حامد محمدی- پس از خروج آمریکا از توافق اتمی در سال ۲۰۱۷ حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی گفت «یک موجود مزاحم از برجام رفت». او چهارم دیماه ۱۳۹۷ هنگام تقدیم لایحه بودجه به مجلس در سخنانی عنوان کرد «اعتراضات مردم در دیماه سال ۹۶ موجب شد آمریکا دچار برداشت غلط و تصور ناروا از جمهوری اسلامی شده و از توافق برجام خارج شود».
گرچه حزباللهیها و ولایتمداران از همان ابتدا با برجام مخالف بودند و مدام پارهکردن و آتش زدن آن را مطرح کردند اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه حکومت تلاش میکند به هر شکلی که میتواند برجام را حفظ کند.
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی که بارها در سخنرانیها برجام را زیر سؤال برده بود خرداد ۱۳۹۷ ادامه آن را بدون آمریکا منوط به انجام شروطی از سوی اروپاییها کرده بود از جمله تضمین خرید نفت ایران، تضمین تجارت و تبادلات بانکی، کنار گذاشتن بحث در مورد موشکها و حضور نظامی ایران در منطقه و عدم اجرای تحریمهای آمریکا که البته روشن است که هیچکدام از این شروط عملی نشد.
در طول این سالها علی خامنهای بارها تکرار کرده است که حاضر به مذاکره با آمریکا به ویژه با دولت ترامپ نیست. در عین حال شروط آمریکا و اروپاییها برای مذاکره با تهران کنار گذاشتن فعالیتهای موشکی و توقف حمایتهای تسلیحاتی و مالی از شبهنظامیان منطقه است که خامنهای درباره آنها تاکید کرده که «ارکان اقتدار جمهوری اسلامی» و «مسائل ناموسی» آن به شمار میروند و هرگز در موردشان مذاکره نخواهد شد.
اینهمه در حالیست که مذاکره با آمریکا و امضای برجام در سال ۱۳۹۴ بدون اجازه علی خامنهای برای دولت روحانی ممکن نبود به ویژه آنکه همهی شواهد و خبرها نشان میدهد که دولت روحانی و تیم ظریف اساسا به این منظور روی کار آمدند تا «نرمش قهرمانانه»ی رهبر جمهوری اسلامی را با یک توافق اجرا کنند. اما پس از خارج شدن دولت ترامپ از برجام، خامنهای و اطرافیانش و مقامات حکومتی که گرد وی حلقه زدهاند و همچنین حزباللهیهای ولایتمدار برجام را دستپخت دولت روحانی و اصلاحطلبان قلمداد میکنند!
مدتهاست بر سر اینکه چرا برجام امضا شد و «مقصر» چه کسی بود و آیا دستاوردی برای نظام داشت یا نداشت بین جریانهای حکومتی چالش جدّی ایجاد کرده؛ با این حال نه خامنهای جرأت دارد با یک حکم حکومتی دستور خروج از برجام را صادر کند و نه حسن روحانی و دولت و موافقان مذاکره با آمریکا زورشان میرسد بدون اجازهی خامنهای در شرایط کنونی پای میز مذاکره بنشینند.
حسن روحانی ممکن است جسته و گریخته حرفهایی بزند که نشانگر اختلاف مواضعاش با ولی فقیه باشد اما بعید است برخلاف خواست خامنهای در مورد تصمیمات و اقدامات اساسی نظام موضعگیری کند. حتی به فرض اینکه چنین جسارتی هم داشته باشد، چنان هزینههایی برای او خواهد داشت که حتی در حرف نیز هرگز ریسک عبور از خط قرمزهای خامنهای را نخواهد کرد. در چنین شرایطی اگر روحانی پیدا و پنهان یا حتی تلویحی در مورد مذاکره با آمریکا صحبت میکند، در چارچوب علائم و پیامهایی است که خامنهای مخالفتی با آنها ندارد و به این امید است که شاید با همین علائم گشایشی نیز حاصل شود! به نظر میرسد «رگ خواب» علی خامنهای در دست روحانی است. گذشته از اینکه وی به عنوان یکی از امنیتیهای قدیمی نظام با حمایت ولی فقیه به ریاست دو دولت رسیده، در این هفت سال نیز یاد گرفته چطور موضعگیری کند که به نظام لطمه نخورد و پا را فراتر از نقش «تدارکاتچی» خود و خط قرمزهای رهبرش نگذارد.
