پس از آنکه گزارش عفو بینالملل در شهریورماه در گزارشی مستند به نقش مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی در دهه شصت و به ویژه سال ۶۷ در اعدام زندانیان سیاسی در سراسر کشور پرداخت و گروهی از وابستگان و دلبستگان نظام برای پاکشویی نخستوزیر وقت، میرحسین موسوی، به گزارش و مستندات عفو بینالملل اعتراض کردند، حالا صدها نفر از خانوادههای جانباختگان اعدامها و سرکوبشدگان در طول ۴۱ سال جمهوری اسلامی در بیانیهای به گزینشی بودن حقوق بشر اعتراض کرده و خواستار روشن شدن تمامی حقیقت و پاسخگویی همهی مسئولان و مقامات درباره اعدام مخالفان و دگراندیشان که هنوز هم ادامه دارد شدهاند.
متن کامل این بیانیه را در زیر میخوانید.
مسئولیت و نقش تمامی آمران، معاونان و عاملان حکومت اسلامی ایران در جنایتهای دههی شصت تنها به قتل عام تابستان ۶۷ محدود نمیشود، حتی پیش از آن هزاران فعال سیاسی را در زندانها، بدون دادرسی عادلانه و به وحشیانهترین شکل ممکن شکنجه دادند و اعدام کردند یا در خیابان به طرق مختلف کشتند و هنوز پاسخی به این جنایتها ندادهاند. جنایتهایی که هرکدام میتواند جنایت علیه بشریت باشد و باید مصرانه برای روشن شدن حقایق این جنایتها تلاش کنیم و جنایتکاران را به پاسخگویی بکشانیم و روزی در دادگاههای عادلانه و علنی محاکمه شوند، ولی تمرکز ما در این بیانیه اعتراض به تحریف حقایق قتل عام تابستان ۶۷ و تلاش برای روشن شدن حقیقت است.
اعدام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در ایران که از سوی نهادهای حقوق بشری بینالمللی به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده، مشمول مرور زمان نمیشود و پرونده آن تا زمانی که در یک دادگاه عادلانه و علنی، با حضور شاکیان و شاهدان مورد بررسی قرار نگیرد، همچنان باز است. همچنانکه بسیاری از جنایتهای دههی شصت میتواند جنایت علیه بشریت باشد. ما امضاکنندگان این نامه اعلام میداریم هر فرد و جریانی که به طرق مختلف بخواهد مسئولیت و نقش سران نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیتهای مهم و تاثیرگذار آن را در این جنایتها انکار و پردهپوشی کند، نظرش بیاعتبار است و آن را در خدمت مصالح و بازیهای سیاسی دل بستگان مستقیم و غیرمستقیم به قدرت و به منظور فریب افکار عمومی میدانیم و به شدت در برابر این رویکرد که به نقض حقوق بشر و تداوم جنایت در ایران خدمت میکند، خواهیم ایستاد.
ما با امضای این نامه، اعتراض خود را نسبت به تحریف واقعیت انکارناپذیر این جنایتها توسط تعدادی از وابستگان یا دلبستگان به میرحسین موسوی که به تلاشهای عفو بینالملل برای کشف حقیقت متعرض شدهاند، اعلام میداریم. ما اعتقاد داریم که این تعرضها آگاهانه و هدفمند صورت گرفته است تا مسئولیت پاسخگویی را از دوش بخشهایی از حاکمیت از جمله میرحسین موسوی و اعضای دولت وی بردارند. آنها حتی حاضرند برای رسیدن به مقصود خود، بین خانوادههایی که سالهاست برای روشن شدن حقیقت و دادخواهی در کنار هم ایستادهاند، اختلاف ایجاد کنند. برخی از آنها وقاحت را به حد نهایت رسانده و اسناد و اسرار محرمانه ی دولتی را از سازمان عفو بینالملل یا خانوادهها طلب میکنند! در حالی که میرحسین موسوی در همراهی با سایر مسئولان نظام ۳۲ سال است که قتل عام تابستان ۶۷ را انکار، تحریف و پردهپوشی میکنند. تنها آقای حسینعلی منتظری در سال ۱۳۷۹ و پس از گذشت ۱۲ سال از این جنایت، فتوای محرمانهی روحالله خمینی را در خاطرات خود منتشر کرد و در معرض دید مردم گذاشت و احمد منتظری پسر ایشان نیز در سال ۱۳۹۵ یعنی پس از گذشت ۲۸ سال از قتل عام تابستان ۶۷، فایل صوتی صحبتهای آقای منتظری با هیأت مرگ را افشا کرد.
