Page 5 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۲۵۰ (دوره جديد
P. 5

‫صفحه ‪ ۵‬ـ ‪ Page 5‬ـ شماره ‪1۷1۶‬‬
‫جمعه ‪ ۲۱‬تا پنجشنبه ‪ ۲۷‬فوریه ‪۲۰۲۰‬‬

‫تا آخرین مین زمین چقدر راه است؟!‬                                                                                          ‫(رضا مقصدی)‬                            ‫میخانهیمک ّدر‬

‫شخصیت افغان داستان هم وجود‬                         ‫عیسی بازیار‬                   ‫=«اواخر تابستان بود که‬                                             ‫پیدا شود‬                          ‫به دوست بزر ِگ ایران‬
‫خارجی دارد ولی نویسنده اسم او را‬                                                 ‫خبری آمد که دوباره همه‬                          ‫با هر چه از ستا یش ُو زایش‪.‬‬                           ‫دشم ِن فرهن ِگ مرگ‪:‬‬
‫نیز تغییر داده است‪« :‬این شخصیت‬           ‫زمین» را بازگشت به فعالیت چند‬           ‫غمهای جهان را به وجودم‬                                                                                     ‫صادق هدایت…‬
‫درواقع کفایتالله ابلاغ از معروفترین‬      ‫ساله خود یعنی پاکسازی مناطق‬             ‫ریخت‪ .‬یاسین برادر همسر‬                                      ‫جغدی‪ ،‬هزار بال‬
‫مینروبهای دنیا معروف به پدر‬              ‫مینگذاری شده و آگاهیرسانی در‬            ‫سعدون زنگ زد‪ .‬گفت که‬                              ‫ـ از تیرهی ترانهی خیام ـ‬                                   ‫با آه ُو آینه‬
‫مینروبی جهان است که در حال‬               ‫مورد خطرات مینهای پاک نشده در‬           ‫هفتهپیشسعدونپسازکار‬                              ‫باز آمد ُو به شانهی رعنایش‬                              ‫آری‪ ،‬برابرست‪.‬‬
‫حاضر در افغانستان زندگی میکند؛‬           ‫مناطق مرزی عنوان کرده و میگوید‪:‬‬         ‫پاکسازی در منطقه طیب در‬                                                                          ‫با لحظههای روش ِن آبی‬
‫او پیر شده و قادر به ادامه فعالیت‬        ‫«بعد از خروج از ایران‪ ،‬موضوع مین‬        ‫العمارهبهخانهبرمیگشتهکه‬                                            ‫منزل کرد‬                      ‫میلش به دوستیست ‪.‬‬
‫در این حوزه نیست ولی ‪ ۵۰‬سال در‬           ‫را بیشتر از گذشته با نوشتن مقالات‬       ‫به دلیل گرمای زیاد به همراه‬                         ‫تا وای وا ِی هر شبهاش را‬    ‫صادق هدایتدر واژگا ِن سب ِز درختی تلخ‬
‫کار پاکسازی مین فعالیت داشته و‬           ‫و مصاحبههای مختلف در مورد این‬           ‫همکارانش در رودخانه ای‬                   ‫در بغ ِض شامگاه ِی این «آه»‪ ،‬بشک َند‬               ‫تکرا ِر آن هجای بهارینست‪.‬‬
‫به همین دلیل به پدر مینروبی دنیا‬         ‫موضوع برجستهتر کردم و نظر مردم و‬        ‫نزدیک به محل کار به شنا‬                                                                     ‫گیرم خزان‪ ،‬سرو ِد بلندش را‬
                                         ‫جامعه جهانی نسبت به قربانیان مین و‬      ‫میپردازند و سعدون در آب‬                                                    ‫و‬                        ‫غمگین و ُسرد کرد‪.‬‬
