مجید محمدی – اصلاحطلبان میگویند ۷۰ درصد نامزدهای آنها رد صلاحیت شدهاند (آذر منصوری، برنا ۲۸ دی ۱۳۹۸) و در ۱۵۸ حوزه اصولا نامزدی ندارند (فیضالله عرب سرخی، اعتماد ۱ بهمن ۱۳۹۸). شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ضمن انتشار بیانیهای عنوان کرد: «از مجموع بیش از ۱۶ هزار نفر ثبت نام کننده، تا کنون تنها حدود ۵۰۰۰ نفر تایید صلاحیت شدهاند. حدود هزار و پانصد نفر یا انصراف دادهاند و یا پس از رد صلاحیت توسط هیاتهای اجرایی، اعتراض قانونی نکردهاند. حدود نه هزار و پانصد نفر نیز یا احراز صلاحیت نشدهاند و یا رد صلاحیت شدهاند. متاسفانه بیش از ۹۰ درصد کاندیداهای شناخته شده احزاب اصلاحطلب رد صلاحیت شدهاند» (الف ۲ بهمن ۱۳۹۸).
احزاب اصلاحطلب به نحو منفرد نیز همین شرایط را بیان کردهاند: «تقریباً بیش از ۷۰ نفر از اعضای حزب اعتماد ملی در سراسر کشور ثبت نام کرده بودند که همه آنها بر اساس بندهای ۱، ۲ و ۳ ماده ۲۸ که مربوط به عدم التزام عملی به اسلام، نظام جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه است رد صلاحیت شدند… در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم همین بحث در جریان است زیرا ما اصلاحطلبان تقریباً در هیچیک از استانها امکان ارائه فهرست را نداریم… با اغماض میتوانیم بگوییم که ۲۱ چهره اصلاحطلب در سراسر کشور تأیید شدهاند» (اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی، ایران ۲ بهمن ۱۳۹۸). رئیس کمیته انتخابات حزب کارگزاران سازندگی میگوید صلاحیت ۵-۴ نفر از اعضای حزب کارگزاران توسط شورای نگهبان تایید شده است (تابناک ۳ بهمن ۱۹۸). ممکن است تعدادی از نامزدها که با اعضای شورای نگهبان یا «بیت» داد و ستد دارند خود را از صافی رد کنند اما این تعداد در مقابل شمار رد صلاحیت شده بسیار اندک خواهد بود.
هر گروه و حزب و جناحی در هر نقطهی عالم که با این سطح از نارقابتی بودن مواجه شود از مشارکت انصراف میدهد و اصولا مشارکت را تحریم میکند. اما عبدالواحد موسوی لاری نایب رئیس شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید: «آنچه از مجموع نظرات چهرههای اصلاحطلب دریافت کردم این است که اصلاحطلبان در انتخابات حتماً شرکت میکنند» (کیهان ۶ بهمن ۱۳۹۸). بدین ترتیب باز هم اصلاحطلبان نامزد معرفی و در انتخابات شرکت میکنند و از مردم میخواهند در بیعت ۹۸ شرکت کنند. این رفتار چه چیزی در مورد آنها به تکتک شهروندان ایران میگوید؟
سه دهه وادادگی و تحقیر
سه دهه است که اصلاحطلبان در ایران با روشهای مختلف تحقیر شده و دچار خودتحقیری بودهاند. این دیگر یک واقعیت عام و آشکار است که اصلاحطلبان برای داشتن سهمی از قدرت و منافع ناشی از آن، بودن در زیر خیمهی ولایت و تحقیرهای ناشی از آن را میپذیرند و هضم میکنند اما پرسش این است که تا کجا این طرفیت میتواند کار کند و نقطهی توقف آن کجاست. اصلاحطلبان از هر طیف و سنخی نشان دادهاند که چنین آستانهای وجودندارد. در زیر به آستانههای گذاشته شده و نقض شدهی پیشین اشاره میکنم:
۱. فعالیت مطبوعات اصلاحطلب. با بسته شدن روزنامهی سلام در سال ۱۳۷۸ اصلاحطلبان با طیف دانشجویی خود همراه شدند تا با فشار از پایین و چانهزنی در بالا سهم خود را از قدرت افزایش دهند اما وقتی با سرکوب شدید در کوی دانشگاه تهران و تبریز مواجه شدند جا زدند و این سنگر را به رقیب واگذار کردند.
۲. سنگر بعدی واگذار شده لوایح دوقلو خاتمی در باب نظارت استصوابی و اختیارات رئیس جمهور بود که شورای نگهبان آنها را رد کرد. اصلاحطلبان این را هم هضم کرده و ادامه دادند.
