مرجان کیپور، زهرا عزیزی – خشونت علیه زنان که بالاترین نوع آن قتل زنان (فمیساید) است در ایران رو به افزایش است و هرساله تعداد زیادی از زنان و دختران به دلایلی چون خودداری از ازدواج اجباری، کودکهمسری، قربانی تجاوز جنسی بودن، همجنسگرایی، رابطه با جنس مخالف و طلاق قربانی میشوند.
با وجود این، تحقیقات ما از طرف کمپین StopFemicideIran@ وابسته به سازمان «ARAMIran.org» و اطلاعاتی که از بخش خبرهای حوادث در ایران و همچنین وبسایتهای حقوق بشری جمعآوری کردهایم ما را به این نتیجه رساند که چشمانداز خشونت علیه زنان و قتل زنان در ایران متفاوت از آن چیزی است که عموما به نظر میآید. بررسی بیش از صد گزارش منتشرشده در رسانهها از قتل زنان از خرداد ۱۳۹۹ تا آبان سال ۱۴۰۰ سال نتایج غیرمنتظرهای را ارائه کرده است. در این مقاله پراکندگی وقوع این قتلها در مناطق مختلف ایران، چگونگی اینگونه قتلها و همچنین افزایش آنها پس از قتلهای خردادماه ۱۳۹۹ را بررسی خواهیم کرد.
تحقیقات گذشته نشان میداد که بخش قابل توجهی از خشونت علیه زنان و قتل آنها تنها در استانهای خوزستان، کردستان و کرمانشاه، ایلام، لرستان، سیستان و بلوچستان، فارس، آذربایجان شرقی و اردبیل صورت میگرفته است. این در حالیست که از ابتدای سال ۱۳۹۹ خشونت علیه زنان و قتل آنها در استانهای مختلف ایران مانند تهران، اصفهان، خراسان، مرکزی، بوشهر، و همچنین گلستان، مازندران ،گیلان و… نیز صورت گرفته است. برای مثال در بازه زمانی ذکر شده بیش از هفتاد مورد قتل زنان در تهران و در استانهای مرکزی و شمالی و جنوبی در نتیجه خشونت علیه زنان که برخی به دلایل ناموسی بوده است رخ داده است. و در همین بازه زمانی قتل بیش از ۴۰ زن در کردستان ، خوزستان و سیستان و بلوچستان گزارش شده است. بنابراین قتل زنان فاجعهای است که در سراسر ایران هر روز اتفاق میافتد.
«فمیساید» اقدامی خشونتآمیز و ظالمانه علیه زنان است و نمایانگر جامعه مردسالاری است که در آن حقوق زنان نادیده گرفته میشود و همچنین نمادی از جامعهای پر از تعصبات قومی، مذهبی، فرهنگی و بدبینیها است. قتل زنان اقدامی است قانونی از سوی مرتکبان این جنایت. بسیاری از این قتلها هدفمند و از قبل برنامهریزی شدهاند و تنها تعداد کمی از آنها هنگام عصبانیت رخ میدهد. بر اساس بند ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی اگر پدر مرتکب قتل فرزند شود قصاص نخواهد شد. در اغلب موارد زمانی که برادری خواهر خود را به قتل میرساند از سوی خانواده تبرئه میشود. همچنین بر اساس بند ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی در صورتی که مردی همسرش را در حین زنا ببیند میتواند او (و مرد) را به قتل برساند.
