Page 14 - (کیهان لندن - سال سى و ششم ـ شماره ۲۳۳ (دوره جديد
P. 14

‫صفحه ‪ - Page 14 - 14‬شماره ‪۱۶۹۹‬‬
                                                                                                                                                             ‫جمعه ‪ ۲۶‬مهرماه تا پنجشنبه‪ ۲‬آبا ‌نماه ‪139۸‬خورشیدی‬

‫پیشنهادی را که خلاف سیاست‬                                                                                  ‫ساعد الوزاره‪:‬‬                                                                           ‫ساعد را که برای اولین بار از‬
 ‫بی‌طرفی باشد‪ ،‬نمی‌توانند بپذیرند‪.‬‬                                                                                                                                                                 ‫نزدیک می‌دیدم‪ ،‬آدم معقول و‬
‫اما برای نقش احتمالی قصور دولت‬                                                        ‫روس و انگلیس تصمیم‬                                                                                           ‫مؤدبی یافتم‪ .‬برخلاف غالب رجال‬
‫در واقعه‪ ،‬شاید بتوان در یادداشت‬                                                       ‫گرفته بودند به هر قیمت‬                                                                                       ‫قدیمی که در صحبت با جوان‌تر از‬
‫انتظام‪ ،‬مربوط به گفت و گوی رضا‬                                                                                                                                                                     ‫خود‪ ،‬از بالا به زیر نگاه می‌کردند و‬
‫شاه با سفیر آمریکا‪ ،‬قرینه دیگری‬                                                         ‫رضا شاه را بردارند‬                                                                                         ‫اطلاعات و تجربیات خود را حجت‬
‫یافت‪ .‬انتظام حکایت می‌کند که‬                                                                                                                                                                       ‫و غیرقابل بحث می‌دانستند‪ ،‬ساعد‬
‫شاه بعد از دریافت پاسخ پرزیدنت‬                             ‫دولتش‪ ،‬تفریح م ‌یکردیم‪.‬‬    ‫حزب علیه نخس ‌توزیری ساعد را ـ که شخص ًا‬    ‫در یکی از شماره‌های پیشین «ره‌آورد» در‬                           ‫آرام و شمرده و با فروتنی از اشتباه‬
‫روزولت به تلگرافی که همان روز‬           ‫اما این دولت تا اواخر سال بیشتر دوام‬          ‫شاهد بودم ـ در ذهنم زنده کرد و به‌یادم‬      ‫مقاله‌ای زیر عنوان «نکته‌های ب ‌هیاد ماندنی از‬                   ‫یا بی‌اطلاعی خود صحبت می‌کرد‬
‫هجوم متفقین به او مخابره کرده‬           ‫نکرد و بعد از سقوط دولت‪ ،‬اسم ساعد هم‬          ‫آورد که بر اثر تبلیغات توده‌ای‪ ،‬که چهرۀ‬     ‫گذشته»‪ ،‬از محمد ساعد مراغه‌ای‪ ،‬دولتمرد‬                           ‫و به رخ من‪ ،‬عضو کوچک وزارت‬
‫بود‪ ،‬خواسته بود وزیر مختار آمریکا‬       ‫صفحۀ ذهن ما را ترک کرد تا سا ‌لها بعد که‬      ‫زشتی از ساعد ساخته بود‪ ،‬حتی ما بچه‌های‬      ‫معروف دوران گذشته و صفات خردمندی و‬                               ‫خارجه نمی‌کشید که چهار بار‬
‫را ببیند‪ .‬در یادداشت روز شنبه ‪15‬‬        ‫من به‌تصادفی دوباره به آن برخوردم‪ .‬شرح‬        ‫شاگرد مدرسۀ متوسطه با این که غالب ًا هیچ‬                                                                     ‫وزیر امورخارجه بوده است‪ .‬چون‬