ما اعلام میداریم که تمامی مسئولان جمهوری اسلامی ایران در زمان قتل عام تابستان ۶۷، از روحالله خمینی (رهبر وقت)، علی اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس)، احمد خمینی، عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس شورای عالی قضایی)، محمد موسوی خوئینیها (دادستان کل کشور) و اعضای هیأت مرگ در تهران (ابراهیم رئیسی، مرتضی اشراقی،حسین علی نیری و مصطفی پور محمدی) و علیرضا آوایی و محمدحسین احمدی (از اعضای هیات مرگ در شهرستانها)، علی خامنهای (رئیس جمهور)، میرحسین موسوی (نخست وزیر)، حسن حبیبی (وزیر دادگستری)، محمد ری شهری (وزیر اطلاعات)، عبدالله نوری (وزیر کشور)، علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه)، محمد خاتمی(وزیر ارشاد)، حاکمان شرع، دادستانهای کل، معاونان دادستانها، نمایندههای وزارت اطلاعات، مسئولان زندانها، محمدحسین لواسانی و منوچهر متکی (معاونان وزیر امور خارجه)، نمایندگان دائمی ایران در سازمان ملل (سیروس ناصری در ژنو و محمدجعفر محلاتی در نیویورک)، محمدمهدی آخوندزاده باستی (کاردار ایران در لندن)، محمدعلی موسوی (کاردار ایران در کانادا) تا دیگر آمران و معاونان و عاملانی که مستقیم یا غیرمستقیم در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش داشتهاند، باید پاسخگوی چرایی و چگونگی این جنایت هولناک باشند. قتل عام تابستان ۶۷، قتل عام زندانیانی است که هرکدام پیش از آن در دادگاههایی بدون دادرسی عادلانه محاکمه و به زندان محکوم شده بودند و با دستور روحالله خمینی و توسط هیأتهای مرگ در سراسر کشور و در فاصله کمتر از دو ماه مخفیانه اعدام و در گورهای جمعی سر به نیست شدند.
گمان ما بر این است که حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری نیز مسئول است. ایشان علیرغم مخالفت جسورانه با کشتار زندانیان سیاسی، اما اعتراض خود را با دو نامهی مخفیانه در ۹ و ۱۳ مرداد خطاب به روحالله خمینی و فراخواندن اعضای هیأت مرگ تهران به خانه خود در ۲۳ یا ۲۴ مرداد و یک نامه در ۲۴ مرداد به اعضای هیأت مرگ انجام داد و خواسته بود که دست کم در محرّم اعدام نکنند. چرا ایشان پس از مطلع شدن از کشتار زندانیان سیاسی، جامعه و به ویژه خانوادههای زندانیان سیاسی که حداقل دو بار در مرداد و شهریور به دفتر وی مراجعه کردند را آگاه نساخت تا شاید آنها بتوانند جلوی قتل عام عزیزان خود را بگیرند؟ و چرا ایشان برای اعتراض و جلوگیری از ادامه کشتار، خود مستقیم و حضوری به تهران به دیدار خمینی نرفت؟
ما اعلام میداریم که تمامی مسئولان فعلی جمهوری اسلامی ایران از علی خامنهای (رهبر)، اعضای شورای نگهبان، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعضای مجلس خبرگان رهبری، ابراهیم رئیسی (رئیس قوه قضاییه)، محمدجعفر منتظری (دادستان کل کشور)، حسن روحانی (رئیس جمهور)، علیرضا آوایی (وزیر دادگستری)، محمدجواد ظریف (وزیر امور خارجه)، محمدباقر قالیباف (رئیس مجلس)، احمد خاتمی(خطیب نماز جمعهی تهران)، وزیر کشور (عبدالرضا رحمانی فضلی)، کادرهای رده بالای سازمان بهشت زهرا و تمامی مسئولان کنونی و سابق نظام که تا به حال به تحریف، پردهپوشی و حتی استمرار این جنایت از طریق تخریب گورهای فردی و جمعی و اذیت و آزار خانوادهها کمک کردهاند، نیز شریک در این جنایت هستند، زیرا قتل عام تابستان ۶۷ یک جنایت دنبالهدار است. تمامی مسئولان حکومت جمهوری اسلامی نیز، چه آنها که مستقیم در جنایت سهیم بودهاند و چه آنهایی که تا کنون برای حفظ نظام یا منافع شخصی خود در تحریف، پردهپوشی و استمرار این جنایت هولناک سکوت کردهاند، باید پاسخگوی تمامیابعاد آن به خانوادهها و تمام جامعه باشند.
