پویا بهرامی – زنی در آبادان در حالی که به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته توسط مامور حراست مورد تعرض، آزار و دستدرازی قرار میگیرد، این موضوع برای من بیشباهت با رویداد فجیع دختری که در پایتخت «افغانستان» یعنی کابل در مقابل چشم ماموران برقراری امنیت (پلیس) به طرز وحشیانه به قتل میرسد، و یا دختر دیگری که در «ترکیه» در مقابل خواسته نامتعارف و غیرانسانی مردی مقاومت کرده به قتل میرسد، یا دختر دیگری که در «مهاباد» برای حفظ آبروی خود از طبقه چندم هتلی به پایین میاندازد و «دختر یازده ساله» کار توسط شش موجود وحشی مورد تجاوز و هتک حرمت واقع میشود، نیست.
در ایران «زنان» از حضور در ورزشگاهها منع میشوند؛ در مورد فرصت کار مورد «تبعیض» قرار میگیرند، برای خروج از کشور تا «چهل سالگی» باید اجازه همسر، پدر یا جد (مذکر) خود را داشته باشند و هزاران قانون تبعیضآمیز دیگر که در مورد حداقل نیمی از مردم ایران یعنی زنان به اجرا گذاشته میشود . ریشه اکثر این قوانین در باورهای مذهبی و قومی و فرهنگی جوامع نهفته است، ریشهای که آن را سکسیست (Sexism سکسیسم) یا جنسیتزدگی و یا تبعیض جنسیتی مینامند.
در این یادداشت تصمیم دارم کمی در این مقوله دردناک و غیرانسانی کنکاش کنم و ریشههای آن را تا جایی که در توان دارم معرفی کنم زیرا باور دارم که بسیاری از افراد جامعه ما ناآگاهانه و بدون اطلاع درگیر رفتار و گفتار و افکار سکسیست (یا به گویش دیگر سکسیزم) هستند و با اندکی اطلاعرسانی قادرند در رفتار و گویش خود تجدید نظر کنند و امیدوارم به سطحی از فرهنگ در جامعه برسیم که برابری و مساوات واقعی و مسالمت را به دور از هرگونه رفتار نژادپرستانه (راسیسم) در کنار هم زندگی کنیم.
سکسیسم (سکسیزم) چیست؟
در پاسخ به جستجوی کلمه سکسیسم در «دانشنامه ویکیپدیا» با این تعریف مواجه میشویم که: تبعیض جنسی یا جنسیتگرایی (به انگلیسی: Sexism سکسیسم) به معنی باور یا نگرشی است که یک جنسیت یا جنس را پَستتر از دیگری و درجه دوم میداند. این امر موجب تبعیض منفی نسبت به انسانها بر اساس هویت واقعی یا فرضی جنسیتی ایشان است. این مفهوم همچنین میتواند در اشاره به نفرت یا بدگمانی نسبت به یک جنس (زنستیزی و مردستیزی)، و یا کلیشهای کردن مردانگی در رابطه با مردان و زنانگی در رابطه با زنان باشد. همچنین سکسیسم میتواند در مورد مردان، بِیناجنسیها (کسانی که اندامهای تناسلی آنها نه کاملاً زنانه و نه کاملاً مردانه است) و تراجنسیها نیز اطلاق شود.
کلیشهسازی از نقش زنان و مردان در روابط جنسی و یا تعصبورزی در مورد و یا بر اساس جنسیت نیز در مقوله سکسیسم قرار میگیرد. ریشه این گرایشها و نگرشهای تبعیضآمیز میتواند به سنتهای فرهنگی، ترس و نفرت برسد و البته به این باور که یک جنس از جنس دیگر برتر است.
سکسیم میتواند نقش و مشارکت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان و دختران را محدود کند. همچنین میتواند رفتارهای نابرابر و توهینآمیز را در مردان، چه در روابط شخصی و چه در مناسبات حرفهای و اجتماعی آنان برانگیزد. این به نوبه خود به آزار و اذیت، تجاوز و خشونت جنسی (اعم از کلامی و رفتاری) در چارچوب روابط شخصی و اجتماعی میانجامد.
