نادر زاهدی – تجربه کشورداری پهلویها در قرن بیستم میلادی، نمونهای کلاسیک از تکوین ملت و طرحی واقعبینانه و جسورانه در مدرن ساختن شالودههای یک کشور است؛ حکومتی که از ویرانههای عصر قاجار و در میان بحرانهای همهگیر مشروطیت، توانست ملتی نوین به وجود آورد و کشور را به راه تازهای هدایت کند. کشوری که بر پایه جمعیتی ناهمگون و فرهنگهای متنوع بر اساس سیاستهای از هم پاشیده گویی از نو زاده شد. رضاخان با تأسیس سلسله پهلوی توانست مردم را به ملت و حکومت را به دولتی کارآمد تبدیل کند و ایران نوین را در تلاطمهای سرنوشتساز جنگ جهانی دوم که پیامدهای آن گریبان ایران را نیز گرفته بود، تولد ملتی مدرن و مدرنیزاسیون ملی را نوید دهد. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و فرماندهی رضاخان در راهبرد قوای نظامی برای ایجاد آرامش و برقراری امنیت در پایتخت، نخستین گام از مجموعه اقداماتی بود که وی در دوران بعدی در مقام رئیسالوزرا و پادشاه کشور، برای نوسازی ایران برداشت.
ایجاد حس میهنپرستی و عملی ساختن برنامههای مشروطیت از اهدافی بودند که رضاشاه جسورانه و با باور به هویت ایرانی در راه آنها کوشید؛ برنامههای بعدی مدرنیزاسیون عرصههای اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی، در دوران رضاشاه، ایران را به ساختارهای اولیه مدرن مجهز کرد و راه را برای اقدامات مدرن ساختن دوران محمدرضاشاه هموار ساخت.
سیاستهای حاصل از میهن پرستی و ملت سازی پهلوی اول، تدوین قانون مدنی، آزادی پوشش زنان، ایجاد فرهنگستان زبان، تأسیس دانشگاه، حق عمومیآموزش و پروش، ایجاد ارتش ملی، ثبت اسناد و شناسامه برای همه ایرانیان، راه آهن سراسری و… بودند؛ سیاستهایی که همه لایههای زندگی اجتماعی و شخصی ایرانیان را در پروسه مدنی نوین درآوردند.
بخش دیگری از نوسازیهای پهلوی اول در راستای ایجاد و تحول نظام اداری و قضایی ایران بود؛ در این خصوص تعیین ساعات کاری برای مستخدمان دولتی، بنیانگذاری دادگستری نوین بر اساس معیارهای حقوقی و قوانین مدون غیرشرعی، از ضرورتهایی بودند که سیستم اجرایی و قضایی را از شیوههای سنتی و شرعی جدا و آنها را در مسیر جهان امروز قرار میداد.
تکوین ملت همراه با تدوین قوانین مدنی، آزادی پوشش زنان، ایجاد فرهنگستان زبان، تأسیس دانشگاه، حق عمومی آموزش و پروش، ایجاد ارتش ملی، ثبت اسناد و شناسامه برای همه ایرانیان، راه آهن سراسری و… حاصل سیاستهای میهنپرستانه و ملی رضاشاه بودند؛ سیاستهایی که همه لایههای زندگی اجتماعی و شخصی ایرانیان را در روند رشد مدنی زیر و رو و «نوین» کرد.
حفاظت و نگهداری از چارچوبهای سرزمینی ایران و تعیین مرزهای کشوری بر اساس قوانین حقوقی تازه تدوین شده ملی و پروتکلهای بین المللی، از دیگر مواردی هستند که پروژه مدرنسازی خاندان پهلوی را در دوره اول پادشاهی آنها تکمیل میکنند. حل اختلافات ارضی با ترکیه، عراق و افغانستان از اقداماتی هستند که با فکر و حمایت رضاشاه پهلوی به نتیجه رسیدند؛ چنانکه تعریف نوین بافتارهای جمعیتی ایران به واسطه سیاستهای اقتصادی و فرهنگی شکل گرفت که دستگاه دولتی رضاشاه توانست آن را در جامعه ایلیاتی و عشایری ایران شروع کرده و راه را برای مدرنیزاسیون صنعتی و حل مسئله اصلاحات ارضی در دوران محمدرضاشاه فراهم سازد.
