فرزام کرباسی – من یکی از میلیونها شهروند ایران هستم که در دهه پر از وحشت ۶۰ به دنیا آمدم و با همه وجودم وحشت و سیاهی آن دوران را که تا به امروز ادامه دارد تجربه کردم.
نسلی که پدران و مادرانمان از دورانی برای ما میگفتند که ایران رنگ دیگری داشت و همه چیز روشن بود.
نسلی که یا پدران و مادرانمان هر دو با هم در ویرانی ما نقش داشتند و یا مانند مادرم در آن روزگار شادمان از رفتن پادشاه فقید بود و پدرم با چشمانی اشکبار شاهد پایین آوردن مجسمه محمدرضا شاه پهلوی در میدان مرکزی شهر سنندج بود.
نسلی که بجز جنگ و وحشت و سیاهی چیزی نصیبمان نشد و به دلیل خیانت و کجفهمی نسل ۵۷ در نهایت امر به تبعید خودخواسته آمدیم به این خیال که شاید دور از این وحشت بزرگ بتوانیم آسوده زندگی کنیم غافل از اینکه مگر میشود آدمی خود در آسایش باشد زمانی که میبیند نزدیکانش و هموطنانش در رنج و درد هستند.
در روزگاری که هنوز اینترنت و شبکههای فارسیزبان ماهوارهای در کار نبود پدرم عادت داشت هر شب به رادیو صدای آمریکا گوش کند و بر این باور بود که بیبیسی این بلا را بر سر ما آورده و به نوعی این بنگاه سخنپراکنی اهریمنی را برای خود تحریم کرده بود.
نیک به یاد دارم در سن ۱۰ یا ۱۲ سالگی شبی پدرم را دیدم که با چه اشتیاقی مشغول گوش فرا دادن به شخصی است که مورد پرسش و پاسخ مجری رادیویی قرار میگیرد و از روی کنجکاوی پرسیدم این شخص کیست که داری با دقت و اشتیاق به سخنانش گوش میکنی؟ پدرم که هم نمیخواست لحظهای هم از سخنان آن شخص غافل بماند و هم میخواست پاسخ پرسش مرا داده باشد گفت:رضا پهلوی فرزند شاه ایران است؛ او کسی است که میتواند ما را نجات دهد.
این اولین بار بود که من اسم رضا پهلوی و صدای او را از رادیوی پدرم شنیدم.
سالها گذشت و با آمدن اینترنت و ماهواره فضای دیگری بر ایران خمینیزده حاکم شد و من ۱۹ ساله بودم و با وجود اینترنت احساس میکردم فرصتی پدید آمده که بتوانم به دور از ترس و وحشت از رژیم به دنبال آن صدا و اسم رضا پهلوی در اینترنت بگردم و سرانجام با تصویر مرد جوانی روبرو شدم که بر روی تصویری از او همراه با پرچم شیر و خورشید نشان نوشته شده بود: امروز فقط اتحاد.
با شور و شوقی وصفناپذیر به قسمتهای مختلف این وبسایت میرفتم و میخواستم بیشتر از او بدانم.
میخواستم بدانم این مرد جوان که پدرم همه امیدش برای رهایی از این وحشت بزرگ به اوست کیست و چه میگوید.
نخست فکر میکردم که قاعدتا او باید از ملت ایران بابت کاری که با پدرش کردند ناراحت باشد و در جایی از وبسایت و سخنانش این ناراحتی را عنوان کرده باشد و دوم اینکه انتظار داشتم به حکم اینکه او فرزند و نوه دو پادشاه است امروز نیز داعیه پادشاهی داشته باشد و با خودم میگفتم حق هم دارد چون بر اساس قانون نیز میتواند این ادعا را داشته باشد.
اما تنها پس از چند دقیقه گشتن در وبسایت نظرم کاملا تغییر کرد چون نه خبری از ناراحتی و گلایه از ملت ایران بود نه خبری از ادعای رسیدن به تاج و تخت پادشاهی بلکه هر چه گفته بود و نوشته بود برای آزادی ملتاش و نجات آن از رژیم خمینی بود و در نهایت برگزاری رفراندوم و همهپرسی از ملت ایران.