نتایج و پیامدهای منفی این تجربهها، بر سلامت ذهنی و فیزیکی زنان و دختران مورد بحث اثر میگذارد از جمله میتوان به کمبود عزت و اعتماد به نفس، افسردگی و دیگر مشکلات روحی و روانی در آنها اشاره کرد.
با اینکه مردان و پسران را اغلب کمتر قربانی سکسیسم میدانند ولی حقیقت این است که آنها نیز از گزند سکسیسم در امان نیستند؛ به ویژه در مورد تصویر و تصوری که از خودشان میسازند و نیز توانایی آنها برای ایجاد روابطی صمیمانه، سالم و برابر با زنان.
باید اضافه کنم که «فرهنگ مردسالار» به سلطه مردان، خشونت و نیز به تقویت کلیشه مردانهای مثل قدرت فیزیکی و خشم دامن میزند.
«سلیا فالیکوف» استاد روانپزشکی در دانشگاه کالیفرنیا در «سان دیگو» میگوید: «فرهنگ مردسالار (یا فرهنگ ماچو) میتواند باعث سرکوب و واپسزدگی عاطفی و احساسی میان مردان شود و آنان را از بروز احساسات و حتی ضعفهای فیزیکی خود باز دارد و همچنین میتواند خشونت را نیز در مردان برانگیزد چون فکر میکنند از آنها انتظار میرود که در شرایطی که لازم است، از خود دفاع کنند.»
در محیط کار، سکسیسم کار را بر اساس جنسیت تقسیم میکند و به این ترتیب، فعالیت در بعضی از مشاغل و حرفهها را تنها بر اساس زن یا مرد بودن محدود میکند مثلاً باعث میشود برخی به دلیل اینکه زن یا مرد هستند، به کارهای فرعی و جزیی گماشته شوند و یا در روند تصمیمگیری از حضور آنها استفاده نشود. این به نوبه خود اثرات منفی زیادی دارد، چون اینگونه ملاحظات باعث میشود گاهی فرد دچار مشکلات مالی شود زیرا او را از ترفیع کاری محروم کردهاند؛ برای نمونه، در سال ۲۰۱۵ «آنجلا آیمز» از کار خود در شرکت بیمه «نیشن واید» (Nationwide Insurance Company) بیکار شد تنها به این دلیل که از رئیس خود خواسته بود در طول روز در جایی خلوت بنشیند تا بتواند به فرزند نوزادش شیر بدهد. رییس هم در پاسخ گفته بود برو خانه تا به بچههایت برسی! دیوان عالی آمریکا تصمیم رییس شرکت را ابطال نکرد به این دلیل که مردان هم میتوانند به بچههای خود شیر بدهند.
یا اینکه در «قطر ایرویز» به میهمانداران زن گفتهاند که برای ازدواج باید اجازه رئیس خود را داشته باشند.
انواع سکسیسم: خصمانه و خیرخواهانه
سکسیسم خصمانه یا جنسیتزدگی دشمنانه (به انگلیسی: Hostile sexism) به صورت سلطهجویی مردسالارانه و باورهای تحقیرآمیز خود را نشان میدهد و موضوع مرکزی آن صراحتا این است که مرد جنس برتر است و باید قدرت را در اختیار داشته باشد. به عبارت دیگر همان نگاهی که زن را «ضعیف» میبیند.