روحانی در دیدار با وزیر خارجه سوئیس که اخیراً به تهران سفر کرد گفت «آمریکا سالهاست به دنبال حذف نظام جمهوری اسلامی و مداخله در امور داخلی ایران است». دو روز بعد در یک سخنرانی خروج آمریکا از برجام را «خطای محاسباتی» خواند و گفت «آمریکاییها حتما پشیمان هستند و باید به برجام برگردند و برخواهند گشت. این راه بنبستی برای آمریکاست و آنها باید از این کوچه بازگردند». چنین علائمی بیانگر این است که گویا او و خامنهای با نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر منتظرند آمریکا به نحوی از جمله انعطاف در مورد تحریمها و عقبنشینی از ۱۲ شرط معروف، بستری برای نشستن پای میزمذاکره فراهم کند اما بدون آنکه پای «موشک»ها یا حمایت از «جبهه مقاومت» را به میان بکشد. البته این خواست از سوی مقامات جمهوری اسلامی تازگی ندارد.
در این میان، ولایتمداران مدام میگویند برجام «خسارت محض» بوده اما دولت درس نگرفته و بدون در نظر گرفتن منافع ملّی به دنبال کشیدن نظام پای میز مذاکره و تسلیم در برابر آمریکاست! حتی با فرض اینکه حسن روحانی «خودسرانه» برجام را امضا کرده باشد و الان هم خودسرانه به دنبال مذاکره با آمریکاست پرسش اینست که چرا خامنهای از جایگاه و قدرتش استفاده نمیکند تا رئیس جمهوری را که «منافع ملّی» را پایمال میکند، سر جایش بنشاند؟! پاسخ روشن است: روحانی بدون اجازه و چراغ سبز علی خامنهای حرفی در مورد این معضل بزرگ جمهوری اسلامی نمیزند و نمیتواند بزند! ولایتمداران هم بهتر است سر خود و اندک طرفداران نظام را با حیلهی دیگری گرم کنند.
هشدار قاسم سلیمانی نسبت به «برجام سه ضلعی»
یکی از منتقدان برجام قاسم سلیمانی فرمانده پیشین سپاه قدس، بازوی خارجی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بود. او در یکی از سخنرانیهایش درباره دلایل مخالفتش با مذاکره با آمریکا گفته بود: «برای دشمن، برجام سه ضلعی است… اوباما گمان میکرد به مرور به اضلاع دوم و سوم میرسد این آدم عجولی که تازه آمده سر کار [ترامپ] او اصرار دارد به سرعت به این برسد… اصرار آنها روی برجام منطقهای این است که میخواهند روح و تحرک منطقهای که از ایران اسلامی به جهان اسلام روح و جان داده این را بکشند و هدف این است جریانهای اسلامی منطقه در برجام ۲ خشکانده شوند… اگر رفتیم برجام۲ را انجام دادیم مسئله تمام نمیشود. برجام اصلی در داخل ایران است».
سلیمانی در این سخنرانی که ۹ اسفند ۹۷ انجام شد تاکید میکند «با اطمینان به عنوان یک سرباز رهبری هیچ تصمیمی از نظام بدون منافع ملی در هیچ کجا مورد اجرا گذاشته نمیشود».
به عقیده سلیمانی و دیگر همفکرانش «برجام ۱» اتمی، «برجام ۲» شبهنظامیان منطقهای و «محور مقاومت» و «برجام ۳» برنامه موشکی است. شماری از تحلیلگران حکومتی معتقدند کشتن سلیمانی مقدمه تحمیل «برجام ۲» بوده است.
گرچه بعد از ترور سلیمانی مذاکره با آمریکا به ظاهر با مخالفتهای بیشتری روبرو شده اما هرگز بحث مذاکره متوقف و قاطعانه رد نشده است! حامیان خامنهای میگفتند «مذاکره با آمریکا یعنی نشستن با قاتل حاج قاسم بر سر یک میز!» آنها هر نوع مذاکره با واشنگتن را مصداق «بیغیرتی» خواندند اما علی خامنهای در یک سخنرانی ویدئویی ۱۰ امرداد بدون هیچ اشارهای به سلیمانی گفت «اینکه میگویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم دلیلش این است که مذاکره یعنی اینکه همه قدرت منطقهای، صنعت هستهای و بازدارندگی نظامی را کنار بگذاریم که اگر کنار نگذاریم هم همین آش و همین کاسه است و تحریمها وضع میشود. کدام انسان با شرف و معتقد به حفظ مصالح کشور حاضر است تحت این شرایط کنار بیاید؟»
سخنان رهبر جمهوری اسلامی یعنی اینکه اگر آمریکا بر سر قدرت منطقهای و صنعت هستهای و بازدارندگی نظامی [همان سه ضلع مورد اشاره سلیمانی] انعطاف نشان دهد احتمال مذاکره و «نرمش قهرمانانه» وجود دارد. از این روست که داخل نظام کم نیستند آنهایی که گمان میکنند اگر جو بایدن که حامی حفظ برجام است پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شود روزنهی امید به مذاکره بیشتر باز میشود.
