Page 15 - (کیهان لندن - سال سى و هشتم ـ شماره ۳۳۶ (دوره جديد
P. 15

‫صفحه ‪ 15‬ـ ‪ Page 15‬ـ شماره ‪1802‬‬
‫جمعه ‪ ۵‬تا پنجشنبه ‪ ۱۱‬نوامبر ‪۲۰۲۱‬‬

‫در محله ‪ Westfriedhof‬کلن بروند‪.‬‬          ‫گزارش تکاندهنده «دیتسایت» درباره سرنوشت یکی از‬                                                                                                                          ‫= ز ما نی که خبر نگا ر‬
‫حنیف به آنها میگوید یکی از مسئولین‬         ‫کودکان مجاهدین که از خانواده جدا شده بود (‪)1‬‬                                                                                                                          ‫«دیتسایت»باامینگلمریمی‬
‫مجاهدین به او گفته که وی «میتواند‬                                                                                                                                                                                ‫گفتگو را شروع میکند او‬
‫به قرارگاه اشرف در عراق رفته تا در‬       ‫کودکان در آن مراکز نیز در گروههای‬          ‫عکس از تیکتاک گلمریمی‬                                                              ‫‪ ۲۰۱۵ /۱3۹۴‬به کشور آلبانی‪ ،‬تعداد‬          ‫‪ 35‬ساله است‪ .‬این هفتهنامه‬
‫آنجا مادرش را ببیند‪ ».‬امین به یاد دارد‬   ‫بسته که مخصوص کودکان ایرانی‪-‬‬                                                                                                  ‫بیشتری از آن کودکانی که اینک به‬           ‫پنج بار با او ملاقات و گفتگو‬
‫که آن روز اشکش درآمده بود و از خود‬                                                  ‫این بچهها اداره امور کودکان را هم در‬      ‫عراق و در ارتش آزادیبخش در تشکیلات‬       ‫سنین جوانی رسیدهاند توانستند از‬           ‫کرده است‪ .‬در آخرین دیدار‪،‬‬
‫میپرسید‪ ،‬اگر حنیف برادر بزرگترش‬              ‫مجاهدین بود‪ ،‬نگهداری میشدند‪.‬‬           ‫جریان قرار میدهد‪ .‬کلاوس پِتر فول ِمکر‬     ‫مجاهدین گذرانده است‪ .‬به نوشته‬            ‫راههای مختلف و در پایان دهه بیست یا‬       ‫امین ‪ 36‬ساله شده است‪.‬‬
‫برود‪ ،‬دیگر چه کسی از او حمایت و‬          ‫حتا بعد از انتقال این کودکان و‬             ‫رئیس یکی از بخشهای اداره کودکان و‬         ‫«دیتسایت» «شورای ملی مقاومت‬              ‫آغازدهه سیزندگیخود‪،‬ازاین سازمان‬           ‫خبرنگار برای راستیآزمایی‬
‫حفاظت میکند؟ حنیف امروز در کانادا‬        ‫نوجوانان به خوابگاههایی خارج از کنترل‬      ‫نوجوانان و مسئول امور کودکان ایرانی‬       ‫در ارتباط با اتهاماتی که امین مطرح‬       ‫جدا شده و خود را به کشورهای مختلف‬         ‫و تکمیل گزارش خود با هفت‬
‫ساکن است‪ .‬وقتی از او در مورد آن روز‬      ‫مستقیم سازمان مجاهدین‪ ،‬این سازمان‬          ‫بدون سرپرست که امور ‪ 6۴‬نفر از آن‬          ‫کرده در جریان قرار گرفت‪ ،‬ولی آنها‬                                                  ‫نفر دیگر نیز صحبت کرده‬
‫سوال میشود‪ ،‬میگوید آنزمان به خاطر‬        ‫تلاش میکرد تا از هر طریقی که شده‬           ‫کودکان را دنبال میکرد‪ ،‬میگوید که‬          ‫نمیخواهند وارد جزئیات شوند‪ .‬اما از‬                          ‫اروپایی برسانند‪.‬‬       ‫که تائید کردهاند زمانی که‬
‫یک ماجرای عشقی افسرده بوده و به‬          ‫بطور غیرمستقیم کنترل خودش بر روی‬           ‫نگران وضع آن کودکان بوده ولی وقتی‬         ‫طریق یک دفتر وکالتی جواب میدهند‬          ‫تا امروز بجز چند نفر از کودکا ِن آن‬       ‫نوجوان بودهاند بطور قاچاقی‬
‫شدت نیازمند عاطفه مادری و راهنمایی‬       ‫کودکان را حفظ کند‪ .‬امین گلمریمی‬            ‫میخواهد با سرپرستان آن کودکان‬             ‫اطلاعاتی که علیه مجاهدین پخش‬             ‫زمان که در مورد سرنوشت خود سخن‬            ‫از کلن به عراق برده شدند‬
