حسین تاجیک – هر جنبش انقلابی برای پیروزی نیاز به همدلی و همراهی بیشینهی مردم جامعه دارد. این همدلی و همراهی در ماههای گذشته در توده جامعهی ایرانی به وجود آمده و فضای اجتماعی ایران را به حالت انقلابی تبدیل کرده است. جنبش انقلابی ایران از دل ناکارآمدی، خیانت، بیقانونی، فساد، فقر و همه رنجهایی که در دوران جمهوری برآمده از انقلاب ۵۷ بر جامعه و ملت ایران آوار شده، برخاسته و در پی مرگ دلخراش مهسا- ژینا امینی، نام و دلیل مرگ او را که آزادی پوشش بود به رمز و نماد انقلاب ملی خود بدل کرده است و در سومین ماه این جنبش انقلابی با آگاهی ملی و شجاعت بینظیری به مبارزه و پیشروی ادامه میدهد. در این میان جریانات سیاسی بازمانده از جامعه، برای در دست گرفتن رهبری و هدایت این جنبش انقلابی به تکاپوی تفسیر، تعریف و گاهی تحریف این انقلاب ملی افتادهاند. آنچه باید به بسیاری ازین جریانات یادآوری شود این است که وجود مانیفستی روشن از آرمانها و خطوط قرمز برای هر نیروی سیاسی و انقلابی ضروری و لازم است تا اکثریت توده جامعه خواستههای خود را در پیشانی آن جنبش انقلابی ببینند و بتوانند پاسخ دغدغههای خود از آینده را در تصویر نظم فردای انقلاب بیابند.
فقر و مشکلات اقتصادی، بیکاری و ناامیدی جوانان از ساختن زندگی عادی، مشکلات ازدواج و تشکیل خانواده، آموزش و تحصیل گرانقیمت و مدارس کپری و روستایی ناایمن، تامین اجتماعی ورشکسته، بهزیستی ناموفق، محیط زیست بحرانزده، فقدان آزادیهای اجتماعی و سیاسی، اینها تعدادی از لیست بلندبالای اَبَربحرانهای ایران هستند که هر روز در مقابل مردم رژه میروند و به فرسودگی و فرار سرمایههای مادی و انسانی کشور میافزایند. آزادی پوشش بیهیچ تردیدی از بدیهیترین حقوق شهروندی جامعه است که از جامعه ایران دریغ شده و در این انقلاب ملی به نمادی برای بیان اعتراض علیه حکومت جمهوری اسلامی تبدیل شده است، اما برخلاف آن چیزی که گاهی از سوی برخی جریانات سیاسی خاص به صورت هدفمند برجسته میشود، همهی مشکلات و خواستههای جامعه ایران نیست. به عنوان مثال دغدغه زنان در سیستان و بلوچستان یا بسیاری از مناطق محروم کشور در وهله اول آزادی پوشش نیست بلکه شاید بتوان کودکهمسری را درد شمارهی یک آنها به شمار آورد. دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که در پنج سال گذشته بیش از ۱۳۱ هزار دختر زیر ۱۵ سال در کشور ازدواج کردهاند که از این تعداد فقط بیش از هفت هزار و پانصد مورد مربوط به تابستان سال ۱۴۰۰ بوده است.
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران از سال ۱۳۹۶ به بعد متوسط ازدواج دختران زیر ۱۵ سال، سالانه حدود ۳۰ هزار نفر بوده در حالی که فقط ۱۲۳ پسر زیر ۱۵ سال در پنج سال گذشته جزو این آمار قرار گرفتهاند.
پیشتر نیز مرکز آمار ایران از افزایش ۱۰/۵ درصدی آمار ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در سال ۹۹ در مقایسه با سال پیش از آن خبر داده بود.
همچنین سال گذشته خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده بود که در شش ماه اول سال ۱۴۰۰ تعداد ۷۹۱ کودک از مادرانی با سن ۱۰ تا ۱۴ سال متولد شدند و استان سیستان و بلوچستان با تولد ۲۴۸ نوزاد از مادران ۱۰ تا ۱۴ ساله در صدر این آمار قرار داشت.(۱) بخشی از جامعه ایران که در آن مولوی و ماموستا و شیخ و ریش سفید، سرنوشت همه افراد را به دست گرفته و آنها را از شهروند آزاد به عضوی بیاراده از عشیره و طایفه و مرام و مسلک خاص تبدیل کرده است، سنگر اولش رهایی از آن ساختار قبیلهای ست و جای شگفتی است که شماری از جریانات سیاسی با همین هویت قبایلی در تلاش برای حفظ این ساختار، خود را همراه با انقلاب ملی ایران نشان میدهند.
آمار فزایندهی فقر و بیکاری در استانهای محروم مثل سیستان و بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، ایلام و… که مردم را به سمت شغلهای کاذب مثل سوختبری و کولبری سوق داده و سالانه صدها جوان بیگناه را به کام مرگ میکشاند، سنگر دیگر مردم در این مناطق است که باید به همان اندازه آزادی پوشش به آن توجه شود.