از آن روز تا کنون کمتر سخنرانی و گفتار و نوشتاری از ایشان بوده که مطالعه نکرده باشم و با قاطعیت می گویم رضا پهلوی تنها شخصیت اپوزیسیون ایران در چهل سال گذشته است که از زمانی که در دههی دوم زندگی خود بود تا به امروز که در آستانهی شصت سالگی است همواره بر چند محور کلیدی تاکید داشته آنهم اینکه مخالفان رژیم برای نجات ایران بهم بپیوندند و در فردای آزادی ایران این ملت ایران است که تعیین خواهد کرد ما در چه جایگاهی باشیم یا نباشیم. او هیچگاه از این عقاید عقبنشینی نکرده است.
رضا پهلوی در طول چهل سال گذشته تنها از یک چیز به صورت موقت عقبنشینی کرده آن هم جایگاه تاریخی خود بوده که به خاطر ملت ایران و مهری که در دل از ایران دارد و دوری از هرگونه اختلافافکنی سیاسی خود را نه یک شاهزاده که هم مشروعیت تاریخی دارد هم مقبولیت جهانی و مهمتر از همه محبوبیت ملی دارد بلکه یک شهروند ایران و سرباز راه رهایی میهناش دانسته است.
سخن پایانی من با همنسلان دردکشیدهام است که اگر از ظلم و ناسپاسی که نسل ۵۷ با شاهنشاه آریامهر کرده است دردمندید و قلبتان برای ایران آزاد آینده میتپد بیایید و گرد شاهزاده رضا پهلوی که پر از مهر به ایران و ایرانی هستند بهم بپیوندیم و دست در دست هم در یک حرکت ملی سرزمین خود را از وحشت بزرگی که چهل سال است گرفتار آن است نجات دهیم.
افسوس گذشته را خوردن، راه نجات نیست بلکه برای جبران ناسپاسی که به آریامهر شد گرد شاهزاده پر از مهر به ایران گرد هم آییم.
///////جاوید شاه\\\\\\\\
امتیازی که با شاهزاده داریم چیزی است که شاید در زمان پدر شادروان ایشان و پدر ملی ما ایرانیان میلنگید.
شاه تحصیل کرده ی کشور سوئیس بوده است و علاقه زیادی به ادبیات رمان داشت.
**
ایران در خفقان دوران اضمحلال قجری یا دورانی که فقیهان قجری در ایران تاخت و تاز میکردند, بطور مجموع از دوران ادبیات رمان دور بوده است.
این ضربه های مهلکی به هنر, ادبیات و هستی شناسی ایرانی میزند که رجعت آخوند ها مستقیم با همین خلاء سر و کار دارد که کم تر کسانی به آن پرداخته اند.
پس علاقه ی شاه به ادبیات رمان از روی نا آگاهی نبوده است.
ایشان به این خلاء تاریخی در هستی ایرانی واقف بوده است.
حریف هم خوب خطوط را میخواند و به لشکر جوانان خام و ناپخته به ویژه چپ میزند که تبدیل قهرمان به ضد قهرمان که بخش پایانی این دوره از ادبیات و واژگون کردن های ظالم و مظلوم موافق به اغتشاش ذهنی شده که از این پتانسیل هنوز بهره میبرد.
– در ادبیات رمان دو موضوعیت کلیدی را آگاه میپردازد:
– تغییر جای اسطوره های مذهبی با خود مردم و زندگی
– زدودن آلودگی های ذهن که جای ستم دیده و ستم گر را بخوبی تشخیص بدهد.
– گلسرخی قیام خونین امام حسین را به زمان ما آورده است – یکی از رهبران حزب توده!
– این همان آلوده کردن ذهن مردم است که جای ظالم و مظلوم را تشخیص ندهد!