۳. سنگر بعدی نهاد بیعتگیری دوجناحی بود که در سال ۱۳۸۸ توسط سپاه مصادره شد و اصلاحطلبان تقلب گسترده در انتخابات را در نهایت هضم کردند (بجز کروبی و موسوی و رهنورد و تعداد اندکی از آنها که سالها در حصر و زندان ماندند).
۴. سنگر چهارم نامزد کردن روحانی غیراصلاحطلب به عنوان رپیس دولت در سالهای ۹۲ و ۹۶ بود. او یک عنصر امنیتی است که همیشه در جیب سپاه و «بیت» بوده و بدون هماهنگی با آنها آب نمیخورد (نمایشهای بیرونی «حقوقدان» در برابر سرهنگ را هم «بیت» و هم رفقای روحانی در شورای امنیت ملی درک میکنند).
۵. سنگر پنجم انتخاب نامزد برای تعیین اعضای مجلس شورای اسلامی بود که در سال ۱۳۹۴ به جناح دیگر و «بیت» با گذاشتن نامزدهای جناح مقابل در فهرستهای اصلاحطلبان واگذار شد. آنها این را برای اعلام وفاداری بیشتر به بیت و سپاه انجام دادند اما نتیجهای نگرفتند و همچنان فتنهگر خوانده میشوند.
سهم اصلاحطلبان از قدرت در دوران پساجنبش سبز در نهایت به چند وزیر کابینه و کمتر از صد عضو مجلس شورای اسلامی (تحت این عنوان) محدود شد که بروز و ظهور چندانی نیز نداشتند. علی مطهری که هیچگاه اصلاحطلب نبوده اما در فهرست اصلاحطلبان به مجلس رفت بیش از بقیه بروز و نمود داشته است. آنها در قالب و ادعای اکثریت حتی نقش یک اقلیت قدرتمند را نیز ایفا نکردند.
مالهکشی و اثبات وفاداری
دو وجه دیگر تحقیرشدگی اصلاحطلبان- غیر از عقبنشینی دائمی- مالهکشی شرایط و سیاستها و اثبات وفاداری به دستگاه رهبری و سپاه است. آنها برای اینکه مورد غضب قوای قهریه قرار نگیرند مدام مجبورند سیاستهایی را که خود قبول ندارند یا به آنها اشکال دارند یا نمیپسندند یا در مواردی قبلا رد کردهاند برای عموم توجیه کنند تا از سر سفرهی ولایت بیرونشان نگذارند. موضوع دیگر جانکاه برای آنها تقرب است به این معنا که اگر میخواهند انتقادی کنند یا سخنی بگویند که میدانند خامنهای و «بیت» و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمیپسندند ابتدا قبل از بیان آن به دهها موضوع که وفاداری آنها را اثبات میکند اشاره میکنند تا زهر سخن اصلی را بگیرند. چنین موضعگیریهایی برای هر اهل سیاستی خفهکننده و تهوع آور است اما اصلاحطلبان سه دهه است دارند چنین میکنند و هنوز ظرفیت ادامه در آنها دیده میشود.
غیبت در مسائل کلیدی
اصلاحطلبان (بجز چند استثنای نادر) در چهار موضوع کلیدی هستهای، مداخلات منطقهای جمهوری اسلامی، تروریسم و گروگانگیری جمهوری اسلامی که سالانه بیش از صد میلیارد دلار خسارت به کشور وارد میآورند (به گفتهی حسن روحانی فقط صد میلیارد دلار خسارت سالانه از مجرای تحریمها) ساکت بودهاند. این سکوت آنها را بیشتر به حاشیه رانده است چون موافق و مخالف رژیم انتظار دارد آنها در این موضوعات که هر روز گریبان ایران را میگیرد اظهار نظر و سیاستگذاری کنند. اما اصلاحطلبان در این موضوعات ساکت هستند چون آنها را ملک طلق سپاه پاسداران و «رهبر» میدانند و تصور میکنند که هزینهی اظهار نظر در مورد آنها بسیار بالاست. اتفاقا حکومت به همین دلیل هزینه را بالا برده تا در این حوزهها چالش نشود.