                                        ‫این برخورد را که در نهایت به دیدار با خود او‬  ‫پیوندی با حزب توده نداشتیم‪ ،‬به‌اقتضای طبع‬                   ‫وط ‌ندوستی او یاد شده بود‪.‬‬                       ‫میزبان موقع معرفی گفته بود که‬
               ‫شهریور می‌نویسد‪:‬‬         ‫منجر شد‪ ،‬برای یادبود ساعد حکایت می‌کنم‪.‬‬       ‫مخال ‌فخوان نوجوانی‪ ،‬علیه ساعد جبهه گرفته‬   ‫اشارۀ نویسنده به مخالفت حزب توده با‬                              ‫من قبل از وزارت خارجه قاضی‬
‫«بعدازظهر سهیلی وزیر خارجه به‬                                                         ‫بودیم و با ساختن قصه و متل و شایعه راجع به‬  ‫ساعد‪ ،‬مرا به سال ‪ 1323‬برگرداند و خاطرۀ‬                           ‫بوده‌ام‪ ،‬از آشنایانش در دادگستری‬
‫من تلفن کرد که دریفوس« «�‪Drey‬‬           ‫ایرج پزش ‌کزاد‬                                                                            ‫راهپیمایی‌ها و تظاهرات تقریب ًا هرروزۀ این‬                       ‫سراغ گرفت و یاد کرد‪ .‬مشکل من‬
‫‪ »fus‬وزیر مختار آمریکا ساعت پنج‬                                                                                                                                                                    ‫احساس شرمندگی به خاطر تحمیل‬
‫و نیم احضار شده است‪ .‬چون ما در‬          ‫عقیده دارند که واقعه سوم شهریور‬         ‫می‌کند‪ .‬ولی ظاهراً به علت همان‬          ‫انتظام از ‪ 3‬تا ‪ 25‬شهریور ‪ 1320‬ـ‬      ‫چرا حرفی بزند ک یک وقتی به‬            ‫حضورم به این مجلس بود‪ .‬زیرا دو‬
‫همان ساعت با نمایندگان روس‬              ‫بلیه‌ای بوده که باید اتفاق می‌افتاده‬    ‫دلبستگی به خدمت پشت میز تا‬              ‫روز استعفای رضا شاه ـ با عنوان بالا‬  ‫وسیله رقبایش یک جور دیگری به‬          ‫مهمان دیگر که از آشنایان قدیم‬
‫و انگلیس جلسه داریم‪ ،‬اگر اجازه‬          ‫و هوشیاری یا غفلت رضا شاه که‬            ‫آخرین نفس‪ ،‬فراموش می‌کند که‬                                                  ‫گوش شاه برسد‪ .‬دوست من درست‬            ‫ساعد بودند‪ ،‬مثل او و میزبان‪ ،‬همگی‬
‫بفرمایند‪ ،‬من همراه او نیایم‪ .‬به عرض‬     ‫انگلیسی‌ها تصمیم به برداشتنش‬            ‫بگوید چرا این حسن تشخیص‬                                ‫منتشر کرده است‪.‬‬       ‫شنیده بود‪ .‬چو بعد دانستم که همان‬      ‫ترک زبان بودند و به ملاحظه من‬
‫شاه رساندم‪ ،‬فرمودند این شرفیابی‬         ‫داشتند‪ ،‬در وقوع آن تأثیری نداشته‬        ‫شاه آن‌جا کارگر نیفتاد تا به ساعد‬       ‫البته بعد از ابراز انزجار نسبت به‬    ‫موقع ساعد از طرف مختلف نزد شاه‬        ‫سعی می‌کردند فارسی بگویند‪ .‬ولی‬
‫رسمی نیست که حضور وزیر خارجه‬                                                                                            ‫نامردمی دولت آخوندی‪ ،‬به علت‬                                                ‫غالباً به طور غریزی و طبیعی به‬
‫را ایجاب کند‪ .‬بگویید به کارشان‬                                                                                                                                                                     ‫ترکی مطلبی را شروع می‌کردند که‬