– پس اینان هم آگاه از دوری ایران از ادبیات رمان که پیش مقدمه ی ادبیات مدرن بوده است مسمویت را پیشه میکنند! و آن هم هم دست متحجر ترین آخوند تباه فکر و مرگ اندیش!
این روز ها شاهد تحولاتی در محیط چپ هستیم که به شکلی اشتباهات پیشینه ها را بیشتر و بهتر میبیند اما هنوز یک پا در رسوباتی دارد که همانا جفت و جور شدن ارتجاع سیاه و سرخ بوده است.
با این احوال طیف های مردمی چپ از راست تا چپ یک نیروی قوی سوسیال دموکراسی ایرانی است.
نگارنده دوستی دارد که گذشته ی چپ داشته که امروز خود را سوسیال دموکرات میشناسد.
هوادار رفراندوم است و برایش فرقی نمیکند که فرم حکومت جمهوری باشد یا پادشاهی, فقط آزادی سیاسی و آزادی تحزب میخواهد.
– متاسفانه هنوز در گوش پچ پچ میکند, که بابا, نسل ما نمیفهمید که شاه به مراتب از کیانوری آخوندزاده چپ تر و مترقی تر بوده است!
شاه واقف بود که فقدان رمان در ادبیات ایرانی که به موجب خفقان آخوندیزم دوران قجری ضربه های زیادی به هنر ایرانی زده بود و هنوز این خلاء به قوه ی خودش باقی است.
چپ ایرانی به موجب همین فقدان از زمان قاجار به ورته ای از مهلکه ی آخوندی ساقط شده بود که آخوند با آگاهی از خلاء برای چپ ایرانی سوژه سازی میکرد.
تلفیق اسطوره ی امام حسین یا امامان شیعه با کارل مارکس, انگلس, کیانوری, گل سرخی
درست عکس آنی که در رنسانس اروپایی!
و رمان ها که به جای قهرمان های کتاب انجیل اروپایی قهرمان را به عرصه شناخت میاورد.
ضد قهرمان هم با ابعاد تبعیض سر و کار دارد جایی که ستم دیده ظلم مذهبی و سنتی را در ادبیات برجسته کرده که او فکر نکند ظلم پذیری تو و سری خوری “مظلومانه”ی او چیز ممتازی است!
با این توضیح, تکرار میکنم:
شاه علاقه ی زیادی به این دوره از ادبیات اروپایی داشت که ایران آن زمان در خفقان مفتیان و فقیهان قجری بوده است!
امتیاز ما با شاهزاده چیست؟
ایشان در مدرنیته بزرگ شده اند و طبیعتن سوال این که آیا “مدرنیته” را درونی کرده اند مسخره به نظر میآید.
درونی کردن مدرنیته در محافل فکری, هنری ایرانی بسیار گسترده بحث شده است!
ایرانیان مدرن بسادگی میبینند که ترکیه ی “مدرن” اشکالات زیادی را در درون نهفته دارد چونکه مدرن شدن و مدرنیته را درونی کردن دو مبحث تفکیکی و جدا گانه است.
کشورهای عربی خلیج فارس اینفراستراکتور مدرن دارند اما آیا از مدرنیته آگاهی دارند؟ خیر!
چطور ایران در خور توجه (هستی شناسانه) با مدرنیته آشناست؟
این برمیگردد به همان آزادی اجتمایی که در دوران پهلوی ها وجود داشته است.
و متاسفانه (آن زمان) آزادی سیاسی هم, زیراکه بخوبی دیدیم چگونه پنجاه تا آخوند دور خمینی جای ظالم و مظلوم را تغییر داده که در رنسانسی اختلال و اغتشاش ایجاد کنند که زمان پهلوی ها “مورد” شده و هنوز در ذهن جامعه محو نشده است.
مساله ی حجاب و حقوق زنان در ایران یک مورد است که ایران را از جهان اسلام متفاوت میکند!
