های ارشد ارتش، ساواک و رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی بود. او در روز ۲۲ بهمن با لباس شخصی در جلسه فرماندهان حاضر می­‌شود و نقشی فعالانه در اعلام ب‌ طرفی ارتش بازی می‌­کند. از جمله وقتی با مخالفت دیگر فرماندهان روبروو م‌ی­شود، به آنها می‌گوید: «جواب شاه با من»[۱۵] او تنها فرمانده نظامی ارشد حکومت پهلوی بود که نه از ایران خارج شد و نه اعدام شد. او در سال ۱۳۶۲ در یکی از روستاهای شمال کشور بازداشت می­‌شود اما تا سال ۱۳۶۶ خبر بازداشت او منتشر نمی‌­شود. از جمله او کمک‌های فراوانی به تشکیل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌­کند.

نظامی که خودش از یک انقلاب برآمده برای مقابله با یک انقلاب دیگر بی‌­تجربه نیست به ویژه آنکه بسیاری از انقلابی­‌های سابق هنوز در مسند قدرت هستند. آنها خوب به یاد دارند که چگونه عقب‌نشینی‌­های پی در پی شاه و همزمان استفاده از نیروهای نظامی برای مهار اعتراضات باعث قدرت گرفتن انقلابیون شد.

حضور حسین فردوست در تلویزیون جمهوری اسلامی

مسئولین امنیتی جمهوری اسلامی خودشان جوانان چریکی بودند که سختی‌­ها را به جان می‌­خریدند و به کشورهایی مانند عراق، لبنان، لیبی و سوریه می­‌رفتند تا آموزش جنگ‌های شهری و چریکی و نامتقارن ببینند. آنها تقریبا تجربه مواجهه با هر بحران امنیتی را داشته‌­اند، از جنگ­‌های شهری در کلانشهرهایی مانند تهران و مقابله با گروه‌­های چریکی چپگرا مانند مجاهدین و فداییان خلق تا گرو‌ه‌های جدایی‌­خواه که عمدتا در مرزها مستقر هستند و آنها هم نامتقارن می‌جنگند. تجربه مقابله با اعتراضات حاشیه‌نشینان در مشهد، قزوین و اسلامشهر (شادشهر) در ابتدای دهه ۱۳۷۰ تا اعتراضات طبقه متوسط در سال ۱۳۸۸، از اعتراضات دانشجویان در تیرماه ۱۳۷۸ تا مقابله با اعتراضات کارگران در سال‌های ۹۶ و ۹۷٫ از جمله شخص علی خامنه‌ای در سال‌های ۵۶ و ۵۷ در آستانه ۴۰ سالگی بوده و سیر تحولات منجر به انقلاب را کاملا به خاطر دارد. همچنین او که ۸۰ سال دارد و بحث جانشینی‌­اش همین الان مطرح هست، خوب می­‌داند هرگونه نشان دادن ضعف در مقابل معترضان می­‌تواند منجر به آزادسازی نیروهایی شود که در نهایت منجر به فروپاشی نظام می­‌شوند. به همین دلیل نظام روی مقابله با جنبش‌­های اعتراضی و خیابانی و اپوزیسیون اتفاقا کاملا کار کرده از جمله مطالعات فراوان انجام داده. جمهوری اسلامی که به برکت پول نفت و گاز منابع مالی فراوان در اختیار داشته با به کار گرفتن بخشی از قشر دانشگاهی  تلاش کرده تا نیازهای خود را برطرف کند. در مواردی که به دانشگاهیان اعتماد نداشته، تلاش کرده تا آن قشر مورد اعتماد را ایجاد کند مثلا تاسیس دانشگاه­‌ها و پژوهشگاه‌­هایی که کاملا تحت فرمان و امر حکومت هستند مانند دانشگاه «امام صادق»، دانشگاه جامع «امام حسین»، دانشگاه دفاع ملی، دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی، مرکز تحقیقات استراتژیک، پژوهشکده مطالعات راهبردی و مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران. تمامی این مراکز وابسته به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی از جمله وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند.

به عنوان نمونه، در سال ۱۳۷۸ با کمک محمود سریع‌­القلم استاد علوم سیاسی دانشگاه «بهشتی» (دانشگاه ملی ایران) که به برکت ثروت خانوادگی تمام تحصیلات دانشگاهی را در آمریکا گذارنده بود و شناخت خوبی از مراکز دانشگاهی و پژوهشی تنها ابرقدرت جهان داشت «پژوهشکده مطالعات راهبردی» زیر نظر وزارت اطلاعات تشکیل شد. یکی از اولین اقدامات این مرکز در همان سال تاسیس، ترجمه کتابی در مورد بررسی و مقابله با جنبش‌­های انقلابی بود. «چرا انسان‌­ها شورش می‌­کنند» (Why Men Rebel) کتابی بود که «تد رابرت گار» (Ted Robert Gurr) در آن نظریه معروف «محرومیت نسبی» (Relative Deprivation) را مطرح کرد و در آن مدعی شد که ایدئولوژی و محرومیت نسبی دو عامل اصلی بی‌ثباتی سیاسی هستند. کتاب در اوج جنگ سرد در دهه ۱۹۷۰ میلادی نوشته شده و به بررسی دقیق جنبش‌­های چریکی و انقلابی که عمدتا گرایش‌‌های سوسیالیستی داشتند می­‌پردازد. این کتاب در روسیه و برخی کشورهای عربی نیز ترجمه شده است.

همچنین جعفر حق­‌پناه از اعضای این موسسه در سال ۱۳۷۸ تنها چند ماه بعد از اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر در مقاله‌­ای با عنوان «اپوزسیون و امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران» به بررسی گروه‌­های مختلف اپوزیسیون می‌پردازد و توصیه می‌­کند با توجه به فروپاشی شوروی و تضعیف شدید طیف چپ از آن گرو‌ه‌­ها به نفع نظام یارگیری شود. همچنین او توصیه می‌­کند با ایجاد یک اپوزیسیون داخلی (جناح اصلاحات) به مقابله با اپوزیسیون برانداز رفته شود. این مقاله همچنین مطلب جالبی در مورد طبقه متوسط ایران به خواننده می‌­گوید، حق‌پناه با تصدیق رانتی بودن جمهوری اسلامی می­‌گوید: «دولت‌های رانتی یا تحصیل‌دار، دولت‌هایی‌اند که پیوسته مقادیر عظیمی از رانت خارجی را دریافت می‌کنند، به گونه‌ای که قسمت اعظم درآمد آنان را همین رانت تشکیل می‌دهد، بدون آنکه ارتباطی با فرایندهای تولیدی در اقتصاد جامعه داشته باشند. این دولت‌ها به تنهایی دریافت‌کننده و توزیع‌کننده رانت به شکل دلخواه در جامعه هستند. ویژگی دولت رانتی استقلال آن از طبقات جامعه است، چنان استقلال که در بر گرفتن و اجرای سیاست‌هایش، ناگزیر از در نظر گرفتن منافع جامعه و طبقات اجتماعی نیست. دستگاه دیوان‌سالاری، ارتش و سازمان‌های امنیتی، ارکان عمده قدرت دولتی رانتی به شمار می‌روند. در دولت‌های رانتی که عمدتا جهان سومی هستند، اپوزیسیون قانونی به شکل رایج در نظام‌های غربی شکل نمی‌گیرد زیرا دولت نیازمند به ائتلاف با هیچ طبقه‌ای نبوده و حقوق سیاسی نیز برای هیچ گروهی قائل نیست. اصولا در چنین حالتی جامعه و حتی نخبگان به شدت غیرسیاسی می‌شوند زیرا در صورت سیاسی شدن و مخالفت با دولت، از رانت محروم خواهند شد. شرط فعال شدن اپوزیسیون در این حالت، بی‌نیازی گروه‌ها از رانت و یا تضعیف تدریجی دولت رانتی می‌باشد که دولت را ناچار از اعطای حقوق مخالفان و فعال شدن اپوزیسیون قانونی می‌سازد. حتی ای بسا در صورت مساعد و مهیا بودن همه شرایط، ائتلاف همه مخالفان و پیدایش وضعیت انقلابی، منجر به سرنگونی دولت رانتی شود.»[۱۶]

علت غیرفعال شدن طبقه متوسط در تحولات سیاسی ایران دقیقا همین است. اساسا اقتصاد بازار آزاد و بخش خصوصی مستقل به شکل رایج دنیا از جمله دموکراسی‌­های غربی در ایران وجود ندارد. طبقه متوسط در ایران گرچه سبک زندگی متفاوتی از سبک زندگی رسمی و حکومتی دارد، اما از نظر مالی به شدت به حکومت وابسته است و عمدتا کارمندان دولت یا پرسنل شرکت‌­های ظاهرا خصوصی وابسته به دولت هستند و در یک کلام حقوق‌بگیر حکومت و بنابراین فاقد استقلال لازم برای تاثیرگذاری بر تحولات سیاسی است. نظام که بعد از اعتراضات سال ۷۸ و ۸۸ از بابت طبقه متوسط نگرانی‌­هایی داشت، تلاش کرد تا با شدت بخشیدن به توزیع رانت میان این طبقه، این تهدید را برطرف کند. از نمونه‌­های مهم دیگر می‌­توان به مقاله «طراحی الگوی ارزیابی نقش و کارکرد طبقه متوسط در امنیت و جنگ نرم» از علی عبداله‌خانی اشاره کرد. او از مقامات بلندپایه امنیتی در جمهوری اسلامی است و مدتی مدیر عامل «مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر» بوده است. نگارش این مقاله ناشی از نگرانی نظام از نقش طبقه متوسط در اعتراضات سال ۱۳۸۸ بوده، و  نکات جالبی را در مورد طبقه متوسط ایران گفته و همزمان توصیه­‌های جالبی نیز داده است.