‫مشغول باشند‪ .‬به علاوه خود شما‬                                                   ‫محمد رضا شاه ‪ ،‬استالین ‪ ،‬ساعد(چپ) و سفیر شوروی در ایران(راست)‬                                                      ‫ساعد با اشاره‪ ،‬آن‌ها را به فارسی بر‬
‫که هستید‪ ،‬مترجمی خواهید کرد»‪.‬‬
‫سپس شرح می‌دهد که رضا شاه‬                                ‫است می‌نویسد‪:‬‬          ‫اجازه بدهد که بیاید و نتیجه حسن‬         ‫رفتار بی‌رحمانه و غیرانسانی‌ای که‬    ‫مشغول اقدام شده که مأموریتش‬                                 ‫می‌گرداند‪.‬‬
‫وقتی وزیر مختار را پذیرفت‪ ،‬در‬           ‫«بعید نیست که اگر به اخراج اتباع‬        ‫تشخیص خود را ارائه کند‪ ،‬و در این‬        ‫با انتظام سالخورده و بیمار کردند‪،‬‬    ‫در واتیکان را که سال ‪ 1340‬تمام‬        ‫چون نمی‌خواستم زیاد بمانم‪،‬‬
‫حالی که ترجمه فارسی تلگراف‬              ‫آلمان و اجازه عبور مهمات هم تن در‬       ‫صورت‪ ،‬رشادت این یکی و جبن آن‬            ‫باید اظهار تأسف کرد که از این‬        ‫می‌شد‪ ،‬برای یک دوره چهارساله‬          ‫خلاصه حکایت مراجعه مورخ‌الدوله‬
‫روزولت را در دست داشت‪ ،‬از‬               ‫می‌داد‪ ،‬توقع غیرقابل قبول دیگری‬                                                 ‫دیپلمات پرتجربه که به مدت چهل‬        ‫دیگر تمدید کند‪ .‬البته این نوع‬         ‫سپهر و مطالعه پرونده‌های سری را‬
‫اطمینانی که رئیس جمهوری درباره‬          ‫از او می‌کردند و به آن بهانه دست‬                 ‫یکی چه تفاوتی می‌کرد؟‬          ‫و چند سال مقامات و مناصب مهم‬          ‫آینده‌نگری مخصوص تنها او نبود‪.‬‬       ‫نقل کردم و گفتم که من اصرار شما‬
‫حفظ استقلال و تمامیت ایران داده‬         ‫وی را از سلطنت کوتاه می‌ساختند»‪.‬‬        ‫به هر حا ل ‪ ،‬ا ین مقد مه‬                ‫و حساسی از وزارت تا سفارت‪ ،‬از‬        ‫اکثر رجال ما که بازنشستگی یا‬          ‫را به رفتن به تهران برای توضیحات‪،‬‬
‫بود‪ ،‬تشکر کرد و توضیح داد که‬            ‫دلیلی که می‌آورد این است که‬             ‫یادداشت‌های انتظام برای سؤال‬            ‫نمایندگی در جامعه ملل تا ریاست‬       ‫تقاعد را قبول نداشتند‪ ،‬مایل بودند‬     ‫این طور تعبیر کردم که نگران بودید‬
‫آلمان ‌یها با قرارداد پایاپای‪ ،‬تسهیلات‬  ‫در عین گرفتاری انگلیس در جنگ‬            ‫بی‌جواب من از ساعد‪ ،‬که آیا رئیس‬         ‫مجمع عمومی سازمان ملل متحد را‬        ‫تا آخرین نفس به خدمت پشت‬              ‫مبادا دولت کیفیت خطر را درست‬
‫زیادی در امور اقتصادی ایران فراهم‬       ‫رضا شاه برای دریافت چهار میلیون‬         ‫دولت و وزیران واقعیت قضایا را به‬        ‫داشته‪ ،‬تنها اثر مکتوبی که مانده‪،‬‬     ‫میز ادامه بدهند‪ .‬در نتیجه‪ ،‬وقتی و‬     ‫به عرض شاه نرسانده باشد و مترصد‬
‫آورده‌اند‪ ،‬ولی از قصد و نیت و طمع‬       ‫لیره‌ای که انگلیسی‌ها باید بابت‬         ‫رضا شاه گزارش می‌کردند یا نه‪،‬‬           ‫همین یادداشت‌های ‪ 12‬روز ریاست‬        ‫مجالی هم باقی نمی‌ماند تا خاطرات‬      ‫بودم که از خودتان موضوع را سؤال‬
‫هیتلر به سایر کشورها و خطر این‬          ‫نفت می‌پرداختند‪ ،‬فشار آورده بود‪.‬‬        ‫جواب مستقیمی ندارد‪ .‬ولی در‬              ‫تشریفات دربار است‪ .‬در مقدمه این‬      ‫و تجربیاتشان را برای استفاده نسل‬      ‫کنم‪ .‬این را گفتم و بلافاصله پشیمان‬
‫تجاوز کاری آگاه است‪ .‬سپس خطاب‬           ‫در نتیجه با او دشمن شده بودند‬           ‫عوض‪ ،‬برای سؤال آن مهمان دکتر‬            ‫یادداش ‌تها‪ ،‬به شهادت موافقی درباره‬  ‫بعد تنظیم کنند‪ .‬ساعد آن موقع‬          ‫شدم که چرا سؤالم را این طور‬