«شبکه نفوذ» در پی تحمیل «برجام۲»
سیدعبدالله متولیان از نویسندگان روزنامه «جوان» وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقالهای با عنوان «شبکه نفوذ در پی تحمیل برجام۲» مینویسد «نظام سلطه به عنوان دشمن اصلی انقلاب اسلامی در پی آن است که الگوی مذاکره درباره اقتصاد را به حوزه دفاع و امنیت تعمیم دهد و هدف جنگ اقتصادی فعلی، واداشتن نظام سیاسی ایران به قبول مذاکره درباره توان دفاعی خود از طریق افزایش فشار به مردم ایران، عصیانگری و شورش عمومی و مطالبه ملی از نظام برای قبول مذاکره است و این تکرار همان نسخه شوم سال ۹۲ است که منجر به برجام خسارت محض شده و اینک ۸ سال است که کشور هزینه آن نسخه را میپردازد».
در بخشی از این نوشتار آمده «امروز یک تفکر باطل و ذلیلانه در کشور اصرار دارد به نظام تحمیل کند که مصلحت ما در حفظ برجام به هر قیمتی بوده و برجام برای ایران منافعی دارد که حتی اگر اروپا هم از برجام خارج شود ما در برجام بمانیم».
نویسنده ادامه میدهد «این نگاه غلط و گره زدن منافع و امنیت ملّی کشور به بیگانه (دشمن) نمیتواند صرفاً ناشی از سهلاندیشی باشد و چه بسا که تحت حمایت و هدایت جریان نفوذ مطرح و دنبال شود… حرکت در این مسیر و دمیدن در شیپور وادادگی و قبول مذاکره با شیطان بزرگ و اذنابش مفهومی جز حماقت، خیانت و فرصتسوزی ندارد».
حزباللهیها و مخالفان مذاکره با آمریکا تنها راهشان خروج نظام از برجام و خروج از NPT است و هیچ بدیل دیگری برای خروج از این وضعیت ندارند. مسیری که احتمالاً اگر نظام وارد آن شود منتهی به درگیری و جنگ میشود. اما مشکل اینجاست که رژیم ایران حتی برای مذاکره مجدد با آمریکا نیز نه ابزار کافی دارد و نه شرایط مناسب!
برجام در سایه دست به دست شدن دولت میان به اصطلاح «تندروها» (هشت سال دو دولت احمدینژاد) و به اصطلاح «میانهروها» (دو دولت روحانی) شکل گرفت. درواقع هیجان ناشی از «جنبش سبز» به نردبان مشروعیت نظام برای مذاکرات بینالمللی تبدیل شد و باراک اوباما و جان کری دلیل موجهی برای نادیده گرفتن رفتار جمهوری اسلامی از جمله کشتار معترضان و نقض حقوق بشر در سال ۸۸ یافتند به ویژه آنکه بسیاری از آنها که در سال ۸۸ سرکوب شده بودند به امید گشایش سیاسی و رفع «حصر» پشت دولت روحانی قرار گرفتند و «برجام» را «مطالبه عمومی» قلمداد کردند که طی تقریبا دو سال اولیه موجودیتش نیز اگرچه دست رژیم را برای پیشبرد برنامههای توسعهطلبانه و نظامیاش باز کرد اما نتوانست گشایش اقتصادی در کشور و زندگی مردم به وجود بیاورد.
حالا اما مذاکره با رژیمی که دو اعتراضات سراسری ۹۶ و ۹۸ را وحشیانه سرکوب کرده و دستش را بیش از پیش به خون آلوده کرده و پشت هم حکم اعدام صادر میکند و هواپیمای مسافربری را با موشک سرنگون ساخته و همزمان به برنامههای موشکی و اتمی خود میدهد و همچنان اصلیترین حامی تروریسم در جهان است و مردم نه تنها در ایران بلکه در عراق و لبنان نیز علیه آن شعارهای قاطعانه میدهند، اصلا کار آسانی نیست.