                    ‫معروف شده‪».‬‬          ‫اساساً مسئله مین در ایران بیشتر جلب‬                                                            ‫این خیل ِخواب بداند‪:‬‬              ‫چشمش به سوی نابترین‪ ،‬آب‬
‫عیسی بازیار که قبلا کتاب «هنوز از‬        ‫شد‪ .‬ولی با توجه به اینکه موضوعات‬            ‫رودخانه غرق میشود‪».‬‬                                                               ‫معنای آشنای غزلهای حافظست‪:‬‬
‫اکالیپتوسهاییونسکوخونمیچکد»‬              ‫مورد بحث من در مورد قربانیان مین‬        ‫=کتابی برای آنان که در‬                                     ‫هستی ‪ ،‬دمیست‬                               ‫ـ آنجا که عشق را‬
‫را منتشر کرده است‪ ،‬ادامه میدهد‪:‬‬          ‫یا مناطق پاکسازی نشده مین بود‬           ‫پاکسازی مینها یا کشته‬                                         ‫بیدار ُو بیقرار‪.‬‬            ‫گلواژهی معط ِر تیراژه‪ ،‬میکند‪.‬‬
‫«به نوعی این افراد را در این داستان‬      ‫تصمیم گرفتم به موضوع تازهتری‬            ‫شدند یا دچار نقص عضو‬                                                                                   ‫ـ آنجا که آسمان‬
‫به یکدیگر متصل کردم چون این افراد‬        ‫بپردازم که مردم متوجه شوند اینبار‬       ‫شدند برای اینکه دنیایی‬                                  ‫در گوشهای تاریک‬                               ‫آنگونه ناتوانست‬
‫نه با این اسامی و مشخصات در این‬          ‫صحبت از قربانی مین نیست‪ ،‬صحبت‬                                                            ‫پژوا ِک باستان ِی « ِمهر»ست‪.‬‬                  ‫غمنامه ِی بلن ِد «امانت» را‬
‫داستان بلکه با اسامی و مشخصات‬            ‫از کسی است که مناطق مینگذاری‬                 ‫بدون مین ایجاد کنند‪.‬‬                                                       ‫بر شانهی شکستهی شبنم‪ ،‬گذاشتهست‪.‬‬
‫واقعی در زندگی من نقش داشتهاند و‬                                                                                                                 ‫در نبض ِ آب‬                     ‫**‬
                                                   ‫شده را پاکسازی میکند‪».‬‬        ‫فیروزه رمضان زاده‪ -‬کتاب «تا‬                      ‫نجوا ِی نازنی ِن درخت سیب‪.‬‬                   ‫اینجا نگاه ُو جا ِن فروزانش‬
            ‫با آنها ارتباط داشتهام‪».‬‬     ‫به گفته این کارشناس مینزدایی‪،‬‬           ‫آخرین مین زمین»نوشته عیسی بازیار‬                                                                     ‫در ُگسترا ِی هستی‬
‫بازیار با تاکید بر این نکته که پاکسازان‬  ‫بسیاری از مردم خبر ندارند که‬            ‫کارشناس پاکسازی مین و فعال حقوق‬                             ‫و در گلوی خاک‬                      ‫بر هر چه از مظاه ِر مستی‬
‫مین کمتر دیده میشوند و در حقیقت‬          ‫پاکسازان مین چه کسانی هستند‪،‬‬            ‫بشر که در ‪ ۹۹‬صفحه از سوی نشر‬               ‫غمناکی ِ صبورترین شعر ِعاشقان‪.‬‬
‫قهرمانان پنهان هستند و کسی آنها را‬       ‫چه میکنند و در هنگام پاکسازی‬            ‫مهری در لندن به چاپ رسیده زندگی‬                                                                                  ‫میتابد‬