بر اساس تحقیقات ما طی دوازده ماه گذشته زنان بسیاری در سراسر ایران به دست شوهر، برادر، پسر و پدر به صورتی خشونتآمیز و ظالمانه، چون سلاخی (بریدن سر و وارد آوردن ضربات چاقو بر بدن، صورت و سر)، به آتش کشیده شدن، ضرب و جرح با اشیاء و آلات سنگین مانند میله، پتک و تبر، خفه کردن و شلیک تفنگ به سر یا بدن به قتل رسیدهاند. برای مثال مبینا ۱۴ ساله که قربانی کودکهمسری بود در شهریور ۱۴۰۰ با انگیزه ناموسی به دست همسرش که یک روحانی بود خفه شد و به قتل رسید. و در همین تاریخ زنی جوان در تهران به دست همسرش با ضربات چاقو به دلایل ناموسی به قتل رسید. در مریوان پدری دختر ۱۳ ساله خود را باز هم به دلیل ناموسی به آتش کشید. در تیرماه یک زن جوان ساکن شهر لیکک از توابع بهمئی واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد که پیشتر با ضربات مشت همسرش دچار مرگ مغزی شده بود، جان خود را از دست داد. همچنین مردی در شیراز همسر و خواهر زن خود را با شلیک گلوله در ۳ آبان به قتل رساند. اینها تنها بخشی از جنایت علیه زنان است که پس از کشته شدن آنها گزارش شده است و گاهی اگر زن پس از مورد خشونت واقع شدن، زنده بماند هیچگونه گزارشی تهیه و ارائه نمیشود. میشود گفت هر روزه اقداماتی ظالمانه و خشونتآمیز علیه زنان در سرتاسر ایران در حال رخ دادن است که هرگز گزارشی از آنها تهیه نمیشود و پیکر بسیاری از این زنان بهخصوص در میان بعضی طوایف و مناطق حاشیهای و روستایی شبانه در مناطقی دور افتاده رها میشوند و یا به خاک سپرده میشوند. گزارش تکاندهنده درباره قربانیان ناشناس گورستان سیوان در سلیمانیه اگرچه مربوط به کردستان عراق است اما تصور چنین فجایعی در مناطقی که زنان بطور سیستماتیک تحت خشونت قرار میگیرند از جمله در ایران قابل تصور است.
پس از قتل رومینا اشرفی و ریحانه عامری و چند فرد دیگر در خرداد ماه ۱۳۹۹ رسانهها بطور یکصدا به بررسی و چرایی این قتلها پرداختند، اما قتلهای خردادماه پایان فاجعه «فمیساید» در ایران نبود و پس از آن نیز جنایتهای بسیاری علیه زنان اتفاق افتاد. بررسیهای ما حاکی از افزایش این فاجعه است. تعداد زیادی از زنان در استانهای مختلف ایران به دست همسر، پدر ،برادر، پسرعمو، و یا خواستگار به دلایلی همچون اختلافات خانوادگی که برخی از آنها ریشه در همان معضل «ناموسی» دارند بعد از خرداد به قتل رسیدند که بزرگترین دلیل این جنایات نبود قانونی بازدارنده و حمایت کننده از زنان است، هرچند که نباید فاکتور فرهنگ و مذهب را هم نادیده گرفت. همچنین مجازات نشدن مرتکبین این جنایات بر اساس مادههای ۲۲۰ و ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی باعث عادی و نهادینه شدن فمیساید و خشونتها علیه زنان شده است. سکوت رسانهها در برابر خشونت و جنایت علیه زنان و نیز سکوت جامعه جهانی در برابر این فاجعه خود عاملی برای تحمل زنکشی در ایران است.
در نهایت، فمیساید فاجعهای رو به افزایش در ایران است و برای جلوگیری و کاهش آن به توجه بیشتری از سوی جامعه جهانی نیاز است. زنان در ایران نه تنها قربانی فمیساید هستند بلکه در بسیاری موارد در مناطق مختلف ایران ازدواج اجباری و خشونت علیه آنان در سنین پایین از دیگر عواملی است که منجر به خودکشی و مرگ آنها میشود. به گزارش هرانا سالانه بین ۳۷۵ تا ۴۵۰ زن در ایران قربانی فمیساید میشوند که تنها تعداد اندکی از این قتلها گزارش میشود و آمار رسمی از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران اعلام نمیشود و همین امر باعث عادی شدن و نهادینه شدن قتل زنان در ایران شده است.
*مرجان کیپور کنشگر حقوق زنان و اقلیتها و بنیانگذار سازمان «آرام» و زهرا عزیزی کنشگر حقوق زنان و اقلیتها و پژوهشگر در این سازمان است.
♦← انتشار مطالب دریافتی در «دیدگاه» و «تریبون آزاد» به معنی همکاری با کیهان لندن نیست.