مسعله اینه که توی ایران دولت تامین کننده بودجه ج ا هستش و باید نفت بفروشه و دیپلماسی بکنه و لبخند بزنه تا کار ج ا راه بافته.دولتها توی ج ا لایه ای هستن بر روی استبداد.اون پشت مشتا خامنه ای و رفقاش قایم شدن و جلوتر دولتارو میزارن تا حمالی بکنن.بیخود هم نیست که دولتا توی ایران همه از اصلاح طلبان تا مثلا یه ژست فرمالیته مخالف حکومت بگیرن و مجامع بین المللی رو گول بزنن که کسی شک نکنه کارشون دقیقا پاچه بوسیه.خامنه ای هم طرفدار دولت روحانیه چون این دولتو برای پول اوردن به داخل مملکت و خالی کردن جیب مردم نیاز داره.حالا این دولت یا اون مجلس یا فلان قوه قضاییه هر چی هم بد و فاسد باشن و دزدی کنن باید بکارشون برسن تا امورات بیت خامنه ای رو زمین نمونه.پول سپاهیا تامین بشه و نگهبانا و محافظا و عناصر اقتصادی و اطلاعاتی و بوغهای مذهبی و نمایندگیها و اما جمعه ها و کلا تشکیلات خامنه ای پولش تامین بشه و کارشون نخوابه.حالا چه دولتها با امریکا مذاکره کنن چه نکنن چه تحریم باشه چه نباشه دولت در ایران مال خامنه ایه و نه مردم.کار از اساس باید درست بشه و اون ازاد کردن ایران از یوغ متافیزیک و اصل ولایت فقیه ا.تا وقتی حکومت در ایران متافیزیکه و عقلانیت درش راه نداره و تا وقتی ولایت و امامت سوار بر کله مردمه همینه و بس.تشکیلات خامنه ای هم عین بادکنکه و هر روز بزرگتر میشه.یه زمانی این تشکیلات کوچیک بود و مردم فشار رو حس نمیکردن.اما الان این تشکیلات بزرگ شده و بنیادهای خامنه ای همه جا رو بلعیده و بزرگتر هم خواهد شد تا وقتیکه در ایران قتل عام اتفاق بافته.بسیاری از بیکاری و فقر خواهند مرد.مگر اینکه تمام کشورهای جهان و مردم ایران این سیستم بی سر و ته و غیر معقول رو بهش پایان بدن.وگرنه این بادکنک مدام بزرگتر خواهد شد.
مذاکره و توافق عمر دادن ج.ا.=خیانت به تمدن سکولار و حقوق
گفته اند فلانی شیردل!
ترسویی یک تاجرپیشهف مماشات قبلی ها تکمیل کرد و فرصت سوزی کرد برای نابودی اهریمن ج.ا. ولایی و حالا هر آن خبر هولناکتر از جنایات و تروریسم مذهبی/
تحریم ادامه و تشدید بخصوص ارکان و مزدوران و گلوگاههای ارتزاق اقتصادی ماشین سرکوب و ترور و جنایت نظام، و البته حمله فوری به ج.ا. ولایی
۲۲ سازمان و نهاد حقوق بشری ایرانی و بینالمللی، با ارسال نامهای به دولتهای جهان، خواستار پشتیبانی همه این کشورها از تحقیقات مستقل و شفاف سازمان ملل درباره سرکوب خشن معترضان در ایران در آبانماه ۱۳۹۸ و پس از آن شدند.
این نامه روز نهم سپتامبر (۱۹ شهریور) منتشر شده است.
کنشگران متشکل در این ۲۲ سازمان و نهاد حقوق بشری از دولتهای جهان خواستهاند تا در ۴۵مین همایش شورای حقوق بشر سازمان ملل، از ایجاد یک کمیته مستقل تحقیق پیرامون نقض خشن حقوق بشر در ایران حمایت و پشتیبانی کنند.
نامه ۲۲ سازمان و نهاد حقوق بشری را افزون بر سازمان عفو بینالملل، دیدهبان حقوق بشر، مرکز مدافعان حقوق بشر، فدراسیون بینالمللی حقوق بشر، سازمان عدالت برای ایران، حقوق بشر کردستان، عرصه سوم و بنیاد عبدالرحمان برومند هم امضا کردهاند.
در اطلاعیه سازمان عفو بینالملل به دستگیری بیش از هفت هزار نفر و از جمله زنان و کودکان در جریان اعتراضات آبان ۹۸ اشاره شده است.
در نامه سازمانها و نهادهای حقوق بشری همچنین آمده است که ۲۳ کودک (۲۲ کودک پسر و یک کودک دختر) در سنین ۱۲ تا ۱۷ سال در بین قربانیان این سرکوب خشن قرار دارند.
