فرد صابری- با گسترش ویروس کُرونا، کشورهای مختلف کماکان در شوک به سر برده و چین به عنوان منشاء و ناقل این ویروس به تمام دنیا، نظم کشورها را بهم زده و حال انگشت اتهام بسیاری از سیاستمداران به سوی این کشور بوده و معتقدند، چین باید پاسخگوی خسارات و پیامدهای ناشی از این ویروس باشد.
با به اوج رسیدن این ویروس، اکثر مراکز درمانی کشورها قادر به پاسخگوییِ شهروندان خود نیستند و در موازات این امر، هزاران شرکت کوچک و بزرگ در حال ورشکستگی هستند و صدها نفر از کار بیکار شدهاند.
تبعات شیوع کُرونا، بورس تمامی کشورها را تا حد چشمگیری با نزول مواجه کرده و بنا بر نظر کارشناسان درآمدِ ناخالصِ بعضی از کشورهای اروپایی تا ۷٪ کاهش یافته و عملا لرزه بر پیکرهی اقتصادی کشورها وارد میشود و تا کنون نیز هنوز هیچ کشوری تصمیم درست و واقعبینانهای در مقابل این فاجعه اتخاذ نکرده و تنها با اما و اگر به تئوریهای موقت میپردازند.
امروز گفتنیها را باید گفت: اگر سیاستمداران و سیاستگذاران در چهار دههی گذشته مورد بررسی قرار گیرند، مشخص میگردد سیاستهای آنها بلندمدت نبوده و اکثریت آنان با سیاست و استراتژی کوتاهمدت یا میانمدت به مسائل پرداخته و به عواقب آنها نیاندیشیدهاند.
درواقع چنین شده که سیاست نامفهوم و ناکارآمدِ چهل سال اخیر سیاستمداران چپ در اروپا و آمریکا با استراتژی کوتاه و میانمدت، حتی جوامع خود را تا به امروز با یک شوک بزرگ روبرو کرده است.
اگر به تاریخ نگاهی بیاندازید، مشکل این سیاستمداران را به خوبی درک خواهید کرد؛ در گذشتهی نه چندان دور مسائل و دشواریها بسیار کوچک بودند و سیاستمداران بزرگ و با تجربه که از مشکلات و گرفتاریها فرصتهای بسیار ساختند ولی، در چهار دههی گذشته رفته رفته دشواریها و مشکلات بزرگتر وسیاستمدارانی که پا به عرصهی سیاست گذاشتهاند روز به روز کوچکتر و بیتجربهتر شدهاند و در روزگاری که عقربهی افراد کوچکِ سیاسی با قطبنمای «اقتصاد گلوبالیسم» یکسویه تنظیم میگردد، گامهای کوچک آنها بیشتر نمایان میشود.
بعد از روی کار آمدن پرزیدنت ترامپ، این عقربهی سیاسی جهت خود را عوض کرد و صدای ملیگرایی (پاتریوتیسم) و سیاست ارزشگذار رساتر شد و اولین گام در مقابل چین کمونیست که رهبری گلوبالیسم یکسویهی اقتصادی را در انحصار خود گرفته بود، ظاهر شد.
قوانین تازهی گمرکی برای واردات ششصد میلیاردی چین به آمریکا تبیین و به اجرا گذاشته شد و همزمان سیاستمداران چپ آمریکا و اروپا به تبلیغات منفی علیه دولت ایالات متحده پرداختند و هر روز به بهانههای مختلف با آن مقابله کردند تا دولت ترامپ را تضعیف کنند.
پسلرزههای اقتصادی ویروس کُرونا
امروز اکثر کشورها- حتی خود آمریکا- با گسترش مرگبار ویروس کُرونا روبرو شده و در سراسر جهان هر روزه آمار مرگ و میر، ورشکستگی و بیکاری و پایین آمدن بورس شوک عظیمی به همه وارد میکند؛ چنانکه وزرای اقتصاد اتحادیه اروپا چندین بار در عرض هفتههای گذشته با یکدیگر به گفتگو پرداختند و خواستار عرضهی اوراق قرضه برای کشورهای عضو این اتحادیه از بانک مرکزی اروپا شدند که با مخالفت آلمان روبرو شدند.