                                        ‫و تصمیم به برکنار کردنش گرفته‬           ‫گوگانی که از ساعد راجع به شایعه‬                                              ‫هشتاد سال عمر و پنجاه و هفت سال‬       ‫عجولانه و ناشیانه مطرح کرده‌ام‪.‬‬
                ‫به دریفوس گفت‪:‬‬                                                  ‫کتک خوردن یکی از وزرا پرسیده‬                          ‫ساعد بر می‌خوریم‪:‬‬      ‫خدمت دولت را پشت سر داشت‪ .‬ولی‬         ‫ولی خیلی زود دانستم که برای‬
‫«اما در این جا از شما که وزیر‬                                     ‫بودند‪.‬‬        ‫بود‪ ،‬جواب روشنی دارد که تا حدی‬          ‫«در عین این که وزیران و‬              ‫در زمینه ادامه خدمت در واتیکان‪،‬‬       ‫ساعد نحوه سؤال فرقی نمی‌کرد و در‬
‫مختار آمریکا هستید‪ ،‬می‌خواهم‬            ‫ممکن است مورخین آن دوره در‬              ‫به جواب سؤال من هم کمک م ‌یکند‪.‬‬         ‫سفرای ما را یارای اظهار عقیده و‬      ‫تلاشش به نتیجه دل‌خواه نرسید‪.‬‬         ‫جواب او تأثیری نداشت‪ .‬چون همان‬
‫سؤالی بکنم و آن این است که آیا‬          ‫این باره تحقیق و نتیجه‌گیری لازم‬        ‫عباسقلی گلشاییان‪ ،‬وزیر دارایی‬           ‫مصلحت‌گذاری نبود و هر چه شاه‬         ‫شاه مأموریتش را به جای چهار سال‪،‬‬      ‫حکایت قرارداد انگلیس و شوروی‬
‫برای جلوگیری از این خطر و جلب‬           ‫را کرده باشند‪ .‬ولی به هر حال این‬        ‫کابینه‪ ،‬بلافاصله بعد از سوم شهریور‪،‬‬     ‫می‌کرد‪ ،‬برای خوش‌آمد او تحسین‬        ‫فقط برای یک سال تمدید کرد‪ .‬علت‬        ‫و تذکاریه‌های اخراج اتباع آلمان‬
‫همکاری ما‪ ،‬راه دیگری غیر از آن چه‬       ‫دلیل انتظام و بعضی دیگر از رجال‬         ‫در خاطرات خود می‌نویسد که‬               ‫و تمجید می‌کردند و اگر خطری هم‬       ‫این بود که یکی از هم‌سالان ساعد‪،‬‬      ‫را که همه می‌دانستند‪ ،‬تکرار کرد‬
‫دولتین پیش گرفتند‪ ،‬ممکن نبود؟»‬          ‫وقت‪ ،‬وزن چندانی نمی‌تواند داشته‬         ‫هنگام تشکیل جلسه هیأت دولت‬              ‫احساس می‌نمودند باز برای حفظ‬         ‫انوشیروان سپهبدی‪ ،‬پشت در منتظر‬        ‫و برای آن آلمانی‌ها اظهاردلسوزی‬
‫از این شکوه رضا شاه که در واقع‬          ‫باشد‪ .‬چون به فرض این که پرداخت‬          ‫در روزهای بحرانی‪ ،‬متوجه دست‬             ‫مقام خود کتمان حقیقت را ترجیح‬        ‫بود‪ .‬در تذکر‌ه احوال ساعد م ‌یخوانیم‬  ‫کرد‪ .‬زیرا متفقین به محض ورود به‬
‫درد دلی پیش یک ناظر ماجراست‪،‬‬            ‫این چهار میلیون برای امپراتوری‬          ‫باند پیچی شده رضا شاه شده است‬           ‫می‌دادند‪ ،‬باز شاه به قوه حسن‬         ‫که «مجموعاً دوبار نخست وزیر‪،‬‬          ‫تهران همه را اسیر کردند‪ .‬جمعی را‬
‫می‌توان نتیجه گرفت که بعد از واقعه‬      ‫بریتانیا کمرشکن بوده باشد‪ .‬چه‬           ‫که مدعی بوده بر اثر یک حرکت‬             ‫تشخیصی که داشت‪ ،‬به حقایق پی‬          ‫هشت مرتبه وزیر امورخارجه‪ ،‬یکبار‬       ‫روس‌ها به سیبری و انگلیسی‌ها به‬
‫متوجه شده که برای حل مسأله و‬            ‫مانعی داشت که به جای پرداختن‬            ‫بی‌قاعده رگ به رگ شده‪ ،‬ولی اضافه‬        ‫می‌برد‪ .‬از بین مأمورینی که در دو‬     ‫وزیر کشور‪ ،‬چهار مرتبه سفیر کبیر‬       ‫استرالیا تبعید کردند‪ .‬صحبتی بود‬