نگارنده این مقاله معتقد است طبقه متوسط که در میان قشرها و گروه‌­های مختلف آن همدلی، همفکری، و همکاری وجود دارد و نوعی خودآگاهی و احساس تعلق مشترک در آنها شکل گرفته طبقه‌­ای منسجم ارزیابی می‌گردد  که چنین طبقه­‌ای دارای کارکرد چالش‌­زا است یعنی ظرفیت‌­ها و زمینه‌­های تصعید قدرت و امنیت نرم و همچنین جنگ نرم را بطور همزمان دارد این موضوع با نوع سازمان و هویت طبقه متوسط ازیکسو و ارتباط سازه‌های طبقه متوسط و نظام سیاسی دارای ربط وثیق است. طبقه متوسط دارای جنبش دگرگون‌ساز که نمایندگی اکثریت گروه­‌ها و اقشار طبقه متوسط را در اختیار داشته باشد و برخوردار از هویت مقاوم در برابر «دیگری» خصوصاً نظام سیاسی و البته برخوردار از انسجام، به احتمال زیاد گزاره­‌ای خطرناک برای نظم و امنیت و شرایط ایده­‌آل برای عاملان و مروجان جنگ نرم خواهد بود. همچنین مقاله یادشده ویژگی‌­هایی را برای طبقه متوسط ایران بر می‌­شمارد از جمله می‌­گوید طبقه متوسط در ایران منسجم نیست و تباین میان گروه‌­های تشکیل دهنده آن مشهود است. در میان طبقه متوسط علائم و زمینه‌های ظهور و رشد هویت مقاوم قابل مشاهده است خصوصاً در میان بخشی از روشنفکران. گفتمان‌­های سکولار و گرایش به رسانه‌­های بیگانه و زرد، روش زندگی مبتنی بر مدرنیسم غربی افزایش داشته و کاهش نفوذ روحانیت در این طبقه مشهود است و به نظر می­‌رسد طبقه متوسط به لحاظ سازه­‌های خود به سمت برخی تفاوت‌­ها و تمایزها با نظام سیاسی در حال حرکت است. نگارنده برای مقابله با این تهدیدات می‌­گوید بسیج با توجه به سرمایه اجتماعی عظیمی که در پی جنگ به دست آورده و همچنین گستردگی و تنوع اقشاری آن می­‌تواند به یک نهاد میانجی و بانفوذ و ریشه‌دار میان نظام سیاسی و طبقه متوسط در جامعه ایران تبدیل شود ضمن آنکه این نمایندگی قابلیت بالایی برای تسری به اقشار فقیر و طبقه کارگر نیز دارد.[۱۷|]

این­ها تنها گوشه‌­ای آشکار از مطالعاتی است که مراکز امنیتی جمهوری اسلامی روی اعتراضات سیاسی و شیوه‌­های مقابله با آن انجام داده­‌اند. این مراکز از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات هر کدام بخش­‌ها یا معاونت‌­های جداگانه‌­ای برای بررسی این مسائل دارند، از جمله «معاونت بررسی­‌های سیاسی وزارت اطلاعات» و «مرکز مطالعات راهبردی سپاه پاسداران». برای نمونه مرکز مطالعات راهبردی سپاه پاسداران چنان مهم است که فرمانده آن می‌­تواند به عنوان فرماندهی کل سپاه نیز برسد، از جمله محمدعلی عزیز جعفری پیش از رسیدن به سمت فرماندهی کل سپاه، رییس مرکز مطالعات راهبردی سپاه پاسداران بود. او در آنجا مطالعات فراوانی را بر روی گروه­‌های مخالف نظام انجام داد و در به قدرت رسیدن احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ نقشی فعالانه بازی کرد. از دیگر نمونه کارهای مطالعاتی می­‌توان به کتاب «بررسی اطلاعاتی احزاب و گروه­‌های سیاسی مخالف جمهوری اسلامی ایران» منتشر شده توسط دانشگاه اطلاعات و امنیت ملی وابسته به وزارت اطلاعات اشاره کرد.[۱۸]

جمهوری اسلامی خودش برآمده از یک انقلاب است و انقلاب کردن در نظام­‌های انقلابی اتفاقا سخت­‌تر است. نظام از همان سال اول با جنبش­‌های اعتراضی روبرو شده و یک تجربه انباشته شده و متنوع امنیتی را در مواجهه با اعتراضات دارا است. به همین علت نظام در مقابله با اعتراضات نه تنها سعی نکرده که تغییر رویه دهد و از دادن هرگونه امتیاز به معترضان خودداری کند، بلکه محدودیت‌­ها را بیشتر هم کرده است. شواهد و مستندات نشان می‌دهد نیروهایی که اعتراضات مردمی و ضد حکومتی در ایران را کنترل و مدیریت یا سرکوب می‌کنند به یک ساختار و سازمان چندبعدی و چندلایه تعلق دارند که در پی هر یک از این تجارب، گسترده‌تر، پیچیده‌تر و مجهزتر شده است. ساختار و سازمانی که در جمهوری اسلامی مسئول مقابله با اعتراضات است، فقط پلیس و نیروی انتظامی نیست و شامل بخش‌های مختلف شبه‌نظامی، نظامی، اطلاعاتی، عملیاتی، قضایی، رسانه‌ای و تبلیغاتی و حتی مالی است و مخالفان حکومت آن را یک سازمان سرکوب چندلایه و چندبعدی می‌دانند.[۱۹]

از سال ۱۳۹۵ علی خامنه‌­ای فرمانده­ ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل ارتش و سپاه و فرمانده نیروی مقاومت بسیج را عوض کرده. اگر شاه افرادی مانند مقدم و ازهاری را در سال ۵۷ استفاده کرد، علی خامنه­‌ای با انتصاب فرماندهان قاطع و سرسخت به پیشباز اعتراضات رفته است. او تلاش کرده یکدستی را بیشتر کند تا از رویش امثال حسین فردوست و محمدولی قرنی جلوگیری و از ریزش در سطوح فرماندهی نیروهای مسلح در روزهای سخت جلوگیری کند. از جمله به تقویت نیروهای مسلح به ویژه نیروی انتظامی روی آورده است. نظام به ویژه بعد از اعتراضات ۱۳۸۸ تجهیزات ضدشورش فراهم آورده و بیش از ۴۰۰ واحد گشت‌زنی در ۳۷۵ محله تهران ایجاد کرده است.[۲۰] همچنین فعالیت‌­های «پلیس اطلاعات و امنیت عمومی» به شدت افزایش داشته، واحد مزبور شبکه­‌ای از مامورین خبرچین محلی را دارد که از محلات اطلاعات جمع­‌آوری می‌­کند و به ویژه در هنگام اعتراضات در میان معترضان نفوذ کرده و افراد فعال را بازداشت می­‌کنند.[۲۱] بودجه ناجا در سال ۱۳۹۷ ۲۰۰ درصد نسبت به سال ۱۳۹۶ افزایش داشته است. تعداد دوربین‌­ها در سطح شهرها افزایش داشته و تکنولوژی تشخیص چهره نیز به آن اضافه و به‌روز شده است.[۲۲]

مسئله مهمتر شیوه مواجهه نظام با اعتراضات و اعتصابات سراسری است. نظام به شکلی کاملا هدفمند با اعتراضات سراسرى برخورد می­‌کند. نامتقارن و محله‌محور. بجای به میدان آوردن نیروهای نظامی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از ناجا استفاده می‌­کند. قرارگاه‌­های مشترک میان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ناجا ایجاد شده و ناجا بیشتر تقویت و میلیتاریزه شده است. از جمله آنها می‌­توان به قرارگاه «ثارالله» و «امام علی» اشاره کرد.[۲۳] «گروه بررسی تهدیدات بنیادین» (Critical Threats)  در گزارشی در مارس (فرودین) سال ۲۰۱۸ گفته همکاری‌­ها میان سپاه و ناجا و همچنین بودجه آنها افزایش داشته است.[۲۴] اینترنت و شبکه‌­های اجتماعی نیز به شکل محله‌محور قطع می­‌شوند. علاوه بر فیلترینگ کامل شبکه‌­های اجتماعی مانند توییتر و تلگرام، چنانچه مثلا در محله‌­ای در اصفهان یا کرج اعتراض رخ دهد، اینترنت آن منطقه تماما قطع خواهد شد و ساکنان آن مناطق حتی با فیلترشکن هم به سختی می­‌توانند به اینترنت متصل شوند یا اصلا نمی‌­توانند متصل باشند. فیلترینگ شبکه‌­های اجتماعی، بستن کامل آنها را برای نظام در روزهای حساس اعتراض راحت‌­تر می­کند. با وجود فیلترینگ سایبری­‌های نظام حضور فعالی در این فضا دارند.

این نوع برخورد با فضای مجازی باعث می‌­شود که نظام به برنامه‌­های مخالفان پی ببرد و برای خنثی ساختن آن برنامه‌ریزی کند. بهترین نمونه آنکه نیروهای امنیتی همیشه قبل از مخالفان در خیابان حضور دارند. استفاده از یگان­‌های موتوری و نیروهای شبه‌نظامی و لباس‌شخصی نیز باعث شده نیروهای امنیتی تقریبا به تمام نقاط شهر از جمله باریک‌ترین کوچه‌­ها (مثلا اعتراضات بازار در مرداد ۱۳۹۷) دسترسی داشته باشند. این یعنی نظام به شکل نامتقارن و محله‌محور در حال مقابله با معترضان است. نیروهای امنیتی تلاش می­‌کنند تا اعتراضات را در محلات کوچک سرکوب کنند تا هم از بهم پیوستن اعتراضات و هم از گسترش آن به سایر نقاط از طریق پخش تصاویر آن در رسانه‌­ها (تجمعات با جمعیت بالا، نمود و تاثیر رسانه‌­ای بسیار بالایی دارند) جلوگیری کنند. جمهوری اسلامی با استفاده از این سیاست‌ها، نفس معترضان را می‌­گیرد، موج اعتراضات را در عرض تقریبا یک هفته می­‌خواباند و با خرید وقت منتظر موج بعدی و مقابله با آن می­‌شود. اینگونه تلاش می‌­کند تا مانع از گسترش اعتراضات و از کنترل خارج شدن آنها بشود.

نیکلاس کارل (Nicholas Carl) از تحلیلگران مسائل خاورمیانه در مقاله‌­ای در ژوییه (خرداد) ۲۰۱۸ نوشت: «اعتراضات سراسری برای جمهوری اسلامی دردسرساز شده و از حضورش در منطقه کاسته اما هنوز نتوانسته کلیت نظام را تهدید کند.»[۲۵] نظام می­‌داند جامعه ایران در خوشبینانه‌ترین حالت در وضعیت نیمه‌انفجاری قرار دارد و معتقد است هرگونه امتیاز دادن و به رسمیت شناختن اعتراضات در نهایت منجر به آزادسازی نیروهایی خواهد شد که می­‌تواند باعث فروپاشی جمهوری اسلامی بشود. نظام دقیقا امید معترضان را هدف گرفته تا معترضان را از هرگونه تغییر و یا براندازی منصرف کند و به معترضان بگوید که کاری از پیش نخواهند برد. خامنه‌ای در سی سال رهبری خود یک سیاست ثابت داشته است. او چه در اداره امور داخلی و چه در سیاست خارجی معتقد است نرمش، طرف مقابل را به عقب‌‌نشینی وا نمی‌دارد بلکه باعث می‌­شود خواسته‌­های جدیدی مطرح کند. درواقع او مصالحه خارجی و یا «راضی» نگه‌داشتن شهروندان را «عقب‌نشینی از سر ضعف» می‌داند و تا سر حد امکان از آن خودداری کرده است. او معتقد است این سیاست منجر به تثبیت نظام و تسهیل فرآیند جانشینی‌اش خواهد شد، آنهم در این دوران بسیار حساس.