اقدامات خاندان ایرانساز پهلوی از ظهور رضاخان در مقام فرماندهی هنگ قزاق و ماجرای کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ آغاز شد و همانطور که اشاره کردم، در دورههای بعدی با شکل گرفتن دولتی جدید و چارچوبهای حقوقی مدرن، به نتایج ملی و مدنی برای کشور انجامید؛ تردیدی نیست که رهبری جسورانه، ملی و واقع بینانه رضاشاه پهلوی بود که ایران را وارد جهان مدرن گردانید.
ورود هنگ قزاق به فرماندهی رضاخان در سوم اسفند ۱۲۹۹ به تهران، برای احقاق حقوق نظامیان و ایجاد نظم و برقراری قانون بود؛ بحرانهایی که دامنگیر مشروطیت و دولتهای متوالی در چهارده سال گذشته از جنبش مشروطیت تا آن تاریخ شده بود، فرمانده هنگ قزاق قزوین، رضاخان را بر آن داشت که به پایتخت آمده و نظم را برقرار سازد.
رضاخان در بخشهایی از اعلامیهای که در روز دوم استقرار در تهران منتشر شد، اظهار داشت:
«هموطنان،
ما پایتخت را تسخیر نکرده ایم… فقط به تهران آمدیم که معنی حقیقی سرپرستی مملکت و مرکزیت حکومت بدان اطلاق گردد.
حکومتی که در فکر ایران باشد، حکومتی که فقط تماشاچی بدبختیها و فلاکت ملت خود واقع نگردد، حکومتی که تجلیل و تعظیم قشون را از نخستین شرایط سعادت مملکت به شمار آورد، نیرو و راحتی قشون را یگانه راه نجات مملکت بداند.
حکومتی که در اقطار سرزمین آن هزارها اولاد مملکت از گرسنگی… حیات را بدرود نگویند.
حکومتی که ناموس و عصمت گیلانی، تبریزی، کرمانی را با خواهر خود فرق نگذارد.
حکومتی که برای زینت و تجمل معدودی بدبختی مملکتی را تجویز ننماید.
حکومتی که بازیچه دست سیاسیون خارجی نباشد.
حکومتی که برای چند صدهزار تومان قرض هر روز آبروی ایران را نریزد و مملکت خود را زیربار فروتنی نبرد.
ما سرباز هستیم و فداکار، حاضر شدهایم برای انجام این آمال خون خود را نثار نماییم و غیر از قوت و عظمت قشون برای حفظ شهریار و وطن مقدس آرزویی نداریم، هر لحظه چنان حکومتی تشکیل شود و موجبات شرافت وطن، آزادی، آسایش و ترقی ملت را عملا نمودار سازد و با ملت نه مثل گوسفند زبان بسته رفتار نماید، بلکه به معنی واقعی ملت بنگرد آن لحظه است که ما خواهیم توانست به آتیه امیدوار بوده و چنانچه نشان دادیم وظیفه مدافعه وطن را ایفا نماییم. با تمام برادران نظامیخود ژاندارم، افواج پلیس که آنها هم با دلهای دردناک شریک فداکاری اردوی قزاق بودند کمال صمیمیت را داشته و اجازه نخواهیم داد که دشمنان سعادت قشون، بین ماها تفرقه و نفاق بیفکنند. همه شاهپرست و فداکار وطن، همه اولاد ایران، همه خدمتگزار مملکت هستیم. زنده باد شاهنشاه ایران. زنده باد ملت ایران، پاینده باد ملت ایران، قوی و با عظمت باد قشون دلاور ایران.
رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت شهریاری و فرمانده کل قوا رضا.»