تمام شدن کارتها
در آستانهی «بیعت ۹۸» کارتهای اصلاحطلبان برای گرفتن سهمی از قدرت در ازای وادادگی رو به اتمام است. به نظر نمیآید که «نظام» برای جلب مشارکت بیشتر به آنها نیاز داشته باشد چون حنای آنها برای رأیدهندگانشان نیز دیگر رنگی ندارد. دوگانهی میانهرو- رادیکال برای کشورهای غربی نیز دارد به تدریج ارزشاش را از دست میدهد چون دولتهای ترامپ و جانسون دیگر این داستانها را نمیخرند. دولت روحانی با فقدان کارآمدی، نادیده گرفتن همهی وعدهها و فساد روزآفزون و مجلس شورای اسلامی با تبدیل شدن به مهردار حکومت و منتظرالامری «بیت» و سپاه پاسداران آخرین اندوختههای اعتماد به اصلاحطلبان را نیز مصرف کرد. از هماکنون «نظام» پذیرفته است که قرار نیست «بیعت» پر شماری صورت گیرد و بدین لحاظ نیاز چندانی هم به «گرمکنندگان تنور» احساس نمیشود.
اصلاح طلبی یعنی آویزان شدن سر سفره ی غارت شده ی اسلامی به نام = دولت
***
جزیی از داینامیک اسلامی هست و از همان ابتدای اسلام و تمام دولت های اسلام و اسلامی وجود داشته و خواهد داشت. یازدهمین آیه بقره. و این آیه پس از پیروزی است.
آیه های قران را از لحاظ روانشناختی میشه به سه دسته تقسیم کرد:
۱- آیه های قبل از پیروزی, یعنی آیه های تلاش برای “فتح” سفره ای!
تمام این آیه ها مستضعف گرایی است! (آخ ننه جان من غریبم, من شهیدم, من مظلومم, من فقیرم و و و !)
۲- آیه های پس از پیروزی (که اینجا روشن میشه که کی سر کی کلاه میگذاشت که مبارزه کنند و سفره بیوفته چنگ لشکر اسلام!)
۳- آیه های پس و پیش برو که از بحران ها عبور بشه. (همون قرقره کردن تفسیر! و گچ و آهک و مصالح لازمه برای پوشاندن “رخنه” ها! = حدیث بازی)
– (۴) أُولَئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
آیه چهارم داره میگه – آنهایی که خدای خودشان را پیروی کرده و هدایت شدند.
رَبِّهِمْ = خدای خودشان
که رب اسلام ربنا است = الله
————————–
خمینی: برخی از اینها آمده بودن, البته لاکن لازم بوده چون تعداد ما زیاد نباشه که الیه دشمن پیروز نمیشیم. آمدن گفتن برخی از اینها به جای الله, پیرو کارل مارکس هستند (رَبِّهِمْ) سازمان های عدیده من جمله مجاهدین .
—————————
اما بعد از پیروزی انقلاب خمینی (سفره افتاد چنگش!)
خمینی (که مکرر میگفت): لاکن می گوییم فساد نکنید میگویند:
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (۱۱)
میگویند ما اصلاح طلب هستیم!
—————–
اسلام نه کشور دارد و نه در بند جغرافیایی هست.
نویسنده سوئدی میگه الله خدای ماهر ترین دزدان بینالمللی است!
او میگوید مالک همه چیز است که از این طریق دست دزدان خود را برای هر منبع یا سفره ای دراز کند.
دعوای نَحْنُ مُصْلِحُونَ, نَحْنُ مستضعفون , نَحْنُ گربه مرتضی علیون و نَحْنُ ربهم و ربنا و تا اینکه سر دزدی …… همدیگر را پاره پاره میکنند!
– اسلام دولت دارد, دولت معنی بکار و بخور را نمیده, دولت معنی غارت خرمن و کشت دیگران را میده!
مصاحبه رفسنجانی: تشخیص دادیم “ریش” کافی نیست, باید سواد و تخصص داشت.
که دیدیم این آقایون در دانشگاه آزاد (PHD) یک شبه گرفتند و برگشتند….
همدیگر را دکتر و مهندس و شاعر هم خطاب میکردند.
– نکته این است که اگر جمهوری اسلامی دانشگاه داشت که تحصیلاتش کاربرد داشت, پس چیزی که نداره همان دانشگاه است!
– روجوع شود به سونامی (PHD) های جعلی که اصلاح طلب ها و اصول گرایان را رسوا کرد. و روجوع شود به بیش از ده هزار مقاله ی علمی در مجلات جهانی که ترجمه, دزدی, و جعلی از طریق اینترنت بوده – که این مقاله ها مقبول واقع نشدند.
– و یک رسوایی و بی اعتباری دیگر برای ایرانیان!
از اینکه این پیشنهاد را مطرح کنم ، خیلی با خودم کلنجار رفتم که ایا بگویم یا نه !
