Page 7 - (کیهان لندن - سال سى و هفتم ـ شماره ۲۹۹ (دوره جديد
P. 7
صفحه ۷ـ Page 7ـ شماره ۱۷65
جمعه ۱2تا پنجشنبه ۱۸فوریه 2۰2۱
«قصیده گاو سفید» با موضوع شهر من و تو طفلک شیرینم نگاهی دیگر ... = فروغ هنوز در دورهای
اعدام به فستیوال برلین راه یافت؛ دیریستکاشیانهشیطانست زندگی میکرد که زنان
روزی رسد که چشم تو با حیرت میبایست تلاش میکردند
واکنش کارگردان :شاید مرهمی بر تبعیض ،تهدید و تا از جانب دیگران پذیرفته
کجفهمی باشد لغزد بر این ترانه دردآلود شوند و نه آنکه خودشان
را به منزله جنس دیگر
جویی مرا درون سخنهایم بپذیرانند .از همین رو
اضافه میکند« :اصل ،کار
گویی به خود که مادر من او بود آدم است ،زن و مرد مطرح
نیست ».اما به این توجه
فرهنگ ُمردهپرست که فروغ فرخزاد نمیکند که اگر در واقعیت،
را بدنام و دیوانه میخواند تنها پس یک جنس فقط آدم (انسان)
از خاموشی اوست که ناگهان به محسوب میشود ،بنابراین
ارزشهای او پی میبرد! اصل ،جنسیت خواهد بود و
در کتابی که به نام «دیوان اشعار فروغ
فرخزاد» در سال ۱۳۷۶در جمهوری نه انسانیت یا کار آدم!
اسلامی به چاپ رسیده است ،بیست =فروغ در گیر و دار
شعر از مجموعه اشعار فروغ تماما تصمیم میان شاعر بودن
حذف شدهاند که سیزده شعر از کتاب آنگونه که خود میخواهد و
«اسیر» است .حتا خود شعر «اسیر» یا خاموشی گزیدن آنگونه
و شعرهای بلند «عصیان» که نامهای که دیگران میخواهند به
دو مجموعهاند سانسور شدهاند! بندها تدریج فضیلت بیاعتنایی
و کلمات بسیاری نیز در این «دیوان را میآموزد و با رهایی از
اشعار» حذف گشتهاند. شکوههای اسارت در اندوه
کاش فروغ هنوز بود و میدید که
بزرگترین هنر او ،بیان زنانهاش در شعر میشکوفد.
بود که دریچه دیگری به روی ادبیات فروغ فرخزاد =در کتابی که به نام
«دیوان اشعار فروغ فرخزاد»
آمد .او همچنین مستند «دیپلماسی =مریم مقدم بازیگر و فارسی گشود و کاش میدانست که هنرمند پرسیده نمیشود که جنسیت بیا ای مرد ،ای موجود خودخواه در سال ۱۳۷6در جمهوری
شکستناپذیر آقای نادری» را درباره یکی از فیلمنامهنویسان این او بار قرنها خاموشی سیاه و اجباری و مردانگی او در آثارش چه تأثیری بیا بگشای درهای قفس را اسلامی به چاپ رسیده
یک شهروند عادی ایرانی ساخت که فیلم در نامهای سال ۹8به زنان را در هنر و ادبیات فارسی یکه بر داشته ،حال آنکه یکی از پرسشهایی اگر عمری به زندانم کشیدی است،بیستشعرازمجموعه
میخواهد به تنهایی بین ایران و آمریکا وزیر ارشاد اسلامی نوشته دوش کشیده است. که با هر زن هنرمند و ادیبی مطرح رها کن دیگرم این یک نفس را اشعار فروغ تماما حذف
صلح برقرار کند.این فیلم سینمایی بود که بطور غیررسمی از میشود ،همانا نقش زن بودن او در بیا بگشای در تا پر گشایم شدهاند که سیزده شعر از