سکسیسم خیرخواهانه یا جنسیتزدگی خیرخواهانه (به انگلیسی: benevolent sexism) یا دو وجهی (ambivalent) نگاهی ملایمتر نسبت به زن دارد؛ زن را موجودی زیبا و شکننده میبیند که باید از او حمایت کرد، با این حال زنان باید همان نقشهای محدود و کلیشهای را بپذیرند و دنبالهرو باشند. به عبارت دیگر همان نگاهی که زن را «جنس لطیف» و «ضعیف» میبیند. بهترین مثال برای جنسیتزدگی خیرخواهانه تصویر کردن زن ایدهآل به عنوان همسر و مادر و سوژه عشق رمانتیک است. افرادی که چنین نگاهی دارند به زنان زیاد کمک میکنند و با آنها روابط صمیمانه و دوستانه دارند. جنسیتزدگی خیرخواهانه نگاهی مثبتتر از جنسیتزدگی خصمانه به زنان دارد، اما در یک نکته با آن شریک است: اینکه زن موجودی «ضعیفتر» است و برای حفظ ساختار قدرت مردانه این نگاه را توجیهی مناسب میبیند برای اینکه زن بهتر است به وظایف خانگی رسیدگی کند. دو استاد روانشناسی، پروفسور پیتر گلیک و پروفسور سوزان فیسک با پرسشنامه خود جنسیتزدگی را در ۱۹ کشور بررسی کردهاند و به این نتیجه رسیدند که در تمام آنها جنسیتزدگی خصمانه در مردان بیشتر از زنان است، اما در جنسیتزدگی خیرخواهانه اینطور نیست.
روانشناسان فمینیست نگاهی بسیار منفی به جنسیتزدگی خیرخواهانه دارند. مثلا وقتی مردی زنی را غرق در عواطف میکند یا به او میگوید که نمیتواند بدون او زندگی کند، این رفتار را جنسیتزده میدانند. آنها معتقدند که این اعمال برای حفظ و دوام اجتماعی است که زنان در آن جنس آسیبپذیر باشند و در آن بیعدالتی و نابرابری برقرار باشد.
«ملانی تاننباوم» (Melanie Tannenbaum) دانشجوی دکترای روانشناسی اجتماعی دانشگاه «ایلینویز» در شیکاگو در مقالهای که مجله «ساینتیفیک آمریکن» (Scientific American) منتشر کرده نوشته است، سکسیسم دو وجهی یا خیرخواهانه جایگزین سکسیسم متخاصم و پرخاشجو میشود ولی نتایج هر دو یکی است: «از آنجا که سکسیسم خیرخواهانه خود را پشت نقاب تحسین و تمجید پنهان میکند، به سادگی میتوان از این نوع سکسیسم برای منصرف و بیانگیزه کردن مردم از کارها و اعتراضهای جمعی استفاده و یا آنها را اقناع کرد که دیگر هیچ نیازی به نبرد برای برابری و مساوات وجود ندارد.»
برای درک بهتر موضوع، بد نیست به تعریف واژه کلیشههای جنسیتی بپردازم.
کلیشههای جنسیتی
کلیشههای جنسیتی، کلیبافیها و تعمیمهای سادهانگارانه درباره ویژگیها و تفاوتهای جنسی و نیز نقشهای جنسیتیِ افراد یا گروهها در جامعه است. این کلیشهسازیها میتوانند مثبت یا منفی باشند ولی به ندرت اطلاعات درست و صحیحی را دربارهی انسان به دست میدهند.
کلیشههای رایج و قدیمی جنسیتی دربارهی نقش زنان، ازدواج، بچهداری و مقدم دانستن رفاه خانواده بر رفاه خود است. از دیگر کلیشههای مربوط به زنان این است که آنها موجوداتی عشقورز، دلسوز، مهربان و حامی و پشتیبان و برای همسر خود، زیبا و سکسی هستند.
کلیشههای مربوط به مردان این است که آنها نانآور خانهاند، قاطع و محکم، اهل رقابت، مستقل، شجاع و متمرکز بر کار و حرفه خویش.
در این تصویر کلیشهای، مردان عاطفه و احساسات کمتری نسبت به زنان دارند و نیز اینکه این مردان هستند که برای سکس پیشگام میشوند.
کلیشههای جنسیتی از لحظهی به دنیا آمدن نوزاد شروع میشود (از انتخاب رنگ لباس و وسیله بازی برای کودکان تا نحوهی برخورد با آنها) و همواره به همراه زنان است. نگاهی که زن را فاقد توانایی ذهنی کافی در ریاضی و مهندسی میبیند و مردان را متخصص در تکنولوژی و … ارزش و جذابیت زنان را در زیبایی، متانت و جوانی و بطور کلی یک مادر خوب میبیند که راه را برای مردان آینده هموار و بزک میکنند (مثلا: از دامن زن مرد به معراج میرود که حتما زنان باید از آن خوشنود هم باشند چون یک تعریف و تمجید است از تواناییهای زنان!)
