Page 7 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۵۷ (دوره جديد
P. 7

‫صفحه ‪۷‬ـ ‪ Page 7‬ـ شماره ‪۱۷6۳‬‬
‫جمعه ‪ 29‬ژانویه تا پنجشنبه ‪ ۴‬فوریه ‪2۰2۱‬‬

‫‪ ۲۷‬ژانویه‪ ،‬روز جهانی یادآوری فاجعه‬                                                                      ‫سفری به اردوگاههای مرگ؛‬
‫هولوکاست و زندانیانی که خواب نان‬
                                                                                    ‫هولوکاست مانند انکارکنندگانش واقعی است!‬
            ‫میدیدند…‬

                  ‫آنان که زنده ماندند…‬                                              ‫بین میروند‪ ،‬بدون آنکه امکان آزادانه‬                                                                                    ‫=انکار هولوکاست و‬
                                                                                    ‫گردش اطلاعات و انتشار دیدهها‪،‬‬                                                                                          ‫تحریف آن نمیتوانست‬
‫اردوگاه آشویتس‪ -‬داخائو سفر کنیم‪.‬‬              ‫= ‪ ۲۷‬ژانویه ‪ ،۱۹45‬لشکر‬                ‫شنیدهها و تجربیات خود را در اختیار‬      ‫دروازه مخوف بیرکنائو‪ -‬آشویتس‬                                                   ‫بلافاصله پس از پایان جنگ‬
                                              ‫‪ ۳۲۲‬ارتش سرخ قدم به‬                   ‫داشته باشند‪ ،‬آنگاه دور نخواهد بود که‬                                                                                   ‫جهانی دوم و یا در یکی دو‬
‫بازدید از این اردوگاه تجربهای فراموش‬          ‫اردوگاه مرگ آشویتس‪ ،‬در‬                ‫«اوین» و «گوهردشت» و «خاوران»‬           ‫با کشتار همگانی و جنایت انبوه ممکن‬    ‫دارایی خود را در سی چهل چمدان‬            ‫دهه پس از آن شکل گیرد‪.‬‬
‫نشدنی است که تا ابد در خاطره باقی‬             ‫جنوب لهستان‪ ،‬گذاشت و‬                  ‫انکار شوند‪ ،‬و کشتار همگانی که به‬        ‫است بدون آنکه آن مدینه فاضله و‬        ‫جای میدادند و بعد ده تا پانزده روز در‬    ‫هنگامی که زمان میگذرد‬
‫میماند و هرگز زدوده نمیشود‪ .‬قطار‬              ‫‪ ۷6۰۰‬یهودی که از قتل عام‬              ‫هیچ قوم و مذهب و عقیده سیاسی‬            ‫اتوپی نژادی‪ ،‬طبقاتی و مذهبی هرگز‬      ‫کمترین جای ممکن در قطارهای باری‬          ‫و نسلها عوض میشوند‪،‬‬
‫ما همان مسیری را طی کرد که بیش‬                ‫رژیم نازی جان سالم به در‬              ‫و دگرباش و دگراندیشی رحم نکرد‪،‬‬                                                ‫بدون هرگونه امکانات اولیه زندگی در‬       ‫خطر فراموشی همواره این‬
‫از نیم قرن قبل هزاران یهودی و ضد‬                                                    ‫به عنوان دروغ به «دشمن» نسبت‬                         ‫قابل پیاده کردن باشد‪.‬‬    ‫راه بودند تا پس از رسیدن به اردوگاه‪،‬‬     ‫امکان را به وجود میآورد‬
‫فاشیست ایتالیایی مجبور به پیمودن‬                  ‫برده بودند را آزاد کرد‪.‬‬           ‫داده شود‪ .‬بعید نیست همانگونه که‬                          ‫علیه فراموشی‬         ‫بلافاصله برای کار یا مرگ گزینش‬           ‫تا کسانی که هنوز زندانی‬
‫آن شده بودند‪ .‬اگر ما در قطارهای‬               ‫=در سه اردوگاهی که با‬                 ‫رژیم هیتلری تلاش کرد با انفجار و‬                                              ‫شوند‪ .‬هولوکاست ‪ Holocoust‬یعنی‬            ‫چهارچوبهای فکری خود‬