پیشتردرسیوهشتمیندورهجشنواره کار ممنوع شده و تهدید «چرا توقف کنم؟» آثارش است! چرا؟ به این دلیل که به سوی آسمان روشن شعر کتاب «اسیر» است .حتا
فیلم «فجر» به نمایش در آمده بود و شده در صورت شکایت زیباترین تعابیر و استعارهها، خود شعر «اسیر» و شعرهای
باتوجه به مضمون حساسیتبرانگیزش بازداشتوتوبیخخواهدشد. عمیقترین مضامین و معروفترین اولی هزاران سال عمر دارد و مسلم و اگر بگذاریم پرواز کردن بلند «عصیان» که نامهای
احتمال توقیف این اثر نیز مطرح شد. =از دیگر آثار راه یافته شعرهای فروغ در دو مجموعه «تولدی بدیهی است و دومی عمرش به دویست گلی خواهم شدن در گلشن شعر دو مجموعهاند سانسور
غلامرضا موسوی تهیهکنندگی فیلم به فستیوال فیلم برلین، دیگر» که در ۱۳۴۳و «ایمان بیاوریم سال نمیرسد و نه تنها روشن و بدیهی ولی ای مرد ،ای موجود خودخواه شدهاند! بندها و کلمات
«قصیده گاو سفید» را بر عهده دارد فیلم«منطقهپایانی»ساخته نیست ،بلکه در آغاز میبایست چون مگو ننگ است ،این شعر تو ننگ است به آغاز فصل سرد» که پس از مرگ بسیاری نیز در این «دیوان
و مریم مقدم ،علیرضا ثانیفر ،آوین مشترک بردیا یادگاری وی چاپ شدند ،گرد آمدهاند .اسارت و جرج الیوت (آن ماری اوانس) و ژرژ بر آن شوریده حالان هیچ دانی اشعار» حذف گشتهاند.
پوررئوفی و پوریا رحیمیسام بازیگران و احسان میرحسینی ساند (اروره دوپن) نام مردانه بر خود فضای این قفس تنگ است ،تنگ است محدودیتازشعرهایفروغگممیشود.
نقشهای اصلی این فیلم هستند .مریم است که محصول دو بگذارد تا در جامعه امکان انتشار یابد .گویی فروغ از سر لجبازی است که در عین حال استعارههای معمول الاهه بقراط (بهمن -)۱۳۷۷فروغ
مقدم ،بهتاش صناعیها و مهرداد کشور ایران و آلمان است. مانند :شب ،زمستان ،تاریکی ،ستاره فروغ فرخزاد در این زمینه در مورد میسراید: فرخزاد در دی آمد و در بهمن رفت.
کوروشنیا نیز نگارش فیلمنامه را بر =صناعیها در حساب سرخ و… در شعرهای او راه مییابند. خودش واقعبینانهتر نظر داده است تا و گفتهاند آن زن ،زنی دیوانه است فقط سی و دو سال زندگی کرد و اینک
اینستاگرامش نوشت: او با حفظ «من» خویش به مضامین آن کسانی که هم چون داستان دوستی کز لبانش بوسه آسان میدهد [بهمن ]۱۳۷۷درست به همان اندازه
عهده داشتهاند. «شاید این حضور مرهمی اجتماعی و همگانی نزدیک میشود خاله خرسه خواستهاند برای بالا بردن آری ،اما بوسه از لبهای تو عمر کوتاهش «فارغ از افسانههای نام و
هفتاد و یکمین جشنواره فیلم برلین باشد بر زخمهای تبعیض، و در جستجوی پرسشهای مرموز، ارزش شعری او جنبههای زنانه را چون بر لبان ُمرده ام جان میدهد
به دلیل بیماری کووید ۱9و همهگیری تهدید و کجفهمی که در ایام ارزشهای رایج را به پرسش میکشد: گناهی از آثارش محو سازند .همین آه ،ای مردی که لبهای مرا ننگ» آرمیده است.
