امیرسالار خسروی – چند سالی میشود که حزب دموکرات آمریکا به شکل عجیب و غریبی به جریانهای چپ و اسلامگرا نزدیک شده است. بطوری که چهرههای برجستهی این حزب ابایی از سر دادن شعارهای کمونیستی و صحبت از ساختن یک ایالات متحدهی «سوسیالیستی» ندارند. حضور زنان محجبه و روحانیون وابسته به جریانهای مختلف اسلامگرا در کنار اعضای حزب دموکرات به امری عادی بدل شده و دیگر کسی را شگفتزده نمیکند.
اینکه این مسیر چگونه طی شده و چه شد که یکی از دو حزب اصلی آمریکا چنین به دامان ارتجاع سرخ و سیاه غلتیده، مبحثی است که نیاز به تحلیل و بررسی فراوان دارد؛ اما آنچه مشخص است این است که حزب دموکرات کنونی آن حزبی نیست که دو نفر از اعضایش دو جنگ جهانی را مدیریت کردند. به راستی اگر وودرو ویلسون (بیست و هشتمین رئیس جمهوری آمریکا) یا فرانکلین روزولت (سی و دومین رئیس جمهوری آمریکا) از تونل زمان بگذرند و به دنیای امروز پا بگذارند، از دیدن چهرهی کنونی حزبشان بسیار متعجب خواهند شد.
دو حزب دموکرات و جمهوریخواه را میتوان دو «ابَرحزب» تعریف کرد که به هیچ عنوان یکدست نیستند و جریانهای مختلفی در دل هرکدام وجود دارد که گاه اختلافات و وجه تمایزات جدی میان آنها دیده میشود. اما بطور سنتی حزب جمهوریخواه همواره در سمت راست میدان سیاست ایالات متحده ایستاده و طیف محافظهکاران را نمایندگی کرده؛ در حالی که حزب دموکرات در سمت چپ میدان بوده و همواره تفکرات به اصطلاح لیبرال یا مترقی را پیش برده است. اما همین حزب «دست چپی» هیچگاه به چنین وضعی نیافتاده بود تا سرانش از یکسو در کمپینهای انتخاباتی خود از آخوندهای شیعه و سنی استفاده کنند و از سوی دیگر در مقابل میلیونها آمریکایی شعارهای کمونیستی سر بدهند. رئیس جمهوری که کلید «جنگ سرد» را زد و تمامقد جلوی کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی ایستاد، هری ترومن (سی و سومین رئیس جمهوری آمریکا و معاون روزولت که با مرگ وی بر صندلی ریاست جمهوری نشست) از همین حزب دموکرات بود.
اما آنچه امروز شاهد هستیم نشان از آن دارد که مدیریت و رهبری حزب دموکرات به دست گروهی از چپگراترین و رادیکالترین اعضای این حزب افتاده است. جریانی که با پیروزی باراک حسین اوباما در انتخابات سال ۲۰۰۸ وارد کاخ سفید شد، بطور مداوم خود را تقویت کرد و حزب دموکرات را به لانهی چپها، گلوبالیستها و اسلامگرایان تبدیل نمود. اتفاقاتی که نشانههای آن در پیچ و خم انتخابات پیش روی آمریکا بیش از پیش نمایان شده است.
اگرچه شاید چپگراترین نامزد دموکراتها، برنی سندرز، از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ کنار کشیده باشد، اما نامزد فعلی این حزب نیز دست کمی از او ندارد و طبیعتا طرفداران سندرز که غالبا شیفتگان آمریکاییِ کمونیسم و مهاجران تازهآمریکایی شده هستند، به کمپین جو بایدن پیوسته اند.
رقیب دموکرات دونالد ترامپ در انتخابات پیش رو معاون سابق باراک اوباما است که در تمام هشت سال ریاست جمهوری او، دست راست رئیس جمهور کنیاییتبار آمریکا بوده است. جو بایدن را میتوان فرزند معنوی اوباما و بطور کلی طیف چپ و اسلامگرای حزب دموکرات دانست. او اخیرا در یک جلسهی ویدئویی با تعدادی از مسلمانان آمریکا، در سخنانی عجیب از سنت پسندیدهی «امر به معروف و نهی از منکر» در اسلام گفت و افسوس خورد که چرا در مدارس ایالات متحده احکام اسلام بطور گستردهتری آموزش داده نمیشود!
