Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۷۰ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪170‬‬
                                                                                                                                                      ‫جمعه ‪ 29‬تیرماه تا پنجشنبه‪ 4‬مردادماه ‪1397‬خورشیدی‬

‫تا مدتي از نيمه شب آن روز‬            ‫ب ‌يتصميمي رئيس جمهور آمریکا و اختلاف نظر‬                                                                                                                ‫عاملي مؤثر به نام‬
‫بحراني گذشته‪ ،‬من از طريق كساني‬          ‫مقامات عاليرتبه در قبال رويدادهاي ايران‬                                                                                                                   ‫برژينسكي‬
‫كه بين ما و رهبران انقلاب رابط‬
‫بودند‪ ،‬مشغول كار و دادن ترتيبات‬       ‫پيشنهاد من براي مذاكره مستقيم با‌آي ‌تالله خميني ابتدا پذيرفته و سپس مدفون شد‬                                                                        ‫تا آنجا كه براي خودم ثابت‬
‫لازم بودم تا اين آمريكائيان را كه‬    ‫بهپيامكودكانهبرژينسكيكهيككودتاينظاميراپيشنهادم ‌يكردپاسخيتندوتوهينآميزدادم‬                                                                            ‫شد‪ ،‬در آستانه عزيمت شاه از‬
‫در يكي از پناهگاه‌هاي زيرزميني‬                                                                                                                                                             ‫ايران‪ ،‬ايالات متحده آمريكا هيچ‬
‫ستاد نيروي زميني محصور مانده‬                                               ‫انقلاب اسلامي‬                        ‫بحث و نقد بسيار درباره كتاب دكتر نهاوندي (آخرين روزها) نشان‬                ‫گونه سياست معقولي در ايران‬
‫بودند از محل تحصنشان بيرون‬                                                 ‫ايران از ديدگاه‬                      ‫از آن داشت كه عطش حقيقت‌يابي درباره انقلاب اسلامي و علل و‬                  ‫نداشت‪ .‬يعني در حقيقت اصلا‬
‫بياورم‪ .‬درست در چنين وضعي‬                                                  ‫سفير آمريكا در‬                       ‫عوامل آن‪ ،‬پس از ‪ 27‬سال و اندي با وجود انتشار كتابها و اسناد و‬              ‫سياستي نداشت‪ .‬در اين مرحله‬
‫كه ارتش تقريبا مضمحل شده و‬                                                                                      ‫خاطرات فراوان‪ ،‬هنوز در ايران و بين ايرانيان فروننشسته است‪.‬‬                 ‫من بي‌درنگ به فكر آمريكائياني‬
‫مستشاران نظامي ما عملا به چنگ‬                                                   ‫تهران‬                           ‫بديهي است رويدادي بدان اهميت را كه از شگفت ‌يهاي تاريخ قرن بيستم‬           ‫افتادم كه هنوز به علل مختلف‬
‫انقلابيون افتاده بودند و من براي‬                                                                                ‫به شمار است‪ ،‬از يك زاويه و با يك نگاه نم ‌يتوان شناسايي و در باره آن‬       ‫مقيم ايران بودند و مي‌ديدم كه‬
‫نجاتشان تقلا مي‌كردم‪ ،‬پيامي از‬                                                     ‫(پایان)‬                      ‫داوري كرد‪ .‬بايد به روايات گوناگون از كم و كيف وقايع گوش سپرد و نوشت ‌هها‬   ‫با اين وضع‪ ،‬اگر انتقال قدرت از‬
‫خط تلفن عمومي بين‌المللي برايم‬                                                                                  ‫و اسناد مختلف را از نظر گذراند تا دست كم به بخشي از حقيقت پي برد‪.‬‬          ‫شاه به انقلابيون‪ ،‬بطور مسالمت‬
