شروین رستمی- چند روزی است که ارسال محموله بنزین به ونزوئلا توسط ۵ تانکر در صدر خبرهای مربوط به ایران قرار گرفته است.
برخلاف انتظار، ورود این نفتکشها با مانعی از سوی دولت آمریکا روبرو نشد و مقامات و رسانههای حکومتی در ایران و ونزوئلا آن را یک پیروزی بزرگ و «شکست تحقیرآمیز» آمریکا میخوانند.
اینکه واکنش آمریکا نسبت به اقدام هماهنگ تهران و کاراکاس برای دورزدن تحریمها چه خواهد بود یک مسئله مهم است اما موازی با آن پرسشهای دیگری قابل طرح است از جمله اینکه چرا جمهوری اسلامی مجبور به مبادله طلای زرد در مقابل طلای سیاه شده است؟
این نخستین بار نیست که جمهوری اسلامی دست به چنین اقدامی میزند. پیش از این و در دور قبلی تحریمها در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما جمهوری اسلامی از چنین کانالی برای دور زدن تحریمهای آمریکا استفاده کرد. در سال ۲۰۱۲ درست زمانی که اتحاد جهانی بر سر تحریم معاملات دلاری (ارز غالب در معاملات نفتی) شکل گرفت، جمهوری اسلامی گزینه «نفت در برابر طلا» را برای خریداران سنتی نفت خود- چین و هندوستان- که در آن زمان حاضر به تبعیت از قانون تحریمها علیه جمهوری اسلامی نبودند مطرح کرد.
رویترز در گزارشی که سال ۲۰۱۲ منتشر شده شرح داد جمهوری اسلامی به مشتریان خود پیشنهاد داد که به علت مشکلات بانکی نفت را با طلا مبادله میکند.
تهران هزمان مکانیسمی را برای نقد کردن این طلاها در کشورهای منطقه از جمله ترکیه طراحی کرد. برای نمونه میتوان به ماجرای رضا ضراب تاجر ایرانیتبار ساکن ترکیه و همکاری او با «هالک بانک» برای دور زدن تحریمها اشاره کرد.
رضا ضراب با کمک «هالک بانک» ترکیه مقادیر زیادی از طلای پشتوانه بانک مرکزی ایران را به نفع جمهوری اسلامی در ترکیه به پول نقد تبدیل کرد.
در یک نمونه دیگر میتوان به ماجرای ورود میلیاردها دلار طلا با مالک ناشناس از ایران به ترکیه اشاره کرد.
در پاییز سال ۱۳۸۷ نخستوزیر وقت ترکیه رجب طیب اردوغان از ورود محموله ۱۸/۵ میلیارد دلاری طلا به ترکیه خبر داد و آن را به عنوان یکی از دستاوردهای دولت خود در اوج بحران اقتصادی عنوان کرد. وی در پاسخ به پرسشهای رسانهها و احزاب مخالف درباره منبع این سرمایه گفت «خدا آن را رسانده است!» این میزان طلا به رونق دوباره اقتصاد بحرانزده ترکیه کمک شایانی کرد.
یک نکته کلیدی در خصوص پولشویی از طریق طلا این است که شمشهای طلا مانند اسکناسهای نقد دارای شماره سریال نیستند. از این رو قابل ردگیری نیستند. همین خلاء باعث شد در محموله یادشده هیچ فرد یا کشوری نتواند بطور قانونی اثبات کند که این طلاها متعلق به کیست و با وجود ورود از مبدأ ایران، سران جمهوری اسلامی نیز از ترس محکوم شدن به پولشویی و دورزدن تحریم ها، وجود این محموله طلا را انکار کردند.
طلا عصای دست مافیا و دیکتاتورها
این ضعف (مزیت برای جمهوری اسلامی) در عدم شناسایی صاحب و مبدأ محمولههای طلا، آن را به کالایی ارزشمند برای قاچاقچیان بینالمللی، گروههای مافیایی و رژیمهایی همانند جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. کالایی که در اوج بیپولی و فشار اقتصادی ناشی از تحریمها میتواند به عنوان کالایی با ارزش و کمنظیر برای جمهوری اسلامی محسوب شود. کالایی که با وجود حساسیتهای بالا در مورد آن، بازار همیشگی خود را در کشورهای منطقه از جمله ترکیه، عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس دارد.
با توجه به ماجرای هالک بانک و رضا ضراب، دولت آمریکا پس از اعمال مجدد تحریمهای پیشین در سال ۲۰۱۸ هیئتی را به سرپرستی «مارشال بیلینگسلی» به ترکیه فرستاد تا در مذاکرات با مقامات ترکیه آنها را مجاب به رعایت دور جدید تحریمها کند. هیئت آمریکایی به ترکها هشدار داد که جمهوری اسلامی دوست ترکیه نیست و آمریکاییها کلیه معاملات طلا در ترکیه را رصد خواهند کرد.
طلا و فلزات گرانبها در لیست تحریمهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی قرار دارد اما چرا ایالات متحده مانع از ارسال این محموله شمش طلا به تهران نشد؟
بر اساس اعلام وزرات خزانهداری آمریکا و لیست تحریمهای (OFAC) تجارت طلا و فلزات گرانبها یکی از موارد تحریمی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی است. اما آنچه در مورد اخیر یعنی انتقال ۹ تن طلای ونزوئلا به ایران مطرح است این است که نخست، این موضوع زمانی رسانهای شد که دیگر کار از کار گذشته بود و طلاها به تهران منتقل شده بودند. بلومبرگ نخستین خبرگزاری بود که از انتقال ۹ تن طلای ونزوئلا توسط هواپیمایی ماهان و در قالب پروازهای این شرکت خبر داد.