‫او بود و دلش برای اینکه مادرش او را در‬   ‫به «دیتسایت» میگوید آنجا هم «ما‬            ‫صحبت کند‪ ،‬سر و کله تعدادی از افراد‬        ‫میشود از طریق وزارت اطلاعات رژیم‬         ‫گفته یا کتاب و مطلبی نوشتهاند‪ ،‬بقیه‬       ‫و‪ ...‬او به خبرنگار «دیتسایت»‬
‫آغوش بگیرد و با او صحبت کند تنگ‬          ‫هنوز زیر نفوذ و ِسحر و جادوی سازمان‬                                                                                           ‫سکوت کرده و به درستی معلوم نیست‬           ‫گفته است که میخواهد‬
‫شده بود‪ .‬حنیف میگوید مسئولین‬             ‫زندگی میکردیم» و ادامه میدهد با‬                   ‫شناخته شده آلمانی پیدا شد‪.‬‬                      ‫ایران هدایت میشود‪».‬‬         ‫بر آنها چه گذشته است‪ .‬ابعاد درد و‬         ‫علنی حرف بزند و داستان‬
‫مجاهدین به او اطمینان دادند که اگر‬       ‫وجود این در خوابگاههای جدید دست‬            ‫سازمان مجاهدین برای آنکه از سوی‬           ‫«دیتسایت» مینویسد سازمان‬                 ‫رنج و سختی و فشارهایی که آنها در‬
‫در عراق راضی نبود‪ ،‬بعد از چند هفته‬       ‫بازتری نسبت به زمانی که کاملا تحت‬          ‫ادارههای آلمان مورد سوال و جواب قرار‬      ‫مجاهدین در مطالبی که در وبسایت‬           ‫اینهمه سال تحمل کردند و هنوز نیز‬                  ‫زندگیاش را بگوید‪.‬‬
‫دوباره به آلمان برخواهد گشت و اضافه‬      ‫سرپرستی مجاهدین بود داشتیم‪ .‬او در‬          ‫نگیرد‪ ،‬برای دور زدن اقدامات غیرقانونی‬     ‫خود منتشر میکند در مورد کودکانی‬          ‫پس از گذشت دو یا سه دهه از آن رنج‬
‫میکند اینکه به حرف آنها اعتماد کردم‬      ‫این دوران میتوانست لباسش را خودش‬           ‫به وکلایی متوسل میشود که بتوانند‬          ‫مانند امین ادعا میکند که این کودکان‬      ‫میبرند‪ ،‬نامشخص مانده است‪.‬سرنوشت‬           ‫حنیف حیدرنژاد – هفتهنامه آلمانی‬
                                         ‫انتخاب کند‪ .‬به اندازه کافی غذا داشته‬       ‫این کار را انجام دهند‪ .‬سازمان مجاهدین‬     ‫هیچگاه در فعالیتهای نظامی به کار‬         ‫امین گلمریمی که مجله «دیتسایت»‬            ‫«دیتسایت» در شماره ‪ ۴۴‬مورخ ‪۲۸‬‬
    ‫«بزرگترین اشتباه زندگیام بود‪».‬‬       ‫باشد‪ ،‬دوچرخه داشته و حتا با نوجوانان‬       ‫از طریق دفتر وکالت آناماریا لوت ِکس‬       ‫گرفته نشدند و زمانی که بالغ شده‬          ‫به آن پرداخته از این نظر مهم است که‬       ‫اکتبر ‪ ۲۰۲۱‬در یک گزارش تحقیقی‬
‫«دیتسایت» اشاره میکند که «شورای‬          ‫دیگر به گردش رفته و شب در خانه‬             ‫دخالتمیکند‪.‬لوت ِکسدرآنزمانرئیس‬            ‫بودند «به نزد خانوادهشان در عراق‬         ‫فرصتی ایجاد میکند تا از زبان یکی‬          ‫مفصل به شرح زندگی امین گل مریمی‬
‫ملی مقاومت» در معرفی خود که در‬           ‫دوستان آلمانیاش میتوانست بخوابد‪.‬‬           ‫فراکسیون حزب سبزها در کلن بود که‬          ‫برگشتهاند‪ ».‬این سازمان ادعا میکند در‬     ‫از آن کودکان گوشهای از درد و رنج و‬        ‫پرداخته است‪ .‬امین گل مریمی در‬
‫سال ‪ ۲۰۱۴‬منتشر کرده مینویسد‪ :‬هر‬          ‫امین میگوید شبی در نز ِد یکی از‬            ‫بعدها در ایالت شلسویگ ُهلشتاین وزیر‬       ‫سال‪ ۱۹۹۱‬و در زمانی که ایالات متحده‬       ‫آسیبهای روحی وارد شده به آنان و‬           ‫سال ‪ ۱۹۸۵‬برابر با ‪ ۱36۴‬در آبادان به‬
‫کسی که به قرارگاه اشرف رفته است‬          ‫دوستانش ماند‪ .‬او میگوید وقتی دیدم‬                                                    ‫آمریکا و متحدینش به عراق حمله کرده‬       ‫نیز گوشهای از مکانیسمهای شستشوی‬           ‫دنیا آمده و دو برادر بزرگتر از خود نیز‬