اینکه آیا او یا دیگر سیاستمداران دموکرات که چنین مجیز اسلام را میگویند در دلشان هم به این چیزها باور دارند یا نه بر کسی روشن نیست، اما واضح است که این افراد تلاش دارند هواداری جامعهی مسلمانان آمریکا را جذب کنند. جامعهای که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما از نظر عددی به شکل قابل توجهی رشد یافت.
اما مسلمانان تنها گروهی نیستند که دموکراتها برای کسب قدرت روی حمایت آنها حساب باز کردهاند، رنگینپوستان، دگرباشان جنسی، فمینیستها و دیگر گروههای کوچک و بزرگ اقلیتی در درون جامعهی آمریکا بخش مهمی از حامیان حزب دموکرات و نامزد کنونیاش، جو بایدن را تشکیل میدهند.
در این میان، ماجرای جورج فلوید پرده از بسیاری مسائل برداشت. جنبشی که از پس کشته شدن فلوید به راه افتاد (یا به راه انداختند) و به جنبش «جان سیاهان اهمیت دارد» معروف شد، به مرکزی برای تجمع تمام جریانهایی تبدیل شده که من آنها را در ذیل «نئوکمونیسم» دستهبندی میکنم. از فمینیست سفیدپوستی که اعتقاد دارد باید در جهان مردکُشی به راه افتد تا زنان آزاد شوند، تا عربتباران عاشق آرمان فلسطین، از شیفتگان لنین و استالین تا حامیان جمهوری اسلامی در آمریکا، از ایلهان عمر تا نانسی پلوسی، همگی در این جریان گرد هم جمع شدند تا با تخریب ترامپ، دوباره چپگرایان «دموکرات» را به کاخ سفید بفرستند.
دموکراتها با سوار شدن بر موج احساسات مردم در پی کشته شدن جورج فلوید و حوادث پس از آن تلاش دارند نهایت بهرهبرداری سیاسی را از این موضوع به عمل آورند. جو بایدن که پیشتر اعلام کرده بود معاونش قطعا یک زن خواهد بود (که خود به خود برای جریانهای فمینیست جذاب و هیجانانگیز است)، حالا با فشار رهبران حزب روبروست تا معاونش را حتما یک «زن رنگینپوست» انتخاب کند، تا از این طریق زین دموکراتها بر گُردهی «جان سیاهان اهمیت دارد» محکمتر از قبل نیز بشود.
در سیستم سیاسی ایالات متحده، معاون رئیس جمهور از جایگاه مهمی برخوردار است. او علاوه بر اینکه ریاست مجلس سنا را عهدهدار است، در صورت مرگ، استعفا یا استیضاح منجر به برکناری رئیس جمهوری به شکل اتوماتیک و بدون نیاز به برگزاری انتخابات مجدد، رئیس جمهور آمریکا خواهد شد. اتفاقی که در تاریخ ایالات متحده بارها رخ داده و افرادی چون ترومن (بجای روزولت)، جانسون (بجای جان اف کندی) و جرالد فورد (بجای نیکسون) به ریاست جمهوری رسیدند. از این رو به شکل سنتی هر فردی که کاندیدای ریاست جمهوری ایالات متحده میشود، همیشه پیش از انتخابات، معاون خود را نیز معرفی میکند تا مردم با او آشنا شوند.
به گزارش واشنگتن پست، بایدن در روز ۲۰ ژوئیه اعلام کرد که در ابتدای ماه اوت (چند روز دیگر) معاون خود را معرفی خواهد کرد و هماکنون چهار گزینه در نظر دارد که هر چهار نفر زن هستند. او همچنین در مصاحبهای با شبکه MSNBC اظهار داشت که زنان سیاهپوست بطور سنتی یکی از وفادارترین رایدهندگان به حزب دموکرات هستند که در تمام طول عمر سیاسیاش حامی او بودهاند. وی همچنین چندی پیش در سخنانی عجیب و پر حاشیه مدعی شده بود هر سیاهپوستی که به او رأی ندهد، درواقع سیاهپوست محسوب نمیشود!