‫مدرن و با تمام امکانات راهی آشویتس‬            ‫نام آشویتس‪ -‬بیرکنائو در‬               ‫بمباران اردوگاههای مرگ و کورههای‬        ‫امروز [فرودین ‪ ]۱۳7۸‬تقریبا هفتاد‬      ‫خان و مان سوخته‪ .‬یعنی آتشی که‬            ‫هستند‪ ،‬تاریخ را تحریف‬
‫شدیم‪ ،‬آنها این مسیر را در واگنهای‬             ‫تاریخ سیاه دوران نازیسم‬               ‫آدمسوزی‪ ،‬نشانههای جنایات خود را‬         ‫سال از آن روزها میگذرد‪ .‬افراد گروه‬    ‫چنان بر جان و مال بیفتد که مطلقا‬         ‫و جنایات همفکران خود‬
‫باری و بدون آب و غذا و در سرمای‬               ‫به ثبت رسیدهاند بین یک‬                ‫از بین ببرد‪ ،‬رژیم کنونی ایران نیز که‬    ‫ایرانی که از برلین رهسپار آشویتس‬      ‫هیچ چیز بر جای نگذارد‪ .‬و شاید‬            ‫را انکار کنند و آن را دروغ‬
‫زیر صفر زمستان و یا گرمای شدید‬                ‫میلیون تا یک و نیم میلیون‬             ‫تاریخ جهان را هم تحریف میکند‪،‬‬           ‫شدند‪ ،‬در کشوری زندگی میکنند‬           ‫هیچ واژه دیگری نتواند با این قدرت‬
                  ‫تابستان طی کرده بودند‪.‬‬      ‫در کمی بیش از ‪ ۳‬سال در‬                ‫از سالها پیش و هماکنون با خیال‬          ‫که اگرچه سالهاست آثار ویرانیهای‬       ‫سرنوشت میلیونها انسانی را توصیف‬                ‫«دشمنان»بنمایانند‪.‬‬
‫دانشآموزانی که مرا در این سفر‬                 ‫اتاقهای گاز کشته و در‬                 ‫آسوده به سندسازی و پاک کردن آثار‬        ‫نازیسم و نژادپرستی هیتلری از زندگی‬    ‫کند که به ناگهان نه تنها هر آنچه‬         ‫=هولوکاست و سوختن‬
‫همراهی میکردند بین ‪ ۱۳‬تا ‪ ۱۶‬سال‬               ‫کورههای آدمسوزی تبدیل‬                                                         ‫شهروندانش زدوده شده‪ ،‬لیکن در‬          ‫داشتند از دست دادند‪ ،‬بلکه ریشه‬           ‫خان و مان دیگران همواره‬
‫سن داشتند‪ .‬ج ّو حاکم بر این سفر که‬                                                              ‫جرم خود مشغول باشد‪.‬‬         ‫آن هرگز هیچ فرصتی برای یادآوری‬        ‫بسیاری از آنان بطور خانوادگی از میان‬     ‫نه دو طرف‪ ،‬بلکه سه طرف‬
‫‪ ۱۸‬ساعت به طول انجامید‪ ،‬در رفت‬                         ‫به خاکستر شدند‪.‬‬                               ‫تصویر ایرانیان‬         ‫قربانیان هولوکاست و اندیشیدن درباره‬                                            ‫دارد‪ :‬جنایتکاران‪ ،‬قربانیان و‬
‫و برگشت کاملا متفاوت بود‪ .‬اگر در‬              ‫= در بسیاری از‬                                                                ‫مسببانش از دست نمیرود‪ .‬آنچه این‬                                   ‫رفت‪.‬‬
‫مسیر رفت‪ ،‬صدای گاهی آزاردهنده‬                 ‫کشورهای اروپایی در طول‬                ‫زارا راهنمای کراکویی گروه ایرانی‬        ‫گروه ایرانی با سفر خود به اردوگاههای‬              ‫کشتارسازمانیافته‬                ‫آنان که سکوت میکنند‪.‬‬
‫موسیقی و فریادهای این نوجوانان‬                ‫سال تحصیلی دانشآموزان‬                 ‫زنی است که سه سال پس از جنگ به‬          ‫مرگ انجام داد‪ ،‬تنها یک ابراز همدردی‬   ‫هولوکاست که قرار بود در یک برنامه‬        ‫=شانه همه ما نیز زیر بار‬
‫در واگنها طنین انداخته بود‪ ،‬در راه‬            ‫دبیرستانی را با قطار به‬               ‫دنیا آمده و پدربزرگ و بسیاری از افراد‬   ‫و یادآوری این نکته سعدیانه بود که‬     ‫حساب شده و با سریعترین تکنیک‬             ‫هر آنچیزیست که به نام‬