‫بالغ بوده و داوطلبانه به آنجا رفته است‪.‬‬  ‫که چطور ماد ِر آن دوست‪ ،‬فرزندش را‬                             ‫دادگستری شد‪.‬‬           ‫و این کشور در زیر بمباران قرار داشت‪،‬‬     ‫مغزی و راههایی را که سازمان مجاهدین‬       ‫دارد‪ .‬پدر و مادر او از هواداران سازمان‬
‫پیامدهایاداریوحقوقیناپدید‬                ‫موقع خواب به تخت خواب برد و بوسید‬          ‫دفتر وکالتی آناماریا لوت ِکس به اداره‬     ‫آنها برای نجات جان چند صد کودک‬           ‫به آن متوسل شده بهتر شناخت‪.‬‬               ‫مجاهدین بودند‪ .‬پس از ‪ 3۰‬خرداد‬
‫شدن نوجوانان و کودکان در کلن‬             ‫«متوجه شدم که زندگی من کاملا طور‬           ‫کودکان و نوجوانان شهر کلن اطلاع‬           ‫از فرزندان مجاهدین که در اردوگاه‬         ‫سرنوشت امین گلمریمی اهمیت‬                 ‫‪ ۱36۰‬که این سازمان مورد هجوم‬
‫این فقط حنیف نبود که مجاهدین او‬                                                     ‫میدهد که همسر وی یعنی کریستف‬              ‫اشرف و دیگر پایگاههای این سازمان‬         ‫بیشتری پیدا میکند وقتی که مشخص‬            ‫جمهوری اسلامی قرار گرفت و برخی‬
‫را برای رفتن به عراق فریب داده بودند‪،‬‬                    ‫دیگری بوده است‪».‬‬           ‫ِمرتِنس وکالت بچهها در امور پناهندگی‬      ‫در عراق بودند‪ ،‬آنها را به خارج از عراق‬   ‫میشود حدود‪ ۴۰‬نوجوان دیگر مانند او‬         ‫رهبران و اعضایش کشته و یا دستگیر‬
‫دهها نوجوان دیگر نیز چنین وضعی‬           ‫اگرچه موقع انتقال کودکان از عراق به‬        ‫را به عهده گرفته و او علاوه بر آن‪،‬‬        ‫منتقل کردند‪.‬اما آنچه امین گلمریمی‬        ‫نیز از کلن به عراق بازگردانده شده بودند‪.‬‬  ‫و اعدام شدند و گروهی نیز به خارج‬
‫داشته و اداره کودکان و نوجوانان متوجه‬    ‫کشورهای دیگر‪ ،‬سازمان مجاهدین به‬            ‫سرپرستیقانونی‪ 6۰‬نفرازآنکودکانرا‬           ‫در مورد انتقال شتابزدهی خود و دو برادر‬   ‫در برخی از کشورهای غربی بسیاری‬            ‫از ایران فرار کردند‪ ،‬شماری از اعضا و‬
‫موضوع شده و به دنبال این بود تا بفهمد‬    ‫والدین و به بچهها و نیز به سرپرستهای‬       ‫نیز عهدهدار شده است‪ .‬امین گلمریمی‬         ‫دیگرش به نام علیرضا و حنیف از عراق‬       ‫از کودکانی که در چند دهه گذشته از‬         ‫هواداران این سازمان موفق میشوند‬
                                         ‫آنها قول داده بود که ارتباط منظم بچهها‬     ‫یکی از آن ‪ 6۰‬کودکی بود که کریستف‬          ‫به آلمان میگوید و اینکه چطور شد‬          ‫سوی کلیسا مورد سوء استفاده جنسی‬           ‫پس از چند سال زندگی مخفی از ایران‬
                ‫چه خبر شده است‪.‬‬          ‫و والدین با هم از طریق تلفن و پست را‬       ‫ِمرتِنس مدعی بود که سرپرستی قانونی‬        ‫که بعدها دوباره به عراق رفت‪ ،‬با آنچه‬     ‫یا خشونت جسمی قرار گرفتهاند خواهان‬        ‫خارج شده و به عراق رفته و به سازمان‬
‫«دیتسایت» در این مورد مینویسد‬            ‫تضمین میکند‪ ،‬اما در عمل به چنین‬            ‫آنها را به عهده گرفته است‪ .‬بدین ترتیب‬     ‫سازمان مجاهدین ادعا میکند تفاوت‬          ‫حقیقتیابی در مورد آنچه بر آنها گذشته‬
‫اداره امور کودکان و نوجوانان شهر‬                                                    ‫مجاهدین موفق میشوند در این مرحله‬          ‫دارد‪ .‬امین در این گفتگو میگوید موقع‬      ‫شدهاند‪ .‬آنها میخواهند که کلیسا‬                       ‫مجاهدین خلق بپیوندند‪.‬‬
‫کلن تازه از سال ‪ ۱۹۹۸‬متوجه ناپدید‬                         ‫قولی وفادار نماند‪.‬‬        ‫و با این اقدام‪ ،‬از پیگیریهای حقوقی و‬      ‫ترک عراق «مادرم کنار اتوبوسی که ما‬       ‫مسئولیت آن جنایتها را به عهده‬             ‫این گزارش بر سرنوشت کودکی به‬
