در هفتههای گذشته چند مورد مرگ مشکوک شهروندانی که در اعتراضات شرکت داشتند و دانشجویان گزارش شده است. جمهوری اسلامی اصرار دارد اکثر این افراد خودکشی کردهاند اما برخی نشانهها، احتمال سر به نیست کردن آنها توسط نهادهای امنیتی را افزایش میدهد.
آیدا رستمی پزشک عمومی بیمارستان «چمران» تهران که از جمله پزشکان یاریدهنده به شهروندان مجروح در اعتراضات بود روز ۲۱ آذر ۱۴۰۱ مفقود شد. یک روز بعد پیکر بیجان او با ادعای پرت شدن از پل عابر پیاده در حوالی میدان آزادی تهران به خانواده تحویل داده شد! اما خانواده آثار شکنجه روی بدن و صورت او مشاهده کردند. از سوی دیگر موبایل، کیف و وسایل شخصی این پزشک به خانواده تحویل داده نشده است.
جمهوری اسلامی در ابتدا تلاش کرد سناریوی «خودکشی» را درباره آیدا رستمی نیز اجرا کند؛ سناریویی که پیشتر برای بسیاری از جانباختگان جنبش انقلابی و ملّی از جمله نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده هم مطرح شد و البته از سوی جامعه و افکار عمومی باور نشد!
در نخستین گزارشهای حکومتی آمده بود که آیدا رستمی از روی پلی در حوالی «آزادی» خودش را به پایین پرت کرده و با خودکشی جان خود را از دست داده است. همزمان اما گزارشها نشان میدهد که آیدا رستمی از جمله پزشکان عمومی بوده که معترضانی را که مورد اصابت گلوله قرار میگرفتند، خارج از بیمارستان و به صورت داوطلبانه درمان میکرده تا امنیت معترض مجروح حفظ شود.
«جمعیت امام علی» که یک سازمان مردمنهاد حامی کودکان کار و حاشیهنشین در ایران است، با اشاره به «مرگ مشکوک» آیدا رستمی اعلام کرد این پزشک از داوطلبان این جمعیت بود که ضمن انجام معاینات کودکان در محلات حاشیه، با گروه درمان جمعیت در زلزله کرمانشاه نیز همکاری مستمر داشت.
پس از شکست سناریوی «خودکشی»، جمهوری اسلامی سناریوی قتل درباره این پزشک را پیش برد و اعلام کرد مظنون قتل این پزشک بازداشت شده و حتی اعتراف کرده است!
در همین ارتباط، در یک اقدام بیشرمانه ویدئویی از اعترافات فردی که صورت او پوشانده شده و مظنون قتل آیدا رستمی معرفی شده از سوی رسانههای حکومتی منتشر شد که در آن این فرد مدعی میشود با آیدا قرار ازدواج داشته و آن روز آیدا در حالی به محل کار این فرد رفته که قرص زیادی مصرف کرده بود ولی قبول نمیکرد او را به بیمارستان ببرند؛ آنها «جرّ و بحث و دعوا» داشتند و در نهایت او آیدا را روی پل تنها گذاشته و وقتی برگشته دیده آیدا با «کله شکسته و صورت خونین» کف خیابان افتاده است!
خبرگزای «میزان» وابسته به قوه قضاییه نیز گزارشی درباره جان باختن آیدا رستمی منتشر کرده و در آن با ادعای سناریویی که در ویدئوی انتشاریافته از سوی رسانههای حکومت مطرح شده، نوشته که فرد مظنون «متوجه ارتباط خانم رستمی با فرد دیگری شده» و همین موضوع دلیل مشاجره در روز دوشنبه بوده و این زن جوان «ناگهان خود را از بالای پل هوایی به پایین پرتاب کرد!»
نکته قابل توجه اینکه فرد مظنونی که این پزشک جوان به گفته رسانههای جمهوری اسلامی با او قرار ازدواج داشته و به وی خیانت کرده، «کارگر یک مغازه کفشفروشی در خیابان فردوسی» معرفی شده است!
یکی دیگر از نمونه قتلهای مشکوک در هفتههای گذشته، جان باختن دلخراش دنیا فرهادی دانشجوی معماری دانشگاه آزاد اهواز است. دنیا شامگاه ۱۶ آذر ناپدید شد و پیکر او یک هفته بعد در عصر روز پنجشنبه ۲۴ آذر، در رودخانه کارون حوالی روستای مظفریه و توسط اهالی محلی پیدا شد.
محسن فرهادی پسرعموی دنیا فرهادی پیشتر در گفتگو با ایسنا گفته بود که «دنیا در زمان ناپدید شدن برای رفتن به کلاس از خانه خارج شده، پس از پایان کلاس در همان شب با یکی از دوستان خود ملاقات و برای سفر در روز ۲۱ آذر با او هماهنگ کرده است. دنیا پس از این ملاقات، با یکی دیگر از دوستان خود در حوالی «پل کابلی» قرار ملاقات داشته، اما این دوست او در محل ملاقات حضور پیدا نکرده است.»
پسرعموی دنیا گفته که شاهدان عینی حوالی ساعت ۲۲ دختری را روی این پل دیدهاند که خود را به رودخانه کارون انداخته و حدود همین ساعت، پدر دنیا از او تماسی داشته، اما او متوجه زنگ گوشی نشده است. با توجه به «مشاهده خون» بر روی پل «احتمال خودزنی یا هر حادثه دیگری هست، اما دوربینی برای مشاهده جزئیات در محل وجود نداشته است.»