در بعضی از مواقع با پرچم کشورمان روبرو میشود که نشان شیر و خورشید ان بدون شمشیر است و عده ای نشان شمشیر را ( عربی و نشان خونریزی و جنگ و حتی نشان حضرت علی ) میدانند .
آیا میتوان اصلاحی را در این مورد پیشنهاد داد و مردم ایران خواسته شود که نظر بدهند و اگر پسندیده شد ، مورد عمل قرار گیرد ؟
پیشنهادم این است که بجای شمشیر( نشان و استوانه و لوح و منشور کوروش کبیر ) در دست شیر در پرچم ایران عزیز نقش بندد؟
– کتاب خاطرات و مصاحبه های اقای فردوست را خوانده و شنیده ام .
عجب ماری در آستین خاندان پهلوی پرورش یافته بود ؟!!!
– نظرات شهبازی هم گویای صحت ، توده ای بودن این عنصر خود فروخته است !
– دست خط زاهدی پدر و پرداخت دستمزد ایشان به ایت الله کاشانی و فلسفی و…..را هم رویت کرده ام !
فرزند ایشان ، در جهت خوش رقصی برای ملاها به قولی ، کاسه داغتر از آش میباشد !
– کار دنیا به کجا رسیده که امثال احسان طبری و کیانوری در اوایل انقلاب برای کمک به خمینی هندی در زندان اوین ، مشخصات خط امام را تدوین میکنند ؟!!!
نامحرم ها و لشگر سایبری ملاها نفهمند :
( این را باید آهسته و در گوشی خدمت طرفداران نظام مشروطه سلطنتی عرض نموده و بگویم که ):
اگر شاهزاده گرامی و ملیون و مجاهدین با هم متحد شوند ،کار ملاها حتما تمام است .
مرگ حکومت ولایت فقیه فقط و فقط با همبستگی این سه مخالف شناخته شده امکان پذیر است و لاغیر .
خدا را خدارا آن دست دیگرش را نیز قطع بفرما ! بخاطر آبروی ایران عزیز، جانش را هم بگیر!…
《هر کس ایران عزیز، امنیت میهن و آبروی وطن را دوست دارد، باید در پای صندوق رای حاظر شود…《…پای صندوق رای حاظر شوید ولی بش…به صندق رای!
ای ایرانی، می بینی چقدر عزیز شده ای؟ چجوری سیاه میشی؟ بد بخت و بی عرضه تر از تو و من هم در جهان کسی یافت می شود، خوب گوشت را واکن؛ این سخنان فتنه گر فریبکار ی است که تا دیروز ما را میکرب، بزغاله و اشرار می خواند، اقلا دیروز ۱۵۰۰ پیر و جوانمان را با تک تیر انداز یزیدانه به قتل رساند، ۱۴۶ نفر نخبگان ایران را در هوا با موشک پودر و خاکستر کرد و…و حالا می گوید ؛ بخاطر امنیت و آبروی میهن و وطنت بیا رای بده …به کی رای بده؟ به دزد، به قاتلت، به تجاوزگرت، به …و به… برهنه های اسهال طلب فاحشه سیاسی هر جایی !
اگر شعور داری برو عزیزم، برو نازنین هموطن برو برو نزیک صندوق رای حاظر شو ( دقت کن! ، گفته فقط پای صندوق رای حاظر شو، یعنی؛ رای بدی یا ندی مهم نیست…بقیه اش با ما …شما فقط حاظر شو برای فیلم گرفتن!) و اما تو برو بالای یک صندلی و یک اخ و تف کن و ب…و ب…تو اون صندوق رای…فیلم بگیر بفرست برای….اقلا از جنتی ۳۰کیلویی که ۴۰ سال است به خودت و ناموست و میهنت و…می خندد و تجاوز میکند، خجالت بکش!!! تف بر حاظر شونده در صف رای، هر کسی هم باشد، همین!
پاینده بماند ایران
صرف نظر از وقاحت و فساد و بی شرفی و بی شرمی و شرارت و ذلالت و فرومایگی و رذالت طیفی از پایوران نظام خلافت شیعه موسوم به اصلاح طلبان، ذاتا واژه اصلاح طلبی در نظام حاکم ، واژه ایی مضحک ، بی بنیان، میان تهی و بی ربط با مختصات و ویژگیهای نظام است. حداکثر مطالبه این جناح، همان است که میرحسین موسوی گفت : اجرای بی تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران طلایی امام. این نظامچیزی برای اصلاح ندارد،بند ناف آن به قران و سنت اهل بیت و در نهایت الله وصل است و کوچک ترین تغییر اصلاح طلبانه( در معنی واقعی آن) همچون دومینو باعث فروپاشی کل ماشین سرکوب و تبهکاری و جنایت وفساد از جمله خود به اصطلاح جناح اصلاح طلبان خواهد شد. تنها کارکرد ونتیجه چرندیات و اراجیف اصلاح طلبی در درون رژیم، ادامه حیات نکبت بار آن است. البته انواع و اقسام استمرار طلبان وولایت معاشان برون مرزی، همان صفات فوق الذکر را دارا هستند و لیکن با دوز بیشتر !!!!