‫بازگشت اما سکوت مطلق حکمفرما‬                  ‫بازدید اردوگاههای دوران‬               ‫خانوادهاش را در اردوگاههای مرگ از‬       ‫درک «درد و بیقراری» انسانها ورای‬      ‫خفه کردن با گاز و سوزاندن اجساد‬
‫بود‪ .‬اگر در مسیر رفت‪ ،‬دانشآموزان‬              ‫نازیسم به ویژه آشویتس‬                 ‫دست داده است‪ .‬مادرش که در سن‬            ‫همه مرزهای ملی‪ ،‬نژادی‪ ،‬جنسی‪،‬‬          ‫در کوتاهترین مدت‪ ،‬بطور انبوه یازده‬              ‫ایران انجام میشود‪.‬‬
‫اندکی به صحبت های آموزگاران‬                   ‫در لهستان و داخائو در‬                 ‫بیست سالگی به آشویتس برده شد‪،‬‬           ‫دینی و ایدئولوژیک است‪ .‬این کنش‬        ‫میلیون یهودی را از سراسر اروپا در‬
‫گوش میداند که تلاش داشتند برای‬                ‫آلمان میبرند تا این جنایت‬             ‫یکی از معدود افرادی بود که از آن‬        ‫سیاسی اتفاقا واکنش کسانی را به‬        ‫اردوگاههای مرگ نابود کند‪ ،‬بدون‬           ‫الاهه بقراط (بازنشر از سال‪)۱۳8۷‬‬
‫آنها آنچه بیش از نیم قرن پیش در‬               ‫هولناک و بیسابقه از حافظه‬             ‫جان به در بردند‪ .‬در راه بازگشت زارا از‬  ‫همراه داشت که سخت زندانی همین‬         ‫همکاری خدمتگزاران نظام هیتلری و‬          ‫‪ -‬یازدهم تا چهاردهم آوریل (‪ 2۳‬تا ‪2۶‬‬
‫اروپا اتفاق افتاده بود توضیح دهند و‬                                                 ‫خانواده خود میگوید‪« :‬فکر نکنید اینها‬                                          ‫همراهیاداراتوبرخیاهالیکشورهای‬            ‫فروردین ‪ )۸7‬گروهی از ایرانیان ساکن‬
‫از قتل عام یهودیان صحبت کنند‪،‬‬                         ‫جمعی حذف نشود‪.‬‬                ‫یهودیان ثروتمند بودند‪ .‬اغلب آدمهای‬                   ‫مرزهایخودساختهاند‪.‬‬       ‫اشغال شده‪ ،‬و بدون سکوت دیگران و‬          ‫آلمان با پشتیبانی «کارگاه آموزش‬
‫در راه بازگشت‪ ،‬تنها از من که یکی‬                                                    ‫سادهای بودند که به کار و کسب‬            ‫راست این است که کم نبودند‬             ‫همگامی خاموش «روشنفکران» هرگز‬            ‫برلین» وابسته به بنیاد هاینریش بُل و‬
‫از سخنرانان بودم‪ ،‬بیش از ‪ ۱۰۰‬سؤال‬             ‫احمد رأفت ‪ 27 -‬ژانویه ‪ ۶۶‬سال‬          ‫معمولی اشتغال داشتند‪ ،‬مثل خانواده‬       ‫لحظاتی که انسان بیاختیار به یاد‬       ‫نمیتوانست به وجود آید‪ .‬از همین رو‬        ‫«محفل دیالوگ ایرانیان» در یک سفر‬
                  ‫پرسیدند‪.‬‬                    ‫پیش‪ ،‬لشکر ‪ ۳22‬ارتش سرخ اتحاد‬          ‫من‪ .‬بسیاری از ساکنان اردوگاهها بر اثر‬   ‫آنچه میافتاد که بر سر دگراندیشان‬      ‫کسانی که هولوکاست را انکار میکنند‪،‬‬       ‫نمادین به اردوگاههای مرگ آشویتس‬
‫من در مدارس بسیاری برای‬                       ‫جماهیر شوروی که از اوکراین وارد‬       ‫بیماری و گرسنگی از بین رفتند و یا‬       ‫و دگرباشان ایران رفته و میرود‪ .‬مگر‬    ‫در حقیقت منکر رژیم هیتلری و‬              ‫‪ Auschwitz‬و بیرکنائو ‪Birkenau‬‬
‫دانشآموزان همین سن و سال در مورد‬              ‫خاک لهستان شده بود‪ ،‬قدم به سه‬         ‫خودکشی کردند‪ .‬ولی آنهایی که هنوز‬        ‫میشد در عکسها به چشمان زنان و‬         ‫نابودی سازمانیافته یهودیان و سکوت‬        ‫در لهستان با قرار دادن تاجهای گل‬