‫رسيد (همان خطي كه اشاره كردم‬                                                                                    ‫در اين ميان‪ ،‬خاطرات اشخاصي كه مستقيما در وقايع سالهاي ‪ 57‬ـ ‪ 56‬نقش‬          ‫آميز صورت نگيرد و كار به جنگ‬
‫روس‌ها به سهولت مي‌توانستند‬                                                                                     ‫داشت ‌هاند ـ اعم از داخلي و خارجي ـ راهنماي مهمي در راهيابي به حقايق است‪.‬‬  ‫و جدال بكشد‪ ،‬همه اين بدبخت‌ها‬
‫تمام مكالمات آن را ضبط كنند)‬                                                                                    ‫سفير وقت ايالات متحده آمريكا در تهران ـ ويليام ساليوان ـ از اين جمله است‪.‬‬  ‫در تار و پود حوادث ايران گرفتار‬
‫كه در آن آقاي برژينسكي از من‬                                                                                    ‫بخشيازخاطراتاورابرايمطالعهشمابرگزيد‌‌هايمكهدرچندشمارهم ‌يخوانيد‪.‬‬           ‫خواهند شد‪ .‬منظرة ناخوشايندي‬
‫نظر خواسته بود كه آيا مي‌توانم‬                                                                                                                                                             ‫بود‪ :‬ما اكنون در آستانه وضعي‬
‫ترتيبي بدهم كه نيروهاي مسلح‬          ‫را داشتند زيرا هنگامي كه ارتشبد‬          ‫هرج و مرج بر ايران‬                ‫عملي به منز له نو ا ختن نا قو س‬       ‫وفاداري خود را از شاه به بختيار‬      ‫قرار داشتيم كه اگر شق مورد نظر‬
‫ايران كودتا كنند و جلو توسعه‬         ‫قره‌باغي رئيس ستاد ارتش تصميم‬               ‫نازل مي‌شود‬                    ‫انحلال نيروهاي مسلح ايران‪ ،‬و در‬       ‫منتقل كنند و پشتيبان حكومت‬           ‫ما (انتقال مسالمت آميز قدرت)‬
‫انقلاب را بگيرند؟ جوابي كه به‬        ‫به استعفا گرفت‪ ،‬بختيار (كه از‬                                              ‫مرحله بعدي آغاز زوال و تجزيه خود‬      ‫نخست وزير جديد در مقابل افراط‬        ‫انجام نمي‌گرفت‪ ،‬آن وقت شق‬
‫اين «پيام» بچگانه دادم به قدري‬       ‫واشنگتن مستقيما به او اطلاع داده‬      ‫به نسبتي كه احتمال برخورد ميان‬       ‫ايران است‪ .‬يعني خلاصه اين طرحي‬                                             ‫ديگر چيزي نبود جز اغتشاش‪ ،‬هرج‬
‫تند و تيز و نسبت به طرف توهين‬        ‫شده بود كه من دستور اكيد دارم كه‬      ‫بختيار و آيت‌الله خميني افزايش‬       ‫كه طر ا حا ن سيا سي و ا شنگتن‬                             ‫گرايان باشند‪.‬‬    ‫و مرج‪ ،‬و درهم پاشيدگي اوضاع‬
‫آميز بود كه نقل آن را در اينجا ابدا‬  ‫از او پشتيباني كنم) مرا به جلسه‌اي‬    ‫مي‌يافت‪ ،‬دستورهاي پي درپي به‬         ‫بي‌مطالعه مي‌خواهند اجرا كنند‪ ،‬در‬     ‫به موازات اين دستورالعمل كه‬          ‫كشور‪ .‬چون شاه تصميم نهايي‬
                                     ‫احضار كرد كه در آن مشغول مذاكره‬       ‫ژنرال هويزر مي‌رسيد كه نيروهاي‬       ‫عمل به نتيجه‌اي منتهي خواهد شد‬        ‫براي هويزر صادر شده بود‪ ،‬براي خود‬    ‫خود داير به ترك ايران را گرفته و‬
               ‫مناسب نمي‌دانم‪.‬‬       ‫با فرماندهان عاليرتبه ارتش بود‬        ‫مسلح ايران را براي پشتيباني از‬       ‫كه صددرصد برخلاف مصالح آشكار‬          ‫من هم دستورالعملي صريح و كوتاه‬       ‫حتي تاريخ عزيمتش را هم تعيين‬
‫بدين سان‪ ،‬بلاي هرج و مرج‬             ‫و با آنها درباره اثرات و عواقب‬        ‫رژيم بختيار در برخورد آتي وي با‬                                            ‫از واشنگتن رسيد به اين مضمون كه‬      ‫كرده بود‪ .‬وي قرار بود به محض‬
‫بر ايران نازل شد‪ .‬نيروهاي مسلح‬       ‫استعفاي قره‌باغي تبادل نظر مي‌كرد‪.‬‬    ‫انقلابيون و طرفداران خميني آماده‬        ‫و اساسي آمريكا در ايران است‪.‬‬       ‫«سياست آمريكا در ايران پشتيباني‬      ‫اينكه فرمان نخست وزيري بختيار‬