باز مجبورم یاد اوری کنم که هر کس در رژیم مدرن و متحد امریکای شاهنشاه مقامی حتی در حد وزیر و نخست وزیر داشت ، معنی ان این نیست که ان فرد مامور روسیه ، توده ای ، مزدور و خائن به شخص اعلی حضرت نبوده و بخشی از این توطئه بزرگ شوروی برای کودتا در ایران نبوده و یا در هم ریختن و تجزیه ان و تصرف و اشغال تدریجی ( از اذربایجان و کردستان تا گیلان و مازندران و ترکمن صحرا و مسجد سلیمان و … ) ان ، و یا روی کار اوردن یک رژیم شبه بعث و چرخاندن ارام ان به یک دست نشانده کامل روسیه نبوده ( چیزی که داوود در افغانستان با سرنگون کردن ظاهر شاه پرده اول را اجرا کرد و تره کی با اشغال نظامی روسیه و سقط کردن داوود ، پرده دوم را اجرا کرد ) .
میدانید فردوست چه گونه در کنار شاه منتظر وارد کردن ضربه آخر و روی کار اوردن و مسلح کردن ملاها به سازمان امنیت جدید شبیه ک گ ب ، با اوردن تواب فدایی عبدالله شهبازی و بسیاری از توده ایها ، سالها نقاب بر چهره داشت . این اردشیر زاهدی ، پسر همان زاهدی است که همدست ایت الله کاشانی انگلیسی بود و کودتا کرد علیه دکتر مصدق . رفت بست نشست زیر عبای ایت الله کاشانی که ا زعراق ! امده بود . و از همان جا کودتا کرد . آغاز اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه . نگاه کنید که همین اردشیر خان چه گونه دائم اب به سیاب ملاهای روسی میریزد ، همین جا هم می گوید که با ناصر مزدور شوروی در مصر دیدار و بده بستان داشته ، چه گونه به شاه متحد امریکا و اسرائیل مشورت میداده مثل کیانوری به رفسنجانی که روسیه را هم باید در لیست بخور به چاپ بگذاری ! خوب جنس امریکایی وا روپایی خریدار دارد ، خود رهبران جهان حتی کمونیست ها ( چین و روسیه و ویتنام و کوبا و …) هم امروز دنبال خرید از امریکا به شکل قنونی و اگر نشد قاچاق هستند ، جنس روسی که عمدتا نظامی و ماشین الات سنگین و ذوب اهن است ، خریداری ندارد . باید به زور بچپاند به کشورهای نگون بخت به کمک همین مزدوران مرموز با کارکرد دوگانه ( جاسوس دوجانبه) ، مثل همین اردشیر زاهدی . رفیق او در استانفورد امریکا را بنده بارها گفته ام چه ماموریتی دارد ، می خواهد رد پای شوروی و حزب توده را در کودتای ۲۸ مرداد پاک کند ، سلطنت طلبان و ملیون مصدقی را روبروی هم قرار دهد ، تا ملاهای روسی و حزب توده و فدایی بتوانند در ایرن به زور و با فساد و تبه کاری بمانند و توسط روسیه دوشیده شوند . حالا که اخبار جنایات روسیه را هم دارند پاک میکنند .
میرفطروس که خود مارکسیست است ، دستان این مردک را خوب باز کرده . اما هیچ کس نه به بلدوزر ملاها برای پاک کردن رد پای روسیه می پردازد ، نه به اینکه میرفطرودس می گوید میلانی برای روسیه تاریخ را دستکاری کرده . مثل ان سلطنت طلب قلابی مسافر کش قاهره که به جای سلطنت طلبان مارکسیست های روسی را جمع میکند به مردم درس سلطنت طلبی بدهند . انگار در دنیا سلطنت طلب واقعی وجود ندارد .