‫ایران و جمهوری اسلامی و حرکتهای‬               ‫اردوگاهی گذاشتند که نازیها برای‬       ‫قدرت کار کردن داشتند‪ ،‬ممکن بود به‬       ‫مردانی نگریست که نمیدانستند چه‬        ‫جامعه آلمان و دولتهای اروپایی‬            ‫بر یادبود قربانیان فاجعه هولوکاست‪،‬‬
‫اعتراضی مردم صحبت کرده بودم‪،‬‬                  ‫قتل عام یهودیان‪ ،‬مخالفان سیاسی‬        ‫دلایل مختلف مورد مجازات و شکنجه‬         ‫در انتظارشان است و به یاد کشتارهای‬    ‫میشوند‪ .‬حال آنکه اینهمه درست‬             ‫خاطره غمانگیز آنها را گرامی داشتند‪.‬‬
‫ولی هرگز نتوانسته بودم اینطور توجه‬            ‫رژیمهیتلری‪،‬همجنسگرایان‪،‬معلولین‬                                                ‫دهه شصت و خاوران و گورهای‬             ‫مانند انکارکنندگان هولوکاست واقعی‬        ‫دو اردوگاه مرگ آشویتس و بیرکنائو‬
‫آنها را جلب کنم چرا که در موارد قبل‬           ‫روانی و جسمی و همچنین سینتیها‬            ‫قرار گیرند و حتی تیرباران شوند»‪.‬‬     ‫دستجمعی نیفتاد؟ مگر میشد‬              ‫است و همگی صفحاتی از تاریخ بشری‬          ‫که درواقع زیر عنوان شماره یک و دو‬
‫اگرچه سکوت را رعایت میکردند ولی‬               ‫و روماها (که در زبان عامیانه آنها را‬  ‫درختهای غان که اردوگاه بیرکنائو‬         ‫سرنوشت خانوادههایی را به یاد نیاورد‬   ‫را مینویسند و همزمان سرنوشت‬              ‫مکمل یکدیگر بودند‪ ،‬تقریبا در هفتاد‬
‫بسیاری حواسشان جای دیگری بود‬                  ‫«کولی» میخوانند) در شهر آشویتس‬        ‫نام خود را از آنها گرفته است (بیرکه‬     ‫که تنها به دلیل دگراندیشی‪ ،‬چندین‬      ‫انسانهایی را رقم میزنند که هرگز‬          ‫کیلومتری شهر قدیمی کراکو که زمانی‬
‫و در دنیای نوجوانی شناور بودند‪ .‬من‬                                                  ‫یعنی غان) جابجا دو برکه مصنوعی را‬       ‫نفر از اعضای خود را از دست دادند و‬    ‫چرایی جنایت توصیفناپذیری را که‬           ‫بر سر راه جاده ابریشم بود‪ ،‬قرار دارد که‬
‫از دلایل شعار حذف اسرائیل و نفی‬                                 ‫برپا کرده بودند‪.‬‬    ‫که بخشی از خاکستر سوختگان در آن‬         ‫کودکانی را در برابر چشم مجسم نکرد‬     ‫بر آنها رفت در نیافتند و ندانستند‬        ‫با دانشگاهاش از نیمه قرن چهاردهم از‬
‫هولوکاست از اولین روزهای تشکیل‬                ‫ارتش سرخ ‪ 7۶۰۰‬اسیری را که‬             ‫مدفون میشد‪ ،‬و کلبههای چوبی را که‬        ‫که خود در زندانها به دنیا آمدند و یا‬  ‫چرا باید از خانه و کاشانه خویش رانده‬     ‫مراکز فرهنگی اروپا به شمار میرفت‪.‬‬
‫جمهوری اسلامی گفتم‪ .‬از حذف‬                    ‫هنوز در قید حیات بودند نجات داد‪.‬‬      ‫زندانیان آخرین روزهای خود را در آن‬      ‫شاهد شکنجه و نابودی پدر و مادر‬        ‫میشدند‪ ،‬چرا باید در بدترین شرایطی‬        ‫در حمله ارتش نازیها به لهستان‪،‬‬
‫دگراندیشان و «متفاوت»ها در نظام‬               ‫در سه سال و نیم عمر این اردوگاه‬       ‫بسر میبردند‪ ،‬و اتاقهای گاز و بقایای‬     ‫خود بودند؟ مگر میشد محفظههای‬          ‫که تصور میتوان کرد‪ ،‬در سلولهای‬           ‫شهردار کراکو پیشاپیش کلید آن را به‬
‫حاکم بر ایران گفتم‪ .‬آنچه اما در راه‬           ‫بین یک تا یک و نیم میلیون نفر روانه‬   ‫کورههای آدمسوزی را در بر گرفتهاند‪.‬‬      ‫بتونی شکنجه را دید که به طول و‬        ‫چوبی بسر میبردند و اصلا چرا نباید‬        ‫اشغالگران هیتلری سپرد تا از ویرانی‬