‫نمیشناسد اضافه میکند‪« :‬در شرایط‬          ‫مناطق مینگذاری شده چه خطراتی‬            ‫سه کارشناس پاکسازی مین اهل‬                           ‫وقتی گیاهوارهی انسان‬                                             ‫تا‬
‫سخت من و بسیاری از همکارانم در‬           ‫آنها را تهدید میکند‪ .‬وی میگوید‬          ‫ایران‪ ،‬افغانستان و عراق را به تصویر‬                                   ‫از شور‬
‫گرمای پنجاه درجه خوزستان‪ ،‬در‬             ‫به این دلایل «تصمیم به نوشتن این‬        ‫کشیده است‪.‬نویسنده در مقدمه کتاب‪،‬‬                                                                  ‫میخانهی مک ّد ِر ذاتش‬
‫سرمای کردستان‪ ،‬در رمل شلمچه با‬           ‫داستان گرفتم که درواقع تلفیقی است‬       ‫این داستان را به «روح بزرگ بیست و‬                           ‫از شکوه ِشکفتن‬                    ‫آتش‪ ،‬به هر ترانه فرو بارد‬
‫وجود عقرب و مار و خطرات دیگر کار‬         ‫از زندگی پاکسازان مین‪ ،‬افرادی که با‬     ‫شش همکار مینبردار که جانشان را‬                                    ‫خالیست‪.‬‬
                                         ‫آنها از نزدیک آشنا بودم و کار کردم‪،‬‬     ‫برای صلح و بشریت فدا کردند» تقدیم‬                                 ‫میبینمش‬                              ‫شاید که عشق را‬
                         ‫کردیم‪».‬‬         ‫کسانی که زندگی آنها به خاطر انجام‬       ‫کرده و «بر صدها تن که هماکنون با‬                                                                          ‫پیغا ِم روشنی‬
‫بازیار ادامه میدهد‪« :‬با توجه به اینکه‬                                            ‫معلولیتهای ناشی از انفجار مین در‬                ‫از پش ِت یک حصا ِر اساطیری‬
‫بیشتر مخاطبان من در شبکههای‬                  ‫این کار از هم پاشید و نابود شد‪».‬‬    ‫حین پاکسازی دست به گریبانند»‬                    ‫قد میکشد به دید ِن زیبایی‪.‬‬                   ‫از مشر ِق پیالهی پی در پی‬
‫مجازی همیشه مطالب مربوط به مین‬           ‫عیسی بازیار در این کتاب تنها به‬         ‫درود فرستاده و آرزو کرده است «باشد‬               ‫بر سینهی شکستهی گلدان‬
‫را میخوانند از این رو تصمیم گرفتم‬        ‫مشکلات مناطق مینگذاری شده در‬            ‫تا جهان جای بهتری شود برای سکنای‬
‫کتابی با یک موضوع متفاوت بنویسم‬          ‫ایران نپرداخته بلکه به مشکلات مشابه‬                                                                 ‫طرحی میاف َک َند‬
‫با هدف شناساندن خطرات مین بطور‬           ‫مناطق مینگذاری شده در افغانستان‬                      ‫کودکان و ساکنینش‪».‬‬           ‫از رمز ُوراز ِعش ِق شکوفنده‪ ،‬از ازل‬
‫کلی‪ .‬در بطن این داستان هدف من‬            ‫و عراق هم اشاره کرده است‪ .‬دو تن‬         ‫عیسی بازیار در گفتگو با کیهان لندن‬       ‫عشقی که در جهان ِابد‪ ،‬جاریست‪.‬‬
‫بیشتر جلب افکار عمومی و مخاطبان‬          ‫از شخصیتهای فرعی این کتاب یکی‬           ‫هدف از نگارش کتاب «تا آخرین مین‬
‫کتاب به موضوع خطرات مین بود‬                                                                                                             ‫کلن ‪13۷۵‬خورشیدی‬
‫چه قربانیان مین و چه پاکسازان مین‬          ‫افغانستانی و دیگری عراقی هستند‪.‬‬