ویروس ُکرونا در دو بخش مجزای جشنوارهی وطنی و بعد از کسان مستقیم و غیرمستقیم اندرز از شرار بوسهها سوزاندهای او زمانی گفته بود« :فکر میکنم همه
تجاری و هنری برگزار میشود .بخش آن ،بر جانمان نشاندند»... میتوان با زیرکی تحقیر کرد میدهند که باید از پیله تنگ زنانه این کتابی بی سرانجامست و تو آنها که کار هنری میکنند ،علتش -یا
نخست از اول تا پنجم ماه مارس (۱۱ حداقل یکی از علتهایش -یکجور نیاز
تا ۱۵اسفندماه) شامل بازار فیلم اروپا و طبق اعلام اسامی فیلمهای راه یافته هر معمای شگفتی را صفحه کوتاهی از آن خواندهای! بیرون آمد و جهانی و بشری شد .چرا؟ ناآگاهانه است به مقابله و ایستادگی
نمایش آثار برای کمپانیهاست .بخش به بخش مسابقه فستیوال فیلم برلین، دلیل آن کاملا روشن است :جهانی در برابر زوال .اینها آدمهایی هستند
دوم از 9تا 2۰ژوئن ( 9تا ۱9خردادماه) فیلم سینمایی «قصیده گاو سفید» میتوانچونصفردرتفریقوجمعوضرب فروغ در «اسیر» و «دیوار» عمدتا بودن و بشری بودن مترادف پنهان که زندگی را بیشتر دوست دارند و
با نمایش آثار به صورت حضوری ساخته بهتاش صناعیها برای رقابت حاصلی پیوسته یکسان داشت به اسارت و محصوریت زن چه در میفهمندوهمینطورمرگرا.کارهنری
برای تماشاگران برگزار میشود. خانواده و چه در اجتماع میپردازد و تاریخ و فرهنگ مردسالار است! یکجور تلاش است برای باقی ماندن و
از دیگر آثار راه یافته به فستیوال در این بخش پذیرفته شد. میتوانچونآبدرگودالخودخشکید نگاههایی را مورد سؤال قرار میدهد که فروغ در پاسخ همان پرسش یا باقی گذاشتن «خود» و نفی مرگ».
فیلم برلین ،فیلم «منطقه پایانی» هفتاد و یکمین دوره فستیوال میتوان با هر فشار هرزه دستی خاموش به دور او دیوار میکشند« :من کلیشهای میگوید« :اگر شعر من بیش از بیست سال پس از این
ساخته مشترک بردیا یادگاری و بینالمللی فیلم برلین اسامی پانزده بیسبب فریاد کرد و گفت میخواستم یک «زن» یک «بشر» یک مقدار حالت زنانه دارد ،خب ،این سخنان ،در دهه هشتاد است که
احسان میرحسینی است که در بخش فیلم پذیرفته شده در بخش مسابقه این «آه» من بسیار خوشبختم میلان کوندرا نویسنده چک با طنزی
«انکانترز» شرکت میکند .این اثر فستیوال را اعلام کرد که فیلم سینمایی ژرف به کند و کاو در تلاش انسانهای
محصول دو کشور ایران و آلمان است. «قصیده گاو سفید» ساخته بهتاش جنبههای پوچی و تردید مأیوسانه ریز و درشت برای دستیابی به
همچنین در این دوره از فستیوال صناعیها نیز در بین این آثار است. خیلی طبیعی است که به علت زن باشم .من میخواستم بگویم که من هم پررنگترمیشوند: جاودانگی بزرگ یا کوچک ،بلندمدت
برلیناله محمد رسولاف فیلمساز برنده «قصیده گاو سفید» دومین اثر حق نفس کشیدن و حق فریاد زدن بودنم است .من خوشبختانه یک زنم، یا کوتاهمدت در کتاب «نامیرایی» (یا
خرس طلایی برلیناله با فیلم «شیطان بهتاش صناعیها درباره زنی است (با کدام قله ،کدام اوج؟ دارم و دیگران میخواستند فریادهای اما اگر پای سنجش ارزشهای هنری جاودانگی) میپردازد و مقابله با مرگ را