ما مصرانه میخواهیم بدانیم:
۱) چرا و چگونه زندانیان سیاسی که حکم زندان داشتند یا حکمشان به پایان رسیده بود را در تابستان ۶۷، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانوادهها و بدون یک دادرسی علنی و عادلانه و مخفیانه قتل عام کردند و در گورهای جمعی به خاک سپردند؟
۲) چرا پس از ۳۲ سال از قتل عام ۶۷، هنوز ما خانوادهها نمیدانیم چرا و چگونه عزیزان ما را کشتهاند و آنها را در کجا به خاک سپردهاند؟
۳) چرا ما خانوادهها از آن زمان تا به امروز برای سادهترین حق خود برای برگزاری مراسم آزادانه و دانستن حقیقت بیوقفه مورد اذیت و آزار حکومت بودهایم؟
۴) چرا اسامی قتل عامشدگان تابستان ۶۷ در سازمان بهشت زهرا ثبت نشده است و چرا ما هنوز نمیدانیم که چه تعداد از زندانیان سیاسی در قتل عام تابستان ۶۷ کشته شدهاند؟
۵) چرا تمامی مسئولان نظام در زمان وقوع جنایت، متحدانه تلاش کردهاند که این جنایت را انکار، تحریف و پردهپوشی کنند؟ در حالی که وظیفهی سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و انسانی مسئولان نظام این بوده است که حقیقت را به زندانیان سیاسی و خانوادهها بگویند تا زندانیان سیاسی و خانوادهها از سرنوشت خود و عریزانشان با خبر شوند.
۶) چرا در طی این سالها تا هماکنون، تمامی مسئولان در حفظ نظامی سرکوبگر و تمامیتخواه کمک کردهاند و اسرار آن جنایت هولناک در تابستان ۶۷ که به کشته و سر به نیست شدن حدود پنج هزار انسان محبوس در زندان منجر شد را همچنان تحریف یا انکار میکنند؟
۷) چرا میرحسین موسوی و تمامی وابستگان به نظام اسلامی ایران که خود مورد اذیت و آزار حکومت قرار گرفتهاند و از گزند نقض حقوق بشر در ایران مصون نبودهاند، تمام اطلاعات و دانستههای خود درباره قتل عام تابستان ۶۷ را در معرض دید خانوادهها و جامعه قرار نمیدهند و مدام آن را تحریف و پردهپوشی میکنند؟
۸) چرا سازمان ملل، گزارشگران ویژه سازمان ملل در ایران و دیگر گزارشگران ویژه شکنجه درباره جنایتهای حکومت در دههی شصت و به ویژه درباره قتل عام تابستان ۶۷ که به جنایت علیه بشریت شناخته میشود و مشمول مرور زمان نشده، سکوت کردهاند؟
ما اعتقاد داریم که تحریف و پنهانکاری سران نظام و وابستگان و دلبستگان به قدرت و سکوت سازمانها و نهادهای بینالمللی همچون سازمان ملل و گزارشگران ویژه این سازمان باعث شده که نقض سیستماتیک و مداوم حقوق بشر و تکرار جنایت در ایران تا به امروز تداوم یابد و باید پاسخگوی جنایتهای تا کنونی حکومت جمهوری اسلامی ایران باشند.
ما اعتقاد داریم که جنایتهای حکومت اسلامی ایران تنها به قتل عام تابستان ۶۷ محدود نمیشود و از همان آغاز با سرکوب، بازداشت، شکنجه و جنایت، پایههای نظام دیکتاتوری خود را بنا نهادند و این رویه تا به امروز ادامه یافته است.
ما مصرانه خواهان روشن شدن حقیقت جنایتهای حکومت در دههی شصت و قتل عام تابستان ۶۷ هستیم و از تمامی خانوادهها، فعالان سیاسی، سازمانهای حقوق بشری و تمامی وجدانهای بیدار میخواهیم که ما را در این راه همراهی کنند.
ما تأکید میکنیم که تلاش، ایستادگی و افشاگریهای مادران و خانوادههای خاوران و دیگر خانوادههای کشتهشدگان در دهه ی ۶۰ و ۶۷ پشت دیوار زندانهای تهران و شهرستانها و جلوی ادارات مختلف دولتی برای روشن شدن بخشی از جنایتهای حکومت و زنده نگاه داشتن جنبش دادخواهی بسیار مؤثر بوده است و ما دادخواهان اجازه نمیدهیم که حاکمیت یا جریانات مختلف بین ما خانوادهها اختلاف ایجاد کنند.
ما تأکید میکنیم که افشاگری فعالان سیاسی و زندانیان سیاسی جان به در برده که خود در زندانهای مختلف زیر انواع شکنجههای وحشیانه و شاهدی بر قتل عام بودند نیز برای روشن شدن بخشی از حقیقت جنایتهای حکومت در درون زندانها بسیار مؤثر بوده است، ولی برای روشن شدن تمامی حقایق جنایتهای حکومت و پاسخگو کردن مسئولان مستقیم و غیرمستقیم حکومت، ما نیاز به همراهی و همدلی و پیگیری بیشتر با همدیگر و دیگر گروهها و سازمانها داریم.