‫جلب همکاری او‪ ،‬راه دیگری هم‬             ‫و دشمن شدن بگویند حالا در حال‬           ‫م ‌یکند که این جا و آن جا شنیده که‬      ‫پست حساس داشتیم‪ ،‬هر قدر محمد‬         ‫و وزیر مختار‪ ،‬چهار دوره نماینده‬       ‫که به سؤال من ربطی نداشت‪ .‬آن‬
‫ممکن بوده که به او پیشنهاد نشده‬         ‫جنگ هستیم‪ ،‬نداریم‪ .‬بماند طلبتان‬         ‫ضربه دیدن دست شاه بر اثر کتکی‬           ‫علی مقدم‪ ،‬وزیر مختار لندن جبن‬        ‫مجلس سنا‪ ،‬یک بار وکیل مجلس‬            ‫را به شکل دیگری عنوان کردم و‬
‫و کسی پیش پای‌اش نگذاشته است؛‬                                                   ‫بوده که به وزیر جنگ و رئیس ستاد‬         ‫و بی‌اطلاعی و بی‌لیاقتی نشان داد‬                                           ‫پرسیدم به نظر شما‪ ،‬آیا رئیس دولت‬
‫و جواب دریفوس شاید مؤید این‬                                   ‫برای بعد؟‬         ‫ارتش زده است‪ .‬انتظام شاهد عینی‪،‬‬         ‫و حتی از گزارش مذاکرات پارلمان‬                            ‫بوده است»‪.‬‬       ‫و وزیران در گزارش واقعیت به رضا‬
                                        ‫در نتیجه‪ ،‬بعید به نظر نم ‌یرسد که‬       ‫می‌نویسد که شخصاً در سعدآباد از‬         ‫و مقالات جراید انگلیس خودداری‬        ‫باری ساعد را دیگر دنبال نکردم‪.‬‬        ‫شاه‪ ،‬قصور نمی‌کردند؟ ساعد بعد از‬
                   ‫واقعیت باشد‪:‬‬         ‫این نظریه تصمیم بلابرگشت انگلیس‬         ‫دور شاهد کتک خوردن سرلشکر‬               ‫کرد‪ ،‬به عکس محمد ساعد مراغه‌ای‪،‬‬      ‫اما حدود بیست سال پیش‪ ،‬باز به‬         ‫عرض کنم‪ ...‬به قدری قید و شرط و‬
‫«اگر اعلیحضرت اجازه بفرمایند‪،‬‬           ‫به برداشتن رضا شاه‪ ،‬در هر صورت‪،‬‬         ‫نخجوان وزیر جنگ و ریاضی رئیس‬            ‫سفیر کبیر ایران در مسکو‪ ،‬حسن‬                                               ‫اگر و چنانچه آورد و مقدمه‌چینی‬
‫عقیده شخصی خودم را عرض‬                  ‫ساخته و پرداخته کسانی باشد که‬           ‫ستاد‪ ،‬از دست رضا شاه بوده است‪.‬‬          ‫تشخیص و رشادت به خرج داد و‬                   ‫اسم او در کتابی برخوردم‪.‬‬      ‫کرد که با سؤال یکی از مهمانان که‬
‫می‌کنم‪ .‬یقین دارم اگر وزیر مختار‬        ‫تا آخرین لحظه سیاست بی‌طرفی‬             ‫کتک شاهانه‌ای که شدت آن موجب‬            ‫بی‌پروا استنباطات خود و خطراتی‬       ‫این کتاب تحت عنوان «خاطرات‬            ‫وسط حرفش دویده و از شایعه کتک‬
‫انگلیس می‌توانست از نزدیک با‬            ‫شده را تأیید کردند یا جرأت نکردند‬       ‫رگ به رگ شدن مچ دست بشود‪،‬‬               ‫را که پیش‌بینی می‌نمود‪ ،‬به عرض‬       ‫انتظام» در تهران	 منتشر شده‬           ‫خوردند یکی از وزیران از رضا شاه‬
‫اعلیحضرت تماس یابد‪ ،‬از خیلی‬             ‫ب ‌یفایده بودن آن را به او تذکر بدهند‪.‬‬  ‫دست کم می‌تواند قرینه‌ای از قصور‬        ‫رساند تا جایی که اجازه خواست برای‬    ‫است‪ .‬سوتیتر آن «شهریور ‪1320‬‬           ‫پرسید‪ ،‬به کلی موضوع درهم و برهم‬
‫پیش‌آ مد ها جلو گیر ی می‌شد ‪.‬‬           ‫تا آن جا که حتی به تاریخ ‪ 30‬مرداد‪،‬‬      ‫یکی از وزیران در عرض گزارش‬              ‫ادای توضیحات بیشتری‪ ،‬شخصاً به‬        ‫از دیدگاه دربار»‪ ،‬توجهم را جلب‬        ‫شد‪ ،‬به طوری که نمی‌شد فهمید که‬
‫چه‪ ،‬تصور می‌کنم که وزرا آن‬              ‫در حالی که دو لشکر موتوریزه هندی‬        ‫واقعی به شاه باشد‪ .‬قرینه کلی‌تر‬                                              ‫کرد‪ .‬کتاب عبارت است از اظهارنظر‬       ‫«گمان نکنم» پایان صحبت او مربوط‬