۲۴ روز پس از سرنگون کردن هواپیمای غیرنظامی اوکراینی با ۱۷۶ مسافر و خدمه توسط موشکهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، دو شکایت جمعی از سوی خانوادههای قربانیان در دادگاههای کانادا علیه دولت جمهوری اسلامی، خامنهای و جمعی از فرماندهان ارشد سپاه به جریان افتاده است.
شکایتها در یکی از دادگاههای انتاریو ثبت شده اما به گفته مقامهای قضایی کانادا، به دلیل شیوع ویروس کرونا مقدمات به جریان افتادن آنها به تاخیر خورده بودند.
یکی از این شکایتها با عنوان «عمل تروریستی ساقط کردن هواپیمای غیرنظامی»، بر اساس قانون کانادایی «عدالت برای قربانیان تروریسم» به صورت دسته جمعی تنظیم شده است.
کانادا دولت جمهوری اسلامی را «حامی تروریسم» شناسایی و مصونیتهای سیاسی و دولتی ایران را لغو کرده است. به همین دلیل، مقامهای ارشد حکومتی ایران را قابل محاکمه در دادگاههای کانادا میداند.
به محض طرح دعوایی علیه مقامهای یک دولت خارجی، دولت کانادا موظف است به نمایندگی از دادگاه، موضوع را به اطلاع افراد و نهادهایی که از آنها شکایت شده است، برساند.
بر اساس گزارش «روزنامه نشنالپست» کانادا، یک مقام عالیرتبه وزارت خارجه این کشور در نامهای که تاریخ اول سپتامبر (یازدهم شهریور) را دارد، این شکایت را به وزارت امور خارجه حکومت ملاها ارسال کرده.
زینب جلالیان بیش از ۱۳ سال است که بدون یک روز مرخصی در زندان به سر میبرد و تنها زندانی سیاسی زن در ایران است که به «حبس ابد» محکوم شده است!.
زینب جلالیان، که در پنجشنبه ۵ تیرماه بدون اعلام قبلی و بدون هیچ دلیلی در حالی که به ویروس کرونا مبتلا شده بود، از قرنطینه زندان قرچک ورامین به زندان مرکزی کرمان منتقل شد و بعد از گذشت نزدیک به دو ماه، همچنان در سلول انفرادی این زندان نگهداری میشود!.
زینب جلالیان در روزهای گذشته طی تماس تلفنی با خانوادهاش از ادامه نگهداری خود در شرایط سخت سلول انفرادی خبر داد. زینب جلالیان گفته مسئولین زندان کرمان به او وعده دادهاند در صورتى که هزینه انتقال به زندان خوی را به صورت شخصى پرداخت کند، او را به زندان خوی باز خواهند گرداند. با وجود این تاکنون اقدامى عملى در این رابطه صورت نگرفته است.
زینب هر چند هفته یک بار با حضور ماموران حفاظت زندان امکان تماس تلفنی کوتاه با خانوادهاش را دارد. او در تماس با خانوادهاش اجازه ندارد به زبان کُردى صحبت کند و با مادر و پدرش که فارسى را به سختى متوجه مىشوند، مجبور است به زبان فارسی صحبت کند!.
– «سازمان جامعه اسلامی نهادهای شیعه» در آلمان (تاسیس در سال ۲۰۰۹)، که مرکز اسلامی در هامبورگ زیر چتر آن قرار دارد، در سال ۲۰۱۹ مبلغی بالغ بر ۱۳۷هزار یورو از اتحادیه اروپا بودجه دریافت کرد!، در حالی که بر اساس گزارش مؤسسه گوته (GOETHE INSTITUT) حجم کمک مالی آلمان بین سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ برای مبارزه با تندروی و مذهبی بالغ بر ۱۲۰ بود!.
اما آنچه در واقع اتفاق به وقوع میپیوندد بر خلاف هدف مبارزه با تندروی است!، زیرا این اموال به سود اهداف رژیم ایران هزینه میشود، زیرا این مرکز مستقیماً با دفتر خامنهای در تماس است و از هیچ کمکی به حزب الله لبنان دریغ نمیکند!.
این خلافکاریها، جرقهای برای به حرکت در آمدن طرفهای رسمی و حزبی در هامبورگ در ماه های گذشته شد تا بازوی اصلی نظام ایران را در آلمان ممنوعه اعلام شود، به ویژه پس از اینکه حزبالله اخیراً به عنوان سازمانی تروریستی طبقهبندی و همه فعالیتهای آن ممنوع شد.