ما از سازمان عفو بین الملل به عنوان معتبرترین سازمان بینالمللی و غیردولتی ناظر بر حقوق بشر با هفت میلیون عضو میخواهیم که بطور جدی در پی کشف حقیقت کشتارهای دههی شصت و قتل عام تابستان ۶۷ باشد و به بازیهای سیاسی دلبستگان به قدرت اهمیت ندهد و سکوت نکند و ما خانوادهها را در این راه خطیر همراهی کند. همچنانکه این سازمان در سایر کشورها همراه خانوادههای زخمخورده بوده است تا جنایتکاران را در دادگاههای بینالمللی به پاسخگویی بکشاند.
ما از سایر نهادهای حقوق بشری از جمله فدراسیون جهانی جامعههای حقوق بشر و دیگر نهادهای حقوق بشری ایرانی و بینالمللی نیز مصرانه میخواهیم که در این راه ما خانوادهها و جنبش دادخواهی در ایران را یاری رسانند و سکوت نکنند.
ما باز هم بر این حقیقت تاکید میکنیم که جنایتهای دههی شصت، به ویژه قتل عام تابستان ۶۷ میتواند جنایت علیه بشریت باشد و در نتیجه شامل مرور زمان نمیشود و تمامی مقامهای موثر حکومت در برابر آن مسئول و پاسخگو هستند.
ما همراه با تمامی همراهان جنبش دادخواهی در ایران، همچنان خواهان تشکیل کمیتهی حقیقتیاب مستقل و دادگاههایی عادلانه و علنی با حضور شاکیان و شاهدان برای رسیدگی به این جنایتها و تعیین نقش و مسئولیت و مجازات در خور هر کدام از مسئولان وقت و سابق حکومت اسلامی ایران هستیم.
ما امضا کنندگان این نامه از دیگر خانوادهها و بازماندگان زخم خورده در طی چهل و یک سال گذشته، فعالان سیاسی و اجتماعی، یارانمان در جنبش دادخواهی و نهادهای مستقل حقوق بشری در ایران و جهان دعوت میکنیم که برای روشن شدن حقیقت جنایتهای دههی شصت و قتل عام تابستان ۶۷ و تمامی جنایتهای دولتی صورت گرفته تا به اکنون به اعتراض جمعی ما بپیوندند.
ما با همدیگر میتوانیم به مصونیت از مجازات آمران و عاملان کشتار فعالان سیاسی و مردم بیدفاع، چه در زندانها و چه در بیرون از زندانها و به نقض حقوق بشر و تکرار جنایت در ایران پایان دهیم.
امضاکنندگان اولیه:
آزاده ابراهیم پور؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و همسر دکتر غلام ابراهیم زاده اعدام شده در سال ۶۲
امیر نیلو؛ برادر اکبر نیلو اعدام شده در ۲۰ بهمن ۶۰ در سن ۱۷ سالگی
امینه و کژال بلوری؛ خواهران ۵ جانباخته در دهه ۶۰
ایراندخت انصاری؛ خواهر جانباخته مسعود انصاری اعدام شده در اردیبهشت ۶۶ در زندان اوین و همسر جمشید سپهوند اعدام شده در مهر ۶۴ در زندان اوین.
بابک بازرگان؛ فعال حقوق بشر و برادر جانباخته بیژن بازرگان
باقر ابراهیم زاده؛ زندانی سیاسی رژیم شاه، فعال سیاسی و برادر دکتر غلام ابراهیم زاده زندانی سیاسی زمان شاه و جانباخته در سال ۶۲
بهرام روحانی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و از خانواده اعدام شدگان دهه ۶۰
پروین گازرانی؛ همسر جانباخته علیرضا محمدی کمیجانی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان اوین
توران آبادان؛ فعال سیاسی و از خانواده اعدام شدگان ۶۰
جواد ابراهیم زاده؛ زندانی سیاسی و برادر جانباخته غلام ابراهیم زاده
حسن روحانی گنابادی؛ برادر نفیسه روحانی جانباخته در قتل عام ۶۷ و برادر محمد علی روحانی، جانباخته در کشتارهای جمعی خرداد سال ۱۳۶۱- برلین
حسن فرامرز؛ برادر هرمز حسن نژاد اعدام شده در قتل عام تابستان ۶۷ و سیروس حسن نژاد کشته شده در سال ۶۱ در جنگلهای شمال.