‫طور که باید‪ ،‬مطالب را به عرض‬            ‫در عراق‪ ،‬پشت مرز ایران مستقر‬            ‫را می‌توانیم با دنبال کردن متن‬                             ‫تهران بیاید»‪.‬‬     ‫نصرالله انتظام راجع به چند تن از‬      ‫به سؤال من بود یا کتک خوردن‬
                                        ‫شده بودند و همین‌طور ارتش سرخ‬           ‫یادداشت‌ها به دست بیاوریم‪ .‬ولی‬          ‫انتظام ضمن این اظهارنظر و‬            ‫رجال دوران رضا شاه ـ تیمورتاش‪،‬‬        ‫وزیر‪ .‬ولی دیگر مطلقاً جای چک‬
                   ‫نمی‌رساندند»‪.‬‬        ‫در شمال و دولت نمی‌توانست خبر‬           ‫قبل ًا باید این نکته را هم یادآوری کرد‬  ‫مقایسه رشادت محمد ساعد مراغ ‌های‬     ‫داور‪ ،‬فروغی‪ ،‬مستوفی ـ که این‌جا و‬     ‫و چانه نبود‪ .‬زیرا سؤالاتم مجلس‬
‫مسأله عمده از نظر وزیر مختار‬            ‫نداشته باشد‪ ،‬باز در جواب تذکاریه‬        ‫که انتظام هم از آن‌هایی است که‬          ‫با جبن محمدعلی مقدم مراغ ‌ه‌ای‪،‬‬      ‫آن‌جا قبل ًا چاپ شده و ناشر آن‌ها‬     ‫دوستانه آن‌ها را داشت ضایع می‌کرد‬
‫آمریکا‪ ،‬به عرض نرساندن مطالب‬            ‫دو دولت‪ ،‬تأکید کردند که هیچ‬                                                     ‫حسن تشخیص رضا شاه را تحسین‬           ‫را به انضمام یادداشت‌های روزانه‬       ‫و علائم بی‌حوصلگی را در مهمانان‬
‫به شاه «آن طور که باید» است‪.‬‬
‫می‌توانیم فرض کنیم که ساعد که‬                                                                                                                                                                                       ‫آشکارا می‌دیدم‪.‬‬
‫نخست وزیران رضا شاه در سال‌های‬                                                                                                                                                                     ‫لذا دیگر پافشاری نکرد و شام‬
‫بحرانی جنگ ـ متین دفتری و‬                                                                                                                                                                          ‫هم به رغم اصرار میزبان‪ ،‬نماندم‪.‬‬
‫منصور ـ را بهتر از وزیر مختار‬                                                                                                                                                                      ‫ولی بعد که راجع به آن شب با‬
‫می‌شناخت‪ ،‬کمر همت بسته بود که‬                                                                                                                                                                      ‫میزبان صحبت کردیم‪ ،‬نظرش را‬
‫اجازه بگیرد و بیاید بدون تعارف به‬                                                                                                                                                                  ‫درباره «گمان نکنم» آخر پرسیدم‪،‬‬
‫شاه بگوید که به چاپلوسی آن‌هایی‬                                                                                                                                                                    ‫با خنده گفت که چه مربوط به‬