‫و کسانی که مثل من کار میکردند‪.‬‬           ‫او در زمانی که در ایران مشغول به‬        ‫گرامیداشت سلیمان َحییم نویسندهی نخستین دیکسیونر‬
‫نکتهای که شاید برای شما جالب باشد‬        ‫مینزدایی مناطق مینگذاری شده بود‪،‬‬                        ‫انگلیسی‪ -‬فارسی ایران‬
‫این است که بدانید من و دو برادرم هر‬      ‫شاهد کشته شدن ‪ ۲۶‬تن از همکاران‬
‫سه روی مین رفتیم؛ دو برادرم هم با‬        ‫خود شده است‪« :‬البته تعداد پاکسازان‬      ‫حییم نابغهای بود که همه عمر به واژه‬      ‫گرامیداشت‪ ،‬علیرضا میبدی برنامهساز‬      ‫سال گذشته به تدریس زبان و ادبیات‬       ‫=«سلیمانحییم درحرکت‬
‫من در مقطعی بر روی پاکسازی مین‬           ‫مین که در ایران طی این سالها کشته‬       ‫اندیشید‪ .‬به چگونگی پیدایش هر واژه‪،‬‬       ‫رادیو و تلویزیون به نقش حییم‬           ‫فارسی و سینمای ایران دراین دانشگاه‬     ‫جامعه ایران آن زمان به‬
‫فعالیت میکردند ولی بعد از اینکه روی‬      ‫شدهاند بسیار بیشتر است و درواقع‬         ‫به ریشهها و مشتقات آن‪ ،‬به موارد‬          ‫در ایجاد و پیشبرد جنبشهای‬              ‫اشتغال داشته است‪ .‬از دکتر ژاله پیرنظر‬  ‫سوی تجدد و پیشرفت نقش‬
‫مین افتادند این کار را رها کردند که‬      ‫کتاب را به خاطر و به یاد آنها نوشتهام‪.‬‬  ‫استفاده و درکی که از هر واژه و زبان‬      ‫تجددخواهی در دوران عبور ایران از‬       ‫رسالههای پژوهشی به زبانهای فارسی‬       ‫برجسته و ماندگاری دارد‪ .‬او‬
                                         ‫آنهایی که در این راه یا کشته شدند‬       ‫در مخاطب تفهیم میشود‪ .‬او متوجه‬                                                  ‫و انگلیسی از جمله در نشریات‬            ‫چهرهای فرهنگی بود که در‬
 ‫البته جراحت آنها چندان زیاد نبود‪».‬‬      ‫یا دچار نقص عضو شدند برای اینکه‬         ‫بود که در جوامع بشری از همان ابتدا‬                 ‫سنت به مدرنیته پرداخت‪.‬‬       ‫دانشگاهی به چاپ رسیده است‪.‬‬             ‫عصر تجددطلبی در ایران‬
‫«عوارض انفجار مین در پاکسازان‬                                                    ‫این واژهها بودند و زبان بود که با ایجاد‬  ‫دکتر فرشید دلشاد پژوهشگر زادهی‬         ‫اکثر این رسالهها پیرامون نقد ادبی‪،‬‬
‫مین» نکته مهمی است که عیسی بازیار‬              ‫دنیایی بدون مین ایجاد کنند‪».‬‬      ‫درک مشترک از پدیدهها و احساسها‬           ‫شیراز و ساکن لسآنجلس و یکی از‬          ‫خاطرهنویسی زنان ایرانی در غربت‪،‬‬                  ‫خوش درخشید‪».‬‬
‫به آن نیز اشاره میکند‪« :‬موضوعی که‬        ‫به گفته وی‪ ،‬شاید میتوان گفت این‬         ‫در افراد و اقوام تمدن ساختهاند و‬         ‫نوادگان سلیمان حییم که در زمینه‬        ‫نقد فیلم‪ ،‬یهودیان جدیدالاسلام مشهد‬
‫کمتر کسی از آن اطلاع دارد این است‬        ‫کتاب اولین کتابی است که در مورد‬                                                  ‫زبانشناسی و واژهشناسی در سطح‬           ‫و بررسی چهره یهود در آثار صادق‬         ‫فیروزه خطیبی – روز یکشنبه دوم‬
‫که بعد از وقوع هر انفجار فرد پاکساز‬      ‫مین و پاکسازی مین به شکل داستان‬                ‫حیات اجتماعی پی ریختهاند‪.‬‬         ‫بینالمللیآثارمتعددی بهچاپرسانده‬        ‫هدایت و چند نویسنده متجدد دیگر‬         ‫فوریه‪ ،‬مراسم بزرگداشتی به مناسبت‬