حمیده قباخلو؛ خواهر حمید قباخلو جان اعدام شده در شهریور ۶۵ در زندان اوین
خاطره معینی؛ خواهر هبت اله معینی چاغروند از قتل عام شدگان تابستان ۶۷
رئوف کعبی؛ برادر جانباختگان: شهلا و نسرین کعبی در ۵ شهریور ۵۹ در سنندج و صدیق کعبی در ۳۰ بهمن ۶۴ در کردستان.
رضوان مقدم؛ همسر علی اصغر منوچهرآبادی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان اوین
زهرا سرحدی زاده؛ مادر منیژه معنوی پرست اعدام شده در آبان۶۰
ژاله فولادپور؛ خواهرزاده فرشید و فرزین راجی، یوسف یوسفی (شوهر خاله)
سعید محمدی؛ از خانواده جانباختگان کردستان
سعید منتظری (افشار)؛ فعال سیاسی و رسانهای، برادر جانباخته حمید منتظری از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان اوین
سیاوش راجی؛ برادر فرزین و فرشید راجی
سیروس فتحی؛ برادر جانباخته ژیلا فتحی- اعدام شده در دی ۶۰
سیما صاحبی؛ همسر جانباخته محمدجعفر پوینده و فعال حقوق بشر
شایسته ی وطن دوست؛ زندانی سیاسی سابق و همسر زنده یاد فرزان ببری از قتل عام شدگان تابستان ۶۷.
شهاب شکوهی؛ زندانی سیاسی دو رژیم و از خانواده جانباختگان
شهناز اکملی؛ مادر مصطفی کریم بیگی کشته شده در دی ۸۸ در خیابان
شورا مکارمی؛ انسان شناس و سازنده فیلم هیچ- دختر فاطمه زارعی از کشته شدگان قتل عام تابستان ۶۷ – فرانسه
شیلا شریفی؛ همسر جانباخته حسین حسینی دهدشتی- اعدام در زندان اوین در بهمن ۶۰
عبه صیدمرادی؛ از خانواده جانباختگان ۶۷ در کردستان
عصمت طالبی کلخوران؛ همسر عبدالمجید سیمیاری و خواهر عادل طالبی کلخوران از کشته شدگان قتل عام تابستان ۶۷، دو برادر دیگر: رضا طالبی کلخوران کشته شده در ۶۹ در کردستان و التفات طالبی کلخوران کشته شده در مرداد ۶۵.
علی اصغر فرداد؛ از خانواده ی جانباختگان دهه ۶۰، روانپزشک، مترجم، شاعر، زندانی سیاسی سابق.
غلامرضا اشرف پور؛ از زندانیان سیاسی و جان به در برده از کشتار ۶۷
فاطمه سرحدی زاده؛ از خانواده جانباختگان دهه ۶۰ و عضو کانون نویسندگان ایران
فرزانه راجی؛ خواهر فرزین و فرشید راجی اعدام شده در ۶۰، همسر یوسف یوسفی کشته شده در ۶۰.
فروغ جواهری؛ خانواده ۴ اعدامیدر سالهای ۶۰، ۶۲ و ۶۷
فواد محسنی(ف. تابان)؛ برادر مجتبی محسنی اعدام شده در تابستان ۶۷ در زندان اصفهان
کوکب محمدی؛ فعال زنان از وابستگان جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم: احمد محمدی، محمد محمدی و محمد یزدانیان اعدام شدگان در سال ۶۰.
گلزار قباخلو؛ مادر حمید قباخلو از قتل عام شدگان در تابستان ۶۷
لادن بازرگان؛ فعال حقوق بشر و خواهر بیژن بازرگان از قتل عام شدگان در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت.
لاله بازرگان؛ فعال سیاسی و حقوق بشری، زندانی سیاسی سابق و خواهر بیژن بازرگان از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت.
لیلی فرجی؛ فعال حقوق بشر و خواهر مریم فرجی: از بازداشت شدگان اعتراضات دی ۹۶ که بعد از آزادی موقت توسط نیروهای امنیتی ربوده شد و به قتل رسید.