– مرکز اسلامی در شهر برمن در شمال آلمان به نام «مرکز المصطفی» یکی از مراکزی است که در شهر تحت پوشش فعالیتهای اجتماعی از از حزب الله لبنان حمایت مالی میکند.
حدود ۵۰ نفر در برمن و حدود ۱۰۵۰ نفر در مناطق مختلف آلمان اعضای «مرکز المصطفی» هستند که برای خانوادههای شبهنظامیان عضو حزبالله پول میفرستادند.
– پاریس منافعی اقتصادی در ایران دارد که ممکن است در خط مقابله با گروههای شیعه مرتبط با فعالیتهای تندروانه حکومت ملاها، سختگیری کمتری نشان دهد.
ا برجستهترین مسئله متعلق به «مرکز الزهرا در فرانسه» که در سال ۲۰۰۵ تدسیس شد به دلیل وابستگی ایدئولوژیک به نظام در تهران و تبلیغ برای حزبالله لبنان، توجه سرویسهای امنیتی فرانسه را به خود جلب کرد.
مقامات فرانسوی فقط به مدت ۶ ماه «مرکز الزهرا» را به اتهام «گسترش افراط گرایی و تروریسم» در اروپا بسته و داراییهای آن را مسدود کردند!، به این ترتیب تصمیم نهایی درباره چهار نهاد شیعی زیر مجموعه این مرکز منحل شده، شامل «حزب ضد صهیونیسم»، «اتحادیه شیعیان فرانسه» و تلویزیون «فرانسه ماریان تیلى»، همچنان در دست مکرون رئیسجمهوری فرانسه است؛ این امر باعث شده تا این موضع نه چندان قاطع در قبال ممنوعیت فعالیت این تشکیلات از سوی پاریس، سؤال برانگیز شود.
– بر اساس گزارش روزنامه اشپیگل آلمان، اینک کانالهای اصلی حزبالله در حال تغییر و انتقال از آمریکای جنوبی به آفریقا و از آنجا به اتحادیه اروپا است، جایی که کوکائین از طریق ۳ بندرگاه اصلی روتردام (جنوب هلند)، آنتورپ (بلژیک) و هامبورگ (شمال آلمان) به کشور آلمان قاچاق میشود.
عملیات پولشویی چگونه صورت میگیرد؟
شاید کشف باند قاچاق مواد مخدر و پولشویی معروف به «باند درخت سرو» (درخت سرو سمبل لبنان) در سال ۲۰۱۶، تصویری روشن از نحوه کار این شبکهها در زمینه پیشبرد عملیات پولشویی را نشان دهد.
این باند متشکل از ۱۴ عضو که ۴ نفر از آنها مقیم آلمان بودند، در ازای انتقال پول به دست آمده از تجارت مواد مخدر در آمریکای لاتین به اروپا و آفریقا، اتومبیل، ساعت و جواهرات گران قیمت را خریداری کرده به لبنان میفرستاد و در آنجا در بازار سیاه به فروش رفته، مبالغ به دست آمده برای تأمین هزینههای عملیات حزبالله هزینه میشد. بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۵، چهار عضو این باند که مقیم آلمان بودند ۲۰ میلیون یورو پولشویی کردند!.
اخیراً، مجله اشپیگل، گزارش داد که مقامات گمرکی در غرب شهر اسن آلمان، موفق به کشف یک فقره عملیات پولشویی شدند که توسط یک گروه از لبنانیها و احتمالا به سود حزبالله صورت گرفت و گمان میرود که این گروه طی دو سال گذشته حداقل ۷۵ میلیون یورو پولشویی کرده باشند.
– سازوکارهای جدید برای انتقال پول
حزبالله استراتژی جدیدی را در اروپا برای انتقال پول به لبنان یا سوریه در پیش گرفته است!
بر اساس سازوکاری به کار رفته در این راستا، شرکتها و اشخاص اقدام به ارسال غیرقانونی پول به اروپا میکنند، این اموال که از ۵هزار تا ۴۰هزار یورو در هر عملیات بالغ میشود، به صورت پول نقد «کش مانی» و چندین بار در هفته و از طریق شبکههای مختلف تکرار میشود.
عضو حزبالله برای دور کردن سوءظن با شخص یا شرکتی که اولین واسطه برای انتقال پول در شهر محل اقامت او یا هر شهر دیگری در آلمان، فرانسه یا بلژیک، تماس میگیرد.