‫مین بر اثر موج انفجار به پیتیاسدی‬        ‫نوشتهشدهالبتهتعدادیفیلمسینمایی‬          ‫حییمدر«عالَ ِم»واژگانسیرمیکردو‬           ‫نیز درباره نقش سلیمان حییم در زبان‬     ‫در ادبیات ایران و چگونگی آموزش‬         ‫پنجاهمین سالگرد درگذشت سلیمان‬
‫‪ PTSD‬که نوعی اختلال روانی شدید‬           ‫در مورد این موضوع ساخته شده ولی‬         ‫«عالِ ِم» واژگان لقب داشت‪ .‬او با اشتیاق‬  ‫و زبانشناسی فارسی سخنرانی کرد‪.‬‬         ‫زبان فارسی به دانشجویان ایرانی یا‬      ‫َحییم‪ ،‬نویسنده و فرهنگنویس‪،‬‬
‫پس از تجربهی رویدادهای فجیع است‬          ‫تا حال کتابی در مورد پاکسازان مین به‬    ‫و صبری ستودنی و پشتکاری کمنظیر‬           ‫سلیمان حییم چهرهای‬                     ‫افغانستانی‪ -‬آمریکایی در دانشگاههای‬     ‫شاعر‪ ،‬نمایشنامهنویس و موزیسین‬
                                                                                 ‫تهیه فرهنگنامهها را یکتنه پی گرفت‬        ‫فرهنگی– ادبی که در عصر‬                 ‫آمریکا دور میزند‪ .‬سخنرانی دکتر ژاله‬    ‫ایرانی در محل فدراسیون یهودیان‬
                   ‫دچار میشود‪».‬‬                  ‫این شکل نوشته نشده است‪.‬‬         ‫و به ثمر رساند و خدمات بدون تردید‬                                               ‫پیرنظر در رابطه با نقش سلیمان حییم‬     ‫ایرانی– آمریکایی لسآنجلس برگزار‬
‫این فعال حقوق بشر در پایان این‬           ‫شخصیت اصلی داستان «مهران»‬               ‫خود را به دانش و فرهنگ ایران به ثبت‬         ‫تجددطلبی در ایران درخشید‬                                                   ‫شد و طی آن از این مترجم برجسته‪،‬‬
‫گفتگو به دوستی مینیابهایی که‬             ‫است؛ جوانی ُکرد اهل شهر آبدانان از‬      ‫رساند‪ .‬نام او در ایران همتراز و مترادف‬   ‫دکتر ژاله پیرنظر در سخنرانی خود‬           ‫در فرهنگ و ادبیات ایرانزمین بود‪.‬‬    ‫خالق فرهنگ انگلیسی به فارسی‪،‬‬
‫در جنگ در دو جبهه متفاوت بودهاند‬         ‫استان ایلام که هم قلبی رئوف و مهربان‬    ‫است با فرهنگها و واژهنامههای‬             ‫چنین به نقش سلیمان حییم پرداخت‪:‬‬        ‫همچنین مهندس جهانگیر صداقت‬             ‫شاعر و آهنگساز از طریق سخنرانی‪،‬‬
‫اشاره میکند و میگوید‪« :‬من دوستی‬          ‫دارد و دلش برای همه میسوزد و هم‬         ‫انگلیسی– فارسی که او در سالهای‬           ‫«چنین آمده که در ابتدا «کلمه»‬          ‫فر معمار‪ ،‬شهرساز و شاعر ساکن‬           ‫نمایش فیلم مستندی درباره زندگی‬
‫سه مینبردار عراقی‪ ،‬ایرانی و افغان را‬     ‫خلق و خوی تندی دارد‪ .‬شرح حال او‬         ‫میانی قرن بیستم در ایران تالیف نمود‪.‬‬     ‫بود و «کلمه» جهان بود و «کلمه»‬         ‫لسآنجلس به جنبههای شعر و‬               ‫و آثار او و همچنین اجرای قطعاتی از‬
‫در یک داستان به تصویر کشیدهام تا‬         ‫در کتاب از زندگی چند نفر برداشته‬        ‫خود من به نسلی تعلق دارم که پنجاه‬        ‫اصل و اساس بود‪ .‬در فلسفه یونان‬         ‫شاعری این فرهنگنویس و پژوهشگر‬
‫بگویم بدون جنگ و بعد از جنگ این‬          ‫شده‪« :‬مشکلاتی که مهران با آنها‬          ‫واندی سالپیش‪ ،‬زمانیکهپسازاتمام‬           ‫باستان «کلام» (‪ )LOGOS‬اصل‬              ‫پرداخت و بیژن خلیلی ناشر و یکی‬                ‫آثارموسیقی وی قدردانی شد‪.‬‬