‫شدن این کودکان و نوجوانان شده و‬          ‫امین گلمریمی در این مورد به‬                                                          ‫در آن بودیم ایستاده بود و گریه میکرد‬     ‫بگیرد‪ .‬دادگاهها و رسانههای همگانی در‬      ‫نام امین تمرکز دارد که تا شش هفت‬
‫به کریستف ِمرتِنس سرپرست قانونی‬          ‫«دیتسایت» میگوید از مادرش فقط‬                                ‫اداری فرار کنند‪.‬‬                                                 ‫کشورهای غربی‪ ،‬اغلب‪ ،‬اخبار و جزئیات‬        ‫سالگی در قرارگاه «اشرف» مقر اصلی‬
‫آنها و وکیلی که سازمان مجاهدین‬           ‫یکبار یک نامه از عراق دریافت کرد که‬        ‫کریستف ِمرتِنس که وکالت و‬                        ‫و برای ما دست تکان میداد‪».‬‬        ‫این موضوع را بازتاب داده و با برخی از‬     ‫سازمان مجاهدین در عراق همچون‬
‫استخدام کرده بود هشدار میدهد که‬          ‫در آن نوشته بود امیدوارم حالت خوب‬          ‫سرپرستی قانونی بخشی از کودکان‬             ‫بخش بزرگی از کودکانی که به آلمان‬                                                   ‫صدها کودک دیگر با پدر و مادر خود‬
‫بسیاری از نوجوانان مجاهدین به عراق‬       ‫باشه! هیچ چیز پُراحساسی در آن‬              ‫مجاهدین را به عهده گرفته بود به‬           ‫و دیگر کشورها منتقل شده بودند‬                      ‫شاهدین صحبت میکنند‪.‬‬             ‫زندگی میکرد‪ .‬تا اینکه پس از حمله‬
‫منتقل شدهاند‪ .‬این اداره تاکید میکند‬      ‫نامه دیده نمیشد‪ .‬بعدها هم که بطور‬          ‫«دیتسایت» میگوید آنزمان اوایل هر‬          ‫نزد افراد فامیل یا هوادارن مجاهدین‬       ‫رفتار سازمان مجاهدین با صدها‬              ‫ارتش عراق به کویت در امرداد ‪۱۹۹۰‬‬
‫اگر «انجمن کمک به کودکان پناهجوی‬         ‫استثنائی مادر امین چند بار با او تلفنی‬     ‫هفته به دیدن بچهها میرفت‪ ،‬بعدها‬           ‫نگهداری میشدند‪ .‬بخش کوچکتری‬              ‫کودک که آنها را از خانوادهشان جدا‬         ‫و حمله ارتش ایالات متحده آمریکا به‬
‫ایرانی» میخواهد همچنان بابت این‬          ‫صحبت کرد باز هم تکرار همین حرفها‬           ‫هر ‪ ۱۴‬روز یکبار‪ .‬او بعدا و با کمک‬         ‫از آن کودکان از جمله در شهر کلن‬          ‫و به کشورهای مختلف اروپایی منتقل‬          ‫عراق در ژانویه ‪ ۱۹۹۱‬به عراق‪ ،‬سازمان‬
‫کودکان پول دریافت کند‪ ،‬باید محل‬          ‫بود‪ :‬حالت چطوره؟ مدرسه خوب پیش‬             ‫کریستیان مولر که بعدها از رهبران‬          ‫از آنجا که خانوادهای از بین هواداران‬     ‫و بطور غیرقانونی در یک محیط بسته‬          ‫مجاهدین تحت عنوان نجات جان‬
‫زندگی این کودکان را بطور کامل‬            ‫میره؟ و… امین احساس میکرد‬                  ‫رده بالای حزب سبزها شد یک انجمن‬           ‫مجاهدین نبود که آنها را بپذیرد‪ ،‬بطور‬     ‫نگهداری و تربیت کرده و همچنین‬             ‫کودکان‪ ،‬این صدها کودک را از پدر و‬
‫مشخص کرده و باید مربیهای آلمانی‬          ‫که افراد دیگری از سازمان در کنار‬           ‫«نیکوکاری» با نام «انجمن کمک به‬           ‫غیر قانونی در یک ساختمان نگهداری‬         ‫شستشوی مغزی آن کودکان و فریب و‬            ‫مادران خود جدا کرد و به کشورهای‬
‫بطور کامل جایگزین افراد ایرانی وابسته‬    ‫مادرش هستند و او را کنترل میکنند‪.‬‬          ‫کودکان پناهجوی ایرانی» تاسیس‬              ‫شده و ادارات آلمانی ابتدا از وضعیت آنها‬  ‫بازگرداندن غیرقانونی دهها نفر از آنها به‬  ‫اروپایی فرستاد‪ .‬سازمان مجاهدین به‬
‫به مجاهدین شوند‪ .‬کریستف ِمرتِنس در‬       ‫«دیتسایت» از مادر امین سوال کرد‬            ‫کرده که صلاحیت کار در امور کودکان‬                                                  ‫عراق و جذب آنان به سربازی اجباری‬          ‫این کودکان و والدین آنها و به آنانی که‬