بر اساس آنچه گفته شد نظام کاملا خود را برای مقابله با اعتراضات آماده کرده بود. با این حال چرا در موقعی که قیمت ارز تا اندازه‌­ای کنترل شده بود و پس از چند ماه اقتصاد به ثبات نسبی رسیده بود، نظام تصمیم گرفت تا قیمت بنزین را یکباره و بدون اعلام قبلی افزایش دهد؟! آن هم سه برابر!

۳- نگاهی به آینده: طرحی برای مواجهه با سیستم سرکوب

معتقد هستم نظام کاملا خود را برای موج اعتراضی ناشی از افزایش قیمت بنزین آماده کرده بود و اتفاقا به شکل هدفمند تصمیم به افزایش قیمت بنزین گرفت. جمهوری اسلامی دو هدف عمده از افزایش قیمت بنزین داشت. اول جبران بخشی از درآمد از دست رفته نفت از طریق افزایش صادرات بنزین. معاملات نفت، تجارتی کاملا عمده و شفاف است. نفت فقط به شکل عمده در محموله‌­های چندصد هزار بشکه‌­ای به فروش می‌­رسد. خریدار از چندماه قبل سفارش می­‌دهد و پیش‌خرید می­‌کند. نیاز به نفتکش‌­های بزرگ و پیشرفته و همچنین مراجعه به شرکت‌­های بیمه برای ضمانت آنهاست. حجم عرضه در اوپک تصویب می­‌شود. همه اینها نفت را به کالایی قابل ره­گیری و تحریم تبدیل می‌­کند. این مسائل اصلا در صادرات بنزین وجود ندارد. بنزین را در کامیون‌­های مخزن­دار می‌­ریزند و از کشور خارج می‌­کنند. بنزین ایران بی‌­کیفیت و ارزان است و در کشورهای همسایه ایران مانند پاکستان و عراق خریدار دارد. مسئله دیگر که بسیار مهمتر است، قصد نظام برای ایجاد انفجاری کنترل شده یا بحران‌سازی مدیریت شده بود. جمهوری اسلامی که با بحران به دنیا آمده و بزرگ شده، همیشه تلاش کرده از این بحران‌­ها برای خود فرصتی به وجود بیاورد و در لابلای آن بحران‌­ها اتفاقا به حیات خود ادامه دهد. این سخنان علی خامنه‌­ای در ۸ آبان ۱۳۹۸ تنها دو هفته پیش از شروع اعتراضات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش است: «آنچیزی هم که در این زمینه مخصوص نیروهای مسلّح و نیروهایی حافظ امنیّت است این است که مراقب فتنه باشند. در قرآن یکجا می‌فرماید: اَلفِتنَهُ اَشَدُّ مِنَ القَتل، یکجا می‌فرمایید: اَلفِتنَهُ اَکبَرُ مِنَ القَتل؛ «اَشَدّ» یعنی سخت‌تر، «اَکبَر» یعنی بزرگتر. کشتار چیز بدی است، نامطلوب است امّا فتنه از آن بدتر است. خب اگر فتنه از قتل بدتر است، پس بایستی نیروهایی که حافظ امنیّت هستند آرایش لازم را، نظم لازم را برای مقابله‌ی با فتنه هم بگیرند، آمادگی‌های خودشان را برای فتنه هم بایستی حفظ بکنند؛ این آنچیزی است که دستگاه‌ها بایستی به آن توجه داشته باشند.»[۲۶]

یک هفته بعد در ۱۷ آبان اردوغان رییس جمهور ترکیه هشدار داد که ممکن است اعتراضات عراق به ایران گسترش پیدا کند.[۲۷] برای تحلیلگران امنیتی که هیچ، برای کارشناسان اقتصادی هم کاملا قابل پیش‌بینی بود که چنانچه کالایی اساسی و عمومی مانند بنزین یک‌شبه سه برابر شود، منجر به اعتراضات جدی و فراگیر خواهد شد. جمهوری اسلامی که مدعی است حکومتی مذهبی است، تصمیم می‌­گیرد در ساعت ۱۲ شب پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ در شب تولد پیامبر اسلام به مردم عیدی بدهد و قیمت بنزین را بدون هر نوع اعلام قبلی سه برابر افزایش دهد! در آنموقع اکثر مردم مشغول تفریح و سرگرمی بوده‌­اند. مثلا عده­‌ای فیلم می‌­دیده‌­اند و عده دیگری در مراکز عمومی و پارک‌­ها بوده‌­اند. بنابراین در هنگام انتشار خبر اتفاقا اکثر مردم بیدار بوده­‌اند. علاوه بر آن فردا که جمعه است تعطیل است و بنابراین مردم فرصت کافی برای صحبت در مورد این موضوع و برنامه‌ریزی برای تجمع داشته‌­اند. اعتراضات هم از همان فردا شروع می‌­شود.

حجم خشم مردم اما بی‌سابقه و شگفت‌آور است. طبق تصاویر منتشر شده، از همان روز اول بستن جاده­‌ها و حمله به ایستگاه‌­های پلیس و پایگاه‌­های بسیج انجام می‌­شود. حمله به حوزه‌­های علمیه نیز به شکل گسترده­‌ای در دستور کار بود. علاوه بر آن به برخی از مراکز عمومی از جمله بانک‌­ها نیز حمله می‌­شود. بانک‌­ها روند اداری بسیار سختی برای اعطای تسهیلات به مردم دارند و بهره­‌های کمرشکنی از مردم اخذ می‌­کنند، با این حال انواع و اقسام مفاسد اقتصادی از اختلاس تا اعطای وام­‌های کلان به افراد خاص بدون گرفتن ضمانت‌­های لازم موجب نارضایتی گسترده میان مردم شده است. بر اساس تصاویر منتشر شده بسیاری از آسیب‌­ها به اموال عمومی نیز توسط نیروهای امنیتی برای بدنام کردن معترضان انجام شده است. مردم هم مانند نیروهای مسلح از تجربه اعتراضات گذشته درس گرفته‌­اند و شیوه‌­های اعتراض خود را پیچیده کرده و بهبود بخشیده‌­اند. روز شنبه علی خامنه‌­ای سخنرانی می‌کند و از افزایش قیمت و سرکوب معترضان حمایت علنی می‌­کند. نشریه «خط حزب‌الله» که آن را دفتر رهبر جمهوری اسلامی منتشر می‌کند خبر داده که یک روز پس از افزایش قیمت بنزین و شروع اعتراضات او مصوبه شورای عالی امنیت ملی را برای ادامه اجرای طرح تایید کرد:

«در جلسه‌ شورا، همه‌ اعضا متفق‌القول بر این نظر بودند حالا که این طرح کلید خورده، باید اجرا شود، وگرنه عقب‌نشینی از این موضع، شدیدتر شدن آشوب‌ها و ناامنی‌ها را به دنبال خواهد داشت. اما اقناع نمایندگان مجلس در این شرایط، فراتر از توان رئیس مجلس بود، برای همین، نظر اعضای شورای عالی امنیت ملی این بود که باید برای حل این موضوع، از رهبر انقلاب کمک گرفته شود.»

خامنه‌ای از طریق علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی برای نمایندگان «حکم حکومتی» فرستاد که هرگونه طرحی را برای بازگرداندن بنزین به نرخ قبلی کنار بگذارند و دقایقی پس از آنهم بطور علنی از ادامه افزایش قیمت حمایت کرد. نشریه می‌افزاید که «اقناع نمایندگان مجلس در این شرایط، فراتر از توان رئیس مجلس بود» و رهبری برای کنترل وضعیت باید شخصا وارد می‌شد.[۲۸] جمهوری اسلامی قصد داشت با استفاده از تجربه دی‌ماه ۹۶ یک انفجار کنترل شده یا بحران مدیریت شده ایجاد کند تا از ایجاد موج‌­های بزرگتر اعتراض در آینده جلوگیری کند اما عملا با خطای محاسباتی، اعتراضات را وارد فاز جدید و قوی­‌تری کرد. به همین خاطر نظام تصمیم گرفت برای اولین بار اینترنت را کاملا قطع کند. اینترنت ایران از روز شنبه عصر قطع می‌­شود. جمهوری اسلامی با همکاری کشورهایی مانند روسیه و چین و از جمله شرکت هوواوی یک تکنولوژی به دست آورده که ترافیک اینترنت را به شکل دلخواه تقسیم می‌­کند. بر همین اساس گرچه اینترنت برای عموم قطع است اما اینترنت نهادهای دولتی از جمله بانک­‌ها و بخشی خاص از روزنامه‌نگاران وصل است و دسترسی به وبسایت­‌ها و خبرگزاری‌­های داخلی کاملا ممکن است. قطع اینترنت خود بهترین نشانه گستردگی و فراوانی اعتراضات است. تقریبا در تمام استان‌­ها اعتراضات گسترده صورت گرفته است.