‫سه تن میتوانند با هم دوست باشند‪.‬‬         ‫روبرو بوده مشکلاتی هستند که همه‬         ‫دوره دبیرستان به آمریکا میآمدم یک‬        ‫الهی است و هم اوست که در کائنات‬        ‫ازپایهگذاران شرکت کتاب لسآنجلس‬         ‫حییم در اواخر دهه اول قرن چهاردهم‬
‫بر اثر یک اتفاق‪ ،‬این سه نفر با یکدیگر‬    ‫ما از آنها تجربههایی داریم؛ ولی این‬     ‫جلد فرهنگ لغات س‪ .‬حییم بدرقهی‬            ‫ایجاد نظم میکند‪ .‬و در تورات «کلام»‬     ‫درباره میراثهای فرهنگی حییم و‬          ‫خورشیدی در سال ‪ ۱۳۰۸‬برابر با‬
‫دوست میشوند و آن اینکه خط تماس‬                                                   ‫راه‪ ،‬همسفر و دوست دائمیام بود‪.‬‬           ‫و «کلمه» نیروی فعال و پیشبرندهی‬        ‫نقش برادران بروخیم‪ ،‬ناشران آثار‬        ‫‪ ۱۹۲۹‬میلادی‪ ،‬نخستین فرهنگ جامع‬
‫هر سه نفر در بیسیم روی هم میافتد‪.‬‬             ‫شخصیت وجود خارجی ندارد‪».‬‬           ‫این فرهنگ قطور با جلد چرمی هدیه‬          ‫تفکر و اندیشهها شناخته شده است‪.‬‬        ‫سلیمان حییم در دوران سلطنت‬             ‫انگلیسی– فارسی را منتشر ساخت و از‬
‫البته چنین اتفاقی در واقعیت هم رخ‬        ‫«سعدون» شخصیت عراقی داستان‬              ‫پدر هنوز در کتابخانهام به یادگار آن‬      ‫به تفکر شکل میدهد و نظم میدهد و‬                                               ‫آن پس کار فرهنگنویسی را با جدیت‬
‫داد؛ یکبار وقتی در حال مینروبی‬           ‫است‪« :‬سالها پیش این فرد را با یک‬        ‫سالهای دور با من است‪ .‬میدیدم که‬          ‫قالبی است برای ایجاد ارتباط‪ .‬در ابتدا‬           ‫رضاشاه پهلوی سخن گفت‪.‬‬
‫بودم خط بیسیم من روی بیسیم‬               ‫اسم دیگر میشناختم‪ ،‬او در عراق‬           ‫بیبرو برگرد همه دانشجویان ایرانی‬         ‫کلمه بود و کلمه خداوند بود‪.‬سلیمان‬      ‫یکی دیگر از سخنرانان این‬                     ‫و پشتکار تا پایان عمر ادامه داد‪.‬‬
‫یک تیم عراقی پاکسازی آن سوی مرز‬          ‫پاکسازی مین میکرد و دوست من‬             ‫دیگر در دانشگاه‪ ،‬صرف نظر از رشته‬                                                                                       ‫نام« َحییم»بهعنواناستادزبانشناس‬
‫افتاد و با هم دوست شدیم و بعدها با‬       ‫بود؛ یک روز بسیار گرم‪ ،‬وقتی از سر‬       ‫تحصیلیشان‪ ،‬مدام به این دیکسیونر‬                                                                                        ‫و فرهنگنویس برای هر ایرانی که‬
‫هم رفت و آمد هم پیدا کردیم‪ .‬بسیاری‬       ‫کار بر میگشت برای خنک شدن‬               ‫متوسلاند و از او مددخواهی میکنند‪.‬‬                                                                                      ‫در یک مقطع از زندگی به فراگیری‬
‫از صحنههای کتاب در واقعیت رخ داده‬        ‫تصمیم میگیرد تنی به آب بزند و‬           ‫این دیکسیونر‪ ،‬اما برای من تنها همراه‬                                                                                   ‫زبان انگلیسی پرداخته نامیست‬
                                         ‫به رودخانه نزدیک در منطقه محل‬           ‫نبود بلکه همراز هم بود‪ .‬در صفحه اول‬                                                                                    ‫آشنا که بنا بر گفته کریم امامی‪،‬‬