برابری جنسیتی چیست؟
برابری جنسیتی، بازنمایی برابر زنان و مردان در تمام بخشها و از تمام وجوه است. برابری جنسیتی به این معنی نیست که زنان و مردان یک چیز هستند بلکه به این معناست که زنان و مردان از ارزشی مساوی برخوردارند و باید با آنها برخوردی برابر از جمله در نظام حقوقی کرد.
در سال ۲۰۱۴، «مجمع جهانی اقتصاد» گزارشی در مورد «شکاف جنسیتی در جهان» (Global Gender Gap) منتشر کرد که در آن تخمین زده شده بود شکاف جنسیتی تا سال ۲۰۹۵ وجود خواهد داشت. با این حال، «کلاوس آشواب»، بنیانگذار و مدیر اجرایی مجمع جهانی اقتصاد اعلام کرده که رسیدن به برابری جنسیتی بدون شک برای نیل به اهداف اقتصادی ضروری است.
آشواب گفته است: «تنها اقتصادهایی رقابتی و پر رونق باقی خواهند ماند که از تمام نیروهای خود استفاده کنند. ولی مهمتر این نکته است که برابری جنسیتی بحث عدالت است. ما به عنوان انسان موظفیم که ضامن برقراری ارزشهای مساوی باشیم.»
شکاف جنسیتی
شکاف جنسیتی تفاوتی است در جایگاه و منزلت، فرصتها و نگرشهای میان زنان و مردان. برای فهمیدن هر چه بهتر این مفهوم، «شاخص جهانی شکاف جنسیتی» این تفاوتهای جنسیتی را در کشورهای مختلف اندازهگیری کرده و کشورها را بر اساس پیشرفت در کم کردن این شکاف بر حسب مشارکتها و فرصتهای اقتصادی، موفقیتهای تحصیلی و آموزشی، سلامت، قدرت و اختیار سیاسی رتبهبندی میکند.
اگر رتبه کشوری یک باشد، به این معنی است که شکاف جنسیتی را در تمام مقولههای بالا از میان برده است. با این حال، هیچیک از ۱۴۲ کشوری که تا حال ارزشیابی شدهاند، به این رتبه دست پیدا نکردهاند.
در سال ۲۰۱۴ ایسلند در شاخص مجمع جهانی اقتصاد اول شد و همسایههای اسکاندیناویایی آن، یعنی فنلاند، نروژ، سوئد و دانمارک با اختلاف کمی در رتبههای بعدی ایستادند.
شاید جالب توجهترین نمونه، نیکاراگوئه و رواندا باشد زیرا تولید ناخالص داخلی هر دو کشور کمتر از ۹ میلیارد دلار است ولی در جدول برابری جنسیتی، رتبههای ششم و هفتم را به خود اختصاص دادهاند. آمریکا در جایگاه بیستم ایستاده و ایران در جایگاه ۱۳۷ است و یمن ۱۴۲؛ یعنی در ته جدول.
«سعدیه زهیدی» (Saadia Zahidi)، یکی از مدیران ارشد مجمع جهانی اقتصاد در مصاحبهای گفته است: «هم کشورهای ثروتمند میتوانند به برابری جنسیتی دست یابند و هم کشورهای فقیر. لزومی ندارد که برابری جنسیتی زمانی به یک کشور راه یابد که کاملاً توسعه یافته باشد.»
«شادی صدر» وکیل ایرانی و فعال حقوق زنان میگوید: «سکسیسم، سکسیسم است؛ از یک شرایط به شرایط دیگر فرق نمیکند. زنان در هر نقطهای از دنیا قربانی سکسیسم میشوند، فقط نمونهها و مثالها فرق میکنند. زنانی که در غرب از سکسیسم رنج میبرند، با مشکل حجاب اجباری روبرو نیستند. از آنسو، زنان ایران با مشکل قاچاق سکس یا پورنوگرافی و یا کلیشهسازیهایی که در تبلیغات میبینید، برخورد ندارند. ولی مفهوم اصلی و محوری سکسیسم همه جا یکی است. مسئله به مردسالاری بر میگردد که خود را در تمام فرهنگها باز تولید میکند.»