‫پاسخ به آن اداره میگوید این نوجوانان‬     ‫که آیا حرفهای امین درست است؟ او‬            ‫و نوجوانان را نیز داشت‪ .‬از آن به بعد‬                         ‫اطلاع نداشتند‪.‬‬        ‫همه و همه نقض آشکار حقوق کودک‬             ‫سرپرستی آنها را در کشورهای مختلف‬
‫داوطلبانه به نزد والدین خود در عراق‬      ‫بدون آنکه وارد جزئیات شود گفت این‬          ‫بود که همین انجمن طرف حساب اداره‬          ‫امین گلمریمی میگوید پس از انتقال‬         ‫است‪ .‬این سازمان باید در برابر سرنوشت‬      ‫اروپایی پذیرفتند وعده داد که پس از‬
‫برگشتهاند و توجیه میکند که این‬                                                      ‫امور کودکان و نوجوانان شهر کلن شد‪.‬‬        ‫به آلمان‪ ،‬او به همراه حدود ‪ ۱۵۰‬کودک‬      ‫آن کودکان پاسخگو بوده و مسئولیت‬           ‫پایان حمله ایالات متحده آمریکا به‬
‫به لحاظ انسانی موضوعی کاملا قابل‬                         ‫حرفها دروغ است!‬            ‫در ملاقاتهایی که کریستف ِمرتِنس به‬        ‫دیگر در یک ساختمان دو طبقه در محله‬       ‫قضائی نقض حقوق آنها و آسیبهایی را‬         ‫عراق‪ ،‬کوکان به نزد پدر و مادرشان‬
                                         ‫همانطور که امین بزرگتر شده و پا به‬         ‫نام این انجمن با اداره کودکان و نوجوانان‬  ‫‪ Meschenich‬درکلنزندگیمیکرد‪.‬‬              ‫که به آنها رسیده بر عهده بگیرد‪ .‬نوشته‬     ‫بازخواهند گشت‪ .‬اما پس از پایان حمله‬
                      ‫درک است‪.‬‬           ‫سن بلوغ میگذاشت ماجراجوییهای‬               ‫داشت‪ ،‬مسئولین مجاهدین همیشه‬               ‫بچهها در این ساختمان تحت عنوان‬           ‫حاضر تلاش میکند تا برخی از ابعاد این‬      ‫آمریکا به عراق نیز این کودکان هرگز به‬
‫کریستف ِمرتِنس میگوید من تلاش‬            ‫نوجوانی او هم بیشتر میشد‪ .‬امین در‬          ‫او را همراهی کرده و سیاست و خ ِط‬          ‫کودکان پناهجوی بدون سرپرست زیر‬
‫کردم تا خیلی از آن نوجوانان را از رفتن‬   ‫تعریف خاطرات آنزمان‪ ،‬خاطره اولین‬           ‫خودشان را پیش میبردند‪ .‬او میگوید‪:‬‬         ‫نظر مسئولین یا هواداران و وابستگان‬                    ‫موضوع را توضیح دهد‪.‬‬                 ‫نزد خانواده بازگردانده نشدند‪.‬‬
‫به عراق منصرف کنم ولی موفق نشدم‪.‬‬         ‫بوسه اش را هم خوب به یاد دارد‪ .‬او‬          ‫«مسئولین مجاهدین خواهان کمک‬               ‫مورد اعتماد مجاهدین نگهداری‬                                                        ‫اینکه بر سر آن چند صد کودک چه‬
‫ظاهرا این گفتههای ِمرتِنس کافی بود‬       ‫روزی را به یاد میآورد که وقتی ‪۱۲‬‬           ‫مالی بودند و میخواستند خودشان‬             ‫میشدند‪ .‬هر ده بچه با هم در یک اتاق‬       ‫گفتگوی «دیتسایت» با امین‬                  ‫آمد‪ ،‬دقیقا مشخص نیست‪ .‬گزارشهای‬
‫تا اداره کودکان و نوجوانان شهر کلن‬       ‫یا ‪۱3‬ساله بود‪ ،‬دختری را در اتوبوس‬          ‫بیشترین اختیارات را در امور کودکان‬        ‫میخوابیدند‪ .‬امین میگوید «حسابی‬                                 ‫گلمریمی‬             ‫مختلفی حاکی از آن است که برخی از‬
‫اتهامات وارده به او را کافی ندانسته و‬    ‫دید‪ ،‬از همان بچههایی که از عراق با‬         ‫داشته و پافشاری میکردند که کودکان‬         ‫دلم برای مادرم تنگ شده بود‪ ».‬امین‬                                                  ‫این کودکان‪ ،‬بعدها در سنین نوجوانی‬
‫در یک بیانیه مطبوعاتی در اوت سال‬         ‫هم به آلمان آمده بودند و با هم به یک‬       ‫از سوی مجاهدین سرپرستی شوند‪».‬‬             ‫میگوید آنجا بعضی از آن بچهها را‬          ‫زمانی که خبرنگار «دیتسایت» با امین‬        ‫و جوانی از نزد خانوادههایی که زندگی‬