ونسا ویلیامز و شان سالیوان در واشنگتن پست مینویسند: «زنان ساهپوست هیچگاه نقش زیادی در سطح کلان سیاست آمریکا نداشتهاند. تا حال تنها دو زن سیاهپوست موفق شدهاند به مجلس سنا راه یابند و هیچ زن سیاهپوستی تا کنون موفق به کسب مقام فرمانداری یک ایالت نشده است.»
این در حالیست که یکی از زنان سیاهپوستی که به بالاترین سطح از سیاست ایالات متحده رسید و برای ایرانیان هم چهرهی شناخته شدهای است، کاندالیزا رایس است که چهار سال (از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹) وزیر خارجهی دولت جورج بوش بود.
از ابتدای تشکیل کشوری به نام ایالات متحده تا کنون، هیچ زنی در سمت معاون رئیس جمهوری حضور نداشته و حرکت بایدن، در صورت پیروزی، خود یک نوآوری محسوب میشود. اگرچه او هنوز هیچ نامیاعلام نکرده، اما با توجه به اینکه معاون رئیس جمهور معمولا از میان چهرههای باتجربه و شناخته شدهی سیاسی انتخاب میشود (معمولا از میان سناتورها یا رهبران مجلس نمایندگان و یا افرادی که مسئولیت اجرایی در سطح فرمانداری ایالتها داشتهاند)، حدس زدن گزینهها چندان سخت نیست. پیشتر گمانهایی درمورد گزینههایی چون الیزابت وارن، گرتچن ویتمر یا تامی بالدوین (هرسه سفیدپوست) وجود داشت که اکنون با فشار حزب برای در نظر گرفتن قطعی چند زن رنگینپوست، گزینههای دیگری نیز به این لیست اضافه شدهاند.
روزنامه ی کوریره دلا سرا لیست کاملی از تمام نامزدهای احتمالی معاونی جو بایدن ارائه داده که نگاهی گذرا به این لیست میاندازیم:
کامالا هریس، سناتور ۵۵سالهی اهل کالیفرنیا محتملترین گزینه خوانده شده است. در سال ۲۰۱۹ زوج بایدن- هریس زوج محبوب نمایندگان دموکرات کنگره آمریکا برای شرکت در انتخابات ۲۰۲۰ بود. هریس که جامائیکاییتبار است، سابقهی نمایندگی آفروآمریکنها و دیگر اقلیتها را دارد و از نظر سیاسی حتی در بین خود دموکراتها به داشتن عقاید رادیکال چپی مشهور است.
از دیگر گزینهها میتوان به وال دمینگز نمایندهی ۶۳سالهی ایالت فلوریدا اشاره کرد که در جریان استیضاح ترامپ فعالیت بسیاری نمود و بر سر زبانها افتاد.
سوزان رایس سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل و مشاور امنیت ملی باراک اوباما گزینهی دیگر است. او هم ۵۵ساله و جامائیکاییتبار است و شاید از نظر تجربه و اعتبار از دیگر گزینهها آبرومندتر باشد. رایس در دوران بیل کلینتون دیگر رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده نیز همکاریهایی در زمینه سیاست خارجی با کاخ سفید داشته است. او برخلاف دیگر گزینهها، یک چهرهی دیپلماتیک با پشتوانهی آکادمیک است. اما نه چنان چپگراست که نظر طیف رادیکال حزب دموکرات را جذب کند، و نه آنقدر نماد سیاهپوستان محسوب میشود که نیاز بایدن را حداقل در این زمینه روا کند.
کیشا لنس باتمز شهردار فعلی آتلانتا در ایالت جورجیا نیز از گزینههای محتمل است که البته اخیرا نتیجه تست کروناویروس او مثبت اعلام شده و مشخص نیست همچنان مورد نظر مسئولان کمپین بایدن برای تصدی پست معاون اولی هست یا نه.
کارن باس نمایندهی ۶۶سالهی لس آنجلس در مجلس نمایندگان و استیسی آبرامز نمایندهی سابق جورجیا نیز جزو گزینههایی هستند که کوریره از آنها نام میبرد. از میان نامزدهای غیرسیاهپوست نیز میتوان به میشل لوهان گریشام از تبار لاتین و تامیداکورث با تبار چینی- مالزیایی اشاره کرد.