‫که می‌گویند اعلیحضرت با سیاست‬                                                                                                                                                                      ‫سؤال شما باشد‪ ،‬چه به کتک‬
‫بی‌طرفی شاخص شرق شده‌اند‪،‬‬                                                                                                                                                                          ‫خوردن یکی از وزرا‪ ،‬همین قدر‬
‫گوش ندهد‪ .‬چون در آشوب و فتنه‬                                                                                                                                                                       ‫که ژست جواب گویی گرفت‪ ،‬باید‬
‫خونینی که دنیا را به هم ریخته و‬                                                                                                                                                                    ‫خیلی ممنون باشید‪ .‬چون آقای‬
‫قدرت‌ها برای پیش بردن به پای‬                                                                                                                                                                       ‫ساعد عادت ندارد به سؤال جواب‬
‫جان هم می‌زنند‪ ،‬سیاست بی‌طرفی‬                                                                                                                                                                      ‫بدهد‪ .‬به خصوص به سؤالی مثل‬
‫دیگر ممکن نیست و به حکم پیش‬                                                                                                                                                                        ‫سؤال شما که احتمال می‌دهد‬
‫آمد غیرمنتظره باید با متفقین که‬                                                                                                                                                                    ‫دنباله‌اش به رضا شاه یا محمدرضا‬
‫کاردشان روی گلومان است‪ ،‬کنار‬                                                                                                                                                                       ‫شاه منتهی بشود‪ .‬اگر جز این بود‪،‬‬
                                                                                                                                                                                                   ‫خیال می‌کنید از دوران مظفرالدین‬
                ‫آمد و متحد شد‪.‬‬                                                                                                                                                                     ‫شاه تا حالا در مقامات و مناصبی که‬
‫اگر این فرض درباره منظور او‬                                                                                                                                                                        ‫داشته‪ ،‬دوام می‌آورد؟ اگر با نهایت‬
‫درست بوده باشد‪ ،‬البته با اگرهای‬                                                                                                                                                                    ‫فهم و هوشیاری‌اش‪ ،‬بین مردم به‬
‫بسیار دیگر‪ ،‬از جمله اگر موفق م ‌یشد‬                                                                                                                                                                ‫گیجی و حواس‌پرتی معروف شده‪،‬‬