‫‪ ۲۰۰۰‬اعلام میکند «دیگر آن اتهامات‬        ‫مدرسه میرفتند‪ .‬اسم آن دختر «آلان»‬          ‫وی ادامه میدهد که سرانجام بعد از‬          ‫کتک میزدند‪ .‬او را زیر فشار گذاشته‬        ‫گلمریمی گفتگو را شروع میکند او‪3۵‬‬          ‫میکردند فرار کردند‪ ،‬تعدادی خودکشی‬
‫منتفی است و موضوع تمام شده است‪».‬‬         ‫بود‪ .‬امین سالها بعد آلان را دوباره در‬      ‫ده جلسه گفتگو با اداره امور کودکان و‬      ‫و ترسانده بودند‪ .‬بیشتر بچههایی که در‬     ‫ساله است‪ .‬این هفتهنامه پنج بار با او‬      ‫کردند‪ ،‬تعدادی از آنها به دلیل ضربات‬
‫سازمان مجاهدین تخت تعقیب‬                 ‫عراق میبیند و از سرنوشت غمانگیزش‬           ‫نوجوانان‪ ،‬توافق شد که در کنار هر یک‬       ‫این ساختمان بودند از امین بزرگتر بودند‬   ‫ملاقات و گفتگو کرده است‪ .‬در آخرین‬         ‫روحی شدید به بزهکار تبدیل شدند‪،‬‬
                                                                                    ‫ناظر ایرانی (از مسئولین مجاهدین) که‬       ‫و تقریبا همگی آنها به مدرسهای به نام‬     ‫دیدار‪ ،‬امین‪ 36‬ساله شده است‪ .‬خبرنگار‬       ‫تعدادی از آنها به خانوادههای خارجی در‬
      ‫اداره جنایی فدرال آلمان‬                               ‫سخن میگوید‪.‬‬             ‫با این کودکان کار میکنند‪ ،‬یک مربی‬         ‫مارتین لوتر کینگ در محله ‪Weiden‬‬          ‫برای راستیآزمایی و تکمیل گزارش خود‬        ‫کشور محل سکونت یا به مراکز نگهداری‬
‫به نوشته «دیتسایت» در دسامبر سال‬         ‫کودکرباییسازمانمجاهدینخلق‬                  ‫آلمانیزبان نیز حاضر باشد‪.‬از آنجا که‬       ‫در کلن میرفتند‪ .‬امین خیلی سریع زبان‬      ‫با هفت نفر دیگر نیز صحبت کرده که‬          ‫از کودکان و نوجوانان سپرده شدند‪،‬‬
‫‪ ۲۰۰۱‬اداره پلیس جنایی فدرال آلمان‬        ‫با بزرگ شدن کودکان و نوجوانانی که‬          ‫اداره کودکان و نوجوانان مسئولیت‬                                                    ‫تائید کردهاند زمانی که نوجوان بودهاند‬     ‫تعدادی از آنها با وجود همه سختی و‬
‫در مورد سازمان مجاهدین تحقیقاتی را‬       ‫از عراق به کشورهای دیگر منتقل شده‬          ‫نظارت بر وضعیت این کودکان را به‬                         ‫آلمانی را یاد میگیرد‪.‬‬      ‫بطور قاچاقی از کلن به عراق برده شدند‪.‬‬     ‫محرومیتهای عاطفی درس خوانده و در‬
‫به جریان انداخت‪ .‬در همین ارتباط آنها‬     ‫بودند‪ ،‬سازمان مجاهدین دنبال آن بود‬         ‫عهده داشت و شرایطی که این کودکان‬                                                   ‫خبرنگار علاوه بر استفاده از اسناد موجود‬   ‫کشور محل سکونت خود موفق شده و‬
‫‪ ۲۵‬مکان مرتبط با سازمان مجاهدین‬          ‫تا این نوجوانان را جذب تشکیلات و‬           ‫و نوجوانان در آن زندگی میکردند را با‬      ‫وضعیت غیرعادی نگهداری‬                    ‫در آرشیو‪ ،‬با افراد دیگری نیز تماس‬         ‫بعدها تشکیل خانواده دادند‪ .‬این کودکان‬
‫را مورد بازرسی قرار دادند از جمله‬        ‫ارتش خود کند‪ .‬مجاهدین این کودکان‬           ‫قوانین موجود منطبق نمیدید‪ ،‬با فشار‬                        ‫کودکان در کلن‬            ‫گرفته و صحبت کرده است از جمله‬             ‫اما‪ ،‬در آرزوی بازگشت به نزد والدین خود‬
‫«دفتر مرکزی انجمن کمک به کودکان‬          ‫را سالها قبل قاچاقی و غیرقانونی وارد‬       ‫به وکیل و سرپرست قانونی آنها‪ ،‬خواهان‬                                               ‫با معلم و سرپرست قانونی امین قبل از‬       ‫ماندند‪ .‬آنها هر چه بزرگتر میشدند از‬