                          ‫است‪».‬‬          ‫زندگیاش میرود که متاسفانه در آب‬         ‫آن در کنار نام ناشر‪ ،‬یهودا بروخیم‪ ،‬آن‬                                                                                  ‫مترجم‪ ،‬زبانشناس‪ ،‬فرهنگنویس و‬
                                         ‫دچار خفگی میشود و جان خود را از‬         ‫تصویر منورا قرار داشت که برجسته در‬                                                                                     ‫منتقد هنری فقید‪« :‬این نام همواره با‬
                                                                                 ‫میان صفحه و آشنا با من‪ ،‬از یک رمز‬                                                                                      ‫حسی مملو از احترام برای انجام کار‬
                                                           ‫دست میدهد‪».‬‬           ‫و راز نهانی هم سخن میگفت و یادآور‬                                                                                      ‫بزرگی که او یک تنه به ثمر رسانده‬
                                                                                 ‫یک پیوند ازلی با من بود‪ .‬و در آن‬                                                                                       ‫و نیز به خاطر دقت حیرتانگیزی‬
                                                                                 ‫سالها این تنها من بودم که در میان‬                                                                                      ‫که صرف این کار کرده همراه است‪».‬‬
                                                                                 ‫سایرین‪ ،‬منورا را میشناختم‪ ،‬نام یهودا‬                                                                                   ‫نخستینسخنرانمراسمگرامیداشت‬
                                                                                 ‫بروخیم را میشناختم و به سلیمان‬                                                                                         ‫سلیمان حییم‪ ،‬دکتر ژاله پیرنظر استاد‬
                                                                                                                                                                                                        ‫ادبیات تطبیقی و مطالعات خاورمیانه و‬
                                                                                              ‫حییم افتخار میکردم‪.‬‬                                                                                       ‫تاریخ معاصر ایران در دانشگاه برکلی‬
                                                                                                                                                                                                        ‫در شمال کالیفرنیا بود که در سی‬
                                                                                 ‫ادامه در صفحه ‪1۷‬‬

                                                                                 ‫وبسایت کیهان لندن به زبان انگلیسی‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10