محمد کریم بیگی؛ پدر مصطفی کریم بیگی کشته شده در دی ۸۸ در خیابان
مرسده محسنی؛ خواهر مجتبی محسنی، اعدام شده در تابستان ۶۷ در زندان اصفهان
مرسده معنوی پرست؛ خواهر منیژه معنوی پرست
مریم کریم بیگی؛ خواهر مصطفی کریم بیگی
مریم ناوه؛ از خانواده جانباختگان کشتار ۶۷
منصوره بهکیش؛ خواهر ۵ جانباخته (یک خواهر و ۴ برادر) و همسر خواهر در دهه ی ۶۰: سیامک اسدیان همسر خواهر در مهر ۶۰، محمدرضا بهکیش در اسفند ۶۰، زهرا بهکیش احتمالاً زیر شکنجه در شهریور ۶۲، محسن بهکیش اعدام شده در ۲۴ اسفند در اوین، محمود و محمدعلی بهکیش کشته شده در قتل عام شهریور ۶۷ در زندان گوهردشت
منیر فرنودی؛ همسر جانباخته مهرداد پاکزاد اعدام شده در سال ۶۴
مینا لبادی؛ همسر علی اصغر ضیغمیکشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ در زندان اوین
میناهاشمی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و همسر فدایی جانباخته حمیدرضا زمانی کندوانی
نبی صمیمی؛ برادر اکبر صمیمیاعدام شده در سال ۶۰
ندا رحمتی؛ خواهر مرضیه رحمتی، جانباخته در کشتار ۶۷ در ایلام
نسرین اسدیان؛ زندانی سیاسی سابق، از خانواده ی جانباختگان که تعداد زیادی از اعضای خانواده و خویشاوندان خود را در دهه شصت و پیش از آن از دست داده است: سیامک اسدیان، زهرا بهکیش، توکل اسدیان، نورالله اسدیان، انشالله اسدیان، دکتر هوشنگ اعظمی، فریدون اعظمی، هبت الله معینی، عبدالرضا نصیری مقدم، حمیدرضا نصیری مقدم
نیلوفر ابراهیم زاده؛ دختر جانباخته غلام ابراهیم زاده که همراه با مادرش (آزاده ابراهیم پور) از سن ۹ ماهگی به مدت ۹ ماه در زندان اوین بود.
نیلوفر بازرگان؛ دکتر و خواهر جانباخته بیژن بازرگان
یسنا احمدی؛ فعال سیاسی و خواهر حمید احمدی اعدام شده در سال ۶۵
آذر گیلانی
آرش کمانگر؛ فعال سیاسی و رسانهای
آمادور نویدی؛ مترجم و وبلاگ نویس در تبعید
آمینه بلوری؛ فعال کرد
ابراهیم آوخ زندانی سیاسی رژیم شاه و فعال سیاسی
ابراهیم رحمانی؛ فعال سیاسی
احمد بنا ساز نوری؛ زندانی سیاسی سابق
اردشیر مهرداد؛ پژوهشگر مارکسیست
اسماعیل فدایی
اعظم قرائی؛ زندانی سیاسی سابق دهه ۶۰
اکبر معصوم بیگی؛ نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران
اکرم جوادی؛ فعال فرهنگی – کتاب آیدا بوخوم
امجد حسین پناهی، فعال حقوق بشر
امیر میرزائی؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق
امیر میرزاییان؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ مشهد
امین بیات؛ تحلیلگر سیاسی در تبعید
انور میرستاری، فعال حقوق بشر و عضو حزب سبز مردم بلژیک
باهره علمداری
بنفشه کریم زاده؛ وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان پناهجو در ترکیه
بهاره گلزاری
بهرام رحمانی؛ نویسنده و تحلیل گر سیاسی در تبعید
بهرام سلطانی؛ فعال حقوق بشر
بهرنگ زندی؛ روزنامهنگار
بهروز سورن؛ فعال سیاسی و رسانهای و زندانی سیاسی سابق
بهروز فراهانی؛ فعال کارگری چپ
بهمن توتونچی؛ روزنامه نگار و سردبیر هفته نامه توقیف شده کرفتو
بهمن محمدی؛ فعال کارگری
بهناز لطفی
بهنام چنگائی؛ فعال سیاسی در تبعید
بیژن سعید پور؛ فعال سیاسی و رسانهای
بیژن نجفی
بیژن نیابتی؛ تحلیل گر سیاسی در تبعید
پروانه حسینی؛ فعال مدنی
پرویز میرمکری؛ شاعر
پروین ریاحی؛ فعال جنبش زنان در تبعید
پریچهر نعمانی؛ دادخواه
پیروز زورچنگ؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰
تقی صابری
توران ناظمی؛ کنشگر حقوق بشر
تونیا ولی اوغلی؛ فعال حقوق زنان