‫رضا شاه را متقاعد کند‪ ،‬اگر تغییر‬                                                                                                                                                                   ‫به خاطر همین محافظه‌کاری است‬
‫جهت دیر نشده بود و اگر متفقین‬                                                                                                                                                                      ‫که معمولاً و احتیاطا یا جواب‬
‫به آن اعتماد م ‌یکردند‪ ،‬در آن صورت‬                                                                                                                                                                 ‫نمی‌دهد یا جوابی می‌دهد که ربطی‬
‫پیمان سه جانبه اتحاد ایران و روس‬                                                                                                                                                                   ‫به سؤال ندارد‪ .‬ایرادی هم نمی‌شود‬
‫و انگلیس که در بهمن ‪ 1320‬به‬                                                                                                                                                                        ‫گرفت‪ .‬الان به لطف شاه‪ ،‬با عنوان‬
‫اهتمام و کوشش فراوان فروغی‪ ،‬بین‬                                                                                                                                                                    ‫سفیر کبیر در دربار واتیکان‪ ،‬که‬
‫کشور اشغال شده با دو کشور اشغال‬                                                                                                                                                                    ‫هیچ کاری و مسؤولیتی ندارد‪ ،‬از‬
‫کنند‪ .‬منعقد شد‪ ،‬احتمالاً شش ماه‬                                                                                                                                                                    ‫هوای آفتابی و گل و سبزه شهر ُرم‬
‫زودتر‪ ،‬در شرایط دیگری به امضا‬                                                                                                                                                                      ‫و مهمانی‌های رنگین کاردینال‌های‬
‫می‌رسید و از ضایعات و تلفات جانی‬                                                                                                                                                                   ‫خوش خوراک استفاده می‌کند‪ .‬حتی‬
‫و مالی و آشفتگی‌های بسیار مملکت‬                                                                                                                                                                    ‫شنیده‌ام که می‌خواهد چند سالی‬
‫احتراز می‌شد و در نتیجه اسم آقای‬                                                                                                                                                                   ‫آنجا لنگر بیاندازد‪ .‬در این صورت‬
‫ساعد الوزاره در تاریخ وقایع جنگ‬

       ‫دوم جهانی ثبت می‌گردید‪.‬‬
    ‫نقل از فصلنامۀ «ره‌آورد»‬
   9   10   11   12   13   14   15   16   17   18