‫بازگشت از شهر آشویتس به فلورانس‬               ‫اتاق های گاز و کورههای آدمسوزی‬        ‫دروازه و برج مشهور اردوگاه را که قطار‬   ‫عرض نود سانتیمتر در اتاقکهای‬                                                   ‫و بمباران این شهر چندهزار ساله که‬
‫برای آنها میگفتم‪ ،‬پس از بازدید از‬             ‫شدند و یا در پیامد سرمای شدید‪،‬‬        ‫مخوف مرگ از زیر آن میگذشت‪،‬‬              ‫تاریک تعبیه شده بودند تا در هر‬                         ‫وجود میداشتند!‬          ‫هنوز بافت قدیمی خود را حفظ کرده‬
‫این اردوگاههای مرگ بیشتر قابل‬                 ‫گرسنگی و بیماری جان سپردند‪.‬‬           ‫پشت سر مینهیم بدون آنکه بتوانیم‬         ‫کدام از آنها‪ ،‬چهار زندانی متخلف‬       ‫هولوکاست و اوج رذالت بشری‬                ‫است‪ ،‬جلوگیری کند‪ .‬آلمانیها ورشو را‬
‫لمس و تصور بود‪ .‬با چشمان خودشان‬               ‫در دوران نازیسم بر مبنای برخی‬         ‫دامنه و مضمون آنچه را دیدهایم هضم‬       ‫پس از دوازده تا چهارده ساعت کار‬       ‫و عظمت مصیبتی را که در پس‬
‫دیده و با دستانشان لمس کرده بودند‬             ‫تحقیقات حدود ‪ ۱۳‬میلیون نفر که‬         ‫کرده و یا پاسخی قاطع برای چرایی‬         ‫روزانه‪ ،‬شب تا صبح‪ ،‬برهنه‪ ،‬بایستند‪،‬‬    ‫آن پنهان است‪ ،‬شاید بتوان در دو‬                ‫اما تقریبا با خاک یکسان کردند‪.‬‬
‫که حذف «دیگری» چیست و چگونه‬                   ‫‪ 9۰‬درصد آنها یهودی بودند کشته‬                                                 ‫و به یاد جعبهها و تابوتهای حاج‬        ‫هزار کیلو مو‪ ،‬هزاران کفش‪ ،‬لباس‪،‬‬                           ‫امنیت و اندوه‬
‫یک نظام غیرانسانی میتواند دست به‬              ‫شدند‪ .‬بزرگترین جنایت تاریخ معاصر‬                              ‫آن بیابیم‪.‬‬      ‫داوود نیفتاد؟ مگر میشد هر بار‬         ‫چمدان‪ ،‬وسایل شخصی مانند عینک‬
‫کشتار جمعی بزند‪ .‬اهمیت «فراموش‬                ‫با نام هولوکاست (مصیبت همهسوزی‬        ‫شب‪ ،‬در رستورانی در کراکو‪ ،‬یک‬            ‫قرینهای با آدمرباییها و قتلهای‬        ‫و مسواک و یا شیشه شیر و کفش و‬            ‫راه سرسبزی را که به سوی این‬
‫نکردن» و لزوم «حفط حافظه جمعی»‬                ‫به زبان یونانی قدیمی) شهرت یافته‬      ‫گروه کوچک موسیقی با آکاردئون و‬          ‫زنجیرهای نیافت‪ ،‬و رنج و درد‬           ‫لباس نوزادانی دریافت که آنسوی‬            ‫اردوگاهها میرود‪ ،‬نمیتوان بدون‬
‫دیگر یک شعار نبود‪ ،‬واقعیتی بود که‬                                                   ‫کلارینت آهنگهای یهودی مینوازد‬           ‫دگراندیشان و آزادیخواهان زندانی و‬     ‫قابهای شیشهای در کنار پارچهای‬            ‫سنگینی احساسی دوگانه پیمود‪:‬‬
                  ‫آنها دیده و پذیرفته بودند‪.‬‬                             ‫است‪.‬‬       ‫و زنی مسن با ترانههایی که به گوش‬        ‫هراس محکومان به اعدام و سنگسار‬        ‫بافته شده از موی قربانیان به نمایش‬       ‫حس آرامشبخش امنیت و سبکباری‬
‫خودم در مورد این جنایت هم‬                     ‫‪ 27‬ژانویه‪ ،‬از سال ‪ 2۰۰۵‬میلادی‬         ‫ایرانیان بس آشناست‪ ،‬آنها را همراهی‬      ‫و قصاص را‪ ،‬در همین روزها‪ ،‬به یاد‬      ‫گذاشته شدهاند که قرار بود به اونیفورم‬    ‫سیاسی و اجتماعی در جوامعی که‬