‫مضمحل شدند و سلاحهاي مدرن‬            ‫درست نظير دو تن از قهرمانان يك‬        ‫سازد‪ .‬هويزر‪ ،‬بر مبناي مشاهدات‬        ‫گر چه لحن مكا تبا ت من با‬             ‫كامل و بي‌قيد و شرط از حكومت‬         ‫را صادر كرد و اعضاي كابينه جديد‬
‫آنها به دست گروهها و عناصر‬           ‫نمايشنامه يوناني كه در آن هر دو‬       ‫شخصي خود‪ ،‬در تلگرامهايي كه به‬        ‫واشنگتن در اين تاريخ فوق‌العاده‬       ‫بختيار است و هر نوع سعي و كوشش‬       ‫به حضورش معرفي شدند‪ ،‬بلافاصله‬
‫مختلف (در داخل جبهه انقلاب)‬          ‫طرف مي‌دانند كه سعي و كوششان‬          ‫واشنگتن مي‌فرستاد چنين اظهار‬         ‫تلخ و زننده شده بود‪ ،‬اما جوابي‬        ‫لازم بايد به كار برده شود كه اين‬
‫افتاد كه بعد از اينكه شاه كشور‬       ‫بيهوده است‪ ،‬من به آن وظيفه‌اي‬         ‫عقيده مي‌كرد كه در هر گونه‬           ‫كه به پيام اخيرم رسيد ديگر از حد‬      ‫حكومت در مسند قدرت باقي بماند‪».‬‬               ‫خاك ايران را ترك كند‪.‬‬
‫را ترك كرد خودشان با همان‬            ‫كه هر سفيري بر عهده دارد وفادار‬       ‫اصطكاك ميان ارتش و انقلابيون‪،‬‬        ‫زنندگي هم گذشته و جنبه اهانت‬          ‫در پاسخ به اين دستورالعمل من‬         ‫ولي به هر حال‪ ،‬در گير و دار اين‬
‫سلاحهايي كه غنيمت گرفته بودند‬        ‫ماندم و به رغم عقيدة باطني خودم‬       ‫نيروهاي مسلح غلبه خواهد كرد‪ .‬اما‬     ‫آميز به خود گرفته بود زيرا از لحن‬     ‫مجددا اوضاع وخيم ايران را براي‬       ‫اوضاع آشفته كه كابوس حوادث از‬
‫به جان هم افتادند‪ .‬در قبال اين‬                                                                                  ‫آن چنين بر مي‌آمد كه رؤساي من‬         ‫مقامات تصميم گيرنده در واشنگتن‬       ‫هرسو ما را احاطه كرده بود‪ ،‬من‬
‫وضع كه اسلحه به دست هر كس‬                                                                                                                                                                  ‫عامل مهمي را فراموش كرده بودم‬
‫و ناكسي افتاده بود بازرگان و‬         ‫کارتر و برژینسکی‬                                                           ‫خمینی در پاریس‬                                                             ‫كه نامش برژينسكي بود‪ .‬چنين به‬
‫حكومتش هيچ گونه وسيله موثري‬                                                                                                                                                                ‫نظر مي‌رسد كه در تمام اين مدت‬
‫در اختيار نداشتند كه نظم و‬           ‫كه هرگز اميد نداشتم بختيار بتواند‬     ‫من در گزارش‌هاي جداگانه خود‪،‬‬         ‫در واشنگتن حتي در صداقت و‬             ‫تشريح و صريحا خاطرنشان كردم‬          ‫كه ما در منگنه حوادث خطرناك‬
‫آرامش را دوباره در پايتخت و‬          ‫كاري از پيش ببرد به ارتشبد فشار‬       ‫همواره خوش‌بيني او را تعديل و‬        ‫وفاداري من نسبت به مصالح آمريكا‬       ‫كه حكومت بختيار چيزي جز يك‬           ‫ايران گير كرده بوديم و دست و‬
‫ديگر نقاط كشور برقرار سازند‪ .‬و‬       ‫آوردم كه استعفاي خود را پس بگيرد‪.‬‬     ‫اظهار نظر مي‌كردم كه هر چند اين‬      ‫نيز ترديد پيدا كرده‌اند‪ .‬در اين جواب‬  ‫پيكره توخالي نيست كه شاه در‬          ‫پا مي‌زديم‪ ،‬برژينسكي نقشه‌اي‬
‫آيت‌الله هم كه مايل بود به عنوان‬     ‫قره‌باغي قبول كرد و استعفاي خود را‬    ‫حرف اصولا صحيح است كه اگر‬            ‫با كمال صراحت به من دستور داده‬        ‫آخرين روزهاي اقامتش در ايران‬         ‫در ذهن خود داشته كه درصدد‬
‫رهبر انقلاب باقي بماند‪ ،‬باطنا هيچ‬    ‫پس گرفت‪ .‬هنوز هم كه هنوز است‬          ‫ارتش از صميم قلب به نفع حكومت‬        ‫شده بود كه حب و بغض شخصي‬              ‫اورا جلو چشم ملت برافراشته است‬       ‫اجرا كردن آن بوده است‪ .‬چون وي‬