وجود ندارد» و منع شده از فعالیت نقشآفرینی مریم مقدم) که شوهرش مگر تمامی این راههای پیچاپیچ مرا بر لبانم و نفسم را در سینهام خفه و پیش بیاید فکر میکنم دیگر جنسیت انگیزه این تلاش میداند .با این تفاوت
فیلمسازی و خروج از کشور ،کار داوری به اشتباه و در اثر قضاوت غلط اعدام خاموش کنند .آنها اسلحههای برندهای نمیتواند مطرح باشد .طبیعی است که که وی دولتمردان را نیز به هنرمندان
فیلمهای بخش مسابقه این دوره را بر شده ،اما بدون آنکه بداند وارد ماجرای در آن دهان سرد مکنده زن به علت شرایط جسمانی ،حسی و میافزاید و این تلاش را نه تنها آگاهانه،
عهده دارد .دیگر اعضای هیئت داوری عاشقانهای با کسی میشود که حکم به نقطه تلاقی و پایان نمیرسند؟ انتخاب کرده بودند». روحیاش به مسائلی توجه میکند که بلکه در مواردی کامال حسابگرانه و
«جیانفرانکو ُرزی»« ،یاسمیلا ژبانیچ»، اعدام اشتباهی همسرش را داده است. به من چه دادید ،ای واژههای ساده فریب چه اسلحهای؟ تهمت و افترا! بدنام شاید مورد توجه یک مرد نباشد و یک حتا همراه با دستیازی به ریا ،فریب
«ایلدیکو انیدی»« ،آدینا پینتیل» و صناعیها پس از پذیرش فیلمش در و ای ریاضت اندامها و خواهشها ساختن شاعری که تمامی این و جعل واقعیت ارزیابی میکند .اگرچه
«نداف لاپید» فیلمسازان برنده خرس بخش مسابقه فستیوال فیلم برلین در میلان کوندرا به روی خود نمیآورد که
حساب اینستاگرامش نوشت« :خبری فروغ در آستانه فصل سرد ،جهان را خودش نیز با داستاننویسی ،آنهم به
طلای برلیناله هستند. خوش برای ما و سینمای ایران در «دید» زنانه نسبت به مسائلی بدهد که نامردمیهارادرشعرخویشبازمیتابید :آلودهتر از آن مییابد که دستان ناتوان شیوهای کاملا ویژه (که به نظر من هم
فیلمهای پذیرفته شده در بخش این وانفسای اخبار بد .نوش جان او بتوانند در آن تغییری به وجود آورند. گریزانم از این مردم که با من با مال مرد فرق میکند». خودمانی و هم خودنمایانه است) دست
مسابقه برلیناله 2۰2۱به شرح زیر همکاران عزیزتر از جانم که سینما را با فروغ هنوز در دورهای زندگی میکرد به ظاهر همدم و یکرنگ هستند به تلاش برای جاودانه شدن زده است،
است :راندهشده کارگردان زاویه بوآ از تکتکشان زندگی کردم و اگر هوش و جهانپیراموناومجموعهقناسیاستاز که زنان میبایست تلاش میکردند تا ولی در باطن از فرط حقارت ولی فروغ پنهان نمیکند که تلاش او
فرانسهBad Luck Banging or ، سلیقه آنها نبود این فیلم به این جایگاه تردید،بیتفاوتی،پلیدی،دوروییودروغ: برای کشف و آفرینش ادبی در عین
،Loony Pornکارگردان رادو جوذ، نمیرسید .شاید این حضور مرهمی از جانب دیگران پذیرفته شوند و نه به دامانم دو صد پیرایه بستند
فابیان – اوضا ِع بهم ریخته (Fabian باشد بر زخمهای تبعیض ،تهدید و چه میتواند باشد مرداب آنکه خودشان را به منزله جنس دیگر از این مردم که تا شعرم شنیدند حال نفی مرگ است.