نقشه گستره اعتراضات آبان ۱۳۹۸

تصاویر منتشرشده نشان می­‌دهد سیاست جمهوری اسلامی در مواجهه با این اعتراضات «سرکوب حداکثری» بوده است. نیروهای مسلح از جمله نیروی انتظامی از همان روز اول با اسلحه و مهمات جنگی با معترضان روبرو می‌شوند. علاوه بر آن آنها حکم تیر دارند از جمله برای بالاتنه. بسیاری با شلیک گلوله در قلب، سر و گردن درجا کشته شده­‌اند. در استان فارس برای مقابله با معترضان از هلی‌کوپتر استفاده شده است. در استان خوزستان نیروی انتظامی کارساز نبود و از نیروی نظامی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استفاده شده است. همچنین از تجهیزات سنگین مانند تانک و تیربار استفاده شده است. در بعضی شهرها از جمله کرمانشاه حتی از نیروهای ارتش نیز استفاده شده. این یعنی حتی نیروها و تجهیزات سپاه پاسداران نیز به تنهایی برای مقابله با اعتراضات کافی نبوده. سطح خشونت حکومت بی‌سابقه بوده و در عرض یک هفته حداقل ۳۰۴ نفر را کشته است.[۲۹] طبق گزارش رویترز اما نزدیک به ۱۵۰۰ نفر کشته شده­‌اند.[۳۰] اگر در سال ۵۷ پرویز ثابتی برای دستگیری ۱۵۰۰ نفر باید با جمشید آموزگار و محمدرضا شاه پهلوی چانه‌زنی می­‌کرد، مسئولین امنیتی جمهوری اسلامی با حمایت خامنه‌­ای بیش از ۷۰۰۰ نفر را دستگیر کرده­‌اند. همه این مسائل را که کنار هم بگذاریم، می­‌توان گفت بدون شک اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است. فرمانده نیروی انتظامی نیز به صراحت گفته است این اعتراضات متفاوت از گذشته بوده است.[۳۱]

این اعتراضات ۵ ویژگی دارند که آنها را از گذشته متفاوت می‌­کند:

۱- افزایش تعداد و کوتاه شدن فواصل موج­‌های اعتراضی. در گذشته از جمله طبق برآوردهای نهادهای امنیتی نظام، هر ده سال یکبار یک موج اعتراضی وجود داشت. اما دی‌ماه ۹۶ این روند را بهم زد و پس از کمتر از دو سال نظام با شدیدترین موج اعتراضی در آبان ۹۸ مواجه شد.

۲- زمینه ملی‌گرایی در اعتراضات پر رنگ است و معترضان به صراحت علیه کلیت نظام و سیاست‌­های کلان آن شعار می­‌دهند و دیگر به دنبال اصلاحات یا پیگیری مطالبات خود در چهارچوب نظام نیستند. شکاف میان نظام و مردم کاملا مشهود است.

۳- سطح بالاتر خشونت ویژگی دیگر است و چنانچه این اعتراضات ادامه پیدا بکند باید انتظار خشونت بیشتر به ویژه از سمت حکومت را داشت.

۴- مسئله دیگر که در ارتباط تنگاتنگ با ویژگی پیشین است، خشم و ناامیدی بیشتر مردم از نظام است. به همین دلیل قشرهای محروم و تنگدست اتفاقا پیشتاز این اعتراضات خواهند بود چرا که آنها به شدت به حاشیه رفته‌­اند و از مواهب معمولی زندگی محروم شده­‌اند.

۵- ویژگی آخر اعتراضات آبان ۹۸، وابستگی بالا به تکنولوژی‌­های ارتباطی مدرن هم میان معترضان و هم توسط حکومت است. به علت استفاده موثر از اینترنت توسط معترضان، نظام به فیلترینگ یا کاهش سرعت اینترنت اکتفا نکرد و آن را تماما قطع کرد.

نمودار تعداد اعتراضات از دی ۹۶ تا آبان ۹۸

این نوع مواجهه نظام با اعتراضات ایرادات خاص خودش را هم دارد. اگر حکومت پهلوی با امتیاز دادن مکرر به معترضان باعث گسترش اعتراضات شد، جمهوری اسلامی با امتیاز ندادن مکرر به معترضان باعث گسترش و ادامه اعتراضات سراسری شده است.

نظام در حال ارتکاب اشتباه حکومت قبلی اما به شکل معکوس است. اگر هرچه شاه کوتاه آمد عده‌ی بیشتری به انقلاب پیوستند، هرچه علی خامنه‌­ای کوتاه نمی‌­آید و شدت عمل بیشتری به خرج می‌­دهد عده‌­ی بیشتری به فکر انقلاب و پیوستن به آن می‌­افتند.

این سیاست سرکوب حداکثری و چندلایه و پیچیده نظام همزمان ایرادات خاص خودش را هم دارد و فرصت‌­هایی را نیز در اختیار مخالفان قرار می‌­دهد. مهمترین نکته این است که جمهوری اسلامی بجای آنکه با علت‌­ها مبارزه کند با معلول‌­ها مبارزه می‌­کند، به عبارت دیگر، نظام ریشه اعتراضات را نه تنها برطرف نکرده بلکه با سیاست‌­های داخلی و خارجی و با شدت بخشیدن به آنها اتفاقا باعث شعله‌­ور شدن اعتراضات شده است. اعتراضات خود معلول نا بسامانی­‌های فراوان در اوضاع کشور است. با سیاست­‌های نظام اعتراضات تمام نمی­‌شوند، آنها فقط از زمانی به زمان دیگر و از نقطه­‌ای به نقطه دیگر منتقل می‌­شوند. نظام برای انزوا و مقابله با رژیم جامع و سنگین تحریم‌­ها، رکود و بیکاری عمیق، تورم افسارگسیخته، مدیریت منابع آبی و فرسایش خاک، آلودگی شدید در شهرهای مختلف و در یک کلام بحران محیط زیست، دخالت‌­های منطقه‌­ای و بحران روابط خارجی با همسایگان، حجاب اجباری و نبود آزادی­‌های اجتماعی، بحران نظام بانکی و صندوق­‌های بازنشستگی و هزار مسئله و بحران دیگر هیچ تدبیری نیاندیشیده و هیچ برنامه مدونی ندارد. در طول این چهل سال تقویت نیروهای مسلح برنامه اصلی جمهوری اسلامی بوده است و درواقع به همان میزان از بقیه امور از جمله اقتصاد و آموزش و محیط زیست غفلت کرده است. در این میان برای از سر گذارندن و نه حل بحران‌­ها نظام با استفاده از نیروهای مسلح و در رأس آنها سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بحران‌­ها را تشدید کرده است. اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نشان داد کم کم به نقطه‌­ای نزدیک می‌­شویم که استفاده از نیروی مسلح دیگر جواب نمی‌­دهد و مردم آنقدر عصبانی هستند که ترس‌شان از سازمان سرکوب فرو ریخته است. این یکی از اصلی‌ترین مراحل و دلایل به ثمر نشستن جنبش‌های اجتماعی و اعتراضی است. بنابراین، عدم سرکوب یا سرکوب قاطع و خونین مانند آنچه در آبان ۱۳۹۸ رخ داد تاثیر تقریبا یکسانی بر سیر تحولات دارد و در هر صورت باعث ادامه این اعتراضات خواهد شد چون نظام در موضع انفعال قرار دارد. علی خامنه‌­ای خوب می‌داند در یک انتخابات آزاد نتیجه را خواهد باخت و برای پر کردن این خلاء همیشه بر جمعیت­‌ها و مانورهای خیابانی تکیه کرده است. تکیه بر جمعیت‌ها و مانورهای خیابانی بجای صندق آرا از ویژگی‌های همیشگی جمهوری اسلامی بوده است. حالا با گسترش اعتراضات خیابانی در سراسر کشور این مسئله نیز به نقطه ضعف حکومت تبدیل شده است.

قطعا با ادامه اعتراضات سراسری نظام مجبور به واکنش خواهد شد، همانطور که خامنه‌ای مجبور شد با ادامه تحریم‌­ها و فشارها به برجام تن دهد. او می‌­گفت تحریم‌­ها و فشارها تاثیری در اراده ملت ایران (یعنی خودش) نخواهد داشت و مخالفان نباید انتظار تغییر رفتار و سیاست را داشته باشند. اما وقتی فشارها به حدی رسید که او احساس کرد مردم ممکن است دیگر تحمل نکنند و اوضاع از کنترل خارج شود، موضع‌اش را عوض کرد و حرف از نرمش قهرمانانه زد. در دنیایی که حتی کره شمالى که یک حکومت توتالیتر و یکدست است در مقابل فشارها تغییر رفتار می دهد، جمهوری اسلامی که یک حکومت متناقض و دارای حاکمیت دوگانه است با ادامه فشارها یا تغییر رفتار می‌­دهد یا دچار فروپاشی می­‌شود.

حالا برای اینکه ببینیم در کجا هستیم و باید به کجا برویم می‌خواهم خطوط کلی طرحی را توضیح دهم که می‌­تواند منجر به ثمر نشستن اعتراضات شود.

بگذارید به منابع مورد استفاده جمهوری اسلامی رجوع کنیم. تد رابرت گار در کتاب خود ۱۰ مرحله برای جنبش‌­های انقلابی تعریف می‌­کند. نکته‌ای که باید در مورد این مراحل ۱۰گانه بگویم این است که، این مراحل شکل سیّال دارند و می شود همزمان یک جنبش به نسبت در دو یا سه مرحله قرار داشته باشد. مراحل به شرح زیر است:

۱- بی اعتمادی به حاکمان: کنش اعضای جنبش به شدت تحت تاثیر عدم اعتماد به حاکمان است. مرجع بی‌اعتمادی و مخالفت‌ها اصول ایدئولوژیکی است که نظام بر آنها بنا شده.

۲- تردید در مشروعیت نظام: در اینجا برداشت و تلقی جریان اعتراضی این است که حاکمان فاسد در حال فریب مردم هستند. بحران مشروعیت به معنای ظهور یک جنبش و نظام معنایی دیگر است که با شعار یک نظام بهتر (جزئیاتش واضح نیست)، نظام فعلی و معیارهای آن را نامشروع می‌­داند.

۳- واکنش انسدادآور نظام: نظام ورودی­‌های سیستمی خود را مسدود کرده و به جریانات مخالف و اعتراضی، واکنش پلیسی و شبه‌نظامی شدید نشان دهد.

۴- بن بست جریان در پیگری مشی مسالمت‌آمیز: تعدادی از جریانات و اعضا به انفعال و کناره‌گیری رو می‌­آورند و اعضای فعال‌تر به ناچار می کوشند ناکامی خود را به سوی یک شیوه اعتراض جدید و شدیدتر هدایت کنند، شاید که نظام صدای بلندتر اعتراض را بشنود.

۵- بحران و تحول ایدئولوژیک در جریان: اعضا به مرور گذشته‌ی ایدئولوژی و شیوه‌­های کنش سیاسی و جنبش­‌های مشابه در بقیه نقاط دنیا می‌­پردازند. معترضان با توجه به منابع در دسترس خود یکی از ایدئولوژی‌های موجود را انتخاب کرده و می‌پذیرند که با شرایط موجود انطباق دارد. همچنین در این مرحله بازتولید و استفاده از نمادهای تاریخی و اسطوره‌ای جنبش‌­های موفق در فرهنگ ملی کشورها در این راستا بسیار کاربرد دارد. عباراتی مانند فرقه تبهکار یا نور بر تاریکی پیروز است در این راستا می‌گنجد.