‫پناهجوی ایرانی» در کلن مورد بازرسی‬       ‫کشورهای اروپایی کرده‪ ،‬برای مدتی‬            ‫بسته شدن خوابگاه کودکان زیر نظر‬           ‫وضعیت غیرعادی این کودکان و‬               ‫انتقال او از آلمان به عراق در حالی که‬     ‫سویمسئولینسازمانمجاهدینبیشتر‬
                                         ‫غیرقانونی از آنها نگهداری کرده و حالا‬                                                ‫نوجوانان توجه آموزگاران آنها را بر‬       ‫او هنوز ‪ ۱۵‬ساله بود‪ .‬با همکلاسیهای‬        ‫تشویق میشدند که به عراق برگشته تا‬
                       ‫قرار گرفت‪.‬‬        ‫به دنبال آن بودند در حالی که این‬                     ‫سازمان مجاهدین میشود‪.‬‬           ‫میانگیزد‪ .‬به نوشته «دیتسایت» یکی‬         ‫آنزمان امین‪ ،‬با اداره کودکان و نوجوانان‬   ‫پدر و مادر خود را ببینند و به آنها وعده‬
‫اداره پلیس جنایی مظنون بود که‬            ‫نوجوانان مشغول درس خواندن بودند‪،‬‬           ‫«دیتسایت» ادامه میدهد از سال‬              ‫از آموزگاران که در آن سالها به این‬       ‫در شهر کلن و همچنین با دیپلماتهایی‬        ‫داده میشد که بعد از دیدار با پدر و مادر‬
‫سازمان مجاهدین با کلاهبرداری و تحت‬       ‫با دستکاری در اذهان آنها و کا ِر تبلیغی و‬  ‫‪ ۱۹۹۴‬بعد بود که کم کم این نوجوانان‬        ‫بچهها درس میداد به یاد دارد که‬           ‫صحبت کرده است‪ .‬منبع دیگری که‬              ‫میتوانند دوباره به کشور محل سکونت‬
‫پوشش کمک به کودکان یتیم‪ ،‬منظور‬           ‫شستشوی مغزی با احساسات آنها بازی‬           ‫به خوابگاههای مخصوصی که از نوجوانان‬       ‫آنها «خیلی درسخوان بودند‪ ،‬اما افکار‬      ‫خبرنگار «دیتسایت» از آن استفاده کرده‬      ‫خود برگشته و درس و تحصیل خود را‬
‫همان کودکانی که مجاهدین از عراق به‬       ‫کرده و با فریب آنها را به عراق برگرداند‪.‬‬   ‫بدونسرپرستنگهداریمیکرد‪،‬منتقل‬              ‫متعصبانهای نسبت به مسعود و مریم‬          ‫وبسایت رسمی مجاهدین یا «شورای‬
‫آلمان انتقال داده بودند‪ ،‬از اداره تامین‬  ‫«دیتسایت» در اینباره مینویسد‬               ‫شدند‪ .‬امین گلمریمی نیز در آنزمان به‬       ‫رجوی داشته و تا حد خدا به آنها احترام‬    ‫ملی مقاومت» است‪« .‬دیتسایت»‬                                      ‫ادامه دهند‪.‬‬
‫اجتماعی پول دریافت کرده و عملا آن‬        ‫در اواسط دهه ‪ ۹۰‬میلادی کودکانی‬             ‫یک مرکز نگهداری از نوجوانان در محله‬       ‫میگذاشتند‪ ».‬این معلم در نگرانی از این‬    ‫همچنین با نماینده «شورای ملی‬              ‫بخشی از آن کودکان در سنین‬
‫پولها خرج مبارزه مسلحانه و حمایت‬         ‫که توسط سازمان مجاهدین در کلن‬              ‫‪ Marirnburg‬کلن منتقل شد‪ .‬این‬              ‫موضوع پلیس را در جریان قرار میدهد‪.‬‬       ‫مقاومت» تماس گرفته و در مواردی‬            ‫نوجوانی‪ ،‬بین سنین ‪ ۱۴‬تا ‪۱۷‬یا ‪۱۸‬‬
‫از یک سازمان تروریستی شده است‪.‬‬           ‫نگهداری میشدند یکباره ناپدید شدند!‬                                                   ‫اما از طرف پلیس اقدامی انجام نشد‪.‬‬        ‫از اسناد این شورا نقل قول میآورد‪ .‬در‬      ‫سالگی این وعدهها را باور کرده و به‬
‫پس از آن برای تعدادی از مجاهدین‬          ‫یکی از آموزگارانی که آنزمان با این‬                                                   ‫این معلم میگوید در نگرانی از وضع‬         ‫نهایت با مادر امین گلمریمی نیز تماس‬       ‫عراق رفتند ولی دیگر نتوانستند آنجا‬
‫حکم دستگیری صادر شد‪ ،‬اما از آنجا که‬      ‫نوجوانان کار میکرد میگوید نوجوانان‬                                                                                                                                      ‫را ترک کرده و به کشورهای اروپایی‬