بهطور همزمان این عضو حزبالله از طریق تماس تلفنی مبلغی را به اولین واسطه میپردازد و طرف دیگر در لبنان یا سوریه معادل همان مبلغ را از واسطه دوم تحویل گرفته و عملیات انتقال پول نقد به همین سادگی و طی چند دقیقه صورت میگیرد.
بجای حمله نظامی به سرکوبگران پیشنهاد مذاکره با اهریمن ج-ا میدهند مدعیان سکولاریسم!
ننگ تاریخی خائنین پسمانده بلوک شرق سابق به همراه کاسبکاران منافق مدعی تمدن سکولاریستی
مذاکره با حکومت ولایی و زمان دادن و افزایش عمر اهریمن ولایی، خیانتی در حق بشریت است. مدعیان صلح که بهانه کرونائیستی دارند و نمیخواهند با چند شلیک کار این اهریمن تمام کنند، همان طور در دهه ۱۹۹۰ بجای حمله ریشه تمام تروریسم اسلام نمایی یعنی ایران ولایی رفتن سراغ نوچه های درجه چندمش! حزب شیطان لبنان و تروریستها عرب مزدور ج-ا فقط نوچه هستند، باید ریشه یعنی خود ج- حاکم بر ایران مظلوم هدف قرار داد و مردم ایران و جهان یک بار و برای همیشه نجات داد.
صلح و مذاکره با اهریمن ولایی یعنی خانت به تمدن سکولاریسم، خیانت به مردمان جهان و همراهی با دشمنان دگراندیشی، دشمنی با یهودیان بهاییان و اهل تسنن و همه عقیاد و حتی دشمنی با ناباواران، ولایسم حاکم بر این با همه نوع تمدن و عقیده خود مخالف و دشمن است، حتی به صراحت خواهان نابودی کمونیسم و سوسیالیسم هستند و خائنین بلوک شرق سابق هم در نهایت هدف ولاییسم هستند و حالا پسماندهای بوک شرق سابق در رقابت احمقانه با غرب، نظام جاهلی ظالم ولایی مسلح و حمایت میکنند!، بجای اینکه با غرب و اسرائیل و متحدانشان همراهی کنند و مردمان ایران و جهان همین امسال و قبل از اینکه سلاحهای اتمی اش مونتاژ نهایی کند باید نابود کند، حتی یک ماه دیگر خطر و هزینه اش چند برابر میکند. هم اکنون بزنید این هیولا را
حسن چاخان گلاسکوئی ، فقط و فقط با پشتیبانی ( عمه جن الیزابت ) ، میتواند دریافت اجازه
مذاکره با امریکا را داشته باشد .
ایران از زمان قاجار در سفر مظفرالدین شاه خرافاتی به انگلیس قبل از پیروزی مشروطتیت به انگلستان فروخته شده .
از اینرو هم رضا شاه پهلوی و هم محمد رضا شاه پهلوی این قرارداد را باطل میدانستند و حاضر
به ادامه مفت بری و استمار و استعمار انگلیس نبودن .
در نهایت انگلستان توانست با همپیمانانش فرانسه و امریکا در گوادالوپ طرح برکناری حکومت ملی
مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز را توسط نوکران داخلی مثل نهضت ازدی و حزب توده و جامعه
روحانیت قم با سکوت اخوند سید کاظم شریعتمداری نجات دهنده خمینی از حکم اعدام در شورش خرداد ۴۲ به نفع خمینی و نهضت ازادی و بازرگان و اخوند طالقانی برای مفت بری و غارت و جنگ افروزی در منطقه پیاده کند .
انگلستان و جمهوری خواهان چپ ایرانی , دشمنان کورش کبیر و فردوسی بزرگ و خاندان میهن پرست
پهلوی ایرانساز و برپائی هویت ۲۵۰۰ ساله حکومت شاهنشاهی ایرانی می باشند .
انگلستان فقط با نوع رژیم جهموریت است که میتوا ند هویت و تاریخ ۲۵۰۰ ساله نخستین شاهنشاهی جهان
را از میان بردا رد . همان کاری که با جمهوری اسلامی سعی بر ان دارد .
انگلستان و اروپا سعی دارند در اینده نزدیک با برپائی جمهوری بدونه پسوند اسلامی حتی با پرچم شیر خورشید
مانع بازگشت حکومت ملی ۲۵۰۰ ساله نخستین شاهنشاهی جهان به ایران بشوند .
اما مردم ایران و خصوصا نسل جوان با اگاهی به تاریخ باشکوه شاهنشاهی ایران و خدمات
حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی پهلوی ایرانساز مصم هستند دو مرتبه حکومت شاهنشاهی پهلوی ایرانساز
را به ایران برای حکمرانی و عزت و جلال و افتخار سرزمین کورش کبیر و زرتشت بزرگ برگردانند.