درود بر رضاشاه بزرگ
دوران کودکی و نوجوانی خاطرات بزرگان فامیل را می شنیدم. نا امنی و نبود امکانات رفاهی و خلاصه جامعه ای قرون وسطایی که با برآمدن سلسلۀ پهلوی چه تغییراتی رو به جلو و همه جانبه ایجاد شد.
چرا براى قیام ملى و تاریخى رضا شاه بزرگ از واژه ((کودتا )) استفاده شده ؟!؟!؟!؟????????????
سپاس از خدمات خاندان پهـلوى ?
با تشکر از نویسنده گرامی که بخوبی و مختصر و مفید از رضا شاه کبیر – پدر ایران نوین نوشتند ..
اما ما ملت ایران برای نجات ایران و فرزندان کورش کبیر – و راه ایندگان و حفظ هویت فرهنگی و تاریخی شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله ایرانیان ..
احتیاج به نویسندگان و تحلیگران شجاع و نترسی داریم که چگونگی و چرایی – دشمنی انگلستان ۱- با انقلاب مشروطه – ۲- با رضا شاه پهلوی و اخراج و تبعید او به جزیره موریس – و ۳ – دشمنی با محمدرضا شاه پهلوی و برپا کردن دسیسه شورش ۵۷ بنام برپایی انقلاب اسلامی را با تجزیه تحلیل حقیقی و فاکتور های واقعه ای بما نشان بدهد ..
و اینکه چرا غرب و در راس انها انگلستان و گردن کلفت باجگیر او امریکا – با تبلیغات بسیار – – –
اول انکه .. .. .. در برپایی جمهوری دوم غارتگری – پشت ماسک جمهوری سکولار دموکراسی برای ایران میکوشند ..
و دوم انکه .. .. .. چرا برای در خواست اکثریت ملت ایران در بازگشت مجدد حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی – – مخالفت و مقاومت و سنگ اندازی میکنند.
خوشبختانه با برپایی – اولین جمهوری غارتگران ملی مذهبی ها –
توسط امثال – مهدی بازرگان – کریم سنجابی – ابراهیم یزدی سیتی زن امریکا –
ابولحسن بنی صدر و صادق قطب زاده ها ..
در زیر – عبای ضحهاک زمان – خمینی ملعون نوکر گوادالوپیست ها و –
پشتیبانی شورشیان و خیانتکاران حزب توده – و مارکسیست اسلامیستها –
با حمایت بیگانگان ..
ملت ایران با لمس کردن و دیدن کارنامه ۴۲ سال – غارت و سرکوب و کشتار و نقض حقوق بشر – توسط وطن فروشان و فرصت طلبان –
که بدنبال قدرت و برپایی جمهوری – متوجه شدن در این مدت چه دست اوردی نصیبشان شده – فلاکت و فقر و عقب ماندگی در همه زمینه ها ..
همانگونه که اثار واقعی و حقیقی دست اورد و کارنامه خدمات ۵۷ سال حکومت ملی مشروطت شاهنشاهی – خاندان پهلوی ایرانساز – در هدایت ایران و ترقی و رساندن و نجات کشور – و بیرون اوردن ملت ایران –
از دوران سیه روزی و فلاکت و ذلت و درمانگی و بی لیاقتی حکومت
منحوس اخوند زده قاجار . نشان از میهن پرسی پهلوی ها دارد ..
خوشبختانه با بودن اسناد مستند اداری و فیلم ها و ویدیوها –
میتوان دروغ های مزدوران خارجی – دشمنان فرزندان کورش کبیر را – که پشت ماسک جمهوری خواهی پهنان میشوند و به سیستم حکومت ملی مشروطه شاهنشاهی و خاندان پهلوی ایرانساز حمله میکنند را بخوبی مشاهده کرد ..
زنده باد ازادی .. پاینده و برقرار باد شاهنشاهی ایران تاریخی ۲۵۰۰ ساله.
رضا شاه بزرگ – پدر ایران نوین روحت شاد ..