کولبر نیوز که به صورت ویژه اخبار و گزارشهای مربوط به کولبران را پوشش میدهد، گزارش کرده است در سال ۱۴۰۰، ۲۲۵ کولبر در استانهای کردستان، آذربایجانغربی، کرمانشاه و سایر استانها بر اثر شلیک ماموران دولتی، سقوط از ارتفاع، تصادف ناشی از تعقیب و گریز ماموران نظامی، و دیگر حوادث طبیعی جان باخته یا مجروح شدهاند.
بنابراین گزارشها در سال ۱۴۰۰، ۴۲ کولبر جان باختند، سه کولبر مفقود و ۱۸۰ تن نیز مجروح شدند.(۲)
بر اساس گزارش «ایرانوایر»، که از رسانههای داخلی ایران جمعآوری شده، در یک سال منتهی به بیستم اسفندماه ۱۳۹۹ در ۳۲ مورد تیراندازی ماموران انتظامی یا هنگ مرزبانی و نیروهای سپاه دستکم ۲۷ سوختبر جان باخته و ۲۳ مجروح در جریان انتقال سوخت به پاکستان دچار حادثه شدند.(۳)
در مسئله کاهش آمار ازدواج و افزایش نرخ طلاق نیز ایران سالهای بسیار بحرانی را طی میکند. آمارهای رسمی در ایران از رشد بالای طلاق در یک دهه گذشته خبر میدهند. گزارشهای رسمی نشان میدهد که از هر سه ازدواج در سال ۱۴۰۰ یک مورد به طلاق منجر شده است. مجموع ازدواج کشور در تابستان ۱۴۰۰، ۱۳۴ هزار و ۲۰۸ مورد بوده است.محاسبات نشان میدهد که ازدواج در ایران در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۳۶ درصد کاهش یافته است. بر این اساس، میزان طلاق در ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۲۸ درصد افزایش داشته است. پس مسئله ازدواج و ثبات در خانواده، یک از دغدغههای مهم بخش بزرگی از جامعه جوان ایران است.(۴)
در حوزه امنیت غذایی نیز کشور در وضعیت بسیار بغرنجی قرار دارد و عدم توازن افزایش حقوق با رشد نجومی تورم در سالهای متمادی فقر گستردهای را در سراسر کشور به بخشی بزرگی از جامعه تحمیل کرده است. برای بسیاری از مردم در جنوب کرمان، خراسان جنوبی، ایلام، کردستان ،خوزستان، هرمزگان، مناطق مختلفی از شهر تهران و شهرها و شهرکهای اقماری استان تهران، مسئله اول زندگی تامین معاش است. برای این مردمی که در تلاش طاقتفرسا و ناامید برای تامین تکوعدهی غذا و تامین اجاره بهای مسکنی که ماهانه افزایش مییابد میجنگند، بیشک دغدغه آزادی پوشش در درجات بعدی اهمیت قرار میگیرد.
جامعهی بزرگ سالمندان کشور که با پیر شدن نسل دههی شصت به زودی با بحرانی عمیقتر در آن حوزه روبرو خواهیم شد، نیازمند یک تامین اجتماعی ساختارمند است. براساس گزارشهای رسمی با توجه به نرخ رشد جمعیت در ایران و کاهش نرخ زاد و ولد، کارشناسان معتقدند تا دو دهه آینده، پیری جمعیت ایران به صورت کاملا ملموس رخ نشان خواهد داد. طبق آمار، جمعیت ایران در پایان چشم انداز ۲۰ ساله کشور، ۱۰۷ میلیون نفر خواهد بود که از این تعداد، بیش از ۱۵ میلیون و پانصد هزار نفر (۱۴/۷ درصد) سالمندان خواهند بود. یعنی جمعیت سالمند کشور از سال ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۵ نزدیک سه برابر خواهد شد. و بیشک آزادی پوشش نمیتواند اولویت اصلی این بخش از جامعه باشد.(۵)
مدارس کپری و ناایمن در سراسر کشور، سالانه استعدادهای چند هزار دختر و پسر این کشور را به محاق میبرد، آنها سنگر اولشان آزادی پوشش نیست. بطور قطع آموزش رایگان و استاندارد در مدارسی ایمن، در صدر خواستهی آنها قرار دارد.