ثریا ورداسبی؛ زندانی سیاسی دو نظام
جمشید صفاپور؛ فعال سیاسی- کارگری در تبعید
جواد رضایی میرقائد؛ جان به در برده تابستان ۶۷
حبیب ریاحی؛ نویسنده، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق
حسن پویا؛ یکی از بنیانگذاران کانون خاوران در تورنتو، فعال جنبش دادخواهى
حسن حسام؛ نویسنده و شاعر، زندانی دو نظام
حسن عزیزی فعال سیاسی
حسن گلزاری؛ جان به در برده سال ۶۷
حسن ماسالی؛ کنشگر سیاسی
حسین افکاری؛ مهندس
حسین شاهپری
حشمت ورداسبی؛ زندانی سیاسی دو نظام
حماد شیبانی، فعال سیاسی
خسرو آهنگر؛ فعال سیاسی
داود احمدلو؛ مدافع حقوق بشر در تبعید
رحمان ساکی؛ فعال سیاسی
رحیم بنا؛ بازنشسته
رحیم حردانی
رحیم مریخی
رسول شوکتی؛ بازمانده کشتار ۶۷ مشهد
رشید محمدی؛ هنرمند و بازیگر تئاتر – پناهجو در آلمان
رضا آزموده، فعال سیاسی
رضا اکرمی، فعال سیاسی فرانسه
رضا باقری؛ فعال سیاسی
رضا بی شتاب؛ شاعر
رضا جعفری؛ کارگردان تئاتر- آلمان
رضا شهسواری
رعنا کیان ارثی
روح انگیز فیتون؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰
زری شمس
زهرا قاضی زاده
زهره (فاطمه) قرائی؛زندانی سیاسی سابق دهه ۶۰
ژاله روح زاد؛ بازنشسته
ژاله سهند؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق
ژیلا گل عنبر؛ روزنامهنگار و فعال جنبش زنان
ساناز علمداری
سحر احمدی
سعید آرمان؛ کنشگر فرهنگی سیاسی
سعید بهبهانی؛ فعال سیاسی و رسانهای در تبعید
سمیرا بامداد
سودابه اردوان؛ زندانی سیاسی در سالهای ۶۰ تا ۶۷
سیاوش عبقری؛ استاد دانشگاه، کنشگر حقوق زنان و کنشگر سیاسی
سیاوش کارساز؛ فعال حقوق بشر
سیروان عنایتی؛ روزنامه نگار مقیم آریزونا – آمریکا
سیروان منصوری؛ روزنامه نگار و مدیر سایت پناهندگیهانا – پناهنده در ترکیه
سیمین اصفهانی؛ فعال سیاسی
شادی امین، از مدیران عدالت برای ایران
شادی صدر، کارشناس ارشد حقوق بین الملل
شاهو دشتی؛ فعال سیاسی کرد
شاهین دشتی؛ فعال سیاسی کرد
شایان مشکین قلم؛ فعال حقوق کودکان
شکوفه سخی؛ زندانی سیاسی در سالهای ۶۱ تا ۶۹
شهرزاد مجاب؛ استاد دانشگاه در تورنتو، فعال سیاسی
شهلا عبقری؛ استاد دانشگاه ، کنشگر حقوق زنان و کنشگر سیاسی
شهناز قاضی زاده
شوکت محمدی؛ زندانی دهه ۶۰
شیرین احمدی سروستانی؛ شاعر پناهجو در ترکیه
صدیق جهانی؛ فعال کارگری در تبعید
طیبه اسدی؛ فعال سیاسی
عباس قیائی؛ فعال فرهنگی- نشر آیدا بوخوم
عباس نورزاد آبکنار، زندانی سیاسی دهه ۶۰
عباس(بابک) رحمتی؛ مبارز سیاسی و فعال حقوق بشر
علی اعتدالی؛ فعال سیاسی
علی اکبرهادی پور؛ فعال سیاسی
علی پیچگاه؛ فعال کارگری در تبعید
علی دماوندی؛ فعال سیاسی و رسانهای
علی رونقی
علی غفاری؛ ارشیتکت
علی کاووسی
علی کیان ارثی
علیرضا کاظمی
عیسی لرکی
غلامرضا حق شناس؛ زندانی سیاسی دهه شصت زندانعادل آباد شیراز
فاطمه رضایی؛ فعال جنبش دادخواهی از مادران پارک لاله- دورتموند
فاطمه سبحانی؛ فعال حقوق زنان
فاطمه فتوگرافی
فرامرز یغمایی
فرح روحانی
فرح قادرنیا، فعال زنان
فرشید فریدونی؛ تحلیل گر سیاسی در تبعید
فرنگیس محمدی؛ فعال کارگری
فریاد چلنگر
فریبا ثابت؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و فعال سیاسی
فرید محمدی؛ فعال سیاسی کمونیست
فریدون شهنی منصور، فعال سیاسی در تبعید
فریده کریمی؛ بازنشسته
فهیمه بادکوبه
فیروز بهرام؛ فعال سیاسی
ک.الوند؛ فعال سیاسی در تبعید
کامبیز فاتحی؛ مخترع و محقق محیط زیست، پناهجو در آلمان
کامبیز گیلانی؛ شاعر تبعیدی
