نادر زاهدی -هر عمل و رفتار سیاسی در حزب، گروه و یا تشکیلاتی از مبانی فکری و شیوه مبارزاتی آن نشأت میگیرد؛ سازمانها و احزاب سیاسی که بر مبانی ساماندهی و کارآمدی ایدئولوژی و فکر یا عقیده خود، شکل میگیرند، طی زمان با رفتارهای خود، آن مبانی عقیدتی و فکری را به نمایش میگذارند. خردگرایی و واقع بینی در مبانی، ماهیت و رفتار احزاب و تشکلها، آنها را از فرقهها و جمعهای هیجانی و مذهبی متفاوت میکند.
سازمانها و احزاب سیاسی برآمدی از سیاست مدرن و حقوقی هستند؛ سازمانها و احزاب با رهبری و مدیریت نخبگان سیاسی و فرهنگی، بیانگر خواستهها، مطالبات و نیازهای جمعی شهروندان در دنیای جدید به شمار میروند. بنابراین معیار و شاخص تشکل سیاسی و حزب فعال در عرصههای جمعی و ملی، پایهبندی آن به اصول فکری و فرهنگی مدرن و رفتارهای مدنی و دمکراتیک است.
سازمان مجاهدین خلق هم از این قاعده و شاخص ارزیابیهای نوین و دمکراتیک، مستثنا نیست. این سازمان که بر پایه ایدئولوژی اسلامی و مبارزه برای تشکیل حکومت مذهبی و ضدغربی در نزدیک به پنجاه و پنج سال پیش به وجود آمد، در سالهای گذشته که از رقیب سیاسی و همعقیده خود- حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی- شکست خورد، با همان ایدئولوژی اسلامی، به مبارزه مسلحانه و رفتارهای تروریستی روی آورد. با خروج کادر رهبری مجاهدین خلق از ایران، ایجاد تبلیغات و مصادره به مطلوب فعالیتهای احزاب و تشکلهای دیگر، دروغپراکنی، جعل فضای مجازی و اطلاع رسانی به نام مبارزان سیاسی دیگر و… جزو اصلیترین فعالیتهای آن به شمار میرود.
بنا بر رفتارهایی که این تجمع سیاسی- مذهبی از خود نشان داده، مجاهدین خلق در چهار دهه گذشته به صورت فرقهای خودگردان، مذهبی و آیینی، تمامیتخواه و غیرمدنی در صحنه سیاسی ایران حضور داشته است؛ عملکرد این فرقه بیش از خردگرایی، نشانگر شعائر مذهبی و سنتی بوده و با طرح مسائل فرعی و مطالبات غیرملی، احساسات زودگذر و هیجانات بیپایه را بجای متانت مدنی و خردورزی سیاسی، در تابلوی اظهار نظرها و رفتارهای سیاسی خود به نمایش گذاشته است. طرفه آنکه پایه کنشهای مجاهدین، همانند حکومت اسلامی، ریشه در باورهای اسلامگرایی داشته و شیوه و روش آنها- همانند دهههای فعالیت در دوران پادشاهی پهلوی- مبتنی بر خشونت مقدس، ترور و علیه مدرنیزاسیون بوده است؛ یادآور میشوم که در همان زمان هم عدهای اسلامگرایان نظیر هیأتهای مؤتلفه اسلامی، جمعهای تشکیل دهنده بعدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی بودند که با همین باورهای مذهبی و روشهای خشن و مسلحانه، اقدام به ترور حسنعلی منصور نخست وزیر وقت و اقداماتی علیه منافع ملی کشور و… کردند؛ همانهایی که امروز بخش عمدهای از حاکمان امنیتی و تجاری و سیاسی را در جمهوری اسلامیتشکیل میدهند.
مجاهدین خلق همچنانکه در بنیادهای فکری و عقیدتی خود، بهرهای از ایدهها و اندیشههای دمکراتیک و مدرن ندارند، در رفتار و عملکرد خود نیز بیبهره از منش و شخصیت مدنی و نوین سیاسی و اجتماعی هستند؛ بیاعتقادی به حقوق بشر، درک و شناخت منافع ملی، احترام به نظرات مخالف و همگانی، کرامت مالی، فکری و جنسی انسانها، رواداری و مراعات فرهنگی و سیاسی دیگران و… از جمله مواردی هستند که در ذات ادبیات سیاسی و رفتار اجتماعی مجاهدین خلق جایگاهی نداشته است. در برابر اینگونه از رفتارهای مدنی و مدرن، مجاهدین خلق پایبند به ایجاد تبلیغات، تحریک هیجانات حماسی و احساسات قومی، تبلیغ علیه مبانی و مظاهر دنیای مدرن، ایجاد مزاحمت رسانهای و عملی برای مبارزان ملی و مدنی از هر گروه و جریان سیاسی، فعالیتهای مجازی و عینی با نام دیگر تشکلها و احزاب، اشاعه و رعایت آموزههای سنتی و ضداجتماعی نظیر حجاب زنان، کنترل و تحمیل عقاید خود بر اعضا و تفکیک جنسیتی و استفاده از شعائر و نمادهای مذهبی در تبلیغات و رفتارهای سیاسی و… بوده و جمع سیاسی را به مقام فرقهای مذهبی تبدیل کرده و با دست یازیدن به آیینهای فرقه ای و مذهبی، از خردورزی سیاسی و اندیشههای نوین تهی گشتهاند.