تشبیه شدن به زن در ادبیات روزمره ایران نشانههای ضعف و ناتوانی یا کوچک شمردن مرد است. اصطلاحاتی مانند عهد و وفای مردانه، مرد که گریه نمیکنه، مثل مرد، زن صفت، یا از زن کمترم اگر… نمونههایی از این طرز فکر است. روزانه تعداد بیشماری پیامک در واتساپ ، تلگرام و… بین کاربران شبکههای اجتماعی رد و بدل میشود که بخش عظیمی از آن جوکهای جنسیتی و یا قومیتی است. در این جوکها، زنان کمهوش، غیرمنطقی و دست و پا چلفتی معرفی میشوند. رانندگی، طرز پوشش و دیگر رفتارهای زنان مورد تمسخر قرار میگیرد. مسئله اینجاست که دایرهی این بیاحترامیها به ادبیات عامیانه و مردم عادی ختم نمیشود و استفاده از الفاظ سکسیست در ادبیات سردمداران سیاسی جمهوری اسلامی رواج دارد. بارها و به تکرار الفاظی از سوی دولتمردان نظام استفاده شده که بر کماهمیت بودن و کوچک شمردن زن تاکید دارند. گاهی این کوچک شمردن با محدود کردن نقش زنان در چارچوب خانواده به عنوان مادر یا همسر و نادیده گرفتن دیگر تواناییهای او به عنوان یک انسان بوده و گاهی با استفاده از تعبیرهای عامیانه زنان را تحقیر کرده است.
با یک جستجوی ساده میتوان به مجموعهی قابل توجهی از توهینهای جنسیتی در ادبیات سیاسیون ایرانی رسید. به عنوان مثال، خامنهای که «ماری هارف»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا را «آن دختر» خطاب کرد. محمود احمدینژاد رئیس جمهوری اسلامی پیشین بارها در سخنرانیهایش توهینهای جنسیتی به زنان کرد. او در یک مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به سوال هیلاری کلینتون وزیرخارجه وقت آمریکا گفته بود: «ما به کسی که حرف بیجا میزند و خارج از قد و قواره خودش حرف میزند میگوییم یک کلام از مادر عروس!»
آیا می توان به برابری جنسیتی دست یافت؟ چه گام هایی باید در راه آن برداشت؟
بله، بنابر تحقیق بانک جهانی، در راستای «اهداف توسعه هزاره» که توسط مجمع عمومی سازمان ملل بر سر آن توافق شد، دنیا برای دست یافتن به برابری جنسیتی میبایست بر این موارد متمرکز شود:
ایجاد شرایط آموزشی و تحصیلی برای دختران
افزایش نرخ سواد در میان زنان
افزایش مشارکت شغلی و تقویت سیاستهای اشتغال برای زنان
بهبود دسترسی زنان به اعتبارهای مالی، زمین و دیگر منابع
ترویج و افزایش حقوق و مشارکت سیاسی زنان
توسعه برنامههای بهداشت و سلامت جنسی و زایمان و نیز توسعه سیاستهای حمایت از خانواده
در پایان باید به نکته اشاره کنم که: تشخیص مرز جنسیتزدگی آسان نیست، بهخصوص که بسیاری از زنها این رفتارها را سلطهجویانه نمیدانند، یا به آن تن دادهاند و جنسیتزدگی خیرخواهانه را به عنوان یک رفتار قابل قبول و یک سبک زندگی تایید میکنند و نباید فراموش کنیم که سکسیسم هم نوعی راسیسم است.
به امید روزی که شاهد برابری واقعی فارغ از جنسیت، قومیت، گویش، رنگ و مذهب باشیم.