اوایل خرداد ۱۴۰۱ وزیر آموزشوپرورش جمهوری اسلامی اعلام کرد: ۱۲ هزار مدرسه کانکسی، خشتی و سنگی در کشور وجود دارد. آمار بالایی که به صورت دقیق اعلام نشده است چند دانشآموز در این مدارس در حال تحصیل هستند.(۶)
آنطور که یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش جمهوری اسلامی میگوید، حدود ۲۰ درصد مدارس در سطح کشور فرسوده هستند. در زمینه گران شدن هزینههای تحصیل که بخشی از دلایل ترک تحصیل را شامل میشود، آمارهای بسیار نگران کنندهای وجود دارد. براساس گزارشهای رسمی وزارت آموزش وپرورش در سال تحصیلی ۱۴۰۰_۱۴۰۱، حداقل ۹۰۰ هزار دانش آموز مجبور به ترک تحصیل شدهاند.(۷)
همهی این موارد بخشی از لیست اَبَربحرانهای موجود در کشور است و بررسی یک به یک این حوزهها به زمانی بسیار طولانی نیاز دارد. موارد بالا تنها بخشی از نوک کوه یخ فاجعه مدیریتی کشور در ۴۴ سال حکمرانی جمهوری اسلامی را نمایان میکند. لازم به تاکید دوباره است که آزادی پوشش، قطعا از ابتداییترین حقوق شهروندی هر انسانی است و یکی از مهمترین خواستههای جامعه در این انقلاب ملی نیز به شمار میآید. اما برای شکست جمهوری اسلامی و برپایی حکومت قانون نیاز به پل زدن بین خواستههای همه بخشهای جامعه ایران وجود دارد تا بتوان صفی با خواستههای مختلف ولی قدرتمند و متحد برای پیروزی در مقابل جمهوری اسلامی را سامان داد.
جنبش انقلابی نیاز به استراتژی پیروزی دارد. هنر و کار ویژهی فعالین سیاسی و مدنی و احزاب سیاسی این است که برای پیروزی در برابر یک دولت مستقر مافیایی مثل جمهوری اسلامی بین خواستهها و اهداف کارگر و دانشجو، بازاری و کارمند و نظامی، شاغل و بیکار، زن خانهدار و سالمند، نوجوان و جوان پیوند برقرار کنند. باید مجموعه خواستهها و اهداف این انقلاب را به گونهای ارائه داد که ملت ایران با هر شغل و پیشهای از زاهدان تا خوی از سرخس تا آبادان، خود را جزوی از این جنبش انقلابی و استراتژی پیروزی برای رسیدن به خواستههایش تعریف کند. شعارهای فانتزی برای جامعهای غوطهور در بحران مثل ایران، تنها دستاوردش همراهی رسانهها و محافل و تشکلهای خارجیست که بلاشک نقطه ضعف نیست و بخشی از فشار بینالمللی به رژیم را پوشش میدهد، اما فروکاهیدن هدفمند و جهتدار یک انقلاب ملی برای رسیدن به زندگی سعادتمند در همه ابعاد به تکخواستهای مثل آزادی پوشش، یا جنبش انقلابی را زمین میزند و عدم همراهی در بلندمدت را به بار خواهد آورد و یا فرسایش ایجاد میکند و با افزایش زمانِ نبرد با رژیم، هزینههای انسانی انقلاب را بالا خواهد برد.
نباید از یاد ببریم که مسیر اصلی انقلاب از خیابانهای ایران میگذرد و همراهی میلیونی مردم نیازمند پوشش خواستههای اکثریت ملت ایران است. باید برای همراهی بیشنیه مردم از هر قشر و محیطی محتوای مختلفی را بر اساس خواستههای اصولی و در چارچوب خطوط قرمز ملی تولید کرد تا هر کسی از مردم سود خود را در این جنبش و پیروزی آن ببیند.
شماری از جریانات سیاسی که دیریست نقش خود را در جامعه ایران از دست دادهاند و یا خود بخشی از مسئولیت وضعیت موجود را بر دوش دارند، با استفاده از مفاهیمی مانند اقلیت و تکیه بر هویت جنسی یا قومی و زبانی و مذهبی نه تنها نخواهند توانست به جداسازی شهروندان ایرانی از یکدیگر بپردازند بلکه با اینگونه تفاسیر و تعاریف تحریفشده از انقلاب ملی ایران جایگاه خود را در نزد ملت آگاه ایران بیش از پیش از دست خواهند داد. این جریانات با ساختن قهرمانان پوشالی و فشار رسانهای برای ایجاد ائتلافهای بیوزن با هدف رهبرتراشی، بجای هموار کردن راه انقلاب ملی ایران، خود نیز به قلوهسنگهایی بدل شدهاند که جنبش انقلابی ایران آگاهانه آنها را از مسیر سعادت خود برخواهد چید.
پیروزی جنبش انقلابی استراتژی پیروزی میخواهد. این استراتژی باید در پشتیبانی و همصدایی با ملت آگاه و شجاع ایران، فریاد خواستههای عمومی و خطوط قرمز ملت ایران باشد و بتواند تصویری که از نظم ملی فردا در ذهن دارد را در افق به نمایش بگذارد.
*منابع:
(۱): https://www.radiofarda.com/a/iran-child-bride-stats-up-islam-official/31777750.html
(۲): https://www.radiozamaneh.com/708780/
(۳): https://iranwire.com/fa/features/47502/
(۴): https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-844963
(۵): https://irna.ir/xjKmng
(۶): https://tejaratnews.com/مدارس-کانکسی-و-کپری-در-ایران
(۷) https://www.nasim.news/fa/tiny/news-2375295