رضا شاه روحت شاد .
طی هفته اخیر انفجار قیمت طلا و ارز و خودرو و ……همچنین سقوط سنگین بورس همگی حکایت از بروز اتفاقات و حوداثی میدهد که انجام و تکمیل ان بستگی به اقدام امریکا در اخر شهریور ماه دارد !
اگر ترامپ شیردل ، ماشه کامل تحریمها را در ده روز اینده به مغز پوک و ارتجاعی سید علی گدا خامنه ای بچکاند قطعا پاییز بسیار داغی را شاهد خواهیم بود .
مذاکرات مخفیانه ایی که در زمان اوباما مقدمه برجام گردید با دستور و هدایت شخص خامنه ایی بود.
برجام در واقع یک یادداشت تفاهم بود که نوعی نفشه راه را برای بده -بستان مشخص میکرد: ایجاد محدودیت های مشخص در یک باره زمانی حداکثر ۱۰ ساله در زمینه تولید سلاح های کشتار جمعی توسط رژیم در ازتی رفع تحریمهای پیشا- برجام.
اما ، وقتی آمریکا در ماه می ۲۰۱۸ از برجام خارج شد، ۱۲ شرط سنگین در زمینه سلاحهای کشتار جمعی، دخالت نظامی در منطقه و آزادی گروگانها تعیین گردیدند.
این ۱۲ شرط اگرچه تغییر رفتار رژیم را هدف قرار داده، اما لازمه آن تغییر ماهیت رژیم است. که چنین چیزی بعید است.
از سویی دیگر، در شرایط کنونی دست رژیم برای بده-بستانی شبیه برجام چندان پر نیست، ضمن اینکه تحریمها بسیار گسترده تر شده اند.
بعبارت دیگر، در ازای رفع تحریمها، در کیسه اش چیزی بغیر از تغییر رفتار و چه بسا تغییر ماهیت ندارد.
بنابراین، مذاکره در شرایط حاضر برای مقام اوزما جذابیتی ندارد،
چه کسی می تواند باور کند که وضعیت اقتصادی و اجتماعی مردم ذره ایی برای اوزما اهمیت دارد تا حاضر باشد در ازای گشایش اقتصادی، جام زهری را نوش یا نرمش قهرمانانه ایی را انجام دهد.
از سویی، اوزما خیال اش از بابت بقای رژیم، راحت است و هیچگونه تهدید وجودی Existential Threat را از سوی آمریکا حس نمی کند.
همینکه رژیم اش پابرجا باشد حتی اگر دچار فروپاشی همچون سومالی و کنگو و ونزوبلا شود، برایش کافیست.
ضمنا از مقاله چنین برداشت می کنم که گویی رژیم چند پاره است و در اثر رقابت سه گانه اصولگرا- – اصلاح طلب- اعتدال گرا،رژیم نمی تواد با قاطعیت در مورد سیاست خارجی تصمیم بگیرد، که البته چنین نیست. رژیم یک خلافت اسلامی است و پایورانش صرفا کارگزار و مباشر و تدارکاتچی اوزما هستند .
در مورد پاراگراف آخر هم بنظرم ، اصولا مردم برای رژیم اهمیتی نداشته اند. آنها صرفا رعایایی محسوب میشوند که از امتیاز الهی خدمت به حکومت امام زمانی برخوردارند. بنابراین در رابطه با مذاکره یا عدم مذاکره، داشتن یا نداضتن مشروعیت و مقبولیت ومحبوبیت نظام در نزد مردم اصولا موضوعیتی ندارند،
این رژیم یک خلافت شیعه است که حتی برخلاف یک نظام کمونیستی فاقد یک پولیتبوروی نمایشی است و مانند صدر اسلام همه امور در دست خلیفه است .
یه روز تو همین روزا در اتوبوس نشسته بودم و داشتم با بقل دستیم صحبت میکردم در بحثمان به اینجا رسیدیم که وی میگفت که یه روز بر اثر یه صانحه رفتم به سمت دو قدمی ی مرگ در عالم کما دیدم که خمینی در جهنم دارد عذاب الهی را تحمل میکند و رضا شاه و محمد رضا شاه را دیدم که در قسمت فردوس بهشت بودند! وی گفت؛ پیامبر را ملاقات کردم که میگفت حق با پهلوی بود و خمینی جنایت کار و حقباز بود!