)– Going to the Dogsکارگردان کجفهمی که در ایام جشنوارهی وطنی نقش جنسیت در آزادی بیان
دومینیک گراف ،قصیده گاو سفید چه میتواند باشد جز جای تخمریزی میگویند حافظ شاعر زن و مرد
به کارگردانی بهتاش صناعیها و و بعد از آن ،بر جانمان نشاندند…» بپذیرانند .از همین رو اضافه میکند :به رویم چون گلی خوشبو شکفتند حشراتفساد است .شاعر و منتقد ارزنده شفعیی
مریم مقدم از ایران ،گردونه شانس و مریم مقدمی بازیگر اصلی این فیلم «اصل ،کار آدم است ،زن و مرد مطرح ولی آندم که در خلوت نشستند کدکنی در ستایش حافظ میسراید:
خیالپردازی (Wheel of Fortune اوایل در سال 9۸در نامهای به وزیر افکار سردخانه را جنازههای بادکرده نیست ».اما به این توجه نمیکند که
) and Fantasyکارگردان ریوسوکی فرهنگ و ارشاد اسلامی نوشت که مرا دیوانهای بدنام گفتند اگر در واقعیت ،یک جنس فقط آدم هر کس درون شعر تو جویای شعر
هاماگوچی ،آقای باخمان و کلاس او بطور غیررسمی ممنوعیت کاری پیدا رقم میزنند خویش و تو
(Mr. Bachmann and His کرده و تهدید شده در صورت شکایت فروغ در گیر و دار تصمیم میان
)Classکارگردان ماریا شپیت، بازداشت و توبیخ خواهد شد .این بازیگر او به گیاه و ماه و کودک روی آیینهدار خاطر هر مرد و هر زنی
من مرد تو هستم (I’m Your با فیلم سینمایی «پرده» ساخته جعفر (انسان) محسوب میشود ،بنابراین شاعر بودن آنگونه که خود میخواهد میآورد ،به بی گناهی:
،)Manکارگردان ماریا شریدر، پناهی و کامبوزیا پرتوی در فستیوال و یا خاموشی گزیدن آنگونه که اصل ،جنسیت خواهد بود و نه انسانیت لیکن این دلیل نمیشود که نگرش
مقدمه ( )Introductionهونگ فیلم برلین در سال ۱۳9۱شرکت کرد من از سلاله درختانم دیگران میخواهند به تدریج فضیلت یا کار آدم! و بیان حافظ مردانه نبوده باشد.
سانگسو ،جعبه خاطره (Memory و هنگام بازگشت به ایران گذرنامه او و تنفس هوای مانده ملوم میکند بیاعتنایی را میآموزد و با رهایی از حافظ مانند هر شاعر -مرد دیگری
)Boxکارگردان جوانا حاجیتوما و شکوههای اسارت در اندوه میشکوفد: فروغ گزند چنین واقعیتی را با پوست جهان و پدیدههای آن را از دید یک
خلیل جریج ،همسایه بغلی (Next پرتوی توقیف شد. چرا توقف کنم؟ و گوشت لمس کرد .در شرایطی که مرد مینگرد و این البته نه یک گناه
)Doorکارگردان دانیل برول، «پرده» را جعفر پناهی پس از ممنوع من خوشههای نارس گندم را مردان شاعر از می و معشوقه و آغوش بگذار زاهدان سیهدامن یا جرم ،بلکه کاملا طبیعی است .اگر
مامان کوچولو ()Petite Maman شدن فعالیت فیلمسازی از سوی حافظ زن میبود آیا تغییری در دیوان
به کارگردانی سلین سیاما ،وقتی به حکومت ،در یک ویلا در شمال ایران به زیر پستان میگیرم و شیر میدهم و لذت سخن میگفتند بدون آنکه به رسوای کوی و انجمنم خوانند اشعار او پیدا نمیشد؟ بدون تردید .ولی
آسمان نگاه میکنیم چه میبینیم؟ با یک دوربین شخصی ساخت که فروغ در این روند به نوعی عرفان چنین فرضی به دلیل شرایط تاریخی
(What Do We See When برنده خرس نقرهای بهترین فیلمنامه «مدرن» میرسد که در آن نه گوینده بدکارگی متهم شوند ،فروغ فرخزاد به نام مرا به ننگ بیالایند زندگی زنان تصوری محال است .بر
?We Look at the Skyکارگردان و پرنده ،بلکه صدا و پرواز ،نه فاعل ،بلکه دلیل بیانی مشابه «بدنام» خوانده شد .اینان کهآفریدهشیطانند همین اساس است که هرگز از یک مرد
الکساندر کوبریدزه ،جنگل –همه جا فستیوال فیلم برلین شد. شعر فروغ به این دلیل بیپروا او در نامهای از اروپا مینویسد« :به آن فعل و عمل ،نه انسان ،بلکه انسانیت در
میبینمت (Forest – I See You صناعیها در سال ۱۳9۳اولین فیلم مینماید که سرایندهاش یک زن است سرزمینی میاندیشیدم که فرسنگها امتداد تاریخ باقی میمانند.