هیچ کشور اسلامی “جنبش ملی” کشف حجاب ندارد! – جز ایران
حکومت مافیا مذهبی ترور چهار نعل به جان و هستی ایرانی میتازد.
سوال بجا این است که آیا حریف این ملت بوده است؟ که در بد ترین شرایط بطور گسترده جنبش های ضد تبعیض را ادامه میدهد؟
جامعه شناس آلمانی را میشنوید که میگوید ایرانیان به خاطر همان رنسانس پنجاه سال آزادی های اجتماعی دوران پهلوی و اهمیت سیستم اداری در فرهنگشان به مراتب نسبت به مدرنیته عمیق تر فکر میکنند که مستند آن در عرصه ادبیات و هنر موجود است.
نکته ای هم در ارتباط با زبان فارسی و گویش های ایرانی است که با کمک افعال, و اندیشه ورزی هستی شناسانه امکان شناخت شناسی را میدهد.
این گونه افعال در زبان بسته و هجایی عربی موجود نیست. مثل : بودن, است, هست, که در زبان عربی وجود ندارد. پس نکته ی کلیدی اینکه زبان عربی همه را مرده میخواهد یک مشکل است و نباید از کنار آن سرسرکی رد شد!
شاهزاده همانگونه که پدر بزرگ ایشان با تاسیس نهاد دادگستری و جمع آوری (وزارت فقیهان عدلیه) و پدر ایشان که سراسر با آزادی اجتمایی ایران را دچار تغییرات گسترده کرده بودند, میتواند یک سمبول آزادی سیاسی هم باشد.
نگارنده با ترم سیاسی و سیاست مشکل دارد زیراکه این ترم یک ترم اسلامی است و در مخیله ی ذهن ایرانی کاربردی را ندارد که “علم سیاست جهان پیشرفته” (Political Sciences) و نا رسایی این ترم های اسلامی هم مشکل است که بستگی به رفرم زبان و آینده ی آموزشی دارد که در آن سکولاریزم سیاسی و مذهب زدایی این عرصه از شناخت شناسی ایرانی ضرورت است.
این روز ها چپ ایرانی و جمهوری خواهان تا حدودی به ادبیات ملموس تر از مدرنیزم و مدرنیته میپردازند که جای شکرش باقی است.
اما هنوز دچار توهماتی هستند که این بخش به مرور زمان شامل تعداد اندکی میشود که اینان مستقیم همپیمان خود حکومت اسلامی و زی نفعند.
– شاهزاده میتواند آینده ی آزادی های سیاسی را نمایندگی کرده و سمبول آن باشد.
– همانطوری که پدر بزرگ و پدر ایشان در آن بخش از تغییرات هستی ایرانی موفق بوده اند و هنوز هم هستند چونکه حکومت آخوندی حریف این قسمتی نیست که لطف تغییرات آن را مدیون پهلوی ها هستیم.
جناب آقای مجتبی ر، آدم اگه دهنش رو ببنده، الزامن لال نیست. شما چهل و پنج سال از ایران بیرونی؟ اگه یک کمی معرفت داشتی، که نداری، دهنت رو به دروغ باز نمیکردی و چهار تا چرندیات حکومتیان آخوندی رو سعی نمیکردی به خورد مردم بدی. این از اون سلسله چرندیاتیست که آخوندهای بیشعور و سواد میگن.
میگن محمد اول رفته به آسمان و اینها رو دانشگاههای آمریکایی و ژاپنی به اثبات رسوندن. بعد از اون هم این چرند رو شیوع میدن که نتیجه اش میشه فردی مثل شما.
آخه یک آدمی به کمالات محمد رضا شاه پهلوی که در صد سال آینده هم نمیتونی در ایران مشابهش رو پیدا کنی؛ میاد و کاری میکنه که مملکتش رو به این جنون بکشه؟ این از همون داستانهای ممل آمریکاییه که امثال شما به خورد دیگران میخوان بدن.
تمام مردم اشتباه میکنن و شاه هم از این مبرا نبود اما اشتباه شاه، اعتماد به یک مملکت نمک نشناس بود و بس.