مردم ایران کاملا متوجه این بازیهای فرافکنانه و دشمن تراشانه قلابی که به صورت امریکا ستیزی و دشمنی بی دلیل با اسرائیل در همه جا توسط ملاها و مارکسیست ها تبلیغ می شود تا پول مملکت را بریزند در جیب نظامیان فاشیست عرب و امریکای جنوبی و افریقایی روسی ، و سازمانهای تروریستی قومی شونیست ، در جریان است می شناسند . مانده امریکا و اسرائیل و انگلیس و فرانسه و … که این مزدوران مارکسیست روسی را که لابی اصلی ملاها هستند و به کار تحریف تاریخی برای حفظ ملاهای روسی و روسیه مشغولند ،در غرب اطراق کرده و علیه امریکا و اروپا و اسرائیل و لیبرال دموکراسی لجن پراکنی می کنند ، را بشناسند و انها را دیپورت کنند به روسیه و کوبا و ایران و سوریه و ونزوئلا و کره شمالی .
آقای محمدی عزیز
مقاله بسیار روشنگرانه ای مرقوم فرمودید. اما اجازه بدهید چند نکته را اضافه کنم
۱- گفتار اصلاح طلبی نه از بطن اجتماع ما بلکه ساخته و پرداخته اتاق فکر ج ا برای ادامه حیات ننگین و سلطه بر آحاد مردم ما ساخته و پرداخته شده است و سرکردگان این گروه دانسته و با برنامه به حیات و ادامه آن برای استمرار حکومت تاکید داشته و دارند و گر غیر از این بود هرگز و تحت هیچ شرایطی تن به واگذاری و فراموش کردن آرمانهایی که بقول خودشان مانیفیست وجودی شان را تعریف و تبیین میکند نمیدادند. گذر زمان مشخص کرد که از خاتمی مزدور و خود فروخته تا حجاریان و همه و همه شان دغدغه و نگرانی یکی بیش نیست و آن هم درگیر کردن گروه روشنفکر جامعه با این به اصطلاح حزب و بقول مولوی دکان کاسبکارانه هست تا در سایه آن اول به دنیا نشان بدهند ما احزاب مختلف داریم پس دمکرات هستیم و به مردم هم نشان دهند که شما در سرنوشت کشور و تصمیم گیریهای دولتی سهیم هستید!!!!
بیاد دارم مرد متمولی در دو سوی خیابان دو مغازه ساندویچ فروشی باز کرده بود که متعلق به خود او بودند و اهالی محل خبر نداشتند. هر دو این مغازه ها ظاهرا رقیب همدیگر بودند و از دیگری بد گویی و عیب جویی میکردند تا مشتری بیشتری جلب کنند و مردم هم گاهی به این و گاهی به آن مغازه میرفتند و خلاصه بحث داغ شده بود غافل از اینکه صاحب مغازه ها با این کار پول بیشتری به جیب میزد و با خنده گاهی از این مغازه و گاهی از دیگری خرید میکرد !
داستان استمرار طلبان و اصول گرای ها یشان عین مطلب بالاست که عرض کردم. اگر نیک بنگرید نه حرکتی برای اصلاحات انجام دادند در مجلس فعلی و نه از اصول گرایان در چهار سال گذشته ابی برای ملت گرم شده است.
تمام این افراد حزب بادی در حد شعار فقط آن هم برای خالی نبودن عریضه و ایجاد دو دستگی هر از گاهی از ویترین خودشان بیرون میایند و باز به جای خودشان بر میگردند بدون هیچ دستاوردی. به جیره خوار پدر مطهری و یا رشوه گیر و کار چاق کن حضرتی توجه کنید که در بالاترین سطوح حزبی و مجلس نه تنها کاری برای ما نکردند بلکه از معیار ها و اصول شناخته شده انسانیت هم برای فرمانبرداری از یک دیکتاتور و قاتل الدنگ براحتی عدول میکنند
احزاب و گروه های موجود در ایران تنها برای بزک پیر زنی عشوه گر بنام اسلام ولایت که توتالیته و خود محور است بعنوان پوشش بکار گرفته شده و میشود . تمام مواردی را که فرمودید از وا دادگی و عقب نشینی این مزدوران با این توضیح قابل درک خواهد بود.
در نظر اینها اصل حفظ قدرت حکومت است و بس
زنده و پاینده باشید و برقرار
اینها هر کدامشان:
برادر سپاهی درجه دار دارند. (حکم کلیدی)
عموی سپاهی درجه دار دارند (حکم کلیدی)
پسر سپاهی درجه دار دارند (حکم کلیدی)
پدر سپاهی درجه دار دارند (حکم کلیدی)
پسر خاله , پسر عمو, پسر دایی , پسر عمه سپاهی درجه دار دارند (حکم کلیدی)
مگر اشتغال در سپاه بر حسب گزینه ی رقابتی, لیاقتی است که این بنگاه برای ملت ایران عمومی باشد؟
به درجه دار های راس سپاه و چینش همینها در راس ارتش ایران و دیگر گروه های نظامی جزو دویست خانوار مافیایی میشوند که افسار همه ی آنها به بیت خامنه ای و تحت نظارت شدید نیرو های امنیتی و سایه کنترل میشود!