با این حال، تقریبا در تمام گمانهزنیها شانس کامالا هریس از دیگر گزینهها بیشتر اعلام میشود. اگرچه الیزابت وارن رقیب سابق بایدن و سندرز در انتخابات درونحزبی دموکراتها نیز میتواند همچنان مطرح باشد. اما اصرار حزب دموکرات بر لزوم سیاهپوست بودن معاون بایدن میتواند باعث کنار گذاشتن قطعی او و دیگر نامزدهای سفیدپوست تصدی مقام معاون اولی شود.
با اینهمه این پرسش مطرح میشود که چرا برای رسیدن به یک مقام مهم سیاسی، بجای تخصص و شایستگی، باید جنسیت و رنگ پوست تعیینکننده باشد؟! در یک نگاه بیطرفانه، اینکه افرادی صرفا به دلیل رنگ پوست به مقامی گماشته شوند، مصداق بارز نژادپرستی است؛ آنهم از طرف جریانی که با شعارهای ضدنژادپرستانه گوش دنیا را کر کرده است.
به هر روی تا چند روز دیگر مشخص خواهد شد که نهایتا چه کسی درکنار جو بایدن در مقابل زوج ترامپ- پنس قرار خواهد گرفت.
گذشته از این موضوع، باید دید که حزب دموکرات آمریکا تا کجا و تا چه زمانی به فرو رفتن در باتلاق چپگرایی و اسلامگرایی ادامه خواهد داد. این مسیر در چند سال گذشته توسط حزب کارگر بریتانیا نیز طی شد، تا نهایتا چند ماه پیش جرمی کوربین کاندیدای چپگرا و حامی اسلامگرایان و جمهوری اسلامی، با شکستی تحقیرآمیز صحنهی سیاست انگلستان را ترک کرد تا این حزب به فکر تغییرات اساسی در خط مشی خود بیافتد. تا سه ماه دیگر مشخص خواهد شد که آیا جو بایدن، نسخهی آمریکایی جرمی کوربین خواهد بود و یا با یورش دوباره ی چپگرایان به کاخ سفید، مسیر ایالات متحده و به دنبال آن بخش مهمی از جهان، دستخوش دگرگونی دوباره خواهد شد.
ننگ ابدی بردموکراتهای امریکا مخصوصا کارترکه کشوری که واقعا ازثبات همه جانبه ای برخورداربود و حرکت رو به جلو داشت مردمانش از تمام ازادیهای اجتماعی ورفاه اجتماعی قابل قبول (در سایه ارزش ثابت پول ملی دلار ۷۰ریالی (ومنطقه هم ازثبات کامل بزخورداربودبه بهانه دفاع از حقوق بشربه چنین روزی انداخت(Quagmire)که هیچگاه این خیانت ازخاطره ملت ایران محونخواهد شد اگرواقعا شرافت انسانی دارند؟ ومدعی داشتن مجسمه ازادی هستن بگویند وضعیت حقوق بشر الان چگونه است!!!زیراکه ملت امروز ایران انهایی نیستند که دردهه هفتاد به راحتی فریب خورند وهمه چیزرابدرستی تحلیل ودرک میکند همینجا اضافه میکنم نقاط ضعفی که دررژیم گدشته بودبه هیچ روی چنین خیانتی به یک ملت وبرخوردی با پادشاه خدمتگزار فقید ان را نمی طلبید روح بزرگ ایشان ومرحوم انورسادات که اینهمه دردوستی ثابت قدم بودوخصلت مهمان نوازی عربی خودرا ثابت کرد همیشه شاد باد .
شایان ذکراست که عشق وعلاقه امروزاکثریت ملت ایران به اقای ترامپ معلول همین واقعیت است.
چپ های بین الملل و کشورهای کمونیست سوسیالیستی اسلامیستی به جای حمله مستقیم به آمریکا از خارج، دارند از داخل ضربات خود را با کمک دموکرات ها به آمریکا وارد می کنند؛ آخر کدام کشوری است که هنگام خواندن سرور ملی بازیکنان در آن به زانو درآیند!!