‫مايل نبود دستوراتي درباره استرداد‬    ‫تلخي تجربه آن روز را كه در آن‬         ‫بختيار مداخله كند‪ ،‬پيروز خواهد‬       ‫را كنار بگذارم و بي‌قيد و شرط از‬      ‫تا خود بتواند يواشكي‪ ،‬بي‌آنكه‬        ‫در همين گير و دار ژنرال رابرت‬
‫اسلحه‌هاي غارت شده صادر كند‬          ‫جلسه بي‌حاصل شركت داشتم در‬            ‫شد ولي تمام حرف من در همين‬           ‫بختيار حمايت كنم‪ .‬پس از دريافت‬        ‫لطمه‌اي به حيثيتش وارد گردد‪،‬‬         ‫هويزر‪ ،‬معاون ژنرال الكساندر هيگ‬
‫چون مي‌دانست كه آنهايي كه‬                                                  ‫يك نكته است كه از وفاداري ارتش‬       ‫اين پاسخ وهن آميز‪ ،‬اول به اين فكر‬     ‫خاك كشور را ترك كند‪ .‬در ضمن‬          ‫فرمانده كل قواي ناتو را به تهران‬
‫اين اسلحه‌ها را برده‌اند‪‌ ،‬به حرف‬            ‫كام خود احساس مي‌كنم‪.‬‬         ‫نسبت به اين شخص مطمئن نيستم‬          ‫افتادم كه من نيز مانند الكساندر‬       ‫تلگراف خود مخصوصا روي اين‬            ‫فرستاد‪ .‬در گذشته من بارها از‬
‫او گوش نخواهند داد‪ .‬در نتيجه‪،‬‬        ‫به فاصله چند روز پس از ورود‬           ‫بلكه تقريباً يقين دارم كه به محض‬     ‫هيگ استعفا بدهم ولي بعد متوجه‬         ‫نكته تاكيد كردم كه بختيار شخصا‬       ‫وجود هويزر براي تجديد سازمان‬
‫كاملا قابل پيش‌بيني بود كه در‬        ‫آيت‌الله خميني به ايران‪ ،‬آن رويارويي‬  ‫اينكه برخورد و كشمكش موعود‪،‬‬          ‫شدم كه موقعيت حساس‌تر از آن‬           ‫يك پهلوان پنبه سياسي و يك‬            ‫نيروهاي مسلح ايران استفاده‬
‫عرض ماه‌هاي آينده‪ ،‬افراط گرايان‬      ‫ميان ارتش و ملت كه ما هميشه‬           ‫صورت گرفت ارتش تجزيه خواهد‬           ‫است كه اين قبيل ملاحظات را‬            ‫دون كيشوت كامل العيار است‬            ‫كرده و او را گاهگاهي به تهران‬
‫در موقعيتي خواهند بود كه مقاصد‬       ‫از امكان وقوعش وحشت داشتيم‪،‬‬           ‫شد زيرا سربازان ايراني از اوامر‬      ‫در تصميمات اساسي خود دخالت‬            ‫كه به محض رسيدن پاي آيت‌الله‬         ‫آورده بودم كه طرز استعمال‬
‫خود را به دولت تحميل و از عاده‬       ‫صورت گرفت‪ .‬قضيه به اين ترتيب‬          ‫فرماندهان خود كه به سوي ملت‬          ‫دهم زيرا سرنوشت پانزده هزار تن‬        ‫خميني به تهران‪ ،‬در مقابل قدرت‬        ‫بعضي از سلاح‌هاي پيچيده فني را‬
‫نظم و آرامش در كشور جلوگيري‬          ‫شروع شد كه افسران جزء نيروي‬           ‫شليك كنند اطاعت نخواهند كرد و‬        ‫اتباع آمريكايي كه هنوز در خاك‬         ‫عظيم طرفداران وي آناً از عرصه‬        ‫كه به ارتش ايران فروخته بوديم‪،‬‬
‫كنند و اين همان وضعي است كه‬          ‫هوايي و ديگر كاركنان فني كه در‬        ‫به روي كساني كه اغلبشان با همان‬      ‫ايران بودند كماكان بر عهده من‬         ‫سياست جارو خواهد شد‪ .‬از آن‬           ‫به متخصصان ايراني ياد بدهد و‬
‫از تاريخ تشكيل حكومت اسلامي‬          ‫پايگاه هوايي دوشان تپه مشغول‬          ‫سربازان قوم و خويشي دارند آتش‬        ‫بود و در آن وضعي كه پايه‌هاي‬          ‫گذشته‪ ،‬اين خود عملي نامحتاطانه‬       ‫سيستم كنترل اسلحه‌هاي نوين‬
‫تا كنون در سراسر ايران حكمفرما‬       ‫خدمت بودند دست به شورش زدند‬           ‫نخواهند گشود‪ .‬در نتيجه اسلحه‌هاي‬     ‫رژيم شاهنشاهي مي‌رفت فروريزد‪،‬‬         ‫و نينديشيده است كه ما سوگند‬          ‫ايراني را تكميل نمايد‪ .‬هنگامي كه‬
                                     ‫و يكي از واحدهاي مسلح گارد‬            ‫آنها داغان شده و به دست افراد و‬      ‫با كنار كشيدن من احتمال مي‌رفت‬        ‫وفاداري نيروهاي مسلح ايران را به‬     ‫در آستانه عزيمت قريب‌الوقوع شاه‬