سیستماتیک و با قرار از قبل, ادای عمومی بودن و ملی بودن و داینامیک بودند را در میآورند که مردم فکر کنند اینها از “خود مردم” هستند! یعنی ادا اطفار “مردمی” در میآورند.
اما حقیقت چیزه دیگری است.
یک شپش که کوچیک ترین “کلید” منصبی دستش بیفتد باید جزو دائره ی دویست خانوار کاروان شتر خامنه ای باشند.
این الیت چون برای غارت و منافع ملی و به موجب خلاء سیاسی جهانی در ۵۷ (مخالفین جهانی کامپ دیوید*, طرح سوم صلح اسرائیل و عرب!) عرصه های قدرت را بلعید هرگز هرگز هرگز هرگز هرگز نمیتواند آشتی ملی بکند!
*یکی از گرگ های هیتلری هندی که مخالف طرح صلح کمپ دیوید بوده است خود خمینی بود!
– میدانید که زمان کنفرانس تهران در جنگ جهانی دوم “خمینی” جوان جزو آخوند هایی بوده که هوادار این تئوری بودند که امام زمان ظهور کرده و خود هیتلر است؟
– این دسته از آخوند ها در ممبر از مسلمانان میخواستند که بشتابند برای کمک به امام زمان (هیتلر)
جز قهقرای اضمحلال و تباهی (کشور متاسفانه), حتی تباهی خودشان راهی برایشان نیست.
ولی اگه مردم نرن پای صندوق های رای امنیت اونها رو ویروسهای کرونا و ایبولا، چرکهای فارک و ساندنیستهای آدم کش، گودزیلا و خیلی چیزای دیگه تهدید می کنه. فقط عراق و سوریه رو ببینید که مردمش رای ندادن امنیتشون چجوری شد ( و البته هیچ به اردن، ترکیه، مصر و خیلی جاهای دیگه توجه نکنید که ملتشون بی سرخر در آرامش دارن زندگی می کنن).
از همه مهمتر، الان رای دادن بهترین فرصت برای ایستادن در یه صف دیگه است که ایرانی ها بهش اعتیاد مفرط دارن.
هنوز اکثریت مردم در مساجد می نشینند و مانند ۲۰۰ سال پیش آخوندی در بالای منبر برایشان قصه وقایع اتفاق نیفتاده ۱۴۰۰ سال پیش رابازگومیکند مانند کودکانی که در مهدکودک معتاد به شنیدن قصه های مربی مهد کودک شده اند هنوز مانند پدرانشان در روز عاشورا پیراهن مشکی میپوشند و به سر وکله خود میزنند منتظر قیمه نظری هستند بله خمینی براحتی توانست انگشت بر این نقطه ضعف پدران ما بگذارد و پیروز شود
حال سوال اینست کدامیک از ما یا شما روز عاشورا جرات کرده اید لباس رنگی بپوشید وموسیقی شاد بشنوید اگر آنروز رسید آخوند افعی صفت کثیف را نابود کرده اید پس مسجد های آلوده ومتعفن راخالی کنید و با خود کمی فکر کنید ببینید آیا مرگ حسین در عاشورا فجیع تر بود یا مرگ بخیار ها وفروهرها و بخیاری ها و مسافران هواپیمای اوکراین و۱۵۰۰ معترض آبانماه اینها هیچکدام برای جنگ وگرفتنحکومت از یزید نرفته بودند برای بیان مشکل وطلب آزادی که در بقیهکشور هایعنوان حق مسلم هر فرد محسوب میشود رفته بودند
بحث اصلاحات چیزی جز بازی رژیم منحوس ج ا برای سرگرمی و اتلاف وقت مردم به تنگ آمده درون ایران و بهانه برای اروپاییان بی شرم و پول پرست برای بقا ج ا در مواقع بحرانی نیست همگی دست این ملایان منحوس و زهاک را خواندنند و این رژیم سفاک با توسل به کشتار و حبس و شکنجه در داخل و پول خرج کردن در خارج تلاش برای ادامه حکومت دارد
کدخدا جان. قبل از حل این معادله باید اول از خواب بیدار بشی.