میدانستید
۱-مخالفان سرسخت ابراهام لینکلن، که جمهوریخواه بود، در مورد قانون لغوبردگی دمکراتها بودند؟
۲-ایالات جنوبی موسوم به کنفدراسیون که برای حفظ قوانین بردگی دست به جنگ داخلی زدند دمکرات بودند؟
۳- نخستین نمایندگان و سناتورهای سیاهپوست جمهوریخواه بودند و سال ۱۹۰۰, ۳۵ نماینده سیاهپوست کنگرس همگی جمهوریخواه بودند؟
۴- دمکراتها تا سال ۱۹۳۵ یعنی ۷۰ سال بعد از لغو قانون بردگی هیچ نماینده سیاهپوست در کنگرس نداشتند؟
۵- همه فیلمهای سیاه و سفید که مربوط به قوانین نژادپرستانه در امریکا بوده اند و بارها از روی ان فیلمهای سینمایی ساخته شده اند همگی در ایالاتی اتفاق افتاده اند که از ده ها سال پیش از ان تحت حکومت دمکراتها بوده و انها این قوانین را وضع و انها را سرسختانه حفظ میکردند در حالیکه ایالتهای جمهوریخواه عاری از این قوانین ضد بشری بودند؟
۶- میدانید جرج والاس فرماندار دمکرات الاباما بود که جلوی در دبیرستانها ایستاد تا از دخول سیاهپوستان جلوگیری کند؟
۷- میدانستید دمکراتها با تصویب قوانین رفع نژادپرستی در سال ۱۹۶۵ تا جایی مخالفت کردند که این قوانین با استفاده از دیوان عالی کشور و رای انها تصویب شد؟؟
حالا بگید دمکراتها ال دمکراتها بل، انسان دوست و ضد نژادپرستی… علاقمندان میتوانند مقالات مربوط به Racial segregation را مطالعه کنند.
کوکلوکس کلان هم دستپخت حزب دمکرات هست در ضمن باور نمیکنید این شما و این دریای اطلاعات اینترنت و گوگل وووو اگر البته بخواهید
یه سری ایرانی فکر میکنن که توی امریکا جمهوری خواها و دموکراتا لابد دو مدل مختلف قراره با ج ا برخورد بکنن.واقعیت اینه که اینجوری نیست و استراتژی امریکا در برابر ج ا مشخصه.تحریم و محاصره تا تضعیف و بعد براندازی و یا حمله نظامی.منتها این وسط جمهوری خواها بخاطر جیک جیکی که با امثال نتانیاهو و بولتون و کشیشای اخرالزمانی و این تیپ اشخاص دارن میخوان پروژه نابودی حمهوری اسلامی و ایران رو باهم انجام بدن تا مثلا هم درس عبرت تاریخی درست بکنن و هم یه پزی هم بدن که اگه شوروی نازیها رو نابود کرد ما هم ملاها رو نابود کردیم.خلاصه ادم وقتی تضعیف بشه بازیچه دیگران میشه.البته اینکارا جمهوری خواها بیشتر باعث اتحاد بیشتر مردم و جمهوری اسلامی میشه و کار بجایی نمیبره.عوضش دموکراتا حداقل یه حدودی از عقلانیتو نگه میدارن و دنبال تاریخ سازی نیستن و در مذاکره رو هم باز گذاشتن تا اگه طرف مقابل خواست عرض غلط کردم بکنه این ازادی رو داشته باشه.درسته که ج ا باید بره ولی نه به هر قیمتی و قرار نیست که ما ملت از زندگی ساقط بشیم.جمهوری خواها هم اگه دنبال تاریخسازین میتونن برن با ادم فضایی نبرد کنن و ازش فیلم سینمایی بسازن و توی نتفیلیکس پخشش کنن.چه گیری به ما دادین اخه.کاری نکنین با نظام دست به یکی کنیم که اونوقت برای همه مون بد میشه.از من گفتن بود.
جان و مال و سرمایه خود را از فرانسه، آلمان، ترکیه و اینک کانادا خارج نمایید، و به کشورهای حداقل بیطرف بروید، قبل از آنکه دیر شود.
حقوق بشر فاحشه ای حکومتهای مارکسیستی.اسلامیستی را در نظر داشته باشید
فرانسه بود که از اسلامیستهای ارسالی کافر دزد دینساز عمامه دار حمایت کرد و بختیار را کشت.