                  ‫گرديده است‪.‬‬        ‫جاويدان را كه براي سركوب كردن‬         ‫عناصر گوناگون كه در جبهه مخالف‬       ‫كه اين بيچارگان در معرض انواع و‬       ‫نخست وزيري كه هيچ گونه پايگاه‬        ‫پيشنهاد شد كه ژنرال هويزر به‬
‫من هيچ وسيله مطمئني در‬               ‫آنها عزام شده بود خلع سلاح كردند‪.‬‬     ‫شاه هستند خواهد افتاد و نتيجه اين‬    ‫اقسام مخاطرات قرار گيرند‪ .‬از اين‬      ‫ملي و مردمي ندارد منتقل سازيم و‬      ‫ايران بیايد‪ .‬مافوقش ژنرال هيگ‬
‫اختيار ندارم كه بگويم اگر آن راه‬     ‫سپس با تانك‌هايي كه به دستشان‬         ‫خواهد شد كه حكومت بازرگان (كه‬        ‫رو بر خشم و عصبانيت شديدم‬             ‫با همين عمل بي‌مطالعه‪ ،‬آن امكان‬      ‫با استفاده از خط تلفن محرمانه‬
‫پيشنهادي من قبول شده بود از‬          ‫افتاده بود به ستاد نيروي زميني‬        ‫روي كار آمدنش به عقيده من حتمي‬       ‫غلبه كردم‪ ،‬همسرم را از كشور بيرون‬     ‫خطرناكي را كه تاكنون كوشيده‌ايم‬      ‫ستاد فرماندهي‪ ،‬با من صحبت‬
‫نزول فاجعه‌اي كه ايران را به سوي‬     ‫كه عده زيادي از افسران آمريكايي‬       ‫بود) ديگر نتواند با سرعت و قاطعيت‬    ‫فرستادم‪ ،‬خودم را براي مواجهه با‬       ‫از وقوعش جلوگيري كنيم ـ يعني‬         ‫كرد و گفت كه با آمدن معاونش به‬
‫هرج و مرج و امكان تجزيه سياسي‬        ‫در آنجا مستقر بودند حمله كردند‪.‬‬       ‫لازم اوضاع كشور را قبضه كند و‬        ‫وضع خطرناكي كه جلوگيري از آن‬          ‫رويارويي ميان نيروهاي مسلح كشور‬      ‫ايران در چنين وضعي‪ ،‬كاملا مخالف‬
‫كشانده است به طور قطع جلوگيري‬        ‫در ميان اين افسران‪ ،‬ژنرالي بود كه‬     ‫از توسعه هرج و مرج و بي‌نظمي‬         ‫ديگر امكان نداشت آماده ساختم و‬        ‫و طرفداران مسلح انقلاب را ـ عملا‬     ‫است و اگر با وجود مخالفت وي‪ ،‬اين‬
‫مي‌شد‪ .‬ولي شايد بتوانم اين مقاله‬     ‫امور آن دسته از مستشاران نظامي‬                                             ‫گذاشتم تا پيش‌بيني‌هايم درست‬          ‫به وجود آوريم‪ .‬در پايان تلگراف‬       ‫مأموريت صورت گيرد‪ ،‬او به عنوان‬
‫را با جمله‌اي كه خود بازرگان در‬      ‫ما را كه عهده‌دار تحويل مهمات‬                          ‫جلوگيري نمايد‪.‬‬      ‫دربيايد تا بعد بتوانم دق دل حسابي‬     ‫خود صريحا به مقامات مافوقم در‬        ‫اعتراض استعفا خواهد داد‪ .‬با وجود‬
‫مصاحبه‌اش با اوريانا فالاچي به كار‬   ‫و اسلحه‌هاي نوين جنگي به ايران‬        ‫فر ما ند ها ن عا لير تبه نير و ها ي‬                                        ‫واشنگتن هشدار دادم كه چنين‬           ‫اين به دستور برژينسكي هويزر به‬
‫برده است پايان بخشم كه اتفاقا نقل‬                                          ‫مسلح نيز ظاهرا عين همين عقيده‬            ‫سر اولياي واشنگتن خالي كنم‪.‬‬                                            ‫ايران آمد و ژنرال هيگ همچنان‬
‫قول مناسبي است‪ .‬او به نويسنده‬                       ‫بودند اداره مي‌كرد‪.‬‬                                                                                                                    ‫كه تهديد كرده بود بلافاصله از‬
 ‫و خبرنگار مشهور ايتاليايي گفت‪:‬‬                                                                                                                                                            ‫سرفرماندهي نيروهاي ناتو در اروپا‬
‫«… اما راجع به سئوالي كه‬
‫درباره آتيه كشور كرديد‪ ،‬قبلا‬                                                                                                                                                                                   ‫استعفا كرد‪.‬‬