کارنامه پنج دهه مجاهدین خلق آکنده از ترور، خشونت مقدس، ارزشگذاری مذهبی، تحقیر زنان و دختران، از بین بردن منتقدان، رفتارهای امنیتی و… بوده و در ادامه آن سیاستهای پذیرفته شده در جمع فرقهای، مدتی است که این فرقه آیینی با دستدرازی کردن به فعالیتهای رسانهای با پوشش گروههای سیاسی مخالف، رفتارهای عوامفریبانه، دروغگویانه، لومپنیسم و شارلاتانیسم را در آیینهای سیاسی، از خود به نمایش گذارده است.
درود یاران جان :
لازم نیست متفکر باشی حتا کسانی که آی کیوشان آنقدر نبوده که فارغ التحصیل
مدرسه ابتدایی شوند هم میدانند که اسلام هیچ چیز جدیدی به ادیان قبلی نیفزود
و خدای بزرگ(نه بزرگترین ) این دین بعد از چند سال دعوت وسوبسیدی که از ثروت
خدیجه داده شد به اندازه انگشتان دو دست هم دعوت این الله بزرگ تر رانپذیرفتند.
آنگاه الله که باید بزرگترین دانش وبردباری ومنطق را داشته باشد عصبانی شد و با سریه
وکاروان زنی وچریک بازی(البته قبلن ازخلقت سگ که راه زنی را غیر ممکن می کرد
پشیمان شده دستور کشتن کل سگ ها را داده بود) با چرب کردن سبیل دیگر راهزنان
(یک پنجم مال دزدی از ان الله ومابقی برای مجریان) این گروه سامان گرفت ودر بیابانهایی
که غارت قبیله های دیگررایج بود بزودی جایی نماند .روایت موثق است که پیامبر در
بستر مرگ جهت جمع آوری سپاه از زیبایی های زنان رم شرقی و ثروت انبوه آن کشور
چندین سخنرانی تهییج کننده اجرا نمودند.
بلی هر کودکی اکنون می داند که ایران غنیمت آسلام شده (سخن خمینی) وشیعیان
یا همان غالیان که تمام هستیشان به روایتی که بنا بر رای اکثریت منطق ومنظوری دیگر
داشته وبه هیچ وجه سخنی از جانشینی (چراکه اگرهم قبول کنیم محمد فرستاده الله است
به هیچ عنوان این سمت اعطایی الله قابل واگذاری بغیر نیست چه برسد به وکالت به توکیل
نیست واگرامام زمانی لازم بود چرا خودپیامبر را الله زنده نکند) پس این خانم ها وآقایانی
که عمر به بطالت گذاشتند باید بدانند مردم ایران خون می دهند این بساط را جمع کنند نه
مدل جدیدش را بخرند.
جناب آقای دکتر زاهدی ممنون از نوشتهٔ دقیق شما.
یادش گرامی، ارتجاع سرخ و «سیاه» را گفت و من تا تابستان ۵۸ معنی آن را نفهمیدم!
مجاهدین ضد خلق درد اسلام گرفته و کمونیستهای بی وطن و مصدقیهای خائن با شیطان سازی از حکومت ایرانساز و شادی آفرین پهلوی مردم ایران را به ویژه طبقه متوسط و دانشجویان را فریفتند و فاجعه شوم سال ۵۷ را به ملت بدبخت ایران تحمیل کردند ایرانی که میرفت به آبادترین و مرفه ترین و شادترین کشور خاور میانه تبدیل شود به چنین نکبت و سیاهی تباهی انداختند. این سه گروه پلید و اهریمنی فرش قرمز برای مهیب ترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران پهن کردند به ویژه مجاهدین ضد خلق پلید درد اسلام گرفته با آمیختن اسلام با سیاست در بین طبقه متوسط و دانشجویان به اسلام و روحانیت آبرو و اعتبار دادند که پیش از این طبقه متوسط و دانشجویان به اسلام و روحانیت میخندیدند و مسخره شان میکردند و زمینه فکری و ذهنی را برای به قدرت رسیدن آخوندها در بین طبقه متوسط و دانشجویان و مردم نگون بخت ایران در سال شوم ۵۷ آماده کردند لعنت و نفرین مردم نگون بخت ایران بر آنها باد
ممنون بابت مقاله قشنگ در مورد سازمان مجاهدین خلق،که خاٸن به ایران و ایرانی هستن، و هیچ پایگاهی در بین مردم ندارن