آلمان بود که از اسلامیستهای قاتل آزادیخواهان ضد کافر.عمامه دار حمایت کرد تا آزادیخواهان ضدملا کشته شوند.
مرگ ترکیه آتاتورک و بلندشدن جسد متعفن آخوند عثمانی و عروسکش اردوغان است که ترکیه را تبدیل به قتلگاه آزادیخواهان توسط اسلامیستها، سگهای وفادار بیخبر کافران دزد دینساز کلاهدار عثمانی کرده است.
و اینک کانادای مارکسیستی است که در آینده ای نه چندان دور به هسته ترور و وحشت اسلامیستها تبدیل می شود و هم اکنون صرافی های تورنتو مشغول انتقال پول از کافر دزد دینساز عمامه دار غارتگر ایرانیکش، توسط کارت بانکهای شتاب ایران بدرون کانادا و به جیب عاملان تبلیغاتی.جاسوسی.تروریستی ملایان هستند.
حزب دموکرات با خاستگاه بورژوازی شمال شرق نیوانگلند عملا نوکران ملکه انگلیس و ایلومیناتی سنتگرای بریتانیایی هستند منبع اقتصادی انها کمپانیهای دارو وغذاست
پیامبران و خدایان باستان = مارکسیستها و دموکراتهای امروز = دزدان سوار بر حماقت گوسفندان خواهان زندگی جاوید و سگان قاتل خواهان گوشت گوسفندان
اول اسمش هم میشل اوباما باشد؟
اتحاد چپ غربی ( از جمله دموکراتهای آمریکایی) و اسلامیستها جنبه ایدئولوژیک و استراتژیک و سیاسی دارد.
اشتراکات عقیدتی ومسلکی همچون : یهود ستیزی، مارکسیسم فرهنگی، پست مدرنیسم، نسبیت گرایی فرهنگی، نسبیت گرایی اخلاقی، هویت طلبی، ضدیت با بنیادهای تمدن غرب، تمامیت خواهی و ضدیت با فردگرایی و حقوق بشر و لیبرالیسم باعث شده است تا پیوندی ارگانیک و سینرژیک و فاشیستی با یکدیگر برقرار کنند.
در میان اسلامیستها، شیعه ایستها که اولین حکومت دینی در تاریخ بشر را برپا کردند ( البته ، شاید بعد از حکومت مستعجل مسیحی در دولت-شهر فلورانس در قرن پانزدهم، دومین باشد) ، برای چپهای غربی از محبوبیت و اهمیت خاصی برخوردارند.
حکومتی همچون خلافت شیعه وجود نداشته که علی رغم اینهمه تبهکاری و جنایت و فساد و فلاکت و به نکبت کشاندن منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و اعمال وحشیانه تروریستی در سراسرجهان و اقدامات آخرالزمانی و تلاش برای نسل کشی یهودیان، اینچنین مورد مماشات و استمالت و معاشقه و ماله کشی هرزآلود و ستایش مازوخیستی از سوی کشورهای غربی قرار گیرد.
در همدلی با : یک جوان از نسل سوخته .
هم میهن گرامی ، با نقطه نظرات شما کاملا موافق هستم .
خواستم غیر مستقیم کلمه ونقش اسرئیل را بنوعی سوال برانگیز دراین بازی کنرسیوم از سال ۱۹۷۸ میلادی به نسل جوانان سوخته یاد اوری بکنم .
از بزرگی و بزرگ منشی ایران و ایرانی همان بس که ،،، کوروش کبیر در کتاب مقدس بیش از ۲ میلیارد جمعیت مسیحی و یهودی جهان ، با نام و مقام مسیحی از او یاد میشود .
رجوع کنید به تورات یا کتاب عهد عتیق ، سوره اشعیا نبی ، درمورد کوروش ،، برگزیده خدای ائین ابراهیمی .