دوم، ونزوئلا و جمهوری اسلامی هر دو در لیست تحریم های ایالات متحده قرار دارند و هیچکدام خود را ملزم به تبعیت از تحریمها نمیدانند.
سوم، هم جمهوری اسلامی و هم ونزوئلا چنان زیر فشارهای اقتصادی عرصه را بر خود تنگ میبینند که انجام اقدامات انتحاری از این دست را همچون- قماری بزرگ- میدانند که شانس برد یا بخت در آن به نسبت مساوی تقسیم شده است: پنجاه، پنجاه.
برای هر دو رژیم که چیزی برای از دست دادن ندارند، برد پنجاه درصدی احتمال بسیار بالایی است. اینکه آیا سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده و تصمیمگیرندگان در کاخ سفید از ماجرا باخبر بودهاند یا نه، و اگر باخبر بودهاند چرا مانع از انجام چنین معامله ای نشدهاند، موضوعی است که باید منتظر بود تا گزارشهای دقیقتری در این خصوص منتشر شود.
تاخت و تاز حزبالله در بازار قانونی و غیرقانونی طلا
جمهوری اسلامی با این طلاها چه خواهد کرد؟ طلاها چگونه به پول نقد تبدیل خواهند شد؟
اولین و محتملترین گزینه، استفاده از حزبالله و نیروهای مورد حمایت رژیم در لبنان، عراق، یمن، افغانستان و فلسطین است. از میان تمام این گروهها، حزبالله میتواند قویترین بازوی جمهوری اسلامی برای نقد کردن طلاهای معاوضه شده با نفت باشد.
بر اساس گزارشی که در اوایل ژانویه سال ۲۰۱۹ در خبرگزاریها منتشر شده حزبالله در حال سرمایهگذاری بر معادن طلای ونزوئلا است. درواقع حزبالله میتواند شرایط برای فروش و نقد کردن طلا در بازارهای قانونی و غیرقانونی را فراهم کند.
از سوی دیگر، با وجود فشارهای کمرشکن مالی پس از اعمال دور دوم تحریمهای ایالات متحده، رژیم ایران همچنان خود را متعهد به پرداخت کمکهای چندصد میلیون دلاری به حزبالله در لبنان، بشار اسد در سوریه، حماس در فلسطین، شبهنظامیان پرشمار عراقی، حوثیها در یمن، طالبان در افعانستان و زینبیون و فاطمیون در افغانستان و پاکستان میداند.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشته سعی کرد با کاهش کمکهای پرداختی به این نیروهای تحت حمایت خود بخشی از مشکلات اقتصادی داخلی را کاهش دهد. اما از آنجا که این شبهنظامیان و گروههای مزدور بدون کمکهای مالی به مطالبات جمهوری اسلامی برای صدور انقلاب اسلامی تن نخواهند داد، پس جمهوری اسلامی میتواند با ارسال طلا آنها را مدتی دیگر کنار خود نگه دارد.
گزینه دیگر، متکی بودن به خریداران سنتی در ترکیه و برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس است. هر چند با توجه به فشارهای ایالات متحده و تغییرات معنیدار در روابط اردوغان و ترامپ، همچنین فشار مضاعف بر صرافیهای حاشیه خلیج فارس، فروش طلا از این راهها سخت به نظر میرسد اما جمهوری اسلامی همچنان روی این بازار سنتی خود حساب باز میکند. مسیری که در آن ارزهای دیجیتال مثل بیتکوین و رمز ارزها که به سختی قابل ردگیری هستند ابزار کمکی به شمار میروند.
آخرین احتمال اما کمی دور از دسترس است اما بهترین گزینه برای رژیم به شمار میرود. جمهوری اسلامی فرض را بر این خواهد گذاشت که نتواند این شمشهای طلا را در کوتاهمدت نقد کند اما یک راه فرار همراه با خوششانسی احتمالی پیش روی آن است: زمامداران ایران همچنان به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در نوامبر ۲۰۲۰ امیدوارند که دونالد ترامپ در دور بعدی ساکن کاخ سفید نباشد.
اگر با وجود تمام پیشبینیها این اتفاق بیفتد و جو بایدن به قدرت برسد احتمالاً و آنگونه که دموکراتها در شعارهای انتخاباتی خود مطرح کردهاند به توافق هستهای باز خواهند گشت. هرچند بازگشت به توافق هستهای، دست رژیم را برای استفاده از سیستم انتقال ارز بینالمللی باز خواهد کرد، اما فراهم آمدن امکانات آن چند ماه و شاید هم تا ۲ سال زمان ببرد. در این فاصله زمانی و تا فراهم آمدن شرایط و امکانات لازم از جمله باز شدن دوباره درگاههای سوئیفت، طلا بهترین گزینه برای نقد شدن در بازارهای منطقه و تزریق چندصد میلیون دلار به اقتصاد فروپاشیده رژیم است.
در این دوران پرآشوب و محنت بار، «برادر جمهوری اسلامی» که خود را در برابر سرنوشتی تاریک میبیند، برای روشن کردن کورسوئی حتی چند صباحی کوتاه، چشم امید به برق طلاهای «رفیق مادورو» از کاراکاس دوخته است.
ارتجاع سرخ و سیاه دوباره دست بکار نابودی بیشتر ایران زمین!