نادر زاهدی – مبارزه با جمهوری اسلامی و تلاش برای رهایی ایران از ستم فاشیسم مذهبی، حول محور احقاق حقوق شهروندان ایرانی، موضوعیت دارد؛ حقوقی که از بدو تولد هر ایرانی شروع میشود و در طول زندگی آنان از واقعیت حقوقی- ملی و سیاسی برخوردار است. بنیان حق طبیعی انسانها در پذیرش بینالمللی حقوق جهانشمول بشر قرار دارد؛ توافقی که بر بسترهای عقلانی بوده و پذیرفته شده توسط تمامی ملت و دولتهای آزاد و دمکراتیک است که در تدوین قوانین اساسی و قواعد موضوعه، به صورت حقوق شهروندی در زمینههای اجتماعی- سیاسی- اقتصادی و فرهنگی، جامعهای آزاد را برای مردمان توأم با برابری و امنیت و رفاه میگرداند.
در سلسله اعتراضات مردمی و مخالفت و مبارزه با جمهوری اسلامی که در چهل و یک سال گذشته شاهدش بودیم، خیزش آبان ۱۳۹۸ از جایگاه والایی برخوردار است؛ معترضان آبان ۹۸ با درایت و آگاهی از سرچشمههای بدبختی و فلاکت ایرانیان به خیابانها آمده و خواستار حقوق انسانی خود بودند؛ آنان از خشونت، فساد و سانسور رژیم جمهوری اسلامی به تنگ آمده و خواهان آزادی، رفاه اقتصادی و امنیت قضایی بودند.
درواقع مبارزات مدنی و مطالبات ملی شامل تمامی ایرانیان میشود و دستیازی به تفاوتهای اتنیکی، جنسی و اعتقادی از حربههای تفرقهافکنانه و ضدملی عوامل و آمران امنیتی جمهوری اسلامی نشأت میگیرد؛ بیتردید ایران سرزمینی است که متعلق به همه ایرانیان بوده و زادگاه هر ایرانی ملک مشاع و مشترک ایرانیان به شمار میرود؛ بنیادهای حقوقی این واقعیت با سابقه تاریخی کهن، ریشه در جنبش مشروطیت و پروسه دولت- ملتسازی مدرن دوره اول پهلوی دارد؛ در آن دوران و در هر دو برهه تاریخی، ایرانیان فراتر از تفاوتهای زبانی و قومی و اعتقادی و جنسی، در راه برقراری حکومت قانون و مدرن سازی ایران دوش به دوش هم کوشیدند و پایههای اولیه ایران مدرن را در عصر معاصر ایجاد کردند؛ وجود کوشندگان مشروطهخواه ارمنی- زرتشتی در کنار مسلمانان ایرانی و زنان همراه مردان و ایرانیان ترک و عرب و کرد و دیگر اقوام ایرانی در همراهی با مدرنگرایان تهران و اصفهان و کاشان و شیراز، حاکی از تحرکات ملیگرایانه مشروطهخواهی و وطنپرستانهای بودند که در دوران نوسازی عصر پهلوی در تاریخ کشورمان به ثبت رسیده است.
در دوران سازندگی و تحولات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی عصر پهلوی دوم، زنان دوشادوش مردان ایرانی به خواستهای حقوقی و اجتماعی خود رسیدند و با فرایند صنعتی شدن تقریبا همه استانهای ایرانی از مزایای آن برخوردار شدند. با فاجعه بهمن ۱۳۵۷ تمامی ایرانیان از حقوق انسانی و ملی خود محروم شدند. با ارزشگذاریهای انقلابی، ایرانیان یهودی و زرتشتی و بهایی و سنیها و پیروان دیگر مذاهب به جوخههای اعدام سپرده شدند. ایرانیانی که از اقوام محلی و منطقهای آذربایجان، ترکمن صحرا، کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان بودند، گرفتار خشونت و اختناق انقلابی شده و از حقوق شهروندی محروم شدند. رژیم انقلابی و فاسد جمهوری اسلامی با خشونت تمام به سرکوب، کشتار و سانسور تمامی ایرانیان پرداخت و تمامی راههای زندگی اجتماعی و اعتراضات مسالمتآمیز را برای دستیابی به ایرانی آزاد و دمکراتیک بست. اعدامها و مصادره اموال انقلابی سالهای اول استقرار جمهوری اسلامی و استمرار و گسترش آن در کشتارهای دگراندیشان، دگرباشان جنسی و اعتقادی و تخریب منافع ملی و طبیعی ایرانی در سالهای اخیر، نشانگر یکپارچگی غیرایرانی و ضدملی این رژیم است؛ چنانکه ایستادگی ملت ایران به صورت متحدانه و همسو با اعتراضات صنفی و مطالبات محلی و خواستههای فرهنگی و اقتصادی تمامی ایرانیان از سوی دیگر، بیانگر حقوق ملی ایرانیان برای ایران متحد و یکپارچه است.
گذار از جمهوری اسلامی و رهایی ایران از کابوس این رژیم در صورتی متحقق خواهد شد که همه ایرانیان برای تمامیت ارضی ایران کوشش کنند. گرفتار شدن به آدرسهای انحرافی مراکز امنیتی رژیم در مدیریت تنشهای قومیتی، گذشتهگرایی، ارزشگذاریهای دینی و جنسیتی، مانعی در برابر مبارزات مدنی و ملی است؛ این مبارزات، حرکتی رو به آینده بوده و مطابق با معیارهای پذیرفته شده حقوق بشری و طرد ارزشهای غیرحقوقی و تبعیضآمیز به تحقق خواهد پیوست.
راه واقعی که در بخشی از اپوزیسیون و مبارزان داخل جریان دارد، راهی ملی و مدنی با حضور تمامی ایرانیان برای ایرانی واحد و مستقل و دمکراتیک است. این همآوایی در آبان سال گذشته در همراهی مبارزاتی داخل و خارج خود را نشان داد و اکنون در اولین سالگرد آن خیزش خونین و ملی، یادمان کشتهشدگان و رساندن پیام ملی و مدنی ایرانیان را به گوش جهان در دستور کار خود قرار داده است.