حنیف حیدرنژاد- خامنهای میگوید: «همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند؛ این موجب میشود که نظام جمهوری اسلامی تقویت بشود، پایداری آن و ماندگاری آن تأمین بشود.»
اگر آنطور که خامنهای میگوید شرکت در «انتخابات» موجب «ماندگاری» این نظام میشود و اگر وجود این نظام موجب نابودی ایران بوده و هست، پس هرگونه عملی برای ادامه ماندگاری این نظام از جمله شرکت در نمایش «انتخاباتِ» این رژیم، اقدامیضدایرانی است.
حکومت اسلامی در ایران برابر است با: نابودی ایران و ایرانی؛ این را کارنامه ۴۳ ساله این حکومت با هزاران فاکت وعدد و رقم و نمونه ثابت کرده است.
https://kayhan.london/1397/11/12/%da%a9%d8%a7%d8%b1%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-40-%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ac%d9%85%d9%87%d9%88%d8%b1%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85%db%8c-%d8%a8%d9%87-%d8%b2%d8%a8%d8%a7%d9%86-%d8%a2%d9%85
دیگر بعد از اینهمه سال برای اثبات اینکه این نظام تا کجا ضدایران و ایرانی است، نیازی به آگاهیرسانی و استدلال نیست. کارنامه این نظام خود گواه همه چیز است. توسعهطلبی ایدئولوژیکِ شیعی این نظام، دخالتهای منطقهای، تروریسم و صدور انقلاب، سیاست خارجیِ مبتنی بر ایجادِ بحران و تشنج مغایر با منافع ملی ایران بوده و هست. تاسیسات هستهای و موشکی و کمک به گروههای تروریستی در عراق و لبنان و غزه و یمن و بحرین و افغانستان و حضور در سوریه، شعارهای نابودباد اسرائیل و… همه و همه باعث انزوای جهانی ایران با پیامدهای سنگین و مرگبار شده که مردم ایران قربانی اصلی آن بوده و هستند. همه اینها ثروت و بودجه کشور را بر باد داده، مردم هر روز فقیر و فقیرتر شده و زیرساختهای کشور در حال فرسودگی یا خرابی است.
ناکارآمدی حکومتگران، منابع ملی و طبیعت ایران را نابود کرده است. کمبود آب و قطع برق، بیکاری و فقر و گرانی و پیامدهای آن، ساختار و شیرازه اجتماعی- انسانی مردم و میهن را نابود کرده و خشونت و قتل و اعتیاد و کلاهبرداری و دروغ و… همهگیر شده است. همزمان سالانه هزاران ایرانی کشور را ترک میکنند. نیروی انسانی آموزش دیده و کارآمد کم و کمتر میشود. ناکارآمدی و عدم مدیریت و دشمنی با علم و دانش وقتی با خرافات اسلامی و کلهشقیِ ایدئولوژیکِ خامنهای همراه شود، نتیجه آن را میتوان در ممنوعیتِ خرید واکسن کرونا از آمریکا و انگلیس دید که حاصل آن به بازی گرفتن جان و سلامت هزاران هزاران ایرانی است.
منابع فرهنگی و تاریخی کشور در حال از بین رفتن هستند. بسیاری از آثار باستانی ایران به تاراج رفته یا در حال فرسودگی است. شاعران و خوانندگان و هنرمندان این سرزمین، در کشور خود اجازه کار ندارند. حکومت با ممنوع کردن فعالیت آنان، نابودی فرهنگ ایران را نشانه گرفته است. محمدرضا شجریان و عبدالوهاب شهیدی دو نمونه آخر هستند که در سرزمین خود اجازه خواندن نداشتند و دنیایی تجربه را با خود به خاک بردند… این در حالیست که صدای قرآن همهجاگیر شده و انواع مناسبتهای اسلامی- عربی بر مناسبتهای ایرانی سایه افکنده است.
هر روز ایراندوستان بیشتری به خاطر اعتراض به زور و ستم و سیاستهای ضد ملی حکومت و در دفاع از کرامت انسانی و ارزشهای حقوق بشری دستگیر و روانه زندان شده، مورد شکنجه قرار گرفته یا در خیابانها مورد حمله قرار گرفته و مفقود و سربهنیست و کشته میشوند.
در چنین شرایطی و در چهارچوب نظامی که منافع ملی ایران و جان و شأن انسان ارزش نداشته و انسانها را فاقد قدرت درک و تشخیص میداند، شرکت در «انتخابات» فقط کمک به این نظام است تا خود را برخوردار از پشتیبانی مردمی نشان دهد.
این رژیم به «رای» مردم نیاز ندارد، چون هیچگاه رای مردم برایش مهم نبوده است. حضور مردم پای صندوقها برای آن است تا با ارسال تصاویر تلویزیونیِ ادعا کند که مشروعیت دارد. شرکت نکردن در بازی چندشآور و توهینآمیز موسوم به «انتخابات» و خالی نگاه داشتن صفهای صندوق رای، خود، یک رای منفی به این رژیم است. با عدم شرکت در نمایشِ «انتخابات» میتوان این فرصت را به یک «نه» بزرگ به جمهوری اسلامی تبدیل کرد.
برای نجات ایران، قاطعترین رأی به این رژیم، یک «نه» بزرگ و نفی تمامیتِ این نظام، تحریم و عدم شرکت در نمایش انتخابات آن است.