من بر این باورم که کشورهای اروپایی بویژه انگلستان و فرانسه برنامه ریزان اصلی شورش ۵۷. بوده اند، موفق ترین کشورهای اروپایی همان کشورهایی هستند که نظام پادشاهی دارند، کشورهای نامبرده می دانستند ایران بدونه پادشاه نابود خواهد شد. با تمام اشکالاتی که در دوران شاه بوده، اکر این شورش به اتفاق نمی افتاد ایران امروز یک رقیب صنعتی ، اقتصادی و نظامی برای اروپا بود. با کمی اندیشیدن می بینید سود این شورش به نفع چه کشور یا کشورهایی بوده است.
با احترام و ادب .
در صف بودیم و داشتیییم دست به دست ، سلطل هاى اب را ، به ((( مجتمعِ مسکونیمان )))
که اتش گرفته بود، میرساندیم تا خاموشش نماییم .
نخست چند نفر در لابلاى صف امدند و مارا که نیاز به نظم و توجه ، براى انجام هدفمان داشتیم ، با این پرسش که [ ایا میدانید جه کَس یا کسان ، باعث این اتشسوزى شدند ؟ ]]
کمى علاف کردند .
پس از ان تعدادى دیگر نیز امدند که ،
[[ باید کارى کنیم که در اینده ]]
دیگر چنین اتفاقى نیفتد . مثل سیمکشى اینطور باشد . مخزن اتش خاموش کن و اژیر و سیستم اطفاى حریق ووو را باید در نظر گرفت .
ما که در صف بودیم با همین حرفها ، که یکى میگوید دیدم ، جه کسى نفت را ریخت ، یا جه کسى کبریت زد و همین علت یابى گذشته و
ایمن سازى
(( اینده )) علاف شدیم و اتش
مجتمع مسکونى ما را که در خیابانِ ایران بود، نابود کرد .
الان در ان زمین سوخته ، زباله ها را تجمع میکنند .
چون دیگر نیازى به سیستم اتش خاموش کردن ندارد .
و ساکنینِ قبلى ان محل نیز اصلا برایشان مهم نیست که
جه شد و چرا انجا اتش گرفت .
از کیهان لندن و خوانندگانِ محترم
عذرخواهى مینمایم که ، یک
حادثه
(( خصوصى !!))
را در اراباط با این مقاله محترم و عمومى ، نوشتم .
سال گذشته،باتفاق چند نفر از همکاران دانشگاهی ام به یک سیمینار فرهنگی تاریخی در استامبول دعوت شده بودیم.در یک گردش عصرانه در شهر با جوانان ایرانی آشنا شدم.که توریست بوده و در حال بازگشت به کشورمان بودند. آنچنان تحت تاثیر هوشمندی و آگاهی آنان قرار گرفتم.که امید من و امثال مرا به آینده کشور صد چندان نمود .در کوره حوادث ،نسل جدیدی همچون فولاد آبدیده پرورش یافته اند. که آینده ایران را به زیبایی رقم خواهند زد.در بازگشت به کشور محل اقامتم با دوست جوان ام فرزام کرباسی آشنا شدم. که امید من به آینده کشورم را تبدیل به یقین مطلق نمود. ایران آینده با حضور شاهزاده و نسل جدید ایران ساز، آرزوهای شاه فقیدایران ، محمد رضا شاه پهلوی را برای حصول به تمدن بزرگ ،متحقق خواهد نمود. صد در صد باین امر ایمان دارم.