۶- تجدید سازمان جریان: جریان با تزریق ایده­‌های جدید و سازماندهی مجدد نیروهایش، انسجام سازمانی خود را افزایش می‌دهد و اعضا را جهت مبارزه­‌ای بی‌امان با دستگاه حاکم بسیج می­‌کند. اقدامات شدید سیاسی از اعتراضات ناآرام تا خشونت کم‌شدت علیه نظام مستقر.

۷- مشروعیت‌زدایی کامل از نظام: این مرحله و مراحل بعدی نقطه اوج رویارویی مخالفان و نظام است. در اینجا جهان به دو گروه مبارزان آزادی و مزدوران استبداد تقسیم می‌­شوند که گروه اول کاملا مشروع و دومی کاملا نامشروع است. درواقع اینها بخشی از فرهنگ واژگان و نظام معنایی جدید است.

۸- رویارویی نظام و مخالفان: جریان بطور علنی و سازمانیافته در برابر حاکمیت قد علم کرده و از طریق سازماندهی هواداران در قالب اعتراضات خیابانی، ابراز مخالفت و قدرت‌نمایی می‌کند.

۹- برخورد قهرآمیز نظام با جریان: این مرحله که تقریبا همزمان با مرحله پیشین رخ می‌دهد، حاکمیت با ابزارهای قهرآمیز خود واکنش نشان می­‌دهد و دستگاه­‌های امنیتی آن فعال می‌شوند. برخورد امنیتی منجر به ایجاد اسطوره­‌ها و یادمان‌­هایی می­‌شود که بعدها ممکن است احیا و فعال شوند.

۱۰- سرنگونی نظام یا ورود جریان اعتراضی به فاز فعالیت‌های پنهان و زیرزمینی: امنیتی شدن کامل فضای سیاسی در این مرحله قطعی است.[۳۲]

با توجه به آنچه گفته شد اعتراضات سراسری آبان ۹۸ باعث ورود جنبش اعتراضی به مرحله هشتم شده است. جمهوری اسلامی هیچگاه در منطقه اینطور زمینگیر و همزمان در داخل چنین ضعیف و ناکارآمد نبوده است. همه مخالفان باید از این فرصت تاریخی استفاده کنند به ویژه آنکه آینده رهبری نظام و جانشین خامنه‌ای مبهم و نامشخص است.

اما اینکه چرا اعتراضات هنوز کامل نشده سه دلیل عمده دارد:

اول تجربه تلخ ۵۷ است، گرچه نارضایتی در میان مردم عمیق و فراوان است ولی می‌­پرسند حتی اگر موفق به سرنگونی حکومت شویم، چه تضمینی دارد که دوباره اوضاع نه تنها بهبود نیابد بلکه بدتر شود. اتفاقاتی که در منطقه افتاده این نگرانی را تقویت می‌­کند.
مسئله دوم نبود یک جایگزین روشن برای نظام سیاسی فعلی است.
مسئله سوم فیلترینگ و قطع شبکه ارتباطی مخالفان از جمله اینترنت است.

برای حل مسئله اول باید تفاوت انقلابات کلاسیک که خشونت از ویژگی‌های اصلی آن است و جنبش­‌های اجتماعی جدید (مانند اوکراین ۲۰۱۴) را که خشونت‌پرهیزی از ویژگی‌های اصلی آن است برای مردم تبیین شود. نکته‌­ای که در اینجا مهم است اینکه مبارزه شکل بدون خشونت ندارد بلکه شکل خشونت‌پرهیز دارد. یعنی معترضان در اعمال خشونت پیشگام نمی­‌شوند اما همزمان به علت وحشیگری و خشونت نظام حاکم حق دفاع مشروع و استفاده از ابزارهای دفاعی را برای خود محفوظ می­‌دارند.

مسئله بسیار مهم دیگر پرهیز از تفرقه و دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی در راستای حفظ تمامیت ارضی و انسجام ملی است. برای حل مسئله آلترناتیو، گروه‌های مخالف باید برنامه‌های عملی خود برای حل مسائل اساسی مانند محیط زیست، اشتغال و اقتصاد و سیاست خارجی را برای مردم منتشر کنند و توضیح دهند. حتی می­‌توانند پیش‌نویس قانون اساسی خود را که تبیین‌گر نوع نظام سیاسی جایگزین است منتشر کنند. در این ارتباط تشکیل گروه‌هایی مانند «فرشگرد» و «شورای مدیریت گذار» از اقدامات بسیار مثبت است.

برای شبکه ارتباطی، باید از جدیدترین فناوری‌­ها استفاده کرد که فیلترینگ را غیرممکن یا بسیار سخت و پرهزینه می­‌کند مانند اینترنت ماهواره­‌ای. جمهوری اسلامی در حوزه تکنولوژیک همیشه منفعل بوده و پس از ظهور یک فناوری به دنبال ابزارهای مقابله با آن گشته مانند پارازیت روی فرستده‌های ماهواره‌ای و فیلترینگ برای اینترنت. همچنین استفاده از ابزارهای سنتی و کلاسیک بسیار مهم است. در سال ۵۷ اینترنت نبود اما مخالفان کاملا با یکدیگر مرتبط و پیوسته بودند. در این رابطه می‌­توان به شعارنویسی و پخش اعلامیه اشاره کرد یا حتی استفاده از فناوری پیش پا افتاده‌ای مانند بلوتوث برای پخش تصاویر و فیلم‌­ها.

تمامی استراتژیست‌­ها در حوزه‌­های نظامی و تجاری و غیره متفق هستند که آنچه پیروزی نهایی را رقم می‌­زند نه فقط تجهیزات، نفرات و منابع مالی و مادی و انسانی بلکه اراده و انگیزه لازم برای نتیجه گرفتن و برنده شدن است.

بهترین نمونه در دوران معاصر اوکراین است. دموکراسی خواهان که در سال ۲۰۰۴ با انقلاب نارنجی به قدرت رسیده بودند، در  انتخابات سال ۲۰۱۰ به علت عملکرد نه چندان مثبت خودشان و همچنین حمایت‌­های پیچیده امنیتی و مالی روسیه، نتیجه را کامل به رقیب روس­وفیل (طرفداران روسیه) واگذار کردند. آنها با درس گرفتن از اشتباهات خود در سال ۲۰۱۳ با حمایت از پیمان تجاری ویژه با اتحادیه اروپا اعتراضاتی وسیع را آغاز کردند. از جمله حمایت یکدست و قاطع جهان آزاد مانند، آمریکا و اتحادیه اروپا به ویژه همسایگانی مانند لهستان و آلمان را جلب کردند. غرب بر خلاف مورد سوریه و ونزوئلا، در مورد اوکراین حمایتی قاطع و یکدست نشان داد. آمریکا و اروپای لیبرال و محافظه‌کار قاطعانه و فعالانه از اعتراضات در اوکراین حمایت کردند. برخلاف سال ۲۰۰۴ اعتراضات سال ۲۰۱۳ کاملا مسالمت‌آمیز نبود و در هفته‌­های آخر به درگیری‌­ها و سنگربندی‌­های خیابانی رسید. در عرض تقریبا دو ماه ۱۱۸ نفر در اوکراین کشته شدند.[۳۳] با وجود وعده پوشالی دولت مورد حمایت روسیه برای مذاکره و رسیدگی به خواسته‌­های معترضان، آنها قاطعانه به اعتراضات ادامه دادند و فعالانه به تسخیر مراکز حکومتی و ساختمان­‌های دولتی پرداختند بطوری که ویکتور یاناکوویچ رییس جمهور وقت اوکراین مخفیانه به روسیه فرار کرد. علاوه بر آن اوکراین یک پلیس شبه‌نظامی و ویژه با نام برکوت (Berkut) یا عقاب طلایی داشت که به شدت آموزش دیده، حرفه‌­ای و خشن بود و از طرف روسیه تجهیز و حمایت می‌­شد. این پلیس دارای واحدهای اطلاعات ویژه، ورزیده­‌ترین نیروها و همچنین تجهیزات بسیار پیشرفته بود از جمله نفربرهای ویژه که برای حضور در خیابان طراحی شده بودند. با این حال معترضان روی شیوه­‌های جنگ نامتقارن و نبردهای شهری مطالعات و تمرین­‌های فراوان کرده بودند و برای مقابله با نیروهای سرکوب و ضد شورش کاملا آماده بودند. آنها همچنین تجهیزات و آموزش‌­های مورد نیاز را از جمله با کمک­ غرب کاملا فراهم کرده بودند. اوکراین با روسیه هم‌مرز بود و سال‌های سال بخشی از روسیه به شمار می‌رفت. دولت توتالیتر پوتین با وجود داشتن تمام امکانات و منابع عملیاتی لازم از جمله داشتن نیروهای اطلاعاتی و شبه‌نظامی فراوان در اوکراین، برای حفظ یاناکوویچ، ناکام ماند و مخالفان توانستند خواسته خود را عملی کنند.

معترضان اوکراینی تمام زمینه­‌های لازم برای شکست خوردن و سرکوب شدن را داشتند اما با این حال آنها برنده شدند. اوکراین همه ویژگی­‌های یک تجربه موفق را دارد و معترضان و اپوزیسیون ایرانی باید از این تجربه موفق و تازه نهایت بهره‌برداری را بکنند. از جمله آنها ارائه آموزش‌­هایی به مردم جهت مقابله با نیروهای مجهز و سرکوب­گر جمهوری اسلامی است. چگونگی حضور در تظاهرات، فیلم گرفتن از اعتراضات و انتشار آنها، دفاع شخصی و نحوه مقابله با نیروهای سرکوب خیابانی از طریق استفاده از ابزارهای لازم، مقابله با فیلترینگ و قطع اینترنت از طریق پیشگام شدن در استفاده از فناوری‌­های نوظهور جهانی و جذب حمایت بین‌المللی از جمله از جانب آمریکا، اروپا و سازمان ملل و سازمان­‌های حقوق بشری همه از اقداماتی است که معترضان و اپوزیسیون باید بر آن تمرکز کنند. نظام باید متوجه بشود برای سرکوب معترضان مرزهای مشخصی وجود دارد و چنانچه بخواهد دست به قتل عام به ویژه از طریق نیروهای بیگانه مانند حشدالشعبی عراق و حزب الله لبنان بزند، پرونده­‌اش به شورای امنیت و دیوان بین‌­المللی کیفری لاهه ارجاع خواهد شد.