‫آن وضع تأسف‌آوري را در نظر‬                                                                                                                                                                 ‫هويزر كه فطرتاً سربازي خوب‬
‫بگيريد كه من موقعي كه زمام‬                                                                                                                                                                 ‫و بي‌غل و غش بود‪ ،‬وارد تهران‬
‫امور را به دست گرفتم با آن روبرو‬                                                                                                                                                           ‫شد اما آشكارا مي‌شد ديد كه از‬
‫شدم‪ .‬ارتش‪ ،‬شهرباني‪ ،‬و نيروهاي‬                                                                                                                                                              ‫نحوه مأموريتي كه به عهده‌اش‬
‫امنيتي‪ ،‬همگي در وضعي پاشيده و‬                                                                                                                                                              ‫واگذار شده‪ ،‬و نيز از اينكه قبول‬
‫اسفناك بودند در حالي كه خودتان‬                                                                                                                                                             ‫همان مأموريت منجر به استعفاي‬
‫مي‌دانيد كه اعاده و استقرار نظم‬                                                                                                                                                            ‫مافوقش گرديد‪ ،‬فوق‌العاده متقلب‬
‫در مملكت در درجه اول به وجود‬                                                                                                                                                               ‫و آشفته است‪ .‬او در تمام مدتي‬
‫و كفايت همين نيروها بستگي‬                                                                                                                                                                  ‫كه در تهران بود با من همكاري‬
‫دارد… در حال حاضر كميته‌هاي‬                                                                                                                                                                ‫نزديك داشت‪ ،‬به حدي كه ما تمام‬
‫انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران‬                                                                                                                                                              ‫تلگرافات و دستورهاي محرمانه را‬
‫هيچكدام قادر به انجام وظايف‬                                                                                                                                                                ‫كه عليحده به هر كدام مي‌رسيد‬
‫خود نيستند‪ ،‬براي اينكه هيچيك‬                                                                                                                                                               ‫به هم نشان مي‌داديم و رويهمرفته‬
‫از آنها تعليمات كافي و سياسي و‬                                                                                                                                                             ‫در كارها با هم مشورت مي‌كرديم‪.‬‬
‫نظامي در رشته‌هاي خود به دست‬                                                                                                                                                               ‫درست است كه نقطه نظرمان‬