من هیچ اختلافی با خاندان پهلوی و شخص ولیعهد ندارم اما تو را به هر چی که اعتقاد دارید بس کنید
اینقدر شعار ندهید، ما آخر کی میخواهیم به شعور و فهم دیگر کشورها برسیم؟
بولیوی که همه میدانند یک مشت آدم کشاورز و سطح پایین از نظر فرهنگی دارد تکلیف خود را با حکومت روشن کردند
اما ما ایرانیها که فقط چسی آب دوغ خیاریمون دنیا رو کشته هیچ غلطی توی این سی سال اخیر نکردیم و از همه دنیا طلبکاریم و هیچ کشوری و مردمی رو بالاتر از خودمون قبول نداریم ، به همه قول شرف میدم تا ۲۰ سال دیگه اقلا هیچ غلطی نمیکنیم و این حرامزادها تمام خاک ایران رو به توبره میکشند و ما هنوز دنبال شاهزاده و سلطنت طلب و چپ و راست میدویم و عاقبتمون بخیر . ??????
آنطور که من از بزرگترها٬ پدرها و مادرها٬ پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها شنیدم و فهمیدم٬ همه حسرت دوران طلایی شاه را می خورند و اینکه چقدر پادشاه محبوب مردم بود.
مردم ایران نه تنها در شورش ننگین ۱۳۵۷ هیچ نقشی نداشتند بلکه حتی روح شان هم خبر نداشت دشمنان ایران چه توطئه ای برای سرزمین شان در سر دارند.
مردم ایران خبر نداشت ابراهیم یزدی ها در لیبی زیر نظر قذافی آدمخوار دوره چریکی برای آدمکشی می بیند.
کسی به مردم ایران نگفت آمریکای جیمی کارتر روح الشیطان خمینی را در فرانسه تو آب نمک خوابانده و میلیو ن ها دلار هزینه کرده است.
دشمنان ایران٬ تاریک فکران و کور دلانی که شبیخون ۱۳۵۷ را رقم زدند:
یزدی ها ٬ بازرگان ها٬ سحابی ها٬ قطب زاده ها٬ کیانوری ها٬ رجوی ها٬ خمینی ها٬ توده ای ها٬ کمونیست ها٬ مجاهدین بی خلق٬ نا ملی و نا مذهبی ها٬ رفیق آیت الله خرس قطبی = روس ناجوانمرد٬ و …. ….. …..
آیا کسی این چند نفر خائن را مردم ایران می داند؟
من خواهش میکنم از تمامی نسلی که فکر میکنه آن زمان واقعا همه چیز عالی بوده بره بیشتر مطالعه کنه تا بفهمه که در اون دوران چهگذشته تمامی اتفاقاتی که در سال ۵۷ رخ داد مقصر اصلی خود شاه بود این داستانیست مفصل که احتیاج به مطالعه درست و بدون تعصب داره من یک ایرانی آزاده هستم نه چپم نه راستم نه مامور رژیم من ۴۵سال از ایران بیرونم و نظاره گر وقایع امیدوارم نسل جوان بدونهکجاایستاده و به کجا نگاه میکنه شاد و موفق باشید
گروه هـاى وابسته چپ هـیچگاه به منافع ملى ایران توجه نکرده اند ??
گروه هـاى ملى و مذهـبى هـم که وابسته به جنازه مصدق و اخوندهـاىى شیعه هـستند و تکلیف انهـا هـم مشخصه ??
در این میان تکلیف شاهـزاده هـم با خودش معلوم نیست ??
ایران با داشتن فرزندانی مانند فرزام کرباسی حتما نجات پیدا خواهد کرد . ایران پر است از اینگونه جوانان امیدوار و نیک اندیش . البته مانند هر جای دنیا ایران هم دارای انسان های گمراه و بیگانه پرست و مخالف همبستگی میباشد که بیشتر آنها در لباس چپگرایی و دشمنی با پادشاهان ایرانساز پهلوی و ملی گرایی دروغین و مزدور رژیم فضای مجازی را در دست دارند اما خوشبختانه هر روز به تعداد فرزام ها اضافه و از شمار نابخردان تفرقه افکن کاسته می شود . تنها راه پیروزی جوانان میهن دوست مانند فرزام کرباسی داشتن تشکیلات و ایجاد یک حزب فراگیر است که راه را برای پیروزی ملت ایران هموار میکند