در ایران با وجود همه امکانات و تدارکات برای سرکوب اعتراضات، مخالفان توانسته­‌اند خود را به مرحله هشتم (که تقریبا با مرحله بعدی همزمان است) برسانند و بنابراین ضربه‌­ای تقریبا جبران‌ناپذیر به نظام وارد کرده‌­اند. در این ارتباط در مقطع فعلی مخالفان می­‌توانند علاوه بر تغییر نظام، هدف اصلی اعتراضات را ایجاد یک زخم بر پیکر جمهوری اسلامی قرار دهند که تا سال‌های سال امکان سر باز کردن و خونریزی آن وجود دارد مانند اعتراضات سال۸۸ که نظام هنوز بابت آن هزینه می­‌پردازد. اینطور هم متحد می‌شوند، هم امیدوارتر تا در آینده‌ی نه چندان دور که بدون تردید در راه است، گام‌­های ناتمام را تمام کنند. درواقع این اعتراضات حتی اگر منجر به سقوط نظام نشود، مانند سرمای‌ه­ای برای اعتراضات آینده عمل خواهد کرد که می­‌تواند به فروپاشی و سقوط کامل نظام جمهوری اسلامی در ایران منجر بشود.

*حسین آزادی دانشجوی مطالعات استراتژیک


منابع:
[۱] Political Order in Changing Societies
[۲] محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، نسخه‌ی E-book، ص ۲۲۹٫
[۳]https://web.archive.org/web/20120414002744/http://www.voanews.com/persian/news/Parviz-Sabeti-IV-Siamak-IV-139155704.html
[۴] https://youtu.be/_HjA9-aubFs
[۵] https://www.youtube.com/watch?v=Him17ohFJiQ
[۶] https://web.archive.org/web/20120414002744/http://www.voanews.com/persian/news/Parviz-Sabeti-IV-Siamak-IV-139155704.html
[۷] https://www.youtube.com/watch?v=Him17ohFJiQ
[۸] خاطرات سنجابی – تاریخ شفاهی هاروارد -امیدها و ناامیدی‌ها -نوار ۲۴ الی ۲۶
[۹] https://www.youtube.com/watch?v=DsnMZUcAfJg
[۱۰] https://web.archive.org/web/20120414002744/http://www.voanews.com/persian/news/Parviz-Sabeti-IV-Siamak-IV-139155704.html
[۱۱] https://www.washingtonpost.com/archive/politics/1980/05/27/shah-regrets-his-policy-of-surrender/5db2d433-812d-493c-a15f-0b323a858e97/
[۱۲] https://www.youtube.com/watch?v=Him17ohFJiQ
[۱۳] https://web.archive.org/web/20120414002744/http://www.voanews.com/persian/news/Parviz-Sabeti-IV-Siamak-IV-139155704.html
[۱۴] https://www.youtube.com/watch?v=IP-w-0FQyoI
[۱۵] https://www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle&ArticleID=206
[۱۶]حق پناه، جعفر، اپوزوسیون و امنیت داخلی جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه مطالعات راهبردی، تابستان ۱۳۷۸، صص ۹۶-۸۴
[۱۷] عبداله خانی، علی، طراحی الگوی ارزیابی نقش و کارکرد طبقه متوسط در امنیت و جنگ نرم، فصلنامه راهبرد فرهنگ، شماره ۱۶، زمستان ۱۳۹۰، صص ۱۲۷-۱۰۷
[۱۸] http://www.ketabkhon.ir/Book/15715/17652/
[۱۹] https://www.radiofarda.com/a/seven-layers-of-suppression-in-Islamic-republic-of-Iran/29421805.html
[۲۰] https://www.isna.ir/news/93070704253
[۲۱] Saeid Golkar, The Evolution of Iran’s Police Forces and Social Control in the Islamic Republic (Waltham, MA: Crown Center for Middle East Studies, Brandeis University, July 2018), 6.
[۲۲] Mike Saida, More Protests, No Progress: The 2018 Iran Protests (Washington, DC: American Enterprise Institute, December 2018).
[۲۳] https://www.radiofarda.com/a/analysis-on-appointment-of-gheibparvar-to-imam-Ali-security-HQ/30152640.html
[۲۴] https://www.criticalthreats.org/briefs/iran-news-round-up/iran-news-round-up-march-27-2018?utm_source=twitter&utm_medium=social&utm_campaign=inr
[۲۵] https://www.criticalthreats.org/analysis/irans-hardliners-will-be-the-first-winners-of-the-protest-movement
[۲۶] https://www.leader.ir/fa/speech/23731/
[۲۷] https://www.bbc.com/persian/iran-50350551
[۲۸] http://farsi.khamenei.ir/weekly/#264,1
[۲۹] https://www.amnesty.org/en/latest/news/2019/12/iran-thousands-arbitrarily-detained-and-at-risk-of-torture-in-chilling-post-protest-crackdown/
[۳۰] https://www.reuters.com/article/us-iran-protests-specialreport/special-report-irans-leader-ordered-crackdown-on-unrest-do-whatever-it-takes-to-end-it-idUSKBN1YR0QR
[۳۱] https://www.bbc.com/persian/iran-50756880
[۳۲] چرا انسان‌ها شورش می‌کنند، رابرت گار، تد، ترجمه علی مرشدی زاد، ناشر: پژوهشکده مطالعات راهبردی، صص ۴۲۰-۴۱۹
[۳۳] https://www.theguardian.com/world/2014/feb/20/ukraine-dead-protesters-police

برای امتیاز دادن به این مطلب لطفا روی ستاره‌ها کلیک کنید.

توجه: وقتی با ماوس روی ستاره‌ها حرکت می‌کنید، یک ستاره زرد یعنی یک امتیاز و پنج ستاره زرد یعنی پنج امتیاز!

تعداد آرا: ۱ / معدل امتیاز: ۱

کسی تا به حال به این مطلب امتیاز نداده! شما اولین نفر باشید

لینک کوتاه شده این نوشته:
https://kayhan.london/?p=184597

18 دیدگاه‌

  1. مریم

    واقعا چقدر بی شرمی میخواد که کسی بگه علت اصلی شورش ۵۷ شاه بود!!! واقعا وقاحت بی نهایت.

  2. جستجوگر

    با سپاس از این نوشتار جالب
    دوستان ، بیایید به قول معروف ، “به جای نفرین برتاریکی ، شمعی بیفروزیم”
    بنویسید چه باید کرد؟ راه و روشِ پیشرفت و رشدِ واقعی برای کشور ایران چیست(با در نظر داشتنِ ویژگی های روانی و فرهنگی و قومیتی و ژئوپلیتیکِ این مردم و این کشور) ؟
    شما اگر گرداننده باشید ، نخست ، خودتان را و سپس کشور را چگونه اداره خواهید کرد؟
    چگونه عملکرد خود را هر لحظه از دید خود و دیگران ، به نقد خواهید گرفت؟
    و غیره.

  3. Arash

    با درود و سپاس – نوشته بسیار خوبی است.

  4. امید

    مقاله بسیار خوبی بود ،
    فقط در بخش آخر لازم بود در مورد دلایل عدم توفیق اعتراضات با وجود گسترش فساد و ناکارآمدی و عملکرد بسیار ضعیف حاکمیت و نارضایتی عمومی در تمامی بخشها مقداری عمیق تر به کالبد شکافی می‌پرداختید و مسأله را بیشتر باز می‌کردید.
    در صورت امکان در مقاله ای مفصل لازم است این بخش که مهمترین قسمت برای حرکت رو به جلو می‌باشد و نتیجه گیری می‌باشد مورد ارزیابی قرار گیرد.
    مثلاً در مورد نبود افق روشن در مورد آینده سیاسی بعد از گذار که عامل اصلی در پیوستن قشر خاکستری ناراضی می‌باشد.
    عامل بسیار تاثیر گذار دیگر تداعی و تصویر بسیار مخرب اختلافات و دعواها میان گروه ها و دسته ها و گرایشات سیاسی متفاوت خارج نشین و عدم ائتلاف و تفاهم آنها برای مرحله گذار؛ در میان قشرهای مختلف مردم در داخل است .
    بررسی نقش حکومت در ایجاد اختلافات میان دسته ها و گروه ها برای جلوگیری از پیوستن آنها و مردم به همدیگر در داخل و خارج و بسیاری مسائل مهم دیگر که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد تا نتیجه مطلوب حاصل گردد

  5. ارتشبد

    دقیقا شاهنشاه در انتخاب تاکتیک خطا رفت!اگر همون سال ۵۵ که پرویزثابتی آلرت شورش رو بصدا دراورد شاه بجای حرکت بسمت تکنوکراسی مثل آخوندهای چموش دنبال تاسیس چیزی هم عرض یگان‌ویژه فعلی که نفراتش گزینشی و شستشوی مغزی شده هستند در شهربانی کل کشور با فرماندهی یک نفر از ستاد ارتش میرفت و «ملت» رو به«خاک و خون» میکشید،امروز ایران ما اینچنین سرزمین سوخته نمیشد!!متاسفانه یا خوشبختانه ایرانی جماعت فقط تسلیم زور میشه نه منطق