ایرانی جماعت تا زمانیکه به امید اسرائیل و آمریکا نشسته برای رهایی از طاعون اشغالگر کشورش تا ابد باید در همین انتظار خماری بماند ، مشکل ما ایرانیان اینست که حاضر به گذشتن از منافع شخصی و ریسک پذیری نیستیم و همیشه دنبال یک ناجی هستیم ! چه دلیلی دارد که جریانی بیاید زحمت کار ما را بکشد و بعد هم کشور گل و بلبل تحویل ما دهد ؟! که چی ؟ واقعا احمقانه یا خود خواهانه نیست ؟ علی رغم وجود میلیونها مخالف طاعون استعمار در ایران در فردایی نه چندان دور دوباره شاهد به صف شدن انتخابات رئیس جمهوری خواهیم بود و ادامه باز ی کی بود کی بود من نبودم !
گرایش دموکرات ها سوی چپ است. ازاینرو باراک اوباما برای تداوم حیات یکی از جنایتکارترین حکومت های دوران معاصر مبالغ عظیمی به آنها کمک مالی میکند. تحریم هایی که شاید میتوانست به حیات آن تبهکاران پایان دهد لغو میکند. دموکراتها انسانهای بدی نیستند اما چپگرایی آنان برداشت های غیر واقعگرایانه از مسایلی است که در ایران میگذرد. اما نباید فراموش کنیم که اگر اعضای دولتهای سوئد، فرانسه و غیره وقتی به ایران میروند و قراردادهای تجاری با تبهکاران رژیم می بندند یکی بخاطر این است که آنها میبینند که ایرانیان هنوز یک اپوزیسیون واقعی ندارند که احترام و پشتیبانی غرب را متوجه آنها و مبارزات مردم ایران بکند. آنها بخوبی متوجه میشوند مردمی که همین تا چندی قبل در انتخابات نمایشی که رژیم آخوندی انجام میداد میرفتند به این آدمکش یا آن یکی جنایتکار رای میدادند آنها هم از این شرایط و جهالت عمومی مردم برای امتیازهای اقتصادی از تبهکاران اسلامی نهایت استفاده را میکردند. با بوجود آمدن تمام اندیشمندان در یک سطوح بخاطر نجات ایران هم جهان بدیده احترام با این اندیشمندان متحد روبرو خواهد شد و هم پشتیبانی مردم بی دفاع ایران را پشت سر خواهند داشت و دنیا نیز از آنها پشتیبانی خواهد کرد.
پاسخ به فرزندان کورش
دوست گرامی، اگر بنا بود که اینها، اسراییلها و …، به مردم ایران کمک کنند، این رژیم را بر سر کار نمی آوردند.
پس از جشن ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، جهان متوجه بزرگی و شکوه تاریخ و بزرگان ایران شده است.
حس حقارت غرب، بویژه انگلیس که در تاریخ خود، جز تجاوز، کشتار و غارت در کشورهای دیگر نداشتند را بر آن داشت تا ریشه ایران، یعنی سامانه شاهنشاهی را هدف قرار دهند.
همه در دسیسه ۵۷ دست داشتند.
اکنون شما از این اهریمنان میخواهید به ما کمک کنند تا کاری را که دوست داشتند انجام بدهند را جبران کنند؟
نه،
ریشه ایران، هنوز در دلهای جوانان ایران زمین وجود دارد و جوانه های آن تنها با دستان مردم ایران به نهال بزرگی تبدیل خواهد شد.
مردم ایران به بزرگی خویش باز خواهند گشت و نیاز به کمک هیچ اهریمنی نخواهند داشت.
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
همانگونه که کورش کبیر اسرائیلیان را از اسارت بابلیان ازاد کرد و اموال انها را به انان برگرداند و کمک مالی کرد تا دوباره به اسرائیل برگردند و معبد سلیمان را ز نو بسازنند .
باید به ایرانیان در این فلاکت و بدبختی که حزب دموکرات برای فرزندان کورش کبیر ناجی اسرائیلیان رقم زده کمک بکنند ، و تماشا گر نباشند .
چرا اسرائیلیان و یهودیان جهان در مقابل این اعمال حزب دموکرات ، حقیقتا موضع سفت و سختی از خود نشان نمی دهند ؟
ایا منافع مشترک پنهانی در حفظ رژیم خمینیسم در منطقه برای پیشبرد مقاصد خود دارند ؟
اسرائیلیان به فرزندان کورش و سرزمین کورش ,, تاریخی بدهکارند .