حل معادله دو مجهولی مملکت :
بیاد دارم در دوران دبیرستان ، تمامی معادلات چند مجهولی درس ریاضی را در حل میکردم و نمره درس ریاضی ام در امتحانات نهایی دیپلم ۱۹/۷۵ شد . اما اکنون از حل این معادله عاجز و ناتوان شده ام .
شما کاربران عزیز و گرامی ،کمک و یاری نمایید !
در این دوران ، وضعیت و شرایط مردم داخل کشور را میتوان بطور تقریبی به دو دسته کلی و اساسی تقسیم بندی نمود :
اول – طرفداران و حامیان و حاکمان رژیم ولایت وقیح خمینی – خامنه ای که از در درون و لایه های اصلی ان میتوان اینگونه برداشت نمود که :
بارها از زبان طرفداران حکومت اسلامی در داخل کشور شنیده ایم که برای طول عمر سید علی گدا خامنه ای دعا کرده و آرزو میکنند که او در این شرایط حساس و بحرانی کشور ، نمیرد و سالهای سال زنده باشد . زیرا از اوضاع نامعلوم و بهم ریخته در پس از او بسیار آشفته و نگران می باشند .
بسیاری از انها انجام کودتاتوسط سپاه را هم موثر ندانسته و میگویند اوضاع قطعا بهم خواهد خورد و بدتر و بدتر میشود !
علاوه بر ان ، از عدم اتحاد و بلاتکلیفی مخالفین خود هم اظهار خوشحالی نموده و از اینکه جایگزین مشخص و قوی همچون سال ۵۷ برایشان وجود ندارد ، خدا را شکر میکنند ؟!!!
دوم – وضعیت مردم به تنگ امده و مخالف حکومت نیز بخش دیگر ان و اینگونه است .
انان بارها و بارها اعتراض خود را در طی سالهای ( ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ ) اعلام داشته اند و هزاران کشته و مجروح و بازداشتی بر جای گذاشته اند .
این مجموعه از یک طرف آرزوی مرگ سید علی گدا خامنه ای و از هم پاشیدن حکومت جنایت و غارت ملاها را دارند و از سوی دیگر از بلاتکلیفی و وضعیت موجود گروه های اصلی مخالف حکومت ، در داخل و خارج کشور سر در گم و ناراحت هستند !
مردم در سال ۵۷ میدانستند که رهبر قیام و انقلاب خمینی ( هندی ) است و شورای انقلاب هدایت امور جاری در روزهای قبل و ابتدای انقلاب را بر عهده داشت . بیاد میاورم پس از چند هفته دولت موقت مرحوم بازرگان برای برگزاری انتخابات و…..بر سر کار امد و اوضاع را کنترل و هدایت نمود .
امروزاکثر مردم مخالف ایران ، نه رهبر واحد و قابل قبول اکثر گروه ها را دارند ( هر گروه خود را رهبر میداند ) و نه شورای موقت رهبری متشکل از سران اصلی مخالفین ، برایشان تعیین شده است ؟!!!
این دو مجهول برای ( طرفداران حکومت – وضعیت اینده رهبری ) و برای ( مخالفین – شورای موقت رهبری ) تاکنون روشن نشده و همچنان بلاتکلیف و همچون استخوان لای زخم برای این ملت باقی مانده است .
شاید اگر ، هر کدام از این دو ، زودتر بتوانند به سرانجام برسد ، قطعا اینده ایران را درست خواهد داشت ؟!!!
در این راستا ، جنبش ایران بزرگ ( جاب ) همه مخالفین و ایران دوستان ( سلطنت طلبان و جمهوری خواهان ) را به اتحاد و همبستگی جهت تشکیل شورای موقت رهبری دعوت می نماید .
۱ – از طرفداران پادشاهی – شاهزاده گرامی رضا پهلوی دوم ( تداوم دهنده سلسله پادشاهی ایران)
۲ – از طرفداران جمهوری – آقای دکتر حسین موسویان ( جبهه ملی ایران )
۳ – ” ” ” – خانم مهندس مریم رجوی ( سازمان مجاهدین خلق )
۴ – ” ” ” – مهندس حسن شریعتمداری ( جمهوری خواه ملی ایران )
۵ – …………………………………………………………………………
لازم به توضیح میباشد که جنبش ایران بزرگ ( جاب ) خواهان برپایی حکومت مشروطه سلطنتی ( پادشاهی تشریفاتی ) با دولت اجرایی ( پارلمانی – حزبی ) میباشد . با سپاس
پاینده باد ایران بزرگ و سرفراز