* پویا بهرامی از کنگره رهایی ایران
سپاس از تحلیل و نوشتار عالی
من فکر میکنم که خود بانوان ما در کشورمان به خاطر مذهب و قوانین سختی که براشون در نظر گرفته شده و هیچ گونه پشتیبانی ندارن تصمیم گرفتن براشون بسیار سخت میباشد و در ضمن اینکه خیلی از بانوان کشورمان نمیخواهن برابری رو قبول کنن مثل مادرو خواهر خودمان چون به این سیستم و روش زندگی عادت کردن.امیدواریم که هر چه زودتر آموزش کافی برای آگاهی هم مردان و بانوان برای برابری در کشورمان داشته باشیم
بنظرم سکسیم ، یکمفهوم غربی می باشد که مقاله بخوبی به جنبه ها و ابعاد گوناگون آن پرداخته است.
سکسیم یک عقیده واپسگرایانه است که ممکن است رسوبات آن در حوزه های مدنی و اجتماعی برخی جوامع غربی کماکان وجود داشته باشد، اما فاقد پشتوانه حقوقی و قانونی و رسمی وسیاسی است و صرفا در رفتار و گفتار افراد کم هوش و کم سواد ویا برخی نهادهای حاشیه ایی محافظه کار تجلی می یابد.
اما در جوامع اسلامی، فجایع بر علیه زنان به هیچ عنوان با مفهوم سکسیم قابل توصیف و نقد و بررسی نیست.
این فجایع فراتر از رفتار و گفتار چندش آور باور مندان عامی و یا نهادهای فرعی هستند و در ذات و جوهره دین به آنها رسمیت بخشیده شده است، فقط چند مثال: سنگسار، ختنه، قوانین دیه و ارث، شیر بها، جهیزیه، شهادت در داداگاه، شلاق زدن زن نافرمان، عدم آزادی تردد، حجاب، خون بس، چند همسری، صیغه، عدمحق حضانت فرزند، مسائل مرتبط با طلاق، قتلهای ناموسی، اسید پاشی، اشتغال.
در برخی جوامع اسلامی مانند افغانستان، زنان حتی جذابیت جنسی خود را از دست داده اند و به آنان صرفا به وسیله فرزند آوری نگریسته می شود، رواج وشیوع رابطه و لذت جویی جنسی مردان با پسرهای خردسال نتیجه نگرش بسیار هولناک زن ستیزانه است.
مثالها فراوان هستند. چگونه ممکن است قتل ناموسی و نصف بودن دیه زن را صرفا از منظر سکسیم مورد تحلیل قرار داد.؟ سکسیم برای این اینگونه فجایع، مفهومی نارسا و ناکار آمد است.
البته واقف هستم، که موضوع مقاله ،بررسی وضعیت زنان در جهان اسلام نیست و عمدتا به تبعیضات گوناگون بر ضد زنان در کشورهای غربی تحت عنوان سکسیم معطوف است.
دختر آبی گرامی، دخالت دین و مذهب در سیاست نه تنها در ایران بلکه در همه گیتی مشکل آفرین است. برای مثال لهستان!
مذهب نقش بسیار زیادی را بازی میکند اما فرهنگ نیز در این بین صاحب سهم است. امید و آرزوی من این است که همه ما باهم جایگاه ایران آزاد پسا جمهوری اهریمنی اسلامی را از لحاظ شاخصههای برابری جنسیتی به ۵ کشور نخست این جدول ارتقاع دهیم
وقتى خانم شهـره آغداشلو زنان را به سکوت تشویق میکند
باید کمى عمیق تر و بیشتر به این درماندگى و بیمارى پرداخته شود
برابری زنان و مردان می تواند یک جامعه را به سلامتی و شادزیستی رهنمود کند. نوشتار آموزندن و بسیار لازم برای انسان امروزی به ویژه ایرانی را نگارش کرده اید. سپاسگزار و دست مریزاد.
بزرگترین دشمن زنان رو فراموش کردید: مذهب!
ریشه اکثر باورها و رفتارهای تبعیضآمیز جنسیتی آموختههای مذهبی است.
عامل بدبختی ما ملت مذهب است! عامل بدبختی ایران و خاورمیانه مذهب است. مذهب عامل همه بدبختیهای ماست.