حال پرسش اینجاست؛ آیا میتوان هم یک کشور تکحزبی کمونیست و دیکتاتوری مطلق بود و هم اقتصاد آزاد و یا اقتصاد کاپیتالیستی بازار آزاد را رهبری کرد؟
اوضاع امروز جهان نشان میدهد که وقتی ابزار و سیاست به دست سیاستمداران چپ بیفتد، کار به کجا ختم میشود؛ هم سیاست گلوبالیسم (جهانروایی یا جهانی شدن) معنای خود را از دست میدهد و هم گلوبالیسم یک بُعدی اقتصادی شکل میگیرد و جنبههای سیاسی- انسانی، فرهنگی و حقوق بشری آن کمرنگ و یا نادیده گرفته میشود.
این زنگ خطر نشان از آن دارد که هر کشوری باید در چارچوب ملی- میهنی کشور خود را با اقتصاد آزاد داخلی و خارجی تنظیم نماید ولی، نمیتوان تمام شرکتهای کوچک بزرگ داخلی را به چین و یا کشورهای دیگر برد و به چشم سود کوتاهمدت به آن نگاه کرد. نتیجه همین میشود که امروز شرکتهای داخلی مثلا برای ساخت یک ماسک و وسایل اولیهی بهداشتی باید از جای دیگر– عمدتا چین- وارد نمایند.
در همین ارتباط، کاری که از دست شهروندان بر میآید این است که هر فردی که در هر کشوری زندگی میکند، باید دست در دست یکدیگر همدلیها را نسبت به یکدیگر زیاد کنند و تا حد امکان به همدیگر کمک برسانند تا دانشمندان و پژوهشگران جهان بتوانند هر چه زودتر چارهای برای این بحران پیدا کنند.
بیگمان اگر درمانی برای این بیماری مزمن پیدا نشود، باید منتظر پسلرزههای کُرونای اقتصادی عظیم و به مراتب بزرگتر و خطرناکتر از کُرونای کنونی بود که میتواند شورشهای داخلی مردم را به دنبال داشته باشد.
از سوی دیگر در ایران نیز جمهوری اسلامی به نفسهای واپسین خود نزدیک شده. دولت ویترینی با بودجهی مضحک بر اساس نفت پنجاه دلاری، در حالی که الان قیمت نفت ایران بین چهارده تا پانزده دلار در نوسان است، و همچنین ابهام در پاسخ بانک جهانی به تقاضای وام پنج میلیارد دلاری در کنار ادامهی تحریمها، فقط سعی دارد با اخبار جعلی و دروغ به حفظ ظاهر و انحراف اذهان بپردازد.
فرقهی تبهکار جمهوری اسلامی که برای اخاذی از طریق کُرونا، ایران را به پل انتقال ویروس کُرونا مبدل ساخت، هیچ برنامه و مدیریتی در این زمینه اتخاذ نکرده و جز مرگ و پرداخت هزینه از تندرستی و زندگی مردم کاری نمیکند.
در حالی که کشورهای اروپایی به قرنطینه نمودن شهرها و کشورشان اقدام کردهاند، ولایت فقیه به بسته شدن ادارات کماکان تن نمیدهد و مراسم مذهبی- حکومتی گاه در خیابانها برگزار میشود و این در حالیست که مدام مردم را به در خانه ماندن فرا میخواند!
در نهایت حقیقت اینجاست که، رژیم واپسگرا برای جان ملت هیچ ارزشی قائل نبوده و نیست و حال هم مانند همیشه به منافع نظام میاندیشد.
تنها هدف ملایان گریختن از «براندازی»ست و حال از کُرونا به عنوان سنگر استفاده میکند و به شیوع این ویروس به اسم کمکهای جهادی توسط بسیج و سپاه پاسداران دامن میزند.
چقدر آدم باید پخمه باشه که باور کند پول آزاد شده از تحریم به جیب مردم ایران برود.
با این پول ها برای لباس شخصی ها شوکر و باتوم خریده میشه
و بقیه اش هم میره تو جیب سایبری های هفت تومانی که با ترویج دیس اینفورمیشن ها مردم را فریب دهند.