کاووس بهزادی؛ مترجم از طرف تارنمای واکاوی سوسیالیستی
کریم حویزاوی
کوکب محمدی؛ از خانواده زندانیان سیاسی و فعال زنان
کیتاش شمس؛ فعال سیاسی
لاله بهاران؛ بازنشسته
لاله محمدی؛ فعال حقوق کودکان
لیلا (مهناز) قرائی؛ زندانی سیاسی سابق دهه ۶۰ و دبیر شبکه زنان
لیلا سیف اللهی،فعال سیاسی
لیلی باقری؛ فعال سیاسی و عضو خانواده زندانیان سیاسی دهه ۶۰
م.حیدری؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق
ماندانا تلارمی؛ فعال فرهنگی و سیاسی
مانی اخوان؛ فعال چپ
مجید آژنگ، فعال سیاسی هلند
مجید دارابیگی؛ نویسنده و زندانی سیاسی دو رژیم
مجید میرزایی؛ شاعر و زندانی سیاسی سابق
محسن حسام؛ نویسنده
محمد علی نژاد؛ وکیل دادگستری و زندانی سیاسی
محمد گلزاری؛ فعال سیاسی و از خانواده زندانیان سیاسی
محمدتوفیق اسدیان؛ فعال سیاسی
محمود عاشوری؛ زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی
محمود گلزاری؛ فعال سیاسی و از خانواده زندانیان سیاسی
مراد عظیمی؛ فعال و تحلیل گر سیاسی در تبعید
مرتضی افشاری؛ فعال کارگری
مریم افشاری؛ فعال رسانهای
مریم البرزی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و فعال سیاسی
مریم طالبی
مصدق علی نژاد؛ حامیحقوق بشر
معصومه شقاقی؛ از خانواده زندانیان سیاسی
منصور منصورنژاد
منوچهر تقوی بیات؛ تحلیلگر سیاسی و استاد سابق دانشگاه در تبعید
منوچهر گلشن؛ کنشگر سیاسی چپ
منیژه فروزنده
مهدی جعفری گرزینی؛ فعال سیاسی و تحلیل گر ورزشی
مهرداد آهنگر؛ فعال سیاسی
مهرک کمالی؛ نویسنده و استاد دانشگاه
مهرنوش شفیعی؛ زندانی سیاسی دهه۶۰
مهری امیری؛ شاعر و نویسنده
مهری حبیبی
مهناز خوئی نژاد؛ فعال سیاسی
مونا گلزاری؛ فعال سیاسی و از خانواده زندانیان سیاسی
میترا ابراهیمی
مینا انتظاری؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق
مینا خانی؛ فعال سیاسی
مینا زرین؛ زندانی سیاسی از سال ۶۰ تا ۶۹
مینو خدیوی
مینو همیلی؛ فعال جنبش دادخواهی و زندانی سیاسی سابق
نادر احسنی، فعال سیاسی
نادر ثانی؛ تحلیل گر سیاسی و آموزگار در تبعید
ناصر پیشرو، فعال سوسیالیست
ناهید حسینی
ندا فرخ؛ فعال حقوق بشر
ندا نوآور؛ فعال حقوق بشر
نرگس شیرمحمدی
نسرین احمدی؛ فعال اتحادیه پرستاران
نسیم محمدی؛ فعال کارگری
هوزان خالدیان؛ کاریکاتوریست پناهجو در آلمان
وحید کاووسی
چگونه میشود احساس ما را هم به این عزیزان برسانید ؟؟!!
عزیزان عزیز از دست داده ما هم در خزان کردن عمر این نوگلان پر پر گریستیم غریبانه کشته شدند و به قول شاهزاده رضا پهلوی عزیز “” جاوید نام شدند “” اما این رژیم ددمنش کشتار خود را از خیابانها و سینما رکس و مسجد شروع کرد و سپس با اعدام میهن دوست ترین و باسواد ترین افراد این کشور به کشتار خود ادامه داد انهم با محاکمه های ۲ دقیقه ای به وسیله بی سوادترین مجموعه این نظام کثیف ضد بشری زیر نظر بیشرافت ترین مثلا ایرانی ابراهیم یزدی . حال ضمن اینکه نه تنها شما حق دارید که از کل این مجموعه فرقه تبهکار شکایت داشته باشید بلکه ما هم تا زنده هستیم پشتیبان شما هستیم , ولی وقتی نام نمیبریم که این کشتار از سال ۵۷ آغاز شده مانند ان است که مانند این اصلاح طلبان شریک جنایات جمهوری دزدان اسلامی این فرقه تبهکار نقش موسوی ها را فراموش کنیم .
باید صدای تمام ” جاوید نامهای ” این کشور باشیم و با ” پیمانی نوین ” به دنبال کشاندن حتا مرده این جانیان به دادگاه افکار عمومی ایران و جهان .
کشتار از بهمن ۵۷ شروع شد.
فاجعه پنجاه و هفت…!!؟