  6. چرا جنایات روس‌ها از کتاب درسی حذف شد؟

    وزیر خارجه آمریکا در قزاقستان: برای پایان دادن به سرکوب اقلیت مسلمان اویغور در چین به ما بپیوندید
    بابا این داعش بزرگترین سرکاری تاریخ بشریت است . بالاخره اسنادش بیرون میاد و همگان خواهند فهمید که داعش را روسیه و سوریه و ملاها درست کردند از بقایای ارتش صدام ، تروریست های اسیای مرکزی که در ک گ ب ( اف اس بی) با قرصهای روانگردان و شکنجه های روانی ( که از زمان استالین باب بود و زندانیان حتی رفقای لنین را دچار توهم میکردند که انها به روسیه خیانت کرده اند ! و برای خودشان تقاضای اشد مجازات میکردند ، در ایران هم توده ای جاسوس کیانوری همین رویه را یاد ملاها داد ، اعتراف گیری علیه خود ) فکر می کردند که روسیه که ۳۰۰ سال با ان جنگیده ا ند ، دشمن انها نیست ، بلکه امریکا که از انها حمایت کرده در برابر روسیه دشمن انها است ، فیلم ژوراسیک پارک را ببینید تا بفهمید چه گونه دشمن به دوست و دوست به دشمن تبدیل می شود ! شبیه ان . یک عده زندانی شرور سیاسی هم اسد از زندان رها کرد و انها را تربیت کرد فرستاد داخل اینها ، کردهای نقشبندیه ( به رهبری عزت ابراهیم ژنرال به جا مانده از صدام ) ، یک عده جوان عرب و پاکستانی و مراکشی هم از غرب آمدند ، که در غرب از خانواده های پناهندگان فراری از همین صدام و اسد و قذافی به دنیا امده بودند و دچار تضاد هویتی با فرهنگ درخشان غرب بودند ، گناه همه نکبت هایی که این دیکتاتورهای وحشی خاورمیانه وا فریقا و اسیای مرکزی بر سر انها اورده بودند و نهایتا پدران و مادران انها را به غرب اورده بود ، انداختند گردن امریکا و اسرائیل ، چون چپ ها در جهان ، اروپا و امریکا به خصوص ، دائم علیه نظامهای دموکراسی لیبرال و کشورهای غربی لجن پراکنی میکردند و مغز تهی این فراریان را گمراه می کردند . بدون اینکه به اینها بگویند که اگر نظام های فاشیستی در سرزمینهای انها هستند ، دلیل ان همین فرافکنی و عدم تلاش برای تغییر وضعیت توسط خود شما است . مگر برای فرانسه و انگلیس و امریکا کسی از بیرون امد انقلاب کرد ؟
    چرا ساختند ؟ چون می خواستند حمام خون راه بیندازند و ویران کنند و ملیلیونها اوره . نمیشد که در قرن ۲۱ روسیه به زور اسد را نگه دارد ؟ می شد ؟ نمی شد . پس باید توجیهی برای کشتار سنگینی که لازم داشتند انجام دهند ، پیدا میکردند . چه توجیهی بهتر از این برای غرب که این مخالفین اسد ، جنایت کارانی بدتر از روسیه و
    ا سد هستند ، سر شما غربیها را میبرند ، پس ساکت بنشینید تا ما این جنایت بزرگ ظاهراعلیه داعش ( ولی در حقیقت علیه مردم سوریه ) را انجام دهیم . غرب سکوت کرد ، از اوباما تا ترامپ ، از فرانسه تا انگلیس ، از المان تا سوئد ، همه سکوت کردند . روسیه خونها ریخت به نام مبارزه دروغین علیه داعش ! هنوز میریزد !
    این داعش اگر جمعیت چین و قدرت شوروی را هم داشت باید تا حالا پودر شده بود . همه دنیا علیه داعش هستند اما داعش هنوز نابود نشده ؟ بچه شدید ؟
    عالیجناب پمپئو ، با تشکر ، بد نیست یک نگاهی بیندازید به یک مورد دیگر که ثابت میکند ، خامنه ای و سپاه الت دست و عروسک خیمه شب بازی پوتین هستند
    خامنف دستور داده جنایات روسیه که بخش بسیار مهمی از کتب تاریخ مدارس در ایران به ان اختصاص دارد از کتب پاک شوند ! به همین سادگی ، نمی توانستند حتی انرا تحریف کنند ، کل صورت مساله را پاک کردند . بنده تصور نمی کنم در دست نشانده ترین رژیم های جهان در تاریخ بشر چنین خیانتی و سرسپردگی به یک کشور امپریالیست تجاوز کار تا کنون صورت گرفته باشد . از ان بدتر همه این اپوزیسیون قلابی که عمدتا همان مارکسیست های روسی هستند با طعم های متفاوت و ماسک های مختلف ، و امریکا وا سرائیل و اروپا را همواره متهم میکنند به اوردن این رژیم سر سپرده روس و مماشات با ان ، اخباری از این دست را حتی پوشش هم نمی دهند تا چه رسد به اعتراض ! اما اگر یک مقام امریکایی وا روپایی به جای خلیج فارس بگوید خلیج اینها شورت خودشان و خشتک خانواده ها شان را جر می دهند ، نه برای اینکه کک شان برای میهن می گزد ، نه ، به این دلیل که امریکا ستیزی اینها با ملاه از یک نوع بدخیم روسی است و در تنبان اینها همان کک روسی افتاده که خامنه ای به ان دچارا ست . امریکا باید همین جا دشمنانش در میان اپوزیسیون قلابی را هم بشناسد ، چون ملاها که رفتند نباید بگذرید این جاسوسان اصلی روسیه و همدستان ملاها و پوتین بیایند .
    چرا جنایات روس‌ها از کتاب درسی حذف شد؟
    https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=199768

  7. چمنزار

    جامعهٔ ایران را نمیتوان با جامعهٔ اوکراین مقایسه کرد ؛ مردم معترض اوکراین با یک پرزیدنتی روبرو بودند که دوسال پیش با رای شهروندان انتخاب شده بود و وقتیکه او بخارج فرار کرد کارتمام شد. در ایران مردم معترض نه تنها با یک رژیم اشغالگر تا دندان مسلح وکاملأ مصمم به کاربرد وحشیانهٔ ابزارسرکوب روبرو است بلکه اضافهٔ بر آن ناچار باید «اعتقادات دینی » رژیمی را که خودش را نمایندهٔ «خدا » جا زده ومشروعیت خود را از آن میداند بی اعتبارکند ، کاری بسیارمشگل درجامعه ای بشدت مغزشوئی شدهٔ دینی.

  8. خامنه ای در مقام شاه

    مقاله خوبی بود.
    یک برنامه دیدم که پدیده ی ضحاک ربطی به ایران نداشته است بلکه یکی از حکامان جهان عرب بوده است.
    این از آنجایی مطرح است که پدیده ضحاک در نگاه فردوسی میتولوژی (که یعنی ابهام) است.
    در میتولوژی اگر نیروی محرکه سیاست در کشور آمریکا لابی ها باشند که سه لابی عمده با هم رقابت میکنند که از آمریکا در سیاست خارجی امتیاز کسب کنند, ایپک (اسراییل و یهودیان امریکا), عربیزم و عرب لیگ + چین.
    لابی اجالتن چیز بدی نیست و در آمریکا یک عرف پذیرفته شده هست.
    شاه ایران هم فکر ایجاد لابی ایرانی در آمریکا بوده است و طرفدارانی در خور توجه در جمع سیاستمردان آمریکا داشته است. این جمع را میتوان آمریکایی “پرو پرشیا*” نامید.
    با اجازه خوانندگان این کامنت لازم دانستم توضیح اضافه را در مورد لابی بدهم. که داستان بز بز قندی خامنه ای برای نسل جوان تر سوژه نشود. که بشنویم, آه خامنه ای راست میگه آمریکا را لابی یهودی, صهیونیست یا چینی میچرخاند.
    لابی گری نمیتواند قوانین درونی امریکا را زیر پا بگذارد! لابی گری یعنی در جهان خارج از آمریکا اولویت ها چه باشد یا نباشد که این در هر دو حالتش باید به سود آمریکا و جهان آزاد باشد به شریان های اطلاعاتی و تحلیل های گوناگون “شناخت” از جهان خارج در آمریکا مصرف میشود. الان میشه لابی گری را ساده تر توضیح داد:
    شرایطی در مجموع از جهان و نه آمریکا این کشور را به کرنر میکشاند که بین دو گزینه یکی را انتخاب کند.
    فرضا بگوییم رابطه ی آمریکا با کشور کویت اهمیت دارد. و همزمان این رابطه با کشوری مثل قطر هم اهمیت دارد. سنت و رسم و رسوم هر دوی کویت و قطر چیزی است که در امور داخلی آمریکا اهمیت “اولوی” ندارد. امریکا میتواند بین قطر یا کویت یکی را بر دیگری برگزیند! – رییس جمهوری وارد کاخ سفید میشود و بروشور های اطلاعاتی در باب سیاست های خارجی اولویت ها را ردیف کرده که رییس جمهور ساده تر بتواند انتخاب کند.
    رئیس جمهور انتخاب میکند که ارتباط با کویت اهمیت بیشتری نسبت به قطر دارد. رابطه را با قطر نمیبرد اما اهمیت رابطه با کویت را “رسما” اعلام میکند!
    این انتخاب رییس جمهور یک ریسک شخصی, حزبی و کانونی هم هست, یعنی اگر این انتخاب “احمقانه” یا منفی یا پر ریسک باشد تمام “استف” (staff) محور این انتخاب که اطلاعات را تا گزینه پروسه کرده اند خود را به ریسک میاندازند.

  9. درمانده

    این نوشتار طولانی را باید چندین بار خواند، نه اینکه سر سری از روی آن گذشت، مطالب بسیار جالب و مفید است در این مقطع زمان. عصاره راهکارش همان است که در مثنوی آمده است” بچه ازتاریکی میترسید برود بیرون ادرار کند، مامانش به او گفت نترس ! تاریکی باید از تو بترسد تو باید براو فائق بشی “. در این راستا از فرشگردکه ظاهرا افول کرده انتظار است ظهور خودرا بیشترنشان داده همگام با رضا پهلوی هسته های فعال در خارج از کشور را ه اندازی کرده در وهله اول با تجمعات مرتب و پیوسته اظهار وجود و یارگیری کرده و همزمان مسجدی ها و ایادی رژیم را که هم ازآخور خورده دارند هم ازتوبره پته هایشان را رو آب ریخته،سودجویان پلیدی که یقینا درکشور میزبان با تقلب های گوناگون از سیستم های کشور میزبان سو استفاده کرده اند، اینها را تا حد امکان تضعیف و تارو مارکنند. و خلاصه کاری عملی انجام دهند. فرشگرد باید فعالتر عمل کند، فقط یکی دوبار در تلویزیون سر و کله نشان دادن کار و هنرنیست، باید افراد پخته، با تجربه و مخالف رژیم اصلی، نه جعلی شناسائی و جمع آوری کرده استفاده کند.

  10. به بینام

    اگر فکر میکنید که با بدو بیراه توهین به همه گروه ها ( غیر از سلطنت طلب ) مشکل اینده ایران حل میشود ، راهت را ادامه بده !

    لطفا به دو سوال ساده و پیش پا افتاده جواب بده و طفره نرو !
    البته ( اگر برای امثال شما مهم بود ما داخل نشینان نتایج انرا تا کنون حتما مشاهده میکردیم ).

    ۱ – با پیدا شدن پیکر رضا شاه کبیر در چند ماه قبل در شهر ری ، امثال شما در طی این چند ماه چه کرده اید ؟ بیشتر انانی که شما به انها بدوبیراه و توهین میکنید در سالهای قبل از انقلاب و در سال ۵۷ سینه سپر نموده و در راه ارمانهایشان ایستادگی کردند ( هر چند نتایج حاصله بر عکس شده و اکثر انها سالهاست که در مقابل حکومت خمینی هم ایستاده و تا کنون بیش از ۱۰۰ هزار نفرشهید و قربانی داده اند ) .
    بفرمایید امثال شما با داشتن ازادی عمل در خارج کشور برای این رفتار حکومت ملاها بر علیه پیکر رضا شاه کبیر چه گلی به سر دیگران زده اید ؟؟؟؟

    ۲- در ابان ماه گذشته بیش از ۱۵۰۰ جوان بیگناهبه جهت اعتاض به بیکاری و گرانی و تورم و…. در خیابانهای شهرهای ایران بدست دژخیمان سید علی گدا خامنه ای کشته شده اند . بفرمایید عکس العمل امثال شما در مقابل این جنایت هولناک ،چه بوده است ؟

    اگر پاسخ هر دو سوال هیچ و پوچ است ، لطف کنید از این ببعد در کلام و اظهار نظرتان ادب را رعایت فرمایید !