‫آنها به مرکز سازمان مجاهدین در عراق‬      ‫‪ ۱۵ ،۱۴‬یا ‪ ۱6‬سالهای که به بچههای‬                                                                                                               ‫گرفته شده است‪.‬‬           ‫که در آنجا زندگی میکردند بازگردند‪.‬‬
‫رفته بودند‪ ،‬تحقیقات پلیس متوقف شد‪.‬‬       ‫مجاهدین معروف بودند‪ ،‬یکباره ناپدید‬                                                                                                          ‫از عراق به آلمان‬            ‫آنها با آموزشهای نظامی جذب «ارتش‬
‫در ادامه پیگیریهای حقوقی اما‪ ،‬تعداد‬      ‫شده و دیگر در مدرسه از آنها خبری‬                                                                                              ‫امین گلمریمی در گفتگو با‬                  ‫آزادیبخش» سازمان مجاهدین شده‪ ،‬به‬
‫دیگری از اعضا سازمان مجاهدین به‬          ‫نبود‪ .‬این معلم اداره کودکان و نوجوانان‬                                                                                        ‫«دیتسایت» تاکید میکند مایل است‬            ‫سربازی اجباری درآمدند و اجبارا در‬
‫بخاطر یکسری تخلفات دیگر از سوی‬           ‫و سرپرست قانونی آنها یعنی کریستف‬                                                                                              ‫به عنوان یکی از کودکانی که از عراق به‬
‫دادگاه محکوم شدند‪ .‬در ماه مه سال‬         ‫ِمرت ِنس را در جریان قرار میدهد‪ .‬امین‬                                                                                         ‫آلمان و بعدها به عنوان یک نوجوان از‬                 ‫قرارگاه اشرف باقی ماندند‪.‬‬
‫بعد نیز شورای وزرای اتحادیه اروپا‬        ‫در مورد آنروزها میگوید برادر بزرگترش‬                                                                                          ‫آلمان به عراق برگردانده شد‪ ،‬علنی حرف‬      ‫تا زمان انتقال آخرین گروه از افراد‬
‫سازمان مجاهدین را در لیست سازمان‬         ‫حنیف وقتی ‪۱۸‬ساله شده بود غیبش‬                                                                                                 ‫بزند و داستان زندگیاش را تعریف کند‪.‬‬       ‫سازمان مجاهدین از عراق به آلبانی‪،‬‬
‫تروریستی قرار داد‪ .‬در ماه ژوئن همانسال‬   ‫میزند‪ .‬تا اینکه روزی حنیف با امین‬                                                                                             ‫او میگوید «میخواهم همه بدانند که‬          ‫تعدادی از آن کودکان‪ ،‬در آغاز سنین‬
‫نیز اداره امور کودکان و نوجوانان شهر‬     ‫تماس گرفته تا او و برادر دیگرشان‬                                                                                              ‫مجاهدین با من چه کردند و اینکه تا کجا‬     ‫جوانی‪ ،‬خودکشی کرده یا بطور نامعلومی‬
‫کلن هر نوع همکاری با «انجمن کمک‬          ‫علیرضا با هم به یک محل قرار مخفی‬                                                                                              ‫این گروه خطرناک است‪ ».‬او میگوید‬           ‫ُمردند (مرگهای مشکوک)‪ .‬از زمان‬
‫به کودکان پناهجوی ایرانی» وابسته به‬                                                                                                                                    ‫‪ ۱۲‬سال از عمرش را غیرداوطلبانه در‬         ‫سقوط صدام حسین و انتقال آخرین‬
‫سازمان مجاهدین را در کلن متوقف کرد‪.‬‬                                                                                                                                                                              ‫اعضای سازمان مجاهدین در سال‬
‫هیچ اداره دولتی اما به دنبال بچههایی‬

          ‫که مفقود شده بودند نبود‪.‬‬

‫بخش پایانی در شماره آینده‬
   10   11   12   13   14   15   16   17   18