‫نياورده‌اند‪ .‬از آ‌ن گذشته‪ ،‬اعضاي‬                                                                                                                                                           ‫هميشه يكسان نبود ولي هرگاه كه‬
‫اين كميته‌ها و گروه‌هاي پاسداران‬                                                                                                                                                           ‫اختلاف نظري پيدا مي‌كرديم دلايل‬
‫دائما مشغول جنگ و جدال ميان‬                                                                                                                                                                ‫آن را صريح و بي‌پرده به هم مي‬
‫خود هستند و هيچكدام حاضر‬                                                                                                                                                                   ‫گفتيم و به نظرات همديگر‪ ،‬گرچه‬
‫نيستند به حرف ما (دولت مسئول‬                                                                                                                                                               ‫با هم اصطكاك داشت‪ ،‬احترام‬
‫و قانوني كشور) گوش دهند… و‬
‫من با كمال قاطعيت مي‌گويم كه‬                                                                                                                                                                                   ‫قايل بوديم‪.‬‬
‫اين وضع اسفناك در هر نقطه دنيا‬                                                                                                                                                             ‫مأموريت هويزر كه ضمن يك‬
‫كه باشد انجام وظائف حكومت را‬                                                                                                                                                               ‫دستورالعمل كوتاه و رسمي به وي‬
                                                                                                                                                                                           ‫ابلاغ شده بود‪ ،‬اين بود كه مساعي‬
               ‫فلج خواهد كرد‪».‬‬                                                                                                                                                             ‫خود را به كار اندازد تا يكپارچگي‬
                                                                                                                                                                                           ‫نيروهاي مسلح ايران دست نخورده‬
‫«ترجمه مقاله ويليام ساليوان‬                                                                                                                                                                ‫بماند و سياستي پيش گرفته شود‬
     ‫آخرين سفير آمريكا در ايران‬                                                                                                                                                            ‫كه در نتيجه آن‪ ،‬بي‌آنكه تشكيلات‬
                                                                                                                                                                                           ‫و روحيه ارتش دگرگون گردد‪،‬‬
‫مندرج در مجله فارين افرز‪،‬‬                                                                                                                                                                  ‫نير و ها ي مسلح كشو ر سو گند‬
            ‫شماره پاييز ‪».1980‬‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18