  11. رضا.

    جناب کیهان.
    مطلب منتسب به بینام شامل توهین و افترا نمیشود؟

  12. هاج واج

    جناب آقای حسین آزادی دست شما واقعا درد نکند و توده ایها کمونیست ها مجاهدین و بقیه نیروهای تهوه آور یاد بگیرید.هیچ نشانی از نقل قول از لنین, استالین، قران در این مقاله بسیار روشن نیست. مقاله کاملا علمی و بر اساس شواهد تاریخ معاصر نوشته شده است. در پایان “بینام” دوست داریم.

  13. فروپاشی اسلام مدینه

    سقوط جمهوری اسلامی حتمی است چون اسلام مدینه به فروپاشی و بی آبرویی کامل رسیده است .شریعت اسلامی و فقه اسلامی و شیعی مبتنی است بر اسلام مدینه و این متون ِ جنایت و دزدی و رذالت ، دیگر کاملا بی آبرو شده است .
    کیست که نداند خمینی تجسم عینی اسلام مدینه بود؟
    کیست که نداند جنایات خلخالی و گیلانی و رییسی مبتنی است بر شریعت اسلامی و سیره و کشتار یهودیان بنی قریضه ؟
    کیست که نداند رجم و سنگسار و قطع اعضای بدن مخالفان و سرکوب و تحقیر زنان در آیات مدنی است؟

  14. ترور کسروی و بی شعوری ملی ما ایرانیان

    یک انتقادی هست که همیشه موقع خواندن چنین مقاله هایی بی پاسخ می ماند .متاسفانه روشنفکران کمتری به این مساله واقف بوده و هستند .به قول سیداحمد کسروی ، ما ایرانی ها ، یک حکومت به آخوندها بدهکار هستیم .اینکه زمان ترور احمد کسروی همه ی چپ ها و روشنفکران خفقان گرفته بودند ، اینکه اسلامگرایان به راحتی ترور های مقدسشان را ادامه دادند تا زمان انقلاب مساله ی کوچکی نبوده و نیست .
    مشکل اکثر صاحب نظرانی علوم انسانی این است که مسایل وجودی و ایمانی را دست کم می گیرند .گویی ایمان فرد مساله ی فرازمینی و قابل بحث و تحلیل نیست و تنها زمانی به پرسش گری در آن می پردازند که مساله خیلی غیر عادی باشد مثل ارتباط با خدا و دستور گرفتن از او و یا ارتباط با موجدات فضایی .
    اینکه یک میلیارد نفر ایمانی دارند که دارای بخش هایی تروریستی (جهاد) و جنایتکارانه (سرکوب زنان و قوانین جزایی هولناک ) است ، مساله ای نیست که بتوان به راحتی از آن عبور کرد .
    آیا اعتقاد میلیون ها آلمانی و اروپایی به ایدئولوژی نازیسم دلیل بر این بود که در مقابل آن سکوت شود؟

    انقلاب ایران به حتم رخ می داد ویا ملت ما راه به صورت اجتماع به شدت تباه می کرد.اینکه شاه یا پرویز ثابتی و یا داریوش همایون درک درستی از این مساله ندارند مشکلی است که باعث بقای جمهوری اسلامی شده است .این یک جهل ملی است .یک کوری هزار و چهارصدساله است که خوشبختانه در حال از بین رفتن است.
    اگر نگاهی به بروز و ظهور طالبان در افغانستان و نیروهای تروریستی-جهادی-بنیادگرا در دیگر کشور های اسلامی داشته باشید و همینطور فرهنگ عمومی مردم را در کشور های اسلامی ببینید ، در می یابید که مشکل درخود اسلام مدینه است .
    درست است که جمهوری اسلامی متکی است بر رانت نفت اما نیروی اصلی آن متکی است بر شیعه گری رمانتیک و متون و آیات مدنی و شریعت اسلامی .
    اگر ترکیه از این امر مستثنی است به این دلیل است که امپراطوری عثمانی بر جهاد اسلامی بنا شده بود و مردم ترکیه به روشنی نتایجِ اسلام مدینه و جهاد را در حافظه ی تاریخی خود داشته و دارند.
    عقب ماندگی اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلامی و افراط گرایی اجتماعی و سیاسی در مسلمانان بسیار مشهود است .کافی است از مسلمانان اندونزی و هند شروع کنید و تا مراکش بروید .جهالت ، زورگویی ، تجاوز ِ مقدس به کودکان ِ زیر ۱۰ سال ،تحقیر و سرکوب زنان ، توحش و جهاد و قصاص چیزهایی است که در این کشورها مثل اموری مقدس است .
    اسلام مدینه تنها یک دین نیست .اسلام مدینه آیین نامه ی جنایت و دزدی و سرکوب است .کافی است به متون مدنی و شریعت اسلامی و سیره نگاهی بیاندازید.
    تنها راه حل متوجه شدن با این مساله است .باید ریشه های جنایت و دزدی را بشناسیم و به معرفی آنها بپردازیم .
    شاید دوباره به مفهوم پاک دینی احمد کسروی نگاهی می اندازیم و راه او را فارغ از قضاوت های سخت گیرانه و اشتباهاتش در مورد عرفان ایرانی و بهاییت و… ، ادامه دهیم .
    نکته ای که کسروی به درستی بدان پی برده بود این بود که ، ایمانی سازنده است که حامی حقوق انسانی ، سازندگی در زندگی مادی و عشق و مهر میان انسان ها شود.او به درستی درک کرده بود که تمامی ایمان ها و ادیانی که جنایت ، توحش ، تنبلی ، بی عملی ،تحقیر زنان ، هرزگی ، سرکوب و زورگویی و کینه را ترویج می کنند همگی مضر هستند و باعث فساد و تباهی ملت ها می شوند.

  15. بینام

    دیدگاه بینام نامفهوم چاپ شد خواهشمندم اصلاح نمایید

  16. سوشیانت

    اصولا مقایسه انقلابی که امروز در کشور ما در جریان است با کشور اوکراین کاریست خطا!

    آقای حسین آزادی (؟) که نمیدانم کی هستی شما سوزنت روی سال ۸۸ دعوای درون حکومت گیر کرده!

    ما جمهوری سوم نمیخواهیم

    #جاویدشاه

  17. ا ع

    ممنون از مقاله خوبتان.
    این قسمت تقریبا غیر ممکن است “چنانچه بخواهد دست به قتل عام به ویژه از طریق نیروهای بیگانه مانند حشدالشعبی عراق و حزب الله لبنان بزند، پرونده­‌اش به شورای امنیت و دیوان بین‌­المللی کیفری لاهه ارجاع خواهد شد”؛ چرا جمهوری اسلامی اینقدر به چین و روسیه باج میدهد و خود را ذلیل میکند؟؟ برای اینکه مثل کره شمالی به راحتی در شورای امنیت محکوم نشود! اروپای چپگرا (و دموکراتهای آمریکا) که تکلیف خودش را با مردم ایران تقریبا روشن کرده است و نمی خواهد که رژیم تغییری داشته باشد و برجام حفظ شود! تا به خیال خود دچار بحران پناهجویی نشود! مردم فقط میتوانند به دولت های راست گرای منطقه و آمریکا و تا حدی کشورهای همسایه و همینطور به اراده خودشان امید داشته باشند و گرفتار سیاست های عوام فریبی جمهوری اسلامی مثل تشییع جنازه سلیمانی نشوند.

  18. بینام

    هزاران لعنت و نفرین بر باعثان و بانیان عنقلاب شوم ایران بر بادده ۵۷ بنیانگذاران مشنگ و روانپریش مجاهدین ضد خلق که درد اسلام گرفته بودند و بربریت و توحش صدر اسلام و مدینه النبی و عدالت علی ۱۴۰۰ سال پیش را به مردم وعده میدادند کمونیستهای بی وطن که جهنم شوروی و اروپای شرقی و کوبا و کره شمالی و ویتنام و چین و آلبانی را وعده میدادند نهضت ضد آزادی بازرگان خائن بنی صدر خائن قطب زاده خائن ابراهیم یزدی خائن سنجابی و سحابی خائن. کشوری را که میرفت به همت پهلوی ایرانساز و شادی آفرین به آبادترین و مرفه ترین و شادترین در خاورمیانه تبدیل شود به چنین سرنوشت شومی دچار کردند هیاهو برای هیچ به راه انداختند مدرنیته پهلوی ایرانساز و شادی آفرین را پای ارتجاع سیاه آخوندی قربانی کردند برای خرافات دینی و آخوند ها اعتبار و آبرو خریدند و تمام دستاوردهای رضاشاه بزرگ را برای لائیسیته کردن ایران و تجدد و آزادی زنان بدبخت ایران از خرافات آخوندی را به باد فنا دادند. آن مسعود رجوی عقب مانده و مشنگ که به جای خواندن شاهنامه و دیگر شاهکارهای ادبی ایران و تبلیغ مدرنیته و سکولاریسم دمکراسی آزادی و فرهنگ زیبای ایرانی و غربی در ساحت مقدس دانشگاه صنعتی آریامهر و تهران یادگار پهلوی ایرانساز و شادی آفرین مشغول خواندن قران و نهج البلاغه و نماز و تبلیغ حجاب اسلامی و عاشورا و تاسوعا و آخوند طالقانی و خشونت جهاد مقدس اسلامی و روزه و سینه زنی و زنجیرزنی و امام زمان و ۱۲ امام و ۱۴ معصوم و تبلیغ جمهوری دمکراتیک اسلامی را میکرد و زمینه فکری و ذهنی و ایدئولوژیکی حکومت اسلامی را در اذهان مردم نگون بخت فریب خورده ایران فراهم کرد و جای امید و پیشرفت و شادی و رفاه و خنده و قهقه از ته دل دوران پهلوی ایرانساز و شادی آفرین را با نکبت ۴۱ ساله گریه و ماتم و عقب ماندگی و فقر و خرافات و ارتجاع آخوندی عوض کرد. ای لعنت و نفرین بر آنان باد که دشمن ترین دشمنان ایران و ایرانی شدند.

Comments are closed.