‫خوانده بودم و هم نوشته بودم‪ ،‬ولی‬              ‫بر اساس مصوبه مجمع عالی سازمان‬        ‫میکند‪ .‬ما نیز زمزمه میکنیم‪ .‬زارا‬        ‫نیاورد و تصویر خشن دستگیریها و‬        ‫سربازان ارتش آلمان تبدیل شود‪ .‬و‬          ‫خطری از سوی حکومتها انسان‬
‫دیدن یک میلیون و ‪ ۶۸۰‬هزار لباس‬                ‫ملل متحد به عنوان روز «حافظه‬          ‫در حالی که از صمیم قلب میخندد‬                                                 ‫اینها تنها نشانههای کوچکی هستند از‬       ‫را تهدید نمیکند‪ ،‬و احساس عمیق‬
‫یا ‪ ۵۵‬هزار جفت کفش و بیش از ‪۸‬‬                 ‫جمعی» یا بزرگداشت قربانیان‬            ‫میگوید‪« :‬اگر به دوستانم یا همین‬           ‫اعدامهای خیابانی را از خاطر راند؟‬   ‫آن سالهای تلخ که باد بوی مرگ را‬          ‫اندوه از تصور هراس وصفناپذیر‬
‫تن مو‪ ،‬بسی بیش از یک کتابخانه‬                 ‫هولوکاست و نسلکشی یهودیان‬             ‫کسانی که در اینجا حاضرند بگویم‬          ‫انکار هولوکاست و تحریف آن‬             ‫هر روز و هر ساعت بر فراز شهر پخش‬         ‫انسانهای بیدفاعی که این راه‬
‫در مورد این جنایت هولناک تاریخی‬               ‫توسط رژیم هیتلری نامگذاری شده‬         ‫این ایرانیان هستند که با آهنگهای‬        ‫نمیتوانست بلافاصله پس از پایان‬                                                 ‫بیبازگشت را به سوی اتاقهای گاز‬
‫صحبت میکنند‪ .‬صحبتهای‬                          ‫است‪ .‬از آن سال همه ساله در این روز‬    ‫یهودی همراهی میکنند از تعجب‬             ‫جنگ جهانی دوم و یا در یکی دو‬                                   ‫میکرد‪.‬‬          ‫پیمودند‪ .‬کودکان و زنان و مردانی که‬
‫لیلیانا سگره‪ ،‬که در کودکی همراه با‬            ‫و روزهای قبل و بعد از آن مراسمی‬       ‫شاخ در میآورند» و بعد دوربیناش را‬       ‫دهه پس از آن شکل گیرد‪ .‬هنگامی‬         ‫آنسوی هولوکاست برپاکنندگان‬               ‫خاکسترشان از کورههای اردوگاههای‬
‫خانوادهاش از میلان‪ ،‬در شمال ایتالیا‪،‬‬          ‫در بسیاری از کشورها برای حفط‬          ‫نشان میدهد و میگوید‪« :‬چند عکس‬           ‫که زمان میگذرد و نسلها عوض‬            ‫نظامی ایستادهاند که تمامی هوش و‬          ‫مرگ بر تاریخ بشریت پاشیده شد تا‬
‫به آشویتش برده شده بود در اتاق‬                ‫این «حافظه جمعی» برگزار میشود‬         ‫گرفتم که به دوستانم نشان بدهم»‪.‬‬         ‫میشوند‪ ،‬خطر فراموشی همواره این‬        ‫ابتکار خود را به کار گرفتند تا به بهانه‬  ‫بوی پیکر سوختهشان برای همیشه‬
‫گازی که پدربزرگ و مادربزرگش‬                   ‫که از جمله میتوان به سفرهایی‬          ‫میگویم‪« :‬تعجب ندارد‪ .‬این تصویر‬          ‫امکان را به وجود میآورد تا کسانی‬      ‫و توهم جامعهای برتر با انسانهایی‬         ‫بینی مدعیان تمدن را غلغلک دهد‪.‬‬
‫آخرین لحظات زندگی را در آنجا‬                  ‫برای نوجوانان و دانشآموزان به‬                                                 ‫که هنوز زندانی چهارچوبهای‬             ‫از نژاد برتر‪ ،‬هر آنکس را که پست‬          ‫چه آن مدعیانی که با دستاویزهای‬
‫گذرانده بودند‪ ،‬بیش از صدها کتاب و‬             ‫اردوگاههایی که نماد این جنایت‬                       ‫واقعی ایرانیان است»‪.‬‬      ‫فکری خود هستند‪ ،‬تاریخ را تحریف و‬      ‫میشماردند از میان بردارند‪ .‬از یهودیان‬    ‫نژادی‪ ،‬جنسی‪ ،‬مذهبی‪ ،‬قومی و‬
‫نوشته روی من و البته این نوجوانان‬             ‫بیسابقه و هولناک هستند اشاره کرد‪.‬‬     ‫و به یاد رویدادی معروف میافتم‬           ‫جنایات همفکران خود را انکار کنند و‬    ‫و اسلاوها‪ ،‬تا کولیان و بیماران جسمی‬      ‫ایدئولوژیک‪ ،‬همین امروز‪ ،‬علیه‬