)Everywhereکارگردان بنسه سینمایی خود را با نام «احتمال باران و شرم عاشقانه و جنسی در فرهنگ با خاکش فاصله داشتم و در آنجا اندیشیدن به آنچه فروغ میتوانست
فلیگوف ،نور طبیعی (Natural اسیدی» را با موضوع همجنسگرایی مذکر ویژه زنان است .اندیشه و تأمل نمیشود همانطور که «بود» بود!» بشود و امروز میتوانست باشد،
)Lightکارگردان دنیش نای ،یک در ایران ساخت که به صورت محدود فروغ فرخزاد در زمینه محدودیتهای از نظر فکری درواقع فروغ با اشعار وسوسهای است بیسرانجام.
فیلم پلیسی ()A Cop Movie در گروه «هنر و تجربه» به نمایش در موجود و آزادی اندیشه و بیان برای «عصیان» است که تولدی دیگر یکسال پیش از مرگ فروغ یونسکو
زنان بسی عمیقتر از زمان خود یعنی مییابد .به «پرسشهای مرموز» یک فیلم نیمساعته از زندگی او تهیه
کارگردان :آلونسو روئیسپالاسیوش. دهه سی خورشیدی در جامعه ایران میپردازد و خدا را به پاسخگویی فرا کرد و برناردو برتولوچی که بعدها
بود .چرا آزادی اندیشه و بیان برای میخواند .پرسشهای جاودانه بودن و نامآور شد ،فیلمی پانزده دقیقهای
زنان؟ جامعه اگرچه پذیرفته بود که نبودن ،هستی و نیستی ،اندیشه ،رنج و درباره فروغ ساخت .فروغ در نامهای
اشعار عاشقانه و تمناهای جنسی عدالت« ،معماهای این دنیای رازآلود» نوشت« :من به دنیا فکر میکنم.
را از دیرباز از زبان مردان بشنود ،که او پاسخی برایشان نمییابد .عصیان هرچند امید دنیایی شدن خیلی کم و
لیکن بیان آزادانه آنها از قلم یک زن فروغ در عین حال سرشار از ناامیدی و تقریبا صفر است .اما خوبیش این است
که آدم را از محدودیت این محیط سه اصلا خوشایند و «آبرومندانه» نبود .ناتوانی است .سرشار از تقدیر:
در چهار و این حوض کرمها نجات فرهنگی که اشعار اخلاقی و پندآمیز آن داغ ننگ خورده که میخندید
میدهد و دیگر از اینکه در مراکز حقیر پروین اعتصامی را در کنار گلهای بر طعنههای بیهده من بودم
هنری این مملکت مورد قضاوت قرار سرسبد ادبیات مذکر قرار میداد گفتم که بانگ هستی خود باشم
گرفته است -و بدبختانه رد شده است- (زبان گشودن پروین اعتصامی به شعر اما دریغ و درد که «زن» بودم
وحشتی نخواهد کرد ،حتا خندهاش خود ستودنی است) به ناگاه با انتشار با این گروه زاهد ظاهرساز
خواهد گرفت». «اسیر» در یک جهش سرسامآور دانم که این جدال نه آسانست
از «نخ و سوزن» و «دارا و ندار» به
میدان دشمنی و عشق زن و مرد *نامیرایی پیشنهاد هوشنگ وزیری برایimmortality
پرتاب شد:
*کیهان لندن شماره ۱۱ /۷44فوریه ۲۲ /۱۹۹۹بهمن ۱۳۷۷