محسن فرهادی همچنین گفته بود که روزانه دهها نفر از خانواده «دنیا» در مجاورت پل کابلی و حتی با قایق مشغول جستجو برای پیدا کردن وی بودند، اما در تمام مدت «جمعیت هلال احمر، شهردار یا معاون او یا فرماندار اهواز حتی برای لحظهای در محل حادثه حضور نیافتند و برای خرید تجهیزات اقدام نکردند!»
در نمونه دیگری پیکر حلقآویز شدهی شهابالدین هاشمی دانشجوی دانشگاه «علامه» در خوابگاه این دانشگاه در تهران پیدا شد. جمهوری اسلامی باز هم به سرعت موضوع «خودکشی» را مطرح کرد اما برادر این دانشجو ادعای خودکشی را «کثیف و سرشار از دروغ و تهمت» ارزیابی کرده و از «قتل مشکوک» برادرش خبر داده است.
رسانههای حکومتی که در این سناریوپردازیها بطور کامل در خدمت نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی هستند به دروغپراکنی علیه جانباختگان میپردازند. درباره مرگ مشکوک شهابالدین هاشمی نیز وبسایت «همشهری آنلاین» روز شنبه ۱۹ آذر نوشت که وی «سابقه بیماری روحی روانی» داشته و «در صحنه حادثه، یک دستنوشته از این دانشجو با اشاره به قصد انجام خودکشی کشف شده است.»
این سناریوپردازی اما با گزارشی از سوی شورای صنفی دانشجویان کشور بر باد رفت. این شورا اعلام کرد که پیکر شهابالدین در حالی به صورت حلقآویز در خوابگاه پیدا شده که چند روز هیچ خبری از او نبوده و دوستان او نتوانسته بودند هیچ ارتباطی با او داشته باشند.
پیشتر نیز گزارشهای زیادی از ربودن دانشجویان از سوی نهادهای امنیتی در شهرهای مختلف و طی سه ماه گذشته که جنبش دانشجویی با خیزش ملّی علیه جمهوری اسلامی همراهی داشته، منتشر شده است. برای نمونه، بیتا ویسی، تینا خدری، ثنا خدامرادی، رضوان بازانیقلعه و هانیه چهاردولی پنج دختر دانشجوی دانشگاه سنندج پس از برگزاری تجمع اعتراضی علیه اعدام محسن شکاری، در خیابان ربوده شدند!
همچنین پیکر بیجان احمد گودرزی جوان ورزشکاری که در مراسم چهلم حدیث نجفی بازداشت شد، پس از چند روز به خانواده تحویل داده شد که این نیز نمونه دیگری از مرگهای مشکوک با رد پای نهادهای امنیتی حکومت است. بر اساس گزارشها بر پیکر بیجان احمد گودرزی آثار شکنجه نمایان بوده و خانواده او نیز زیر فشار شدید نهادهای امنیتی قرار دارند تا درباره جان باختن عزیز خود با کسی گفتگو نکنند.
در نمونه دیگری از این نوع مرگهای مشکوک، جان باختن زهرا لری مدیر مدرسه «رضوانینژاد» شهر کرمان است که با هجوم مأموران امنیتی برای کنترل دوربینهای مدار بسته با هدف شناسایی و بازداشت دانشآموزان معترضی که تحصن کرده و شعار سر داده بودند، ویدئوها و حافظه دوربینها را پاک کرده و بازداشت شد. وی مدت کوتاهی پس از آزادی بر اثر سکته ناشی از فشارهای نهادهای امنیتی جان باخت.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در خبر کوتاهی نوشت که «حدود یک ماه پیش دانشآموزان مدرسه رضوانینژاد کرمان شعار دادند و تحصن کردند. خانم دکتر زهرا لری مدیر مدرسه حاضر نشد اسامی و دوربینها را تحویل بدهد. فیلم دوربینها را پاک کرد و زیر بار حرف زور نرفت. بعد به اداره احضار و از سمت مدیر عزل شد و در مدت کوتاهی فوت کرد.»
همچنین پیکر بیجان عاطفه نعامی که در اعتراضات کرج بازداشت شده بود ۵ آذر در آپارتمانش در کرج پیدا شد. گفته شده که نیروهای حکومتی پس از آزار و قتل عاطفه نعامی در بازداشت، پیکر بیجان او را به خانهای که تنها در آن زندگی میکرده منتقل کرده و سپس خودکشی او را با باز کردن شیر گاز صحنهسازی کردهاند. خانواده او پس از ۷ روز بیخبری از عاطفه به خانه وی مراجعه کرده و متوجه میشوند که او جان باخته است. این زن جوان با فشار مأموران امنیتی، به اهواز منتقل و در آنجا به خاک سپرده شده است.
کانون حقوق بشر ایران با طرح این پرسش که «رژیم چه بلایی سر عاطفه نعامی آورد؟» نوشته که عاطفه در چند هفته گذشته در اعتراضات حضور داشته و از «هشت روز پیش بطور ناگهان ناپدید و بعد از هشت روز جنازهاش در خانه پیدا شد.»
کانون حقوق بشر همچنین با اشاره به اینکه پیکر او «به صورت مخفیانه و بهرغم مخالفت خانواده در اهواز دفن شد» نوشت: «با اینکه آثار ضرب و شتم و جراحت روی پیکر خانم نعامی پیدا بوده است، ولی با دستور نهادهای امنیتی دستور دفن فوری وی صادر شد.»