‫تاثیر گذاشته بود‪ .‬لیلیانا سگره که روی‬         ‫در سالی که محمود احمدینژاد برای‬       ‫که در دهه هفتاد میلادی در سیاست‬         ‫آن را دروغ «دشمنان» بنمایانند‪ .‬اگر‬    ‫و ذهنی و سالخوردگان‪ .‬از کمونیستها‬        ‫همنوعان خود جنایت میکنند و‬
‫بازویش هنگام ورود به آشویتس شماره‬             ‫اولین بار از حذف اسرائیل از نقشه‬      ‫خارجی آلمان نسبت به کشورهای‬             ‫رشد و تکوین جامعه آلمان در آزادی‬      ‫و مخالفان سیاسی تا همجنسگرایان‬           ‫چه آنانی که سکوت را در برابر این‬
‫‪ 7۵۱9۰‬را خالکوبی کرده بودند‪ ،‬امروز‬            ‫جهان صحبت کرد‪ ،‬از من دعوت‬             ‫اروپای شرقی نقشی تعیینکننده بازی‬        ‫و دمکراسی سبب شد تا به شدت با‬         ‫و دگرباشان‪ .‬و کیست که نداند تلاش‬         ‫جنایات بر میگزینند‪ .‬از همین رو‪،‬‬
‫به عنوان سناتور مادامالعمر در پارلمان‬         ‫شد همراه بیش از یکصد دانشآموز‬         ‫کرد‪ .‬روز هفتم دسامبر ‪ ۱97۰‬ویلی‬          ‫این نوع تحریفات مقابله شود‪ ،‬خطر‬       ‫برای تحقق رؤیای یک جهان منزه و‬           ‫هولوکاست و سوختن خان و مان‬
                  ‫ایتالیا حضور دارد‪.‬‬          ‫ایتالیایی شهر فلورانس با قطار به‬      ‫برانت صدر اعظم آلمان که برای امضای‬      ‫این نوع تحریف اما برای ایرانیان‬       ‫یکصدا و یکرنگ که در آن نه «دیگران»‬       ‫دیگران همواره نه دو طرف‪ ،‬بلکه سه‬
‫ادامه در صفحه ‪۱7‬‬                                                                    ‫پیمان ورشو به لهستان رفته بود‪ ،‬در‬       ‫بسیار جدیست‪ .‬زیرا هنگامی که‬           ‫باشند و نه هیچ دگراندیش و دگرباش و‬       ‫طرف دارد‪ :‬جنایتکاران‪ ،‬قربانیان و‬
                                                                                    ‫یک مراسم رسمی‪ ،‬پس از آنکه تاج گل‬        ‫نسلهای شاهد و کسانی که بر آنها و‬      ‫مخالفی وجود داشته باشد‪ ،‬تنها و تنها‬
                                                                                    ‫را بر یادبود گتوی یهودیان در ورشو‬       ‫خانوادههایشان جنایت رفته است‪ ،‬از‬                                                         ‫آنان که سکوت میکنند‪.‬‬
                                                                                    ‫قرار داد‪ ،‬بدون آنکه از پیش برنامهریزی‬                                                                                  ‫ریشه لغوی هولوکاست را باید در‬
                                                                                    ‫شده باشد‪ ،‬به احترام و پوزش در برابر‬                                                                                    ‫یونان جست‪ .‬راهنمای گروه ایرانی که‬
                                                                                    ‫آن زانو زد و درواقع به نوبه خود و به‬                                                                                   ‫بانویی لهستانی با چشمانی روشن و‬
                                                                                    ‫نام دولت آلمان‪ ،‬شانه خود را زیر بار‬                                                                                    ‫نمناک است‪ ،‬روی نقشه بزرگی که بر‬
                                                                                    ‫عظیم جنایتی گرفت که دولت آلمان‬                                                                                         ‫دیوار اتاق یکی از کلبههای موزه نصب‬
                                                                                    ‫سی سال پیش از آن در مورد یهودیان‬                                                                                       ‫شده محل اردوگاه مرگ آشویتس‬
                                                                                    ‫مرتکب شده بود‪ .‬اگرچه ایران هماکنون‬                                                                                     ‫را نشان میدهد و بعد به شهرهایی‬
                                                                                    ‫مشابه چنین شخصیتهایی را در خود‬                                                                                         ‫اشاره میکند که یهودیان را از سراسر‬
                                                                                    ‫میپروراند تا روزی‪ ،‬بار گفتار نسجیده‬                                                                                    ‫اروپا به آن منتقل میکردند تا کاملا‬
                                                                                    ‫و کردار ناپسند و زشت دولتهای رژیم‬                                                                                      ‫سازمانیافته نابودشان کنند‪ .‬سهم‬
                                                                                    ‫کنونی را بر دوش گیرند‪ ،‬ولی گمان‬                                                                                        ‫یونان نیز حدود شصت هزار نفر بود‬
                                                                                    ‫میکنم این گروه ایرانی نیز چیزی جز‬                                                                                      ‫که به صورت خانوادگی به این اردوگاه‬
                                                                                    ‫این نکرده است‪ .‬شانه همه ما زیر بار‬                                                                                     ‫منتقل شدند‪ .‬به آنها گفته میشد برای‬
                                                                                    ‫هر آنچیزیست که به نام ایران انجام‬                                                                                      ‫کار و زندگی در مکان دیگری اسکان‬
                                                                                                                                                                                                           ‫داده میشوند و آنها گاه وسایل و‬
                                                                                                             ‫میشود‪.‬‬

                                                                                    ‫*نشر نخست در کیهان لندن؛‬
                                                                                                       ‫فروردین ‪۱۳8۷‬‬
   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11   12