Page 16 - (کیهان لندن - سال سى و سوم ـ شماره ۱۸۵ (دوره جديد
P. 16

‫ژاله پورهنگ؛ نقاشی که چاقوی جهل اندام زنان تابلوهایش را درید‬                                                                                                                                      ‫صفحه ‪ - Page 16 - 16‬شماره ‪1651‬‬
                                                                                                                                                                                                 ‫جمعه ‪ 11‬تا پنجشنبه‪ 17‬آبا ‌نماه ‪1397‬خورشیدی‬

                                                                                                                                                                    ‫شب طولانی طنز در لندن‬

‫سبز و پرچم ایران و زنی که از زیر‬                                                                                         ‫=پورهنگ از نسل زنان‬                        ‫در معرفی سخنران اولین قسمت‬             ‫چندی پیش برنام ‌هی «شب طنز»‬
                                                                                                                         ‫نقا ش و مجسمه‌سا ز‬                         ‫برنامه‪ ،‬محمود فرجامی‌چنین گفت‪:‬‬         ‫توسط «انجمن سخن» در لندن در‬
‫سیاهی این روسری‪ ،‬ققنوس و پرچمی‬                                                                                           ‫تحصیل‌کرده و آوانگاردی‬                     ‫«اگر برای طنزپژوهی در ایران پدری‬       ‫تالار برونای دانشکد‌هی پژوه ‌شهای‬
                                                                                                                         ‫ا ست که د ر د هه ‪۴ ۰‬‬                       ‫در نظر بگیریم قطعاً و یقیناً دکتر‬      ‫آفریقایی و شرقی دانشگاه لندن‬
‫را چون تاج بر سر دارد‪.‬‬                                                                                                   ‫خورشیدی با رشد فرهنگی‬                      ‫حسن جوادی شایست ‌هی آن است‪.‬‬
                                                                                                                         ‫و هنری در کشور‪ ،‬در تقابل‬                   ‫دس ‌تکم ‪ ۵۰‬سال در این زمینه‬                          ‫(‪ )SOAS‬برگزار شد‪.‬‬
‫بازدیدکنندگان نمایشگاه ژاله‬                                                                                              ‫با خواست خانواده و جامع ‌هی‬                ‫تحقیق کرده‪ .‬یکی از کارهای مهم‬          ‫برنامه با ت ‌کنوازی سنتور دکتر‬
                                                                                                                         ‫سنتی‪ ،‬تحصیل کردند و‬                        ‫وی کتابی است به انگلیسی با عنوان‬       ‫پیمان حیدریان آغاز شد‪ .‬پیمان‬
‫پورهنگ‪ ،‬شاید بدون توضیح‪ ،‬درک‬                                                                                             ‫وارد دنیای هنر شدند و‬                                                             ‫حیدریان که م ّجدانه در بسیاری از‬
                                                                                                                         ‫استعدادهای خود را در هنر‬                       ‫‪.Satire in Persian Literature‬‬      ‫برنام ‌ههای فرهنگی جامعه ایرانی‬
‫نکنند سیاهی این تابلو از آخرین‬                                                                                           ‫و ادبیات «مذکر» ایران به‬                   ‫فرجام ‌یافزود‪ ،‬از آنجا که دکتر‬         ‫لندن حضور دارد و با نوای موسیقی‬
                                                                                                                                                                    ‫جوادی از هموطنان آذربایجانی است‬        ‫خود فضای برنام ‌هها را تلطیف‬
‫روسری اوست ولی در بدو ورود با‬                                                                                                      ‫نمایش گذاشتند‪.‬‬                   ‫در زمین ‌هی ادبیات مشروطه که به‬        ‫م ‌یکند‪ ،‬دارای مدارک آکادمیک در‬
                                                                                                                         ‫= او در سال ‪ ۱۳۴۷‬در‬                        ‫شدت تحت تاثیر ادبیات طنز قفقاز‬
‫دیدن دو تصویر کاملا متفاوت از‬                                                                                            ‫رشته نقاشی از دانشکده‬                      ‫تر ‌کزبان قرار داشت نیز دانش عمیقی‬       ‫حیطه موسیقی و آواشناسی است‪.‬‬
                                                                                                                         ‫هنرهای زیبای دانشگاه‬                       ‫دارد‪ .‬سخنرانی ایشان در مورد نشریه‬      ‫سپس صبا انصاری مسئول «انجمن‬
‫هنرمند شگف ‌تزده م ‌یشوند‪ :‬پرتره زنی‬                                                                                     ‫تهران فارغ‌التحصیل شد‬                      ‫«ملانصرالدین» است که اولین نشریه‬       ‫سخن» به اطلاع حاضران رساند که‬
                                                                                                                         ‫و همان زمان کتاب معروف‬                     ‫تاثیرگذاری است که در کنار ترکی‬         ‫انجمن بیش از دو سال است روی‬
‫بدون روسری‪ ،‬زیبا و آراسته و دیگری‬                                                                                        ‫«پریا» نوشته احمد شاملو‬                    ‫آذری دارای قسمت روسی و گاهی‬            ‫این برنامه و بخ ‌شهای مختلف آن‬
                                                                                                                                                                    ‫فارسی نیز بود‪ .‬هرچند که این نشریه‬      ‫مطالعه و کار م ‌یکند‪ .‬تدارک برنامه‬
‫چهره‌ای مسخ و پیچیده در تکلف‬                                                                                                          ‫را نقاشی کرد‪.‬‬                 ‫ایرانی نبود ولی به ایران و زبان فارسی‬  ‫هم به دنبال آخرین جلس ‌هی عمومی‌‬
                                                                                                                         ‫=ژاله پورهنگ مؤسس و‬                        ‫بهای زیادی م ‌یداد‪ .‬طنرنویسان بزرگ‬     ‫و پیوستن شماری از نیروهای جوان‬
‫حجاب اجباری که جز قاب صورت‬                                                                                               ‫مدیر گالری معروف «مانی»‬                    ‫ایرانی مانند صوراسرافیل و دهخدا از‬     ‫در یک سال گذشته شتاب و فشردگی‬
                                                                                                                         ‫در تهران‪ ،‬نخستین نقاش زن‬                                                          ‫بیشتری یافت و به مرحل ‌هی اجرا‬
‫هیچ از موهای زیبایش پیدانیست؛ با‬                                                                                         ‫ایرانی است که فیگور برهنه‬                    ‫پرور ‌شیافتگان این نشریه هستند‪.‬‬
                                                                                                                                                                    ‫اگرچه کیفیت ارتباط اسکایپی با‬                                     ‫رسید‪.‬‬
‫نگاه هراس‌آلود و مبهوت‪ ،‬که برای‬                                                                                                  ‫زنان را نقاشی کرد‪.‬‬                 ‫دکتر جوادی که از واشنگتن در این‬        ‫صبا انصاری افزود که هدف از‬
                                                                                                                         ‫= ژاله پورهنگ تعریف‬                        ‫برنامه شرکت م ‌یکرد چندان خوب‬          ‫برگزاری این برنامه‪ ،‬مانند دیگر‬
‫لحظ ‌های از سر باز کردن این اجبار‪ ،‬به‬   ‫ژاله پورهنگ هنرمند و مدیر گالری معروف «مانی» در تهران پیش از‬                     ‫می‌کند که پس از انقلاب‪،‬‬                    ‫نبود ولی بخ ‌ش عمده صحبت وی‬            ‫برنام ‌ههای این انجمن‪ ،‬آگاه کرد ِن‬
           ‫دوربین خیره شده است‪.‬‬                       ‫انقلاب که سا ‌لهاست ساکن برلین است‬                                 ‫کمیته‌چی‌ها و دانشجویان‬                    ‫درباره تاریخچه این نشریه بود که‬        ‫عموم از پژوه ‌شها ِی ایرانیان‪ ،‬به ویژه‬
                                                                                                                         ‫انقلابی به آتلی ‌هاش ریختند‬                ‫توسط جلی ‌لمحمد قل ‌یزاده در سال‬       ‫پژوهشگران جوان‪ ،‬در مورد مسائل‬
‫پورهنگ در این نمایشگاه همچنین‬                                                                                            ‫و حدود ‪ ۱۰۰‬اثرش را از بین‬                  ‫‪ ۱۹۰۶‬در تفلیس اننتشار آن را آغاز‬       ‫ایران و در این مورد مشخص‪ ،‬طنز‬
                                                                                                                         ‫بردند‪ .‬ولی پس از مهاجرتش‬                   ‫کرد‪ .‬با روی کار آمدن بلشوی ‌کها در‬     ‫درایران‪ ،‬است‪ .‬وی سپس از محمود‬
‫ایران‪ ،‬سینمای آزاد و جشن توس و از انقلاب‪ ،‬کمیت ‌هچ ‌یها و دانشجویان آلبومی از تصاویر کودکی و روزگار‬                      ‫به آلمان‪ ،‬با حمایت نهادهای‬                 ‫روسیه قل ‌یزاده کارش را از ‪ ۱۹۱۷‬تا‬     ‫فرجامی‪ ،‬طنزپرداز‪‌ ،‬دعوت کرد که‬
                                                                                                                         ‫هنری این کشور و رجوع‬                       ‫‪ ۱۹۲۱‬به تبریز منتقل کرد و سرانجام‬      ‫اداره برنامه را به عهده بگیرد‪ .‬محمود‬
‫دیگر فعالی ‌تهای مدرن در تقابل با انقلابی به آتلی ‌هاش ریختند و حدود جوانی و فعالیت‌هایش به عنوان‬                        ‫به حافظه‌اش ‪ ۲۰‬تابلو را‬                    ‫از ‪ ۱۹۲۱‬تا ‪ ۱۹۳۱‬در باکو ادامه داد‪.‬‬     ‫فرجامی که یکی از مدیران انجمن‬
                                                                                                                                                                    ‫قسمت بعدی برنامه سخنرانی دکتر‬          ‫جهانی طنزنویسان ایران است تِز‬
‫خواست خانواده و جامعه‌ی سنتی‪ ۱۰۰ ،‬اثرش را از بین بردند‪ .‬ولی پس از هنرمندی رو به رشد و تعالی را در‬                             ‫بازآفرینی کرده است‪.‬‬                   ‫سیاوش رنجبر دائمی‌در مورد نشریه‬        ‫دکترای خود را در مورد «انگیز‌ههای‬
                                                                                                                         ‫=آخرین روسری او و یک‬                       ‫فکاهی «چلنگر» بود‪ .‬دکتر رنجبر‬
‫تحصیل کردند و وارد دنیای هنر شدند مهاجرتش به آلمان‪ ،‬با حمایت نهادهای معرض دید تماشاگران قرار داده تا‬                     ‫شال‪ ،‬پس‌زمینه‌ی سیاه‬                       ‫دائمی سخنرانی مختصری همراه با‬           ‫طنز سیاسی در ایران» نوشته است‪.‬‬
                                                                                                                         ‫دو تابلوی این هنرمند‬                       ‫ماتریال تصویری آماده کرده بود که‬       ‫محمود فرجام ‌ی در همان ابتدا با‬
‫و استعدادهای خود را در هنر و ادبیات هنری این کشور و رجوع به حافظ ‌هاش درک شفا ‌فتری از شرایط زندگی و‬                     ‫هستند که مانند بسیاری‬                      ‫اطلاعات مفیدی در اختیار حاضران‬         ‫اشاره به کراواتی که به او داده بودند‬
                                                                                                                         ‫از تابلوهایش «زن» و نام‬                    ‫قرار م ‌یداد‪ .‬سخنران تصریح نمود که‬     ‫که بزند (که آشکارا قرابت چندانی‬
‫«مذکر» ایران به نمایش گذاشتند‪ ۲۰ .‬تابلو را بازآفرینی کرده است‪ .‬هنری وی داشته باشند‪.‬‬                                      ‫«ایران» بر آنها نقش بسته‬                   ‫«چلنگر» آشکارا یک نشریه سیاسی‬          ‫با آن نداشت) گفت که گفت ‌هاند این‬
                                                                                                                                                                    ‫متعلق به حزب توده بود‪« .‬چلنگر»‬         ‫کراوات قرار است کنتر ‌لکنند‌هی‬
‫او در سال ‪ ۱۳۴۷‬در رشته نقاشی از او درباره شرایط پس از انقلاب خودش می‌گوید‪ ،‬زنان سوژه‌ی‬                                                        ‫است‪.‬‬                  ‫که محمدعلی افراشته م ‌یگرداند در‬       ‫زبانش باشد‪ .‬او هم در جواب گفته‬
                                                                                                                         ‫=«چون زندگ ‌یام در غربت‬                    ‫نشریه کوتا‌هعمر «آهنگر» از منوچهر‬      ‫چیزی که قرار است کنتر ‌لکننده‬
‫دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران م ‌یگوید «از انستیتو مربیان هنر اخراج جدانشدنی از کارهایش هستند و‬                     ‫گذشته‪ ،‬وطن سوژه‌ی من‬                                                              ‫زبان باشد طناب دار است ولی حالا‬
                                                                                                                         ‫است و ماتریالم تبعید است‪.‬‬                                ‫محجوبی ادامه یافت‪.‬‬       ‫متوجه شده که با رو ‌شهای نوین‪،‬‬
‫فار ‌غالتحصیل شد و همان زمان کتاب شدم و در یک مدرسه دخترانه کار زنان تبعیدی چون مهشید امیرشاهی‪،‬‬                          ‫من پلی بین ایران و غربت‬                    ‫در معرفی قسمت بعدی محمود‬               ‫ظریف و زیرکانه از جمله کراوت هم‬
                                                                                                                                                                    ‫فرجامی‌گفت که نشریه «اصغرآقا» از‬       ‫م ‌یشود آد ‌مها را کنترل کرد‪ .‬هرچند‬
‫معرف «پریا» نوشته احمد شاملو را م ‌یکردم ولی در نهایت مجبور شدیم نویسنده مشهور ایرانی در تبعید‪ ،‬را‬                                       ‫م ‌یسازم‪».‬‬                 ‫هادی خرسندی ادامه دهند‌هی راهی‬         ‫محمود فرجامی مانند هزاران هزار‬
                                                                                                                                                                    ‫است که با نشریاتی مانند «چلنگر» و‬      ‫ایرانی‌ دیگر در ایران اقامت ندارد ولی‬
                                                                                 ‫نقاشی کرد‪.‬پورهنگ نخستین نمایشگاه‬        ‫آزاده کریمی‪ ،‬علی اشتیاق ‪ -‬ژاله‬             ‫«آهنگر» در طنز ایرانی شروع شده‬         ‫خودش را بیشتر «داخل کشوری»‬
                                                                                                                         ‫پورهنگ هنرمند نقاش شناخت ‌هشده‬             ‫و به دلیل شرایط داخلی ایران در‬         ‫م ‌یداند و در صحب ‌تهایش در این‬
                                                                                 ‫نقاشی خود را اردیبهشت سال ‪۱۳۵۱‬‬          ‫ساکن برلین‪ ،‬نخستی ‌ن زن هنرمندی‬                                                   ‫برنام ‌هی طنز از دوگان ‌هی درونمرزی و‬
                                                                                                                         ‫بود که بدن برهنه زنان را در ایران به‬                ‫هادی خرسندی‬                   ‫برونمرزی استفاده م ‌یکرد‪ .‬به گفت ‌هی‬
                                                                                 ‫در گالری «قندریز» تهران برپا نمود‬       ‫تصویر کرد‪ .‬ولی پس از انقلاب‪ ،‬آثارش‬                                                ‫وی در دوران سلط ‌هی رسان ‌ههای‬
                                                                                                                         ‫را پاره کرده و از بین بردند و او را مجبور‬                                         ‫همگانی و تلویزیو ‌نها ِی ماهوار‌های و‬
                                                                                 ‫و در سال ‪ ۱۳۵۳‬در نمایشگاه جشن‬                                                                                             ‫شبک ‌ههای اجتماعی و فرآیند جهانی‬
                                                                                                                                                                                                           ‫شدن که سیار‌هی ما را به قول مارشال‬
                                                                                 ‫فرهگ و هنر شیراز شرکت کرد‪ .‬او‬                                                                                             ‫مک لوهان به سوی «دهکده جهانی»‬
                                                                                                                                                                                                           ‫پیش م ‌یبرد‪ ،‬فاصل ‌هی درون و برونمرز‬
                                                                                 ‫با «فیلمخانه ملی ایران» همکاری‬                                                                                            ‫نیز کمتر و کمتر و ارتباط بین آن دو‬

                                                                                 ‫داشت و برای آثار مربوط به کودکان‬

                                                                                 ‫و فیل ‌مهای انیمیشن نقاشی و طراحی‬

                                                                                 ‫م ‌یکرد‪ .‬او استاد «انستیتو مربیان امور‬

                                                                                 ‫هنری» نیز بود‪.‬‬

                                                                                 ‫کمی بعد یعنی در سال ‪۱۳۵۴‬‬

‫گالری «مانی» را در تهران افتتاح کرد‪ .‬تصویر ژاله پورهنگ در فاصله ده سال قبل از انقلاب و بعد از انقلاب‬
                                                                     ‫یک گالری هنری که با هدف شناسایی‬

‫ستایش م ‌یکند و آنها را در تابلوهایش‬    ‫و حمایت نقاشان تاز‌هکار فعالیت خود با همسرم از ایران خارج شویم‪».‬‬

‫را شروع کرد و بطور هدفمند مورد می‌گوید با تمام سختی‌هایی که با واژه «ایران» همراه م ‌یکند‪.‬‬

‫استقبال هنرمندان شهرستانی نیز در زندگی کشیده ولی سعی کرده تا یک شال سیاه دیگر نیز در این‬

‫قرار گرفت‪ .‬اتفاقی که بعدها هرگز در خودش را محکم و استوار نگه دارد و نمایشگاه دیده م ‌یشود؛ روی این شال‬

‫ایران نیفتاد و فضا برای ارائ ‌هی آثار این هراس به خود راه ندهد‪ .‬برای همین سیاه که با گواش کار شده‪ ،‬زنی دیده‬

‫هنرمندان و عرض اندام آنها در بازار هنر هم‪ ،‬پس از مهاجرت‪ ،‬در آلمان نیز می‌شود که اندامش از نام «ایران»‬

‫تهران مسدود شد و مسدود ماند‪ .‬کار هنر را ادامه داد و از مدرسه ُمد تشکیل شده و ماه روشن را در تاریکی‬

‫گالری «مانی» در خیابان پهلوی‪ ،‬زیگمارینگن در ایالت «بادن ورتمبرگ» شب چون دایر‌های م ‌ینوازد‪.‬‬

‫چهارراه امیراکرم‪ ،‬ساختمان کوروش‪ ،‬فار ‌غالتحصیل شد و همانجا به عنوان تعریفی که پورهنگ از هنرش دارد‬

‫طبقه سوم شروع به کار کرد ولی حالا استاد به تدریس پرداخت‪ .‬در سال این است‪« :‬چون زندگ ‌یام در غربت‬

‫معلوم نیست پس از ‪ ۴۳‬سال اصلا ‪ ۱۹۹۸‬به برلین نقل مکان کرد و عضو گذشته‪ ،‬وطن سوژه‌ی من است و‬

‫چنین ساختمانی وجود داشته باشد‪« .‬انجمن بین‌المللی هنرهای زیبای ماتریالم تبعید است‪ .‬من پلی بین ایران‬

‫احمد ایمان ‌یپاینده‪ ،‬عباس خلیل ‌یزاده‪ ،‬برلین» شد‪ .‬از سال ‪ ۱۹۹۸‬با «اشتات و غربت م ‌یسازم‪».‬‬

‫علی‌اکبر ابراهیمی‌نژاد از هنرمندانی گالری» همکاری کرد و از سال ‪ ۲۰۱۱‬اما یکی از عزیزترین آثارش را‬

‫بودند که در گالری مانی آثارشان به نیز با «برلینیشه گالری» همکاری دارد‪ .‬تابلویی م ‌یداند که برای همسر تازه‬

‫وی درباره تفاوت دوران زندگی در درگذشت ‌هاش نقاشی کرده بود‪.‬‬                       ‫نمایش درآمد‪.‬‬

‫اما ژاله پورهنگ فقط مؤسس و مدیر ایران و تدریس خود در آلمان م ‌یگوید‪ :‬م ‌یگوید «حالا اسم این تابلو مرگ‬

‫گالری مانی نبود؛ او نخستین نقاش زن «در اینجا در کلاس فیگور برای و زندگی است‪ .‬قبلا خورشید و زندگی‬

‫ایرانی است که فیگور برهنه زنان را شاگردهایم تعریف م ‌یکردم که در ایران و بعد نور و امید شد ولی پس از مرگ‬

‫نقاشی کرد‪ .‬خودش م ‌یگوید «اولین هرگزنم ‌یگذاشتنددخترهافیگوربرهنه همسرم اسمش را مرگ و زندگی‬

‫تابلوی برهنه زن ایرانی را من کشیدم‪ ،‬نقاشی کنند‪ ،‬شاگردان دختر بیرون گذاشتم‪ .‬همسرم این تابلو را دوست‬

                                                                                                                                                                    ‫علی عظیمی‬                              ‫صبا انصاری‬

                                        ‫واش زن و ایران بر شال سیاهی بازمانده از روزهای آخر در سرزمین خود‬

‫داشت و گفت که از آتلیه برای او بیاورم‬   ‫م ‌یرفتند و پسرها فیگور م ‌یکشیدند!»‬     ‫البته موضوع سکس یا برهنگی صرف‬                        ‫به فرار از ایران کردند‪.‬‬       ‫محمود فرجامی‬                           ‫پیمان حیدریان‬
        ‫و به دیوار خانه نصب کنم‪».‬‬       ‫آثار پورهنگ در نمایشگا ‌ه‌های‬            ‫مطرح نبود ولی متاسفانه این ک ‌جفهمی‬     ‫نمایشگاه نقاشی ژاله پورهنگ نقاش‬
                                        ‫گروهی و فردی‪ ،‬که در شهرهای‬                                                       ‫سرشناس ایرانی مقیم برلین در سالن‬           ‫بیشتر شده ولی بُعد مسافت‪ ،‬حضور فردای انقلاب در خارج از کشور ابتدا‬
‫یکی دیگر از تابلوهایش تصویر زنی‬         ‫مختلف جهان برگزار کرده‪ ،‬و همچنین‬             ‫از برهنگی و عریانی وجود دارد‪».‬‬      ‫شماره ‪« ۴‬اینزل گالری» از هجدهم‬             ‫فیزیکی و زندگی در بسترهایی به صورت چاپی و امروزه در فضای‬
‫است که با خورشید م ‌یرقصد و دیگری‬       ‫در همین نمایشگاه «اینزل گالری»‪،‬‬          ‫زنان و بدن برهن ‌هی آنان پس از‬          ‫اکتبر آغاز شده و تا دهم نوامبر ادامه‬
‫عروسی انتزاعی که سرش پر از عشق و‬        ‫موتیفی از زنان و نام «ایران» است‪.‬‬        ‫انقلاب ‪ ۵۷‬به خط قرمز بدل شد‪،‬‬            ‫دارد‪ .‬تابلوهای ژاله پورهنگ در این‬          ‫اجتماعی مختلف‪ ،‬هنوز باعث مجازی منتشر م ‌یشود‪.‬‬
                                        ‫کالیگرافی نام ایران بر بدن زنان؛‬         ‫چنانکه نه تنها از تابلوها‪ ،‬مجسم ‌هها‬    ‫نمایشگاه ترکیبی از کارهای قدیمی‬
            ‫امید و رنگ و نور است‪.‬‬       ‫تصاویر انتزاعی از اندام و بدون مو و‬      ‫و سینما یا حذف و یا با روسری و‬          ‫و جدید وی است که بر دیوار یکی‬              ‫تفاو ‌تها ِی ظری ِف فرهنگی و ارزشی ابراهیم هرندی سخنران قسمت‬
‫م ‌یگوید «من در کارهایم به عنوان‬        ‫صورت‪ .‬یکی از ویژگی‌های منحصر‬             ‫چادر پوشانده شدند بلکه در جامعه‬         ‫از سال ‌نهای این گالری مختص زنان‬
‫هنرمندی که خورشید و پرنده سمبل‬          ‫به فرد این نمایشگاه استفاده از یک‬        ‫نیز برهنگی در آثار هنری انحراف و در‬                                                ‫م ‌یشود‪ .‬از جمله‪ ،‬میزان استقبال از بعدی برنامه در مورد نشریه‬
‫کارهایش است‪ ،‬شناخته شدم‪ .‬از فروغ‬        ‫شال و روسری است‪ .‬پورهنگ تعریف‬            ‫خیابان نمادی از ب ‌یبند و باری محسوب‬                 ‫هنرمند قرار گرفت ‌هاند‪.‬‬
‫فرخزاد الهام گرفتم که گفت این راه را‬    ‫می‌کند‪ ،‬هنگام ترک اجباری ایران‬           ‫شد‪ .‬با این حال‪ ،‬هنر آوانگارد در دهه‬     ‫ژاله پورهنگ‪ ۷۷ ،‬ساله از نخستین‬             ‫برخی طنزها و شوخ ‌یها در ایران و «اصغ ‌رآقا» سخن گفت و فرازهایی از‬
‫ادامه بده؛ و من خورشید را به عنوان‬      ‫باید ظاهرش را شبیه یک زن معمولی‬          ‫چهل و پنجاه خورشیدی این عرصه را‬         ‫نسل زنان هنرمند مدرن ایرانی است که‬
‫نمادی از زن و پرنده را به عنوان نمادی‬   ‫م ‌یکرده‪ ،‬مقنع ‌های به سر م ‌یکند و‬      ‫در اختیار ژاله پورهنگ گذاشت تا در‬       ‫وقوع انقلاب اسلامی آنها را خان ‌هنشین‪،‬‬     ‫فیلم بلندی را که بیش از ‪ ۳۰‬سال‬         ‫خارج م ‌یتواند متفاوت باشد‪.‬‬
                                        ‫یک روسری هم در کیفش م ‌یگذارد‪.‬‬           ‫هنر خود‪ ،‬نخستین باشد حتی برای‬           ‫منزوی‪ ،‬محبوس و مجبور به مهاجرت‬
     ‫از امید در آثارم به کار م ‌یبرم‪».‬‬  ‫پس از عبور از مرز‪ ،‬مقنعه را در سطل‬                                               ‫و فرار از کشور کرد‪ .‬پورهنگ از نسل‬          ‫فرجامی‌ در ادامه اطلاع داد که پیش با تصویربرداری آدوم صابونچیان‬
‫آثار ژاله پورهنگ دنیای معنوی زن‬         ‫زباله م ‌یاندازد ولی روسری را با خود به‬                     ‫زمانی اندک…‬          ‫زنان نقاش و مجسم ‌هساز تحصی ‌لکرده‬
‫و نقش زنان در دنیایی آرمانی را به‬       ‫غربت م ‌یآورد‪ .‬این روسری حالا پس از‬      ‫سوژه و فیگورهای نقاشی‌هایش‬              ‫و آوانگاردی است که در دهه ‪۴۰‬‬               ‫نمایشگاهی متشکل از برخی آثار در گفتگو ب‌ا هادی خرسندی تهیه‬
‫نمایش م ‌یکشد‪ ،‬با فرمی انتزاعی و‬        ‫‪ ۳۹‬سال بر روی دیوار یک نمایشگاه در‬       ‫باعث شد تا مجبور به ترک ایران شود‪.‬‬      ‫خورشیدی با رشد فرهنگی و هنری در‬
‫ساده که نگاه هنر و هنرمند ایرانی‬                                                 ‫یک زن نقاش بودن و اندام برهن ‌هی‬        ‫کشور و همزمان با تأسیس سازما ‌نهای‬         ‫کامبیز درمبخش طنزپرداز تصویری شده بود نشان داد‪ .‬وی سپس‬
‫از رنگ و نمادهایش با قدرت تمام‬                      ‫برلین قرار گرفته است‪.‬‬        ‫زنان را تصویر کردن‪ ،‬آنقدر نابخشودنی‬     ‫هنری چون کانون پرورش فکری‬
‫بیرون می‌زند و خودنمایی می‌کند‪.‬‬         ‫در تابلوی ققنوس‪ ،‬سیاهی پ ‌سزمینه‬         ‫بود که او و همسرش ایران را برای‬         ‫کودکان و نوجوانان‪ ،‬سازمان جشن‬              ‫و نیز چند کاریکاتوراز نشریات طنز ضمن برشماری ویژگ ‌یهای نشریه‬
‫نقاشی‌هایی که موجودیت زن را‬             ‫همان روسری سیاه است‪ .‬با دو ققنوس‬                                                 ‫هنر شیراز‪ ،‬رادیو و تلویزیون ملی‬
‫م ‌یستایند و به یگانگی و نور و زندگی‬                                                            ‫همیشه ترک کنند‪.‬‬                                                     ‫قدیمی نیز‌در سالن انتظار برپاست‪« .‬اصغرآقا» خاطرنشان کرد که‬
                                                                                 ‫ژاله پورهنگ تعریف م ‌یکند که پس‬
            ‫نهفته در آنها باور دارند‪.‬‬                                                                                                                               ‫او از حاضران دعوت کرد از این واژه «طنز» را برای این ساخت ‌هاند‬

                                                                                                                                                                    ‫نمایشگاه که پنج نسخه از آخرین که آثار کسانی مانند دهخدا را از‬

                                                                                                                                                                    ‫کتا ِب طر ‌حهای کامبیز درمبخش «لیچارگویی ‌»ها و «مز‌هپراکنی ‌»های‬

                                                                                                                                                                    ‫با امضای طراح نیز در آن موجود افرادی مانند آسیدعباس فرات‪ ،‬مهدی‬

                                                                                                                                                                    ‫است دیدن کنند‪ .‬درآمد حاصل از سهیلی‪ ،‬ابراهیم صهبا و نویسندگان‬

                                                                                                                                                                    ‫فروش کتا ‌بهای درمبخش بدون صفح ‌ههای شوخی و سرگرم ‌یهای‬

                                                                                                                                                                    ‫کم و کاست به دست خود هنرمند ‌روزنام ‌هها جدا کنند‪.‬‬

                                                                                                                                                                    ‫ادامه در صفحه ‪17‬‬                                      ‫م ‌یرسد‪.‬